قطع رابطه با اسرائیل از مصدق تا بازرگان
تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۲۱۰۹۵
آفتابنیوز :
16 تیر۱۳۳۰ مصادف است با روزی که دولت دکتر محمد مصدق روابط سیاسی و دیپلماتیک خود را با رژیم اسرائیل قطع کرد. پایان جنگ جهانی اول تحولات مهمی در دنیا بر جای گذاشت. یکی از مهمترین این تحولات، فروپاشی امپراتوری عثمانی و تقسیم آن به کشورهای کوچک شامل ترکیه، سوریه، لبنان، فلسطین، عراق، اردن و عربستان سعودی بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جامعه ملل که پس از پایان جنگ جهانی اول تشکیل شده بود، سرپرستی این دولتهای کوچک مسلمان را به فاتحان جنگ سپرد که ازجمله قیمومیت کشور فلسطین به بریتانیا واگذار شد. بریتانیا که در مدت قیمومیت خود بر فلسطین، برنامه تشکیل دولتی مرکب از یهودیان سراسر دنیا در خاک فلسطین را طراحی کرده بود، پس از پایان جنگ جهانی دوم، مسئله فلسطین و تشکیل دولت یهود را به سازمان ملل ارجاع داد، سازمان ملل متحد نیز اقدام به تأسیس کمیته تحقیقی جهت تعیین تکلیف نهایی سرزمین فلسطین کرد. همزمان دولت ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای عضویت در این کمیته انتخاب شد. کمیته پس از بررسی جوانب موضوع، به دو گروه اکثریت و اقلیت که دارای دو دیدگاه متفاوت بودند، تقسیم شد. گروه اکثریت خواهان تأسیس دو دولت مستقل و مجزای یهود و عرب در فلسطین بود و گروه اقلیت خواستار آن بود که پس از استقلال فلسطین، یهودیان مهاجر و بومی فلسطین در سکونتگاههایشان از خودمختاری در چارچوب یک طرح نظام فدرالی بهرهمند باشند.
ایران نیز در این میان از اعضای فعال گروه اقلیت بود که از طرح خودمختاری حمایت کرده و مخالف طرح تقسیم بود. پس از تصویب طرح تقسیم در مجمع عمومی سازمان ملل و اعلام تشکیل اسرائیل در سال ۱۹۴۸ میلادی (۱۳۲۷خورشیدی) دولت ایران با وجود اینکه بهتدریج درمییافت که تسریع در دریافت کمکهای مالی پیشبینیشده در اصل چهار ترومن از ایالات متحده تا اندازهای منوط به شناسایی دولت یهود است، برای حفظ روابط خود با کشورهای عرب، به عضویت اسرائیل در سازمان ملل رأی منفی داد. کابینه احمد قوام که زیر فشار گروههای مذهبی قرار داشت، با صدور بیانیهای تأسیس دولت یهود را محکوم و آمادگی خود را برای همکاری جهت آزادی فلسطین با سایر دولتهای اسلامی اعلام کرد، اما از همین زمان بود که مجموعه وقایعی ایران را به تجدیدنظر در موضع اولیه واداشت. حادثه ترور نافرجام محمدرضاشاه پهلوی در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ که منجر به برقراری حکومت نظامی و غیرقانونیشدن حزب توده و توقیف کلیه مطبوعات (به غیر از روزنامههای کیهان و اطلاعات) و نیز دستگیری و تبعید آیتالله کاشانی شد، مانع استمرار ضدیت با تأسیس اسرائیل در فضای سیاسی کشور شد.
تحکیم قدرت شاه و افزایش اختیارات او در نتیجه تشکیل مجلس مؤسسان در سال ۱۳۲۸ و بهویژه تشکیل مجلس سنا که متشکل از نمایندگان منصوب شاه بود، وزنه پرقدرتی را در مقابل مجلس شورای ملی شکل داد و به این ترتیب شاه از اختیار عمل بیشتری در همه حوزهها، ازجمله حوزه سیاست خارجی بهرهمند شد. موفقیت نظامی رژیم تازهتأسیس اسرائیل در مقابل تهاجم گسترده اعراب موجب حیرت ناظران سیاسی و نظامی ایران شد. سپهبد حاجعلی رزمآرا، رئیس وقت ستاد ارتش ایران، در سخنرانی خود در باشگاه افسران، ارتش اسرائیل را بهلحاظ کارایی و شهامت ستود و آن را الگویی برای ارتش ایران دانست. در مطبوعات آن دوران نیز نوشتههایی در ستایش از نظامیان اسرائیلی درج شد.
مهاجرت گسترده یهودیان به ایران
همزمان با تأسیس رژیم اسرائیل، مهاجرت فزاینده و غیرقانونی یهودیان عراقی به ایران نیز آغاز شد که این موج مهاجران که شامل جمعیتی بالغ بر دو برابر یهودیان ایرانی بودند، سبب تحریک احساسات مسلمانان علیه یهودیان ایرانی و عراقی شد و به همین دلیل در برخی از شهرها درپی تحریکاتی عدهای اقدام به آزار و اذیت یهودیان کردند. دولت ایران برای خاتمهدادن منازعه پیشآمده ورود یهودیانی را که تابعیت غیرایرانی داشتند، به خاک کشور ممنوع کرد و به همین دلیل محافل صهیونیستی در جهان با جوسازیهای فراوان دولت ایران را به اتخاذ سیاستهای یهودستیزانه متهم کردند. علیاصغر حکمت، وزیر امور خارجه کابینه محمدساعد مراغهای، در پاسخ به این اتهامات، آن را مردود دانست و نشر چنین اکاذیبی را به عناصر مغرض و مفسدهجو نسبت داد و گفت: «اگر شهربانی کل وجود عناصر نامطلوبی را در اتباع بیگانه برخلاف مصالح عامه تشخیص داده و پروانه اقامت آنان را لغو کرده است، بههیچوجه ارتباطی با سیاست ضد اقلیتهای مخصوص ندارد».
از سوی دیگر، اتباع ایرانی غیریهودی ساکن در اسرائیل (مسلمانان و بهاییان) مورد آزار و فشار رژیم اسرائیل قرار گرفتند تا ایران را برای شناسایی اسرائیل زیر فشار بگذارند. به این ترتیب دولت ایران از یک سو با مسئله وجود پرشمار یهودیان خواستار مهاجرت عراقی و ایرانی مواجه شد و از سوی دیگر با مشکل اتباع ایرانی ساکن در اسرائیل، زیر فشار رژیم اسرائیل و محافل صهیونیستی قرار گرفت. در همین زمان بود که رخدادهایی به تیرگی نسبی روابط ایران با جهان عرب بهطور اعم و کشور عراق بهطور خاص، منجر شد. روابط ایران و عراق در ادامه اختلافات دیرینه دو کشور بر سر اروندرود روبهتیرگی نهاده بود. ادعای ضمنی عراق بر خوزستان و بحرین نیز بر عمق این اختلافات میافزود. رفتار دولت و مأموران عراقی نسبت به زوار ایرانی در عراق نیز به زمینه اصلی بروز کشمکشهای لفظی میان دو کشور منجر شد. در این بین، همزمان با دیدار شاه ایران از آمریکا، دولت عراق اقدام به اخراج دستهجمعی اتباع ایرانی از عراق کرد. دولت ایران نیز متقابلا اعلام کرد عراقیهای مقیم ایران برای خروج از کشور ۱۵روز مهلت دارند که این شامل حال یهودیان عراقی نیز میشد. ازآنجاییکه یهودیان عراقی از کشور خود رانده شده بودند، این اقدام دولت ایران انعکاسی منفی در مطبوعات و محافل بینالمللی یافت و صهیونیستها آن را به عنوان موضوع جدیدی برای مانور تبلیغاتی مطرح کردند. به همین دلیل دولت ایران ناچار شد مدت مزبور را به سه ماه افزایش دهد.
تیرهشدن رابطه ایران و مصر
همزمان روابط ایران و مصر نیز که درپی جدایی ملکه فوزیه از شاه ایران رو به سردی نهاده بود، درپی تداوم نوشتههای توهینآمیز مطبوعات مصری به شاه و دربار ایران تیره بود، اما با این اوصاف ایران همچنان در مجامع جهانی به پایداری در صف اعراب ادامه میداد. دولت ایران هنگام صدور قطعنامه ۳۰۳ مجمع عمومی سازمان ملل در ۹ دسامبر ۱۹۴۹ (۱۸ آذر ۱۳۲۸)، رأی خود را به سود کشورهای عربی مبنیبر استقرار رژیم بینالمللی در بیتالمقدس اعلام کرد؛ این در حالی بود که آمریکا و انگلستان با تصمیم مجمع عمومی سازمان ملل متحد مخالفت کردند و همزمان پارلمان اسرائیل نیز انتقال پایتخت از تلآویو به بیتالمقدس را تصویب کرده بود. روز پیش از تشکیل جلسه مجمع عمومی، کمیته مخصوص سیاسی سازمان ملل که ریاست آن را نصرالله انتظام، نماینده ایران بر عهده داشت، با ۳۵رأی موافق در برابر ۱۳ مخالف و ۱۱ ممتنع، استقرار یک رژیم بینالمللی را در بیتالمقدس و مناطق اطراف آن تصویب کرده بود. دولت ایران نیز در تصویب این مصوبه، نقش فعالانهای ایفا کرد.
نخستین مسافرت شاه به ایالات متحده آمریکا در ۲۴ آبان ۱۳۲۸ خورشیدی برابر با ۱۵ نوامبر ۱۹۴۹ میلادی، با هدف جلب کمکهای مالی و اقتصادی آمریکا به ایران برای اجرای برنامه هفتساله عمرانی کشور و اخذ کمکهای نظامی بیشتر به منظور تقویت بنیه دفاعی ایران انجام شد. در این سفر شاه پس از اخذ موافقتهای کلی و اصولی از مقامات آمریکایی به ایران بازگشت و بلافاصله پس از مراجعت تصمیم خود را برای اجرای طرح اصلاحات ارضی و تصفیه ادارات از عناصر نامطلوب اعلام کرد؛ هرچند تحولات داخلی اجرای مقاصد او را تا بعد از ۲۸مرداد۱۳۳۲ به تعویق انداخت. به هر ترتیب در جریان این سفر بود که شاه و مقامات ایرانی همراه او، از نفوذ فوقالعاده جمعیت پنجمیلیونی یهودیان آمریکا و بهویژه سرمایهدارانشان بر اقتصاد و سیاست این کشور مطلع شدند. در واقع با مخالفت جدی سرمایهداران یهودی، مسئله اعطای وام به ایران منتفی میشد. شاه در مدت اقامت ۴۸روزه خود در آمریکا، ملاقاتهایی نیز با سرمایهداران بزرگ و محافل یهودی آمریکایی داشت و در این ملاقاتها مسئله شناسایی اسرائیل نیز مورد بحث و مذاکره قرار گرفت. بنابراین برداشت مقامات ایرانی از اینکه شناسایی اسرائیل متضمن برخورداری از کمکهای مالی و تسلیحاتی آمریکا خواهد بود و تهران را به صورت قابل ملاحظهای به واشنگتن نزدیک میکند، بهصورت عاملی در جهت شناسایی اسرائیل درآمد.
اعلام شناسایی اسرائیل از سوی دولت ایران
در ۲۴ بهمن ۱۳۲۸ (۱۴ فوریه ۱۹۵۰) بنا بر گزارش آسوشیتدپرس، محمدساعد مراغهای، نخستوزیر وقت ایران، اعلام کرد که دروازههای کشور به روی تمامی پناهندگان و کسانی که قصد دارند در ایران اقامت موقت داشته باشند، باز است. پنج روز بعد نماینده اسرائیل با ساعد ملاقات کرد و بهدنبال آن ساعد به رؤسای اداره گذرنامه، شهربانی و ژاندارمری دستور داد نماینده مزبور را به عنوان نماینده اسرائیل در زمینه پناهندگان و مهاجران بشناسند. سرانجام در ۱۶ اسفند ۱۳۲۸ (ششم مارس ۱۹۵۰)، دولت ایران بهصورت دوفاکتو اسرائیل را به رسمیت شناخت و این موضوع بهطور رسمی از جانب نماینده ایران در سازمان ملل اعلام شد و اطلاعیه رسمی دولت دراینباره نیز ۱۰ روز بعد صادر شد. درپی این اعلام بود که تعدادی از نمایندگان مجلس شورای ملی به مخالفت با این اقدام برخاستند، از آن جمله عبدالصاحب صفایی، نماینده مجلس شورای ملی و سیدمحمد تدین، نماینده مجلس سنا بودند. ساعد در نطقی که در روز ۳۰ اردیبهشت ۱۳۲۹ در مجلس سنا (یعنی بیش از یک ماه پس از سقوط کابینهاش) ایراد کرد، به دفاع از بهرسمیتشناختن اسرائیل پرداخت: «... چنانکه آقایان محترم اطلاع دارند، در جهات عدیده ما مدیون مساعدتهای سازمان ملل متحد هستیم و برقراری روابط دوفاکتو با دولت اسرائیل با حیثیت سیاسی و منافع ایران تطبیق میکرد و این موضوع را دو سال به احترام اعراب عقب انداختیم ولی وقتی مشاهده میشود که اعراب با عقد قراردادهای متارکه و مذاکرات نظامی و حضور در کنفرانسها و امضای سازشها و تسلیم به تصمیمات سازمان ملل راجع به تقسیم فلسطین و الحاق قسمت عربنشین آن به اردن هاشمی و اتخاذ تصمیم مذاکره با کشور اسرائیل براساس تصمیمات سازمان ملل، عملا و بالفعل شناختهاند، دیگر علتی نداشت که دولت ایران هم به شناسایی بالفعل و دوفاکتو اسرائیل اقدام نکند...».
علی منصور، سخنگوی رسمی وزارت خارجه کابینه جدید، در دفاع از اقدام کابینه پیشین، ضمن اشاره به رسمیتیافتن اسرائیل از سوی اعراب در نتیجه انجام مذاکرات، وجود ۲۰هزار تبعه ایرانی در اسرائیل و صادرات کالاهای ایرانی به این کشور را دلایلی بر لزوم برقراری رابطه میان دو کشور برشمرد.
جلال آلاحمد در سفرنامه خود به اسرائیل دراینباره مینویسد: «ایران از معدود کشورهای مسلمانی بود که با اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار کرد و طبیعی است که این امر، باعث خرسندی خاطر حکومت اسرائیل شد... برای اسرائیل که در یک منطقه مسلماننشین از جهان، به کلی تک افتاده بود، چه چیزی طبیعیتر از اینکه دست دراز تنها کشور منطقه را که به سمتش دراز شده بود با شادی بسیار بفشرد اما پشت این ظاهر طبیعی و در متن روابط پیچیده سیاست خارجی، این دوستی بهظاهر بیشائبه، پر از رمز و راز بود...».
قطع روابط و تعطیلی کنسولگری
همزمان با جنبش ملیشدن صنعت نفت و تشکیل کابینه از سوی دکتر محمد مصدق، بار دیگر موضوع روابط ایران و اسرائیل به میان کشیده شد. کشورهای عربی به مقامات دولت مصدق اطلاع دادند در صورت بازپسگیری شناسایی اسرائیل از سوی دولت ایران، آنها نیز در جریان اختلافات ایران و انگلستان بر سر مسئله نفت، از موضع ایران حمایت خواهند کرد. در همین زمان بود که آیتالله کاشانی در مصاحبهای با روزنامه المصری بغداد گفت که فسخ شناسایی اسرائیل از سوی ایران حتمی است. درپی این سخنان، باقر کاظمی، وزیر امور خارجه کابینه مصدق نیز در ۱۶ تیر ۱۳۳۰ در مجلس حاضر و تصمیم دولت مبنیبر تعطیلی کنسولگری ایران در بیتالمقدس را به اطلاع نمایندگان رساند. البته دولت در اعلامیه رسمی که در روز بعد انعکاس داد، علت این اقدام را کاهش درآمدها بر اثر قطع صادرات نفت و الزام دولت به صرفهجوییهای ارزی عنوان کرد؛ بنابراین کابینه مصدق تنها به فراخوانی کادر سیاسی اقدام کرد و نه فسخ شناسایی دوفاکتوی اسرائیل. با وجود این، باقر کاظمی تلاشهایی بهمنظور تعطیلی فعالیت آژانس یهود در ایران انجام داد. بههرروی، اعراب اقدام ایران را بهمنزله فسخ شناسایی دوفاکتوی اسرائیل تلقی کردند. درپی کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت قانونی دکتر مصدق، سیاستهای دولت در برخی موضوعات تا ۱۸۰درجه تغییر کرد و از آن جمله قطع رابطه با اسرائیل بود که به فراموشی سپرده شد.
قطع کامل روابط با پیروزی انقلاب اسلامی
پس از کودتای 28 مرداد رابطه ایران و اسرائیل ادامه داشت تا آنکه انقلاب اسلامی ایران در سال 57 به پیروزی رسید. متعاقب پیروزی انقلاب، دولت موقت به نخستوزیری مهندس مهدی بازرگان در ۳۰ بهمن همان سال دستور قطع رابطه ایران و اسرائیل را صادر کرد. دولت موقت در آن زمان در نخستین موضعگیری رسمی خود، در اطلاعیهای، دستور اخراج ۳۲ کارمند این رژیم را داد و شعبه هواپیمایی «العال» را تعطیل کرد و قطع کامل روابط ایران و رژیم اشغالگر قدس را اعلام و سفارت این رژیم را به مقاومت فلسطین داد.
منبع: روزنامه شرقمنبع: آفتاب
کلیدواژه: مصدق بازرگان اسرائیل شناسایی اسرائیل سازمان ملل متحد اسرائیل از سوی روابط ایران رژیم اسرائیل بیت المقدس دولت ایران مجمع عمومی ایران نیز هم زمان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۲۱۰۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تاثیر سفر رئیسی به پاکستان، در ارتقای امنیت مرزی/رابطه با تهران برای پاکستان استراتژیک است
کارشناس مسائل پاکستان با اشاره به سفر اخیر رئیس جمهور کشورمان به پاکستان گفت:امروزه ایران برای پاکستان اهمیت استراتژیک دارد و سفر آیت الله رئیسی از این منظر مهم است که پاکستان میتواند به واسطه جمهوری اسلامی ایران از برخی تنگناهای موجود خود را بیرون بکشد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، آیت الله سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور اسلامی ایران در اولین سفر خارجی خود در سال جدید، صبح روز دوشنبه بنا بر دعوت رئیس جمهور و نخست وزیر پاکستان وارد اسلامآباد شد. پس از استقبال رسمی محمد شهباز شریف، نخست وزیر پاکستان از وی، رایزنیهایی توسط هیئتهای بلندپایه به ریاست سران دو کشور برگزار شد. در این سفر مقامات ایران و پاکستان ۸ تفاهمنامه همکاری امضا کردند.
آیت الله رئیسی در ادامه با آصف علی زرداری، همتای پاکستانی خود دیدار کرد و طرفین طیف گستردهای از موضوعات مهم دوجانبه، تحولات منطقه و بینالمللی به ویژه تحولات منطقه و جنایات رژیم غاصب صهیونیستی علیه غزه و فلسطین را مورد بحث و بررسی قرار دادند. دیدار رؤسای مجالس سنا و ملی پاکستان، فرمانده ارتش این کشور با رئیس جمهور و برگزاری نشست صمیمانه با نخبگان و اندیشمندان پاکستانی از دیگر برنامههای این سفر بود.
مقصد بعدی آیت الله رئیسی در ادامه این سفر لاهور به عنوان پایتخت فرهنگی پاکستان بود. وی ضمن بازدید از آرامگاه اقبال لاهوری و ادای احترام به این فیلسوف مسلمان و پارسی گوی، در نشست نخبگان علمی و فرهنگی دانشگاه «جی سی» حاضر شد و با سروزیر و استاندار ایالت پنجاب دیدار کرد. به گفته سفیر ایران در پاکستان و سرکنسول کشورمان در کراچی توافقات مطلوبی در این سفر حاصل شده و هر دو همسایه مصمم به افزایش حجم تجارتهای دوجانبه و تقویت پیوندهای مردمی هستند.
این سفر در حالی صورت گرفت که چند روزی است از عملیات وعده صادق جمهوری اسلامی ایران میگذرد و شاهد بازتاب تنبیه موشکی صهیونیستها در پاکستان بودهایم تا جایی که یکی از اساتید دانشگاه پاکستان در این سفر خطاب به آیت الله رئیسی گفت: «شما ایرانیها پادشاه جهان اسلام و شیر خاورمیانه هستید».
در ادامه برای بررسی بخش دیگری از ابعاد سفر آیت الله رئیسی به پاکستان به گفتوگو با محمدرضا کمیلی، کارشناس مسائل پاکستان پرداختیم.
ایمنا: روابط تهران و اسلام آباد در چه سطحی قرار دارد؟ آیا اشتراکات فرهنگی، اقتصاد و مذهبی ایران و پاکستان میتواند زمینه ساز یک ارتباطی گسترده باشد؟
کمیلی: پاکستان و ایران کشورهای بسیار مهم منطقه هستند. ایران در منطقه غرب آسیا (چیزی که اروپاییها به آن خاورمیانه میگویند و ما قبول نداریم) و پاکستان در جنوب آسیا قرار گرفته است. این دو کشور مجموعاً نزدیک به ۳۳۰ میلیون نفر جمعیت دارند که معادل یک سوم جمعیت قاره اروپا است. ایران و پاکستان نزدیک به ۹۱۰ کیلومتر مربع مرز مشترک دارند و روابط دو کشور همزمان با استقلال پاکستان شکل گرفته است یعنی ایران اولین کشوری است که استقلال پاکستان را در سال ۱۹۴۷ به رسمیت شناخت و متعاقباً پاکستان هم نخستین کشوری بود که انقلاب اسلامی ایران را به رسمیت شناخت. همانطور که میدانید دفتر حافظ منافع ایران در آمریکا، سفارت پاکستان است. شعر ملی کشور پاکستان که نماد هویت یک ملت است به زبان فارسی سروده شده است و جز یک حرف اضافه «کا» کسری مالکیت در سرود ملی پاکستان همه واژگان فارسی هستند که نشان دهنده عقبه مشترک ایران و پاکستان است و این در حالی است که زبان اصلی مردم پاکستان زبان اردو است.
مردم پاکستان مسلمان شده دانشمندان، ادیبان و عرفان ایرانی هستند که همزمان با حمله مغول به سمت پاکستان کنونی هجرت و بسیاری از مردم مناطق پاکستان را مسلمان کردند. دو کشور عقبه تاریخی، فرهنگی و تمدنی مشترک بسیار غنی و عمیقی دارند و در ابعاد نظامی و سیاسی نیز بسیار تأثیرگذار هستند. پاکستان در جنوب آسیا به عنوان یگانه کشور هستهای جهان اسلام قرار دارد. بدنه پاکستان همیشه علاقه مند به دستاوردهای انقلاب اسلامی بودهاند؛ چیزی که واشنگتن پُست در سال ۲۰۱۳ به آن اعتراف میکند و میگوید که انقلاب اسلامی ایران از هر جای دیگر جهان بیشتر در پاکستان دوست داشته میشود و اعلام میکند که ۷۶ درصد مردم پاکستان به انقلاب اسلامی ایران علاقه مند هستند.
پاکستان سالها بزرگترین کشور اسلامی جهان بوده است و به لحاظ جمعیت دومین کشور بزرگ اسلامی است و همه اینها نشان دهنده ظرفیت عظیمی است که باید از آن بهره برد چیزی که در سالهای قبل هم برنامهریزیهایی برای آن دیده شده تا جایی که ۱۰.۷ درصد از ظرفیت فرهنگی خارج از کشور ما در داخل خاک پاکستان است که عدد بزرگی است. همچنین ۹ مرکز فرهنگی ایران در داخل پاکستان قرار دارد و آن هم به دلیل قرابت فرهنگی ریشه دار بین دو ملت انجام شده است چرا که ما معتقدیم پاکستان، ایرانیترین همسایه جمهوری اسلامی از نگاه محبتآمیز نه تسخیری است و مردم پاکستان با وجود زبان اردو بیشترین همدلی و همراهی را با مردم ایران به دلیل پیشینههای تاریخی دو کشور دارند.
ایمنا: سفر آیت الله رئیسی به پاکستان و انعقاد قراردادهای متعدد چه دستاوردی راه به دنبال خواهد داشت؟
کمیلی: نزدیک به هفت دهه از عمر پاکستان کنونی میگذرد و این کشور ۷۴ سال نزاع سنگین و شدیدی با هند به عنوان یکی از ابرقدرتهای جهان داشته است با این وجود یکی از ویژگیهای مهم مشترک ایران و پاکستان این است که هیچگاه این دو کشور در سازمان ملل علیه یکدیگر رأی ندادهاند و هم اینکه دو کشور در دشمنی با رژیم صهیونیستی دیدگاه مشترکی دارند و متحد هستند. بارها علیه پاکستان فشارهایی وجود داشته است. در زمان عمران خان، نخست وزیر سابق پاکستان چندین دوره اعلام شد که کشورهای حاشیه خلیج فارس به پاکستان فشار میاوردند تا اسرائیل را به رسمیت بشناسد و به عادی سازی روابط با این رژیم بپردازد اما عمران خان اعلام کرد که هرگز وجدان من چنین چیزی را قبول نمیکند.
پس اولین مورد در ابعاد سیاسی سفر همین اتفاقاتی است که دنیای اسلام در مواجهه با صهیونیستها با آن مواجه بوده است؛ برای همین است که سفر پیروزمندانه و مقتدرانهای که رئیس جمهور اسلامی ایران به پاکستان داشته با استقبال مردمی زیادی در شهرهای مختلف پاکستان مواجه شد. همانطور که در فضای مجازی شاهدیم که احزاب شیعه و اهل سنت پاکستان برای استقبال از آیت الله رئیسی فراخوانهای بسیار زیادی دادند تا برای استقبال از رئیس جمهور ایران در لاهور به نزدیک مزار علامه اقبال لاهوری بیایند یا در شهر کراچی پیامهای متعددی را در همین رابطه میبینیم و مورد دیگر اجتماع عظیم بانوان پاکستانی در استقبال از آیت الله رئیسی است.
ایمنا: حمایت آشکار مردم پاکستان از عملیات وعده صادق در حاشیه سفر رئیس جمهور به پاکستان ناشی از چیست؟
جدای از پاکستان، در این سو ایران در معادلات منطقهای و جهانی تأثیرگذاری زیادی دارد؛ بنابراین بُعد سیاسی سفر رئیس جمهور کشورمان بسیار حائز اهمیت است چرا که این سفر بلافاصله پس از عملیات بزرگ وعده صادق انجام شد؛ عملیاتی که ابهت اسرائیل را در سراسر جهان از بین برد. مردم پاکستان روزها پس از عملیات وعده صادق در خیابانهای شهرهای بزرگ این کشور از جمله کراچی، لاهور، راولپندی و پیشاور به خیابانها آمدند و آسمان را نورافشانی کرده و جشن گرفتند چرا که برای آنها پاسخگویی قدرتمند یک کشور اسلامی به ظلمهای رژیم صهیونیستی در خلال این سالها و به خصوص ماههای اخیر در غزه و فلسطین جای خوشحالی داشت.
ایمنا: باتوجه به بحرانهای سیاسی اخیر در اسلام آباد و تنش مرزی بین پاکستان با کشورهای همسایه، دولت مستقر در این کشور چه راهبردی برای تنش زدایی دارد؟
کمیلی: یکی دیگر از ابعاد سفر رئیس جمهور کشورمان به پاکستان این است که سفر اخیر پس از حدود سه سال از ساقط شدن دولت عمران خان انجام شده است و پاکستان تازه توانسته رنگ ثبات نسبی و یک دولت مستقر را به خود ببیند، چون سالها دولتهای پاکستان موقت بودند یا دولتی که حکومت قبلی را تکمیل کند وجود نداشته است. هرچند در انتخابات اخیر پاکستان هم ابهامات زیادی وجود داشت و بسیاری میگفتند که تقلب صورت گرفته و عمران خان پیروز انتخابات بوده است اما به هر حال با یک دولتی مواجهیم که خود را دولت مردمی میداند و احتمالاً تا مدتی هم قدرت را به دست داشته باشد.
به نظر میرسد دولت فعلی پاکستان به زودی با چالشهای جدی مواجه خواهد شد؛ پاکستان مشکلات سیاسی و اقتصادی بسیار زیادی دارد و از زمان استقرار طالبان در افغانستان با مشکلات امنیتی نیز مواجه شده است و برای این کشور مهم است که مسیر گشایشی را پیش روی خود باز کند. تمام مرز شرقی پاکستان یعنی حدود ۲۶۰۰ کیلومتر از مرز این کشور با هند مشترک است و این در حالی است که پاکستان با هند نزاع دارد؛ همچنین افغانستان نیز مرز مشترک بین دو کشور پاکستان و افغانستان را مرز رسمی نمیداند و معتقد است که پاکستان خاک افغانستان را اشغال کرده است اما پاکستان میگوید مرزبندی صحیح است و سازمان ملل متحد نیز این مرز را قبول دارد. پاکستان مرز کوچکی نیز با چین دارد و رابطه آن با چین مطلوب است. در این بین مرز ایران و پاکستان اهمیت فوقالعادهای دارد و مردم و سران پاکستان معتقدند که خداوند ایران و پاکستان را جدای از هم نیافریده است و باید زمینههای دوستی را فراهم کنیم.
ایمنا: همانطور که شاهدیم سفر آیت الله رئیسی به پاکستان به دعوت رئیس جمهور و نخست وزیر این کشور صورت گرفت. رابطه با جمهوری اسلامی ایران تا چه میزان برای پاکستان اهمیت دارد؟
کمیلی: امروزه ایران برای پاکستان اهمیت استراتژیک دارد و سفر آیت الله رئیسی از این منظر مهم است که پاکستان میتواند به واسطه جمهوری اسلامی ایران از برخی تنگناهای موجود خود را بیرون بکشد؛ یکی از این تنگناها فشار بسیار زیاد آمریکا بر پاکستان به ویژه در خصوص پروژه انتقال گاز است اما علی رغم تمام این تنگناها در اولین روز سفر آیت الله رئیسی به این کشور فقط ۸ تفاهم نامه همکاری در زمینههای مختلف دانشگاهی، کشاورزی و … بین سران دو کشور امضا شد.
دو کشور هدف گذاری کردند که فرایند تجاری و روابط اقتصادی خود را از حدود دو میلیون دلاری که اصلاً در شأن دو کشور نیست به ۱۰ میلیارد دلار برسانند و این اتفاق مثبتی است که موجب تسهیل سرمایه گذاری ها خواهد شد و اقلام ممنوعالورود یک لیست ۳۵۰ تایی را به ۵۰ مورد کاهش خواهد داد. اینها قدمهای مثبتی است که هم ایران و هم پاکستان به آن احتیاج دارند و دو کشور میتوانند برادرانه این موارد را پیش ببرند.
ایمنا: باتوجه به حضور آیت الله رئیسی در اسلام آباد و دیدار با مقامات ارشد نظامی این کشور، چه آیندهای را برای گروهکهای تروریستی و تجزیه طلب آینