چه کسانی مغز ترامپ را علیه ایران شست و شو میدهند؟
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۴۷۸۲۷
صراط:
رسانه آمریکایی آنتی وار در مقالهای نوشت: در تاریخ ششم ماه مه، دونالد ترامپ لایحه اختیارات جنگی را وتو کرد که بر اساس آن وی مجبور به اخذ مجوز استفاده از نیروی نظامی علیه ایران از کنگره بود. ترامپ از کمپین "فشار حداکثری" ترامپ با تاکید بر تحریمهای مرگبار و تهدید نظامی علیه ایران حتی در شرایط نگرانی جهانی از نحوه تعامل با بیماری همه گیر جهانی کووید ۱۹، دست نکشید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
العالم نوشت: دولت ترامپ ادعا میکند که تحریمهای مبتنی بر " فشار حداکثری" و تهدید نظامی علیه ایران مبتنی بر این اصل اساسی است که ایران به تولید سلاح هستهای نکند. اما پس از دهها سال بازرسی از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA)، آژانس بارها تأیید کرده که ایران برنامه تسلیحات هستهای ندارد.
اگر ایران تحقیقات اولیهای درباره تولید سلاح هستهای انجام داده بود، احتمالاً باید در طول جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰ میبود، زمانی که ایالات متحده و متحدانش به عراق برای ساختن و استفاده از سلاحهای شیمیایی که منجر به کشته شدن صد هزار نفر از ایرانیها شد، کمک کردند. یک ارزیابی اطلاعات ملی در ایالات متحده در سال ۲۰۰۷ میگوید: "ارزیابی نهایی آژانس بین المللی انرژی هستهای در مورد مسائل گذشته و برجسته کردن آن و دهها سال بازرسیهای آژانس بین المللی انرژی هستهای، همه و همه مبتنی بر پروندههایی با شواهد دروغین یک برنامه تسلیحات هستهای است که توسط سیا یا متحدین آن ساخته و پرداخته شده است. "
یکی از سازمانهای مهم که ترویج و تحریک خصومت با ایران را در دستور کار خود قرار داده، یک گروه در سایه به نام "اتحاد علیه ایران هسته ای" (UANI) است. این گروه در سال ۲۰۰۸ تأسیس و در سال ۲۰۱۴ تحت پوشش پروژه اتحاد ضد افراط گرایی Counter Extremeism Project United (CEPU) گسترش یافته و سازماندهی مجدد شد تا حملات خود را علیه ایران گسترش دهد و توجه سیاستگذاران آمریکایی را با انحراف از توجه و تمرکز بر نقش اسرائیل، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و سایر متحدین ایالات متحده در گسترش خشونت، افراط گرایی و هرج و مرج در خاورمیانه بزرگ منحرف نماید.
گروه UANI تحت پوشش رجیستری کسب و کار صدها شرکت در سرتاسر جهان - از آدیداس گرفته تا خدمات مالی زوریخ - به عنوان مجری خصوصی تحریمهای آمریکا علیه ایران عمل میکند.
با توجه به بی اهمیتی توجه به مردم ایران، UANI حتی شرکتهای دارویی، بیوتکنولوژی و تجهیزات پزشکی - از جمله آزمایشگاههای بایر، مرک، پفیزر، الی لیلی و ابوت را نیز هدف قرار داده است، شرکتهایی که مجوزهای ویژه آمریکا برای کمکهای بشردوستانه به ایران به آنها اعطا شده است.
گروه " اتحاد علیه ایران هسته ای" بودجه خود را از کجا دریافت میکند؟
اینگروه توسط سه مقام سابق دولت آمریکا یعنی دنیس راس، ریچارد هولبروک و مارک والاس تأسیس شد. در سال ۲۰۱۳، هنوز بودجه متوسطی معادل ۱.۷ میلیون دلار داشت، تقریباً ۸۰ ٪ از دو میلیاردر یهودی-آمریکایی با پیوندهای محکم با اسرائیل و حزب جمهوری خواه؛ ۸۴۳۰۰۰ دلار از سرمایه گذار فلزات گرانبها توماس کاپلان و پانصد هزار دلار از مالک کازینو، شلدون آدلسون. والاس و سایر کارمندان UANI نیز برای شرکتهای سرمایه گذاری کاپلان کار کرده اند، و او یک سرمایه گذار اصلی و مدافع UANI و گروههای وابسته به آن است.
در سال ۲۰۱۴، UANI به دو نهاد تقسیم شد: UANI اصلی و پروژه Green Light، که به عنوان پروژه ضد افراط گرایی فعالیت میکند. هر دو نهاد تحت حمایت سومین پروژه Counter Extremeism United (CEPU) تأمین مالی میشوند. این امر به سازمان اجازه میدهد تا برای جمع آوری کمکهای خود برای پروژه ضد افراط گرایی، اقدام کند.
مدیر عامل شرکت مارک والاس، مدیر اجرایی دیوید ایبسن و سایر کارمندان برای هر سه گروه در دفاتر مشترک خود در Grand Central Tower در نیویورک کار میکنند. در سال ۲۰۱۸، والاس از هر سه نهاد حقوق ۷۵۰ هزار دلاری دریافت کرد.
در سالهای اخیر، درآمد گروه CEPU افزایش یافته و در سال ۲۰۱۷ به ۲۲ میلیون دلار رسیده است. اطلاعات درباره منابع این پولها همچنان مخفی است. اما الی کلیفتون روزنامه نگار، که در سال ۲۰۱۴ زمانی که به جرم توهین توسط یک صاحب کشتی یونانی متهم به نقض تحریمها علیه ایران شد، شروع به انجام تحقیقاتی درباره گروه UANI کرد و به شواهدی دست یافت که حاکی از روابط مالی این گروه با عربستان و امارات میباشد.
این مطمئناً همان چیزی است که ایمیلهای هک شده بین کارمندان CEPU، یک مقام اماراتی و یک لابیست سعودی بر آن دلالت میکند.
منبع: صراط نیوز
کلیدواژه: دولت ترامپ رسانه آمریکایی لایحه اختیارات جنگی صراط افراط گرایی علیه ایران تحریم ها هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۴۷۸۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ایران دارای سلاح هسته ای برای منطقه و جهان امنیتزا است؟
علیرضا سلطانی؛ اعتماد
در روزهای اخیر به دنبال تشدید چالشهای سیاسی و امنیتی میان ایران و اسراییل (حمله اسراییل به كنسولگری ایران در سوریه و متعاقب آن حمله موشكی و پهپادی ایران به اسراییل)، بار دیگر زمزمهها پیرامون دستیابی ایران به سلاح هستهای (زمان یا ضرورت آن) در محافل سیاسی و رسانهای داخلی و خارجی افزایش یافته است.
تامل در اظهارنظرها و دیدگاههای مطرح شده نشان میدهد كه مخالفتها و مقاومتها در برابر ضرورت دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته در داخل و خارج ایران كمتر و كمرنگتر شده است.
بسیاری از افرادی كه تا پیش از این به لحاظ مسائل امنیتی و نظامی، دستیابی ایران به سلاح هستهای را برای صلح و امنیت منطقهای و جهانی خطرناك تلقی میكردند با اولین درگیری مستقیم ایران و اسراییل بر مبنای سلاحهای متعارف (موشك و پهپاد) و تسهیل شرایط برای مواجهه بزرگتر و مخربتر برای منطقه، به این درك و صرافت افتادهاند كه یكی از مهمترین عوامل جلوگیری از درگیر شدن ایران و اسراییل، ایجاد توازن قدرت میان این دو كشور در سطح منطقهای است.
این توازن با توجه به بهرهمندی یكی از طرفین یعنی اسراییل به سلاح هستهای، تنها بر محور سلاح هستهای شكل میگیرد و از این منظر ضروری است ایران مانند اسراییل هر چه سریعتر و فوریتر به سلاح هستهای دست یابد تا منطقه شاهد ثبات و امنیت پایدار باشد.
این دیدگاه شاید از منظر نظریه توازن قدرت و نظریههای امنیتی نسل سوم و چهارم، چندان بیراه نباشد. به هر حال با توجه به شكسته شدن تابوی درگیری نظامی ایران و اسراییل در پی تحولات و تحركات نظامی اخیر دو طرف نسبت به یكدیگر، امكان درگیری نظامی گسترده با گستره منطقهای و حتی بینالمللی بسیار افزایش یافته است.
این شرایط خطرناك چه بسا بسیاری از تحلیلگران و حتی سیاستمداران جز طرفداران اسراییل را نسبت به ضرورت دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای مجاب كرده است .
با لحاظ شرایط اخیر منطقهای میتوان انتظار داشت روند تحولات سیاسی منطقهای و بینالمللی در قبال پرونده هستهای ایران دچار تغییرات جدی شود .
غرب به رهبری ایالات متحده امریكا در طول 20 سال گذشته نتوانسته روند توسعه تدریجی توانمندی هستهای ایران را با استفاده از روشهای غیرنظامی مانند تحریمهای اقتصادی متوقف سازد. فناوری و توانمندی هستهای ایران با وجود هزینههای سنگین اقتصادی و توسعهای آن به مرحلهای از ثبات علمی و فنی رسیده است به گونهای كه میتوان این توانمندی را بومی شده تلقی كرد.
از طرف دیگر با وجود نگرانی شدید غرب نسبت به روند رو به رشد توانمندی هستهای ایران و امكان دستیابی این كشور به سلاح هستهای و در عین حال متعهد شدن نسبت به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، در حال حاضر امكان یا توانی برای عمل به این تعهد نداشته و ندارد.
تنها امید و ابزار برای این مهم، فشارهای اقتصادی بوده است كه با وجود ضربات سهمگین این تحریمها بر اقتصاد ایران و معیشت شهروندان و رویارویی نظام سیاسی این كشور با برخی چالشها، نتوانسته بر اراده حاكمیت ایران بر ادامه این راه تاثیری بگذارد.
بنابراین اقدام نظامی بهرغم اشارههای مستقیم و غیرمستقیم امریكا و غرب برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، به دلیل عدم آمادگی لازم این كشورها از یك سو و احساس خطر نسبت به پیامدهای شدید اقدام نظامی و گسترش آن به سطوح منطقهای و بینالمللی برای یك دوره میانمدت دور از انتظار است.
در این شرایط اگر ایران به آستانه دستیابی به فناوری تولید سلاح هستهای رسیده باشد و این مهم برای امریكا و متحدین غربی آن مسجل باشد، تنها واكنش آنها میتواند پذیرش واقعیت موجود و به رسمیت شناختن عضویت ایران در باشگاه دارندگان فناوری و توانمندی تولید سلاح هستهای باشد . شرایطی كه دور از دسترس نیست.
این وضعیت برای كشورهای منطقه جز اسراییل به شكل دیگری قابل تحلیل است .
ایران هستهای بهطور عام و ایران دارای سلاح هستهای بهطور خاص همواره دغدغه و نگرانی بزرگی برای كشورهای منطقه به خصوص كشورهای حوزه خلیجفارس بوده و در این راستا كشورهای مزبور به ویژه در دو دهه گذشته تمام تلاش خود را هماهنگ با غرب برای جلوگیری از رشد قدرت هستهای ایران به كار گرفتهاند، اما نگرانی از درگیری ایران و اسراییل در جنگی متعارف كه ظرفیت منطقهای شدن بسیار بالایی دارد، میتواند ذهنیت این كشورها به رهبری عربستان سعودی را به سمت ضرورت ایجاد توازن قدرت منطقهای از نوع هستهای میان ایران و اسراییل تغییر دهد .
از سوی دیگر رهبران قدرتطلب در كشورهایی مانند عربستان، تركیه و مصر بالطبع دنبال بهانهای برای مسلح شدن به سلاح هستهای برای تضمین قدرت و بقای خود هستند.
در این میان شاید عربستان و شخص بن سلمان كه پرچم مخالفت با ایران هستهای را سالهاست برافراشته و روحیه ماجراجویی بالایی برای ورود به عرصههای جدید قدرت دارد، با بهرهگیری از بهانه ایران دارای سلاح هستهای و با استفاده از دلارهای نفتی و حمایتهای غرب و امریكا، گام در مسیر هستهای شدن و دراختیار داشتن سلاح هستهای گذاشته و با هزینهای پایین و زمانی كوتاه به نسبت ایران، به این مهم دست خواهد یافت .
مسالهای كه بارها رهبران عربستان سعودی در سالهای اخیر به آن اشاره كرده و چه بسا برای تحقق آن به لحاظ مشاهده پیشرفت هستهای ایران، گامهای عملی به صورت مخفیانه برداشتهاند. بنابراین میتوان گفت به لحاظ منطقهای هم تابوی دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته تا حدود زیادی شكسته شده و این كشورها علاوه بر آمادگی برای پذیرش این واقعیت در آینده نزدیك و پی بردن به دستاوردهای سیاسی و امنیتی منطقهای آن (توازن قدرت منطقهای) درصدد كنار آمدن با آن و مهمتر بهرهگیری هوشمندانه از آن در جهت منافع سیاسی و نظامی خود برخواهند آمد .
این دیدگاه كه خاورمیانه به دلیل عقبماندگیهای سیاسی و اجتماعی و همچنین فعال بودن كانونهای رادیكالیسم و بنیادگرایی از نوع دولتی و فرقهای و بالا بدون شدت تنشهای ایدئولوژیك درون منطقهای و فرامنطقهای، فاقد ظرفیتهای فكری، سیاسی و امنیتی برای در اختیار داشتن فناوریهای مربوطه و خصوصا سلاح هستهای بوده و نباید وارد رقابت هستهای از نوع نظامی شود نیز قابل مناقشه است.
بر اساس این دیدگاه، خاورمیانه هستهای، موجبات ناامنی و نابودی جهانی را فراهم میسازد. تجربه تاریخی ثابت كرده از زمان دستیابی قدرتهای بزرگ به سلاح هستهای، رویارویی نظامی مستقیم میان این كشورها از بین رفته و این كشورها خصوصا امریكا و شوروی در دوران جنگ سرد با استفاده از دیپلماسی سعی در عدم مواجهه نظامی داشتند .
این مهم در مورد جنوب آسیا و دستیابی هند و پاكستان به فناوری تولید سلاحهای هستهای در دهه 1990 مصداق دارد. از زمان دستیابی این دو كشور به سلاح هستهای، مناقشات دو كشور بسیار محدود شده و جنوب آسیا امنیت بیشتر را تجربه میكند.
در اختیار داشتن فناوری سلاح هستهای، منطق، قاعده بازی و سازوكارهای مدیریتی و امنیتی خاص خود را دارد.
از زمان دستیابی بشر به سلاح هستهای، جهان امنتر نسبت به گذشته بوده است، چراكه دولتها به این صرافت و عقلانیت رسیدهاند كه با وجود در اختیار داشتن سلاح هستهای، اما امكان استفاده از آن برای تامین امنیت، نزدیك به صفر است، چراكه سلاح هستهای صرفا برای داشتن و نه برای استفاده است.
این شرایط در مورد خاورمیانه نیز مصداق دارد. سلاح هستهای، تندروترین و رادیكالترین دولتها را نیز رام میكند. برخلاف تصور رایج، بهرهمندی قدرتهای منطقهای خاورمیانه از سلاح هستهای، امنیت منطقه و جهان را بیشتر تامین میكند.
این مهم، زمینه ارتقای سطح امنیت و ثبات در منطقه، افزایش حساسیتهای امنیتی منطقهای، فروكش كردن سطح چالشهای سیاسی و ایدئولوژیك بین كشورها، تضعیف كانونهای اجتماعی و فرقهای بنیادگرایی و رادیكالیسم در سطح منطقه و در مقابل ایجاد زمینههای ثبات، امنیت و توسعه خواهد شد. خاورمیانه هستهای، نه تنها تهدیدی برای امنیت جهانی نخواهد بود، بلكه به تقویت امنیت و ثبات منطقه و جهان كمك كرده، عقبماندگی سیاسی، اقتصادی و امنیتی خاورمیانه از روندهای جهانی را جبران كرده و زمینه و گذار آن به دوران جدیدی از ثبات و امنیت را فراهم میسازد.
انتظار برای خاورمیانه هستهای با توانمندی نظامی چندان طولانی نیست و دیری نخواهد پاییدکه جهان به این درك خواهد رسید خاورمیانه هستهای برای امنیت پایدار جهانی ضروری و فوری است و ایران در این زمینه پیشرو خواهد بود.
کانال عصر ایران در تلگرام