Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ساعت24»
2024-05-07@03:12:49 GMT

دخترم بدلیل افسردگی پس از زایمان خودکشی کرد

تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۶۶۳۵۵

ساعت 24-هنوز باورم نمی شود که باید با دستان خودم دختر 18 ساله ام را به خاک بسپارم. من چیزی درباره افسردگی بعد از زایمان نمی دانستم به همین خاطر هم دخترم و نوه تازه متولد شده ام را رها کردم و به شهرستان رفتم تا این که چند روز بعد با شنیدن خبر خودکشی دخترم دیگر چیزی نفهمیدم و...

 این ها بخشی از اظهارات زن 47 ساله ای است که برای اعلام شکایت از داماد قاچاق فروشش وارد کلانتری شده بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این زن که کوهی از غم را بر دوش می کشید اشک ریزان به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: 7 سال قبل «مهیار» به خواستگاری دختر 11 ساله ام آمد. من هم به خاطر شناختی که از خانواده اش داشتم همسرم را راضی کردم تا با این ازدواج موافقت کند چرا که خودم نیز طبق آداب و رسوم محلی در همان سن و سال ازدواج کرده بودم و اعتقاد داشتم دختر باید زودتر ازدواج کند و سر و سامان بگیرد. اما نمی دانستم با این کار آینده دخترم را به نابودی می کشانم. بالاخره همسرم نیز رضایت داد و ما مراسم عقدکنان را در یکی از روستاهای سرخس در حالی برگزار کردیم که به خاطر خردسالی دخترم مجبور شدیم خطبه عقد را در منزل جاری کنیم تا چند سال بعد ازدواج آن ها به صورت رسمی و محضری ثبت شود.

 زمانی که «بنفشه» باید کودکی می کرد و عروسک هایش را به آغوش می کشید ناگهان باردار شد و نوزادش را به جای عروسک در آغوش گرفت. اما مهیار درآمد خوبی نداشت و نمی توانست با کارگری هزینه های زندگی اش را تامین کند به همین دلیل تصمیم به مهاجرت گرفت و برای یافتن شغلی مناسب از سرخس عازم مشهد شد. او منزلی را در حاشیه شهر اجاره کرد و به زندگی خودش ادامه داد. هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که فهمیدیم اوضاع اقتصادی دامادم خیلی بهتر شده است و درآمد خوبی دارد.

از شنیدن این خبر بسیار خوشحال شدم و از این که دامادم شغل مناسبی یافته است در پوست خود نمی گنجیدم با این حال نمی توانستم دام ها را در روستا رها کنم و به مشهد بیایم البته گاهی به مناسبت های مختلف من و همسرم سری به دختر و دامادم می زدیم و ساعاتی را در کنار نوه شیرین زبانمان سپری می کردیم ولی بیشتر دخترم به دیدار ما می آمد تا این که یک روز وقتی برای جشن تولد نوه ام به مشهد آمدم از رفت و آمد افراد غریبه و مشکوک دریافتم که «مهیار» به خرده فروشی مواد مخدر روی آورده است و به همین دلیل ادعا می کند که درآمد خوبی دارد.

آن روز وقتی به سرخس بازگشتم در وجودم غوغایی برپا بود به طوری که از این موضوع بسیار زجر می کشیدم به ناچار ماجرای قاچاق فروشی دامادم را برای همسرم بازگو کردم اما جز ناراحتی و عذاب وجدان کاری از دستمان ساخته نبود. دیگر اشتیاقی برای دیدار مهیار نداشتیم و مهر و عاطفه ما نسبت به او کمتر شده بود اگرچه چند بار همسرم به او تذکر داد که دست از این کارها بردارد ولی گوش مهیار بدهکار این حرف ها نبود. روزها به همین ترتیب می گذشت تا این که سال گذشته دخترم دوباره باردار شد و طبق نظر پزشک قرار بود خرداد ماه امسال نوزادش را به دنیا بیاورد من که آشوبی در دلم برپا بود طاقت نیاوردم و برای کمک به دخترم به مشهد آمدم.

دخترم پسر زیبایی به دنیا آورد و من از او مراقبت می کردم پرستارش بودم و همه امور مربوط به خانه داری را برایش انجام می دادم ولی همچنان از این که دامادم خرده فروش موادمخدر است زجر می کشیدم این گونه بود که 10 روز بعد نوه کوچکم را استحمام کردم و پس از مرتب کردن امور ضروری زندگی دخترم عازم سرخس شدم چرا که همسرم به تنهایی از عهده نگهداری دام ها برنمی آمد، ولی سه روز بعد خبر رسید که دخترم به خاطر افسردگی بعد از زایمان و با بلعیدن مقداری موادمخدر خودکشی کرده است. با شنیدن این خبر آسمان دور سرم چرخید و دیگر چیزی نفهمیدم. چند دقیقه بعد همسایگان با پاشیدن آب روی صورتم مرا به هوش آوردند و من بی درنگ به مشهد آمدم حالا هم از دامادم به خاطر نگهداری موادمخدر در منزل و مراقبت نکردن از دخترم شکایت دارم و... شایان ذکر است با صدور دستوری از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) شکایت این زن مورد بررسی های دقیق پلیسی قرار گرفت.

منبع: خراسان

منبع: ساعت24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۶۶۳۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

متهم به قتل: برای نجات خودم شوهـرم را کشتم

زن جوان که به اتهام قتل همسرش با کارد میوه‌خوری پای میز محاکمه ایستاده بود مدعی شد، شوهرش قصد داشته او را خفه کند.

به گزارش مشرق، اردیبهشت سال ۱۴۰۲ زن جوانی به نام مریم، هراسان از خانه‌اش خارج شد و در حالی که از قتل شوهرش خبر می‌داد از همسایه‌ها کمک خواست.

دقایقی بعد مأموران پلیس پاکدشت در محل حاضر شدند و پس از بررسی‌های اولیه مشخص شد که مرد ۴۲ ساله‌ای به نام کریم با ضربه کارد به قلبش جان باخته است.

همسر مقتول پس از حضور در پلیس آگاهی به قتل همسرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا به مأموران گفت: ۴ سال پیش با کریم ازدواج کردم اما از همان روزهای اول زندگی‌مان به اختلاف خوردیم و مدام باهم دعوا می‌کردیم تا اینکه خانواده‌های‌مان توصیه کردند اگر بچه‌دار شویم اختلاف‌هایمان حل می‌شود. دوسال بعد صاحب فرزند شدیم. اما همسرم هر روز بداخلاق‌تر از قبل می‌شد و ما همیشه باهم درگیر بودیم. او سر هر موضوعی من را به باد کتک می‌گرفت. کار درست و حسابی نداشت و ما همیشه با مشکلات اقتصادی روبه‌رو بودیم.

وی درباره روز حادثه نیز گفت: صبح خواب بودم که همسرم با کتک بیدارم کرد و از من خواست تا به‌سرعت برایش صبحانه آماده کنم. در حال درست کردن چای بودم که به دلیل مخارج نوزادمان با من دعوا کرد و گفت که چرا بچه را از شیرخشک نمی‌گیری و چرا از پوشک استفاده می‌کنی؛ من پول خرید شیرخشک و پوشک ندارم و... بعد هم به من گفت که باید گوشی تلفنم را به او بدهم تا آن را چک کند، وقتی من مخالفت کردم به جانم افتاد و کتکم زد، با دستانش گلویم را فشار داد به‌طوری که چشم‌هایم سیاهی رفت، درحالی که برای نجاتم تقلا می‌کردم دستم به چاقویی خورد و آن را برداشتم و ضربه‌ای به او زدم که روی زمین افتاد و غرق در خون شد.

در این میان پزشکی‌قانونی نیز در گزارشی علت مرگ را پارگی شریان‌های قلب و خونریزی شدید داخلی اعلام کرد.

با تکمیل تحقیقات و اعتراف صریح متهم، صحنه جرم بازسازی شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای این جلسه پدر و مادر مقتول از طرف خود و نوه خردسالشان درخواست قصاص کردند.

پدر کریم به قضات گفت: متهم برای تبرئه خودش دروغ گفته، پسرم هیچ‌گاه او را کتک نزده بود. ما نمی‌دانیم که واقعاً چه اتفاقی افتاده و عروس‌مان چگونه با بی‌رحمی پسرمان را به قتل رسانده است اما هرگز حاضر به مصالحه نیستیم و درخواست قصاص او را داریم.

پس از آن متهم به جایگاه رفت و به قضات گفت: روز حادثه با شوک ضربه‌های کریم از خواب پریدم بعد هم سر موضوعی با من درگیر شد و گلویم را گرفت، داشتم خفه می‌شدم و از آنجا که همسرم مرد تنومندی بود، نمی‌توانستم خودم را از دستش نجات دهم و چشم‌هایم سیاهی ‌رفت.

دستم را روی زمین می‌کشیدم که به یکباره دستم به کارد میوه‌خوری خورد و آن را جلوی سینه‌اش گرفتم تا بترسد و رهایم کند اما چاقو ناخواسته وارد قلبش شد.

آنقدر شوکه شده بودم که نمی‌دانستم چه کار کنم تا به خودم آمدم از همسایه‌ها کمک خواستم.

در ادامه قاضی از متهم پرسید شما چاقو را برای ترساندن همسرتان جلوی قفسه سینه‌اش گذاشتید یا برای دفاع از خودتان؟

متهم جواب داد: برای ترساندن همسرم. من چاقو را بین خودم و او قرار دادم تا گلویم را رها کند اما او قصد جانم را کرده بود.

با پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • مراقب فروپاشی عصبی باشید / نشانه هایی برای تشخیص افسردگی
  • ژن‌های افسردگی و بیماری قلبی کشف شد
  • برای نجات خودم شوهرم را کشتم
  • متهم به قتل: برای نجات خودم شوهـرم را کشتم
  • این زن شوهرش را با چاقو کشت
  • جلوگیری از هدر رفت آب با مسدود کردن یکی از دهنه های خروجی در تالاب بامدژ
  • اعترافات تکان‌دهنده؛ ۳ جنایت خانوادگی در ۲۴ ساعت
  • اعترافات تکان‌دهنده همسرکُش‌ها / ۳ جنایت خانوادگی در ۲۴ ساعت
  • اعترافات تکان‌دهنده همسرکُش‌ها | ۳ جنایت خانوادگی در ۲۴ ساعت رخ داد + تصاویر قاتلان و صحنه‌های قتل
  • توزیع داروی افسردگی ترازدون پس از تایید سلامت محموله‌های وارداتی جهت رفع کمبود