۱۰ تیر ۱۳۹۹
خودکشی تلخ عروس 11 ساله سرخسی
به گزارش رکنا، این ها بخشی از اظهارات زن 47 ساله ای است که برای اعلام شکایت از داماد قاچاق فروشش وارد کلانتری شده بود. این زن که کوهی از غم را بر دوش می کشید اشک ریزان به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: «مهیار» به خواستگاری دختر 11 ساله ام آمد. من هم به خاطر شناختی که از خانواده اش داشتم همسرم را راضی کردم تا با این ازدواج موافقت کند چرا که خودم نیز طبق آداب و رسوم محلی در همان سن و سال ازدواج کرده بودم و اعتقاد داشتم دختر باید زودتر ازدواج کند و سر و سامان بگیرد.
اما نمی دانستم با این کار آینده دخترم را به نابودی می کشانم.بالاخره همسرم نیز رضایت داد و ما مراسم عقدکنان را در یکی از روستاهای سرخس در حالی برگزار کردیم که به خاطر خردسالی دخترم مجبور شدیم خطبه عقد را در منزل جاری کنیم تا چند سال بعد ازدواج آن ها به صورت رسمی و محضری ثبت شود. خلاصه زمانی که «بنفشه» باید کودکی می کرد و عروسک هایش را به آغوش می کشید ناگهان باردار شد و نوزادش را به جای عروسک در آغوش گرفت. اما مهیار درآمد خوبی نداشت و نمی توانست با کارگری هزینه های زندگی اش را تامین کند به همین دلیل تصمیم به مهاجرت گرفت و برای یافتن شغلی مناسب از سرخس عازم مشهد شد.
او منزلی را در حاشیه شهر اجاره کرد و به زندگی خودش ادامه داد. هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که فهمیدیم اوضاع اقتصادی دامادم خیلی بهتر شده است و درآمد خوبی دارد. از شنیدن این خبر بسیار خوشحال شدم و از این که دامادم شغل مناسبی یافته است در پوست خود نمی گنجیدم با این حال نمی توانستم دام ها را در روستا رها کنم و به مشهد بیایم البته گاهی به مناسبت های مختلف من و همسرم سری به دختر و دامادم می زدیم و ساعاتی را در کنار نوه شیرین زبانمان سپری می کردیم ولی بیشتر دخترم به دیدار ما می آمد تا این که یک روز وقتی برای جشن تولد نوه ام به مشهد آمدم از رفت و آمد افراد غریبه و مشکوک دریافتم که «مهیار» به خرده فروشی مواد مخدر روی آورده است و به همین دلیل ادعا می کند که درآمد خوبی دارد.
آن روز وقتی به سرخس بازگشتم در وجودم غوغایی برپا بود به طوری که از این موضوع بسیار زجر می کشیدم به ناچار ماجرای قاچاق فروشی دامادم را برای همسرم بازگو کردم اما جز ناراحتی و عذاب وجدان کاری از دستمان ساخته نبود. دیگر اشتیاقی برای دیدار مهیار نداشتیم و مهر و عاطفه ما نسبت به او کمتر شده بود اگرچه چند بار همسرم به او تذکر داد که دست از این کارها بردارد ولی گوش مهیار بدهکار این حرف ها نبود.
روزها به همین ترتیب می گذشت تا این که سال گذشته دخترم دوباره باردار شد و طبق نظر پزشک قرار بود خرداد ماه امسال نوزادش را به دنیا بیاورد من که آشوبی در دلم برپا بود طاقت نیاوردم و برای کمک به دخترم به مشهد آمدم. خلاصه دخترم پسر زیبایی به دنیا آورد و من از او مراقبت می کردم پرستارش بودم و همه امور مربوط به خانه داری را برایش انجام می دادم ولی همچنان از این که دامادم خرده فروش موادمخدر است زجر می کشیدم این گونه بود که 10 روز بعد نوه کوچکم را استحمام کردم و پس از مرتب کردن امور ضروری زندگی دخترم عازم سرخس شدم چرا که همسرم به تنهایی از عهده نگهداری دام ها برنمی آمد، ولی سه روز بعد خبر رسید که دخترم 7 سال پس از ازدواج و زندگی با دامادم به خاطر افسردگی بعد از زایمان و با بلعیدن مقداری مواد مخدر خودکشی کرده است.
با شنیدن این خبر آسمان دور سرم چرخید و دیگر چیزی نفهمیدم. چند دقیقه بعد همسایگان با پاشیدن آب روی صورتم مرا به هوش آوردند و من بی درنگ به مشهد آمدم حالا هم از دامادم به خاطر نگهداری موادمخدر در منزل و مراقبت نکردن از دخترم شکایت دارم و...
شایان ذکر است با صدور دستوری از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) شکایت این زن مورد بررسی های دقیق پلیسی قرار گرفت.
