سوالاتی که سلیمان نبی (ع) جوابی برای آنها نداشت
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۳۳۹۰۵۴
به گزارش افکارنیوز،
سوره نَمْل یا سوره سلیمان بیست و هفتمین سوره و از سورههای مکی قرآن است که در جزء نوزدهم و بیستم آن جای دارد.
اخبار مذهبی - پرداختن به داستان مورچگان و حضرت سلیمان (ع) دلیل نامگذاری این سوره به نمل است.
خداوند در این سوره با پرداختن به سرگذشت پنج پیامبر یعنی موسی، داوود، سلیمان، صالح و لوط (ع)، به مؤمنان بشارت و به مشرکان بیم میدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امام رضا (ع) از پدر بزرگوارشان موسی بن جعفر (ع) و ایشان نیز از امام صادق (ع) در مورد کلام خداوند در آیه ١٩ سوره نمل «فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا مِنْ قَوْلِهَا؛ [سلیمان] از گفتار او دهان به خنده گشود» نقل میکنند:
هنگامی که مورچه گفت «یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ؛ آن گاه که به وادى مورچگان رسیدند، مورچهاى [به زبان خویش]گفت: اى مورچگان، به خانههایتان داخل شوید، مبادا سلیمان و سپاهیانش -ندیده و ندانسته- شما را پایمال کنند.» باد صدای او را به سلیمان که در هوا گذر میکرد و توسط باد جا به جا میشد، رساند. پس ایستاد و گفت: آن مورچه را نزد من بیاورید.
هنگامی که مورچه را نزد حضرت سلیمان (ع) آوردند، ایشان گفت: ای مورچه، آیا میدانی که من پیامبر خدا هستم و به هیچ کس ظلم نمیکنم؟ مورچه پاسخ داد: آری. سلیمان گفت: پس چرا سایر مورچهها را از ظلم من بر حذر داشتی و گفتی: «ای مورچگان به خانه هایتان داخل شوید؟» مورچه پاسخ داد: ترسیدم که به زینت تو بنگرند و فریفته آن و از ذکر خداوند متعال دور شوند.
سپس مورچه گفت: ای سلیمان تو بزرگتری یا پدرت داوود؟ سلیمان (ع) گفت: پدرم داوود. مورچه گفت: پس چرا تعداد حروف اسم تو یکی بیشتر از اسم پدرت است؟ سلیمان گفت: آگاهی و علمی به این موضوع ندارم. مورچه گفت: چرا که پدرت داوود زخمش را با دوستی و محبت مداوا کرد؛ پس داوود نامیده شد. و تو ای سلیمان امیدوارم که در این زمینه به پدرت ملحق شوی.
آن گاه گفت: آیا میدانی چرا از میان فرمانروایان سایر سرزمینها باد فقط برای تو مسخّر گشته است؟ سلیمان گفت: در این باره نیز علمی ندارم.
مورچه گفت: منظور خداوند عزّوجلّ از این کار این بوده که اگر تمام سرزمینها مانند این باد مسخّر فرمان تو گردند، زوال و نابودی آنها مانند زوال و نابودی این باد است؛ در این هنگام سلیمان از این سخن مورچه به خنده افتاد.
ابو اسحاق احمد ثعلبی درباره گفت و گوی میان سلیمان نبی (ع) و مورچه به بیان چند علت در مورد نامگذاری اسم داوود (ع) و سلیمان (ع) در تفسیرش اشاره میکند.
نخست: در برخی تفاسیر علت بیشتر بودن حروف نام سلیمان نسبت به داوود را این گونه بیان کرده اند که مورچه گفت: ای سلیمان، پدر تو هنگامی که مرتکب ترک اولی شد و بر اثر آن قلبش مجروح گردید، جراحت قلب خویش را با دوستی و محبت خداوند متعال مداوا کرد و به همین سبب داوود نامیده شد که مشتقّ از «دواء بالوّد: مداوا با دوستی و محبت» است. تو نیز به خاطر اینکه هرگز مرتکب چنین گناهی (ترک اولی) نشده و از آن در امان ماندی سلیمان نامیده شدهای. پس دو علّتی که تو و پدرت بر اساس آن اسمگذاری شده اید، باعث شده که اسم تو حرفی بیشتر از اسم پدرت داشته باشد.
هنگامی که سخن مورچه این ابهام را به وجود میآورد که سلیمان به جهت سلامت برتر از پدرش است، این حشره درصدد رفع ابهام و تصحیح کلامش برآمد. به این ترتیب گفت که آنچه از پدرت سر زده باعث نقصان و کمبود برایش نشده؛ بلکه سبب به اوج رسیدن محبت و موّدت او شده است. امیدوارم تو نیز در این زمینه به پدرت ملحق شوی تا محبتت را کامل کنی.
دوم: برخی از مفسران معاصر ذکر کرده اند مقصود این است که این اسم (سلیمان) مشتمل بر اسم سلیم یا برگرفته از آن است و از اسم سلیم برای مجروحی مانند مار گزیده استفاده میشود که فال نیکی برای بازگشت صحت و سلامتی او باشد. یا اینکه تو از مداوایی که برای پدرت صورت گرفت در امان هستی و بنابراین سلیمان نامیده شدهای.
سوم: شیخ صدوق این حدیث را بر این معنی حمل کرده که «ای سلیمان از آن روی که سالم و در امان بودهای خواسته شده که اسمی بر تو نهاده شود که مشتمل برمعنای سلامت باشد و به دلیل اینکه پدرت داوود زخمش را با دوستی و محبت مداوا کرد و به وسیله آن کامل شد، خداوند متعال خواست که در حروف اسم تو حرفی از حروف اسم پدرت قرار داشته باشد تا در کمال به او ملحق شوی. پس حرف «الف» به آن اضافه شد و به خاطر کامل شدن ترکیب و صحت آن حرف «نون» نیز به آخرش افزوده شد و تبدیل به سلیمان گردید.
منابع:
عیون الاخبار: ۲۳۳
علل الشرائع: ۳۵، ۳۶
بحار الانوار، جلد ۱۴، صفحه ۹۳، ۹۴
نسخه خطی الکشف و البیان
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: قرآن حضرت سلیمان سلیمان نبی ع دوستی و محبت نامیده شد مورچه گفت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۳۹۰۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی
ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، در حقیقت خودشان هستند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با دکتر مژگان خانبابا، مشاور امور بانوان معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و استاد دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه، به بررسی نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی پرداخته است.
معنویت؛ تلاشی برای درک زندگی واقعی
«معنوی و معنویت» منسوب به معنا، غالباً در مقابل ظاهری، مادی و صوری به کار میرود. واژه «معنویت» را شاید بتوان با این آیه قرآن به خوبی بیان کرد: «كَذَلِكَ یضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا ینفَعُ النَّاسَ فَیمْكُثُ فِی الْأَرْضِ» (سوره رعد؛ آیه 17) در این آیه حق ثابت و ماندنی، و باطل همچون کف روی آب، ناپایدار و زوالپذیر معرفی شده است. این آیه میتواند مقایسه ظاهر و معنا باشد.
وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوینقش زنان در معنویتبخشی به زندگی
برای رسیدن به پاسخ این سؤالات، کافی است تنها به یکی از روایات قرآنی، آن هم روایتی که تنها در آن روایت، نام زنی به صراحت آمده است، مراجعه کنیم. داستان حضرت مریم بنت عمران، یکی از چهار زن برگزیده عالم که مادرش پس از وضع حمل از اینکه دختری زاده، نگران است: «وَ لَیسَ الذَّکَرُ کَالاُنثَی» (آل عمران/ آیه 36)
اما همین دختر چنان به تربیت معنوی خود مشغول میشود و از خود آغاز میکند که سرمشق و الگوی پیامبر خدا میگردد: «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیهَا زَکَرَیَّا المِحرابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزقًا» (همان سوره/ آیه 37) پیامبری که خود متصل به منبع وحی است، میپرسد: «یَا مَریمُ اَنَّی لَکِ هَذَا» (همان آیه).
شاید این بخش از آیه همان حلقه مفقوده در جامعه زنان امروزی باشد. ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، درحقیقت خودشان هستند.
آنها غافل از اینکه شبانهروز توسط فرزندانشان رصد میشوند و فرزندان آنها با چشمانی تیزبین الگوهای زندگی خود را در مادران خود جستجو میکنند، به جای پرداختن به رشد معنوی خود، فرزندان را به دست کسان دیگری، خواسته یا ناخواسته میسپارند و از نقش اصلی خود در این فرایند کاملاً غافل میشوند: «یَا ایُّها الّذینَ آمَنُوا عَلیکُم اَنفُسَکم» (المائده/ 105)
در روایت حضرت مریم سلام الله علیها، هر بار حضرت زکریا علیه السلام نزد او میرود، رزقی میبیند: هر بار رزقی، یعنی هر بار ثمره و پاداش فعلی الهی متفاوت از دیروز و فردا.
سحر دانشور: حوزه زنان رسانه ندارد!معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی
معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی: «مَنِ اِسْتَوَى یوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ» این الگو چنان تأثیرگذار است که پیامبر الهی را به حرکت درآورده، او را از ناامیدی از درگاه الهی که متناسب با شأن پیامبریاش نیست، به سوی امید «رَبِّ هَب لِی مِن لَدُنکَ ذُرِیَّةً طَیِّبَة» (همان سوره/ آیه 38) و امیدبخشی : «وَ امرَاتِی عَاقِر» (همان سوره/ آیه 40) به حرکت درمیآورد.
آنچه که از زنان در جامعه امروزی انتظار میرود؛ یعنی توجه به معنویت و پرهیز از روزمرگی و معنابخشی به زندگی خود و اطرافیان (خانواده)، ایجاد شوق، پویایی، تحرک و نشاط معنوی در زندگی با متصل شدن به خالق هستی و ایجاد رابطه دوستی با تنها دوست اطمینانبخش و مطمئن: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (الرعد/آیه 28)
سپس داستان از انحصار در خانواده و اطرافیان درآمده، خطاب آن جهانی میشود: «وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» (همان سوره/آیه 42) رسالت مریمی که در واقع پیامبر نیست، از حوزه خانواده و عشیره به جهانیان گسترش مییابد.
این داستان، ذهن خواننده را به رسالت پیامبران بزرگ الهی و از جمله پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله نزدیک و منتقل میکند. آنجا که از حوزه عشیره و خانواده: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ» (الشعراء/ 214) و مخاطبینِ خاصِ«رِحْلَة الشِّتَاءِ وَالصَّیفِ» (قریش/آیه2) به دعوتی جهانی : «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِینَ» (الحجر/ آیه 95) گسترش مییابد.
رسالت معنوی حضرت مریم سلام الله علیها از خود شروع میشود، به خانواده میرسد و از آنجا به خارج از خانواده و جهانیان منتقل میشود. این، نقش معنوی یک زن از نگاه قرآنی است.
انتهای پیام/