منبع: رکنا
کلیدواژه: بورس کرونا ریحانه عامری قاچاق منزل اقتصادی مواد مخدر پزشک زیبایی خودکشی اخبار حوادث افسردگی خودکشی زایمان دختر من فیلم عکس حوادث تهران اخبار تهران قتل ایران کرونا فضای مجازی ویدیو تهران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه در مورد انتشار این خبر انتقاد یا پیشنهادی دارید لطفاٌ کد ۲۸۴۶۵۰۹۵ را به همراه موضوع به آدرس ایمیل [KHABARBAN] ارسال فرمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
ظریف: ابزار ما مذاکره است، ابزار دیگری نداریم| من جلو کری نماز خواندم، با صدام هم مذاکره کردم
نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ مشخص است؛ آینده کشور تاریک و خطرناک است
آیتالله موحدی کرمانی: بعید نیست آمریکایی ها با واکسن جعلی کرونا مردم ایران را بکشند
منظور از سجده درخت و ستاره در قرآن کریم
خبر بعدی:
خودکشی پسر ۱۸ساله پس از درگیری در کانون اصلاح تربیت +عکس
پرونده پسر نوجوانی که در کانون اصلاح و تربیت گفته می شد خودکشی کرده است پس از بررسی در شعبه 7 دادگاه کیفری استان تهران به دلیل نقص در تحقیقات و روشن نبودن علت اصلی مرگ به دادسرای جنایی تهران برگردانده شد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از رکنا، رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت سال 97 با گزارش مرگ پسر نوجوانی به نام حمید در کانون اصلاح و تربیت آغاز شد. تحقیقات اولیه نشان میداد که وی خودکشی کرده است اما وقتی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد متخصصان این سازمان اعلام کردند که وی آثار جراحت روی بدن دارد. ضربهای نیز به سرش وارد شده است بنابراین مرگ وی مشکوک است.به این ترتیب پرونده مورد رسیدگی قرار گرفت. در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد حمید پیش از فوت با یکی از هم اتاقیهایش به نام شهرام و همچنین مأمور حراست کانون درگیر شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
خودکشی پسر نوجوان در کانون اصلاح و تربیت تهرانپس از آن شهرام احضار شد و درباره درگیری با مقتول گفت: من و حمید درگیری مختصری داشتیم که او خیلی عصبانی شد و روشنایی سالن را شکست و همین موضوع سبب شد تا با مأموران حراست درگیر شود و آنها هم او را به شدت کتک زدند بعد هم حمید را به داخل اتاقی انداختند. چند ساعت بعد هم گفتند حمید فوت کرده است. البته چون او همیشه قرص اعصاب میخورد همه میگفتند که داروهایش را بیشتر خورده و خودکشی کرده است.
اما تحقیقات بیشتر نشان داد شهرام همه واقعیات را نگفته و در قتل حمید نقش داشته است از این رو کیفرخواست علیه شهرام به اتهام قتل شبه عمد صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 7 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده پدر مقتول از قضات درخواست کرد تا قاتل پسرش قصاص شود. او در ادامه گفت: چند ساعت پیش از فوت، پسرم با من تماس گرفت و گفت با مأموران کانون درگیر شدم و لباسهایم پاره شده برایم لباس بیاور. من هم برایش لباس تهیه کردم و در مسیر کانون بودم که با من تماس گرفتند و گفتند حمید دچار درد کلیه شده و او را به بیمارستان بردهاند و بعد هم خبر فوتش را دادند. من اطمینان دارم پسرم را به قتل رساندهاند.پس از آن مادر مقتول به جایگاه رفت و گفت: من و پدر حمید وقتی فرزندانمان کوچک بودند از هم جدا شدیم. حمید با پدرش زندگی میکرد و دو فرزند دیگرمان در بهزیستی بودند تا اینکه بعد از مدتی من آنها را پیش خودم آوردم. من برای بزرگ کردن فرزندانم با مشکل مالی روبهرو هستم و حالا درخواست دیه پسرم را دارم.
من قاتل نیستمدر ادامه متهم در دفاع از خود گفت: من 5 سال قبل به خاطر حمل۶ گرم هروئین بازداشت و به کانون اصلاح و تربیت منتقل شدم. روز حادثه هنگام نظافت با حمید درگیر شدم که سرش به زمین خورد بعد هم با مأموران حراست درگیر شد. من اتهام قتل را قبول ندارم. چون در بهداری گفتند او با خوردن قرص خودکشی کرده است.در ادامه جلسه مشاور روانشناس گفت: حمید به اتهام سرقت در کانون اصلاح و تربیت بود. دوره محکومیتش رو به پایان بود و پدرش میتوانست با گذاشتن یک فیش حقوقی او را ترخیص کند اما کوتاهی کرد و این حادثه رخ داد.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و اعلام کردند به علت نقص در تحقیقات پرونده باید به دادسرای جنایی برگردانده شود تا فیلم دوربینهای مداربسته محل درگیری مورد بررسی قرار گیرد. همچنین از پزشکی قانونی خواسته شد علت دقیق مرگ حمید را مشخص کند. ضمن اینکه مقدمات انتقال شهرام به زندان بزرگسالان نیز انجام شود چرا که سن وی از 18 سال گذشته است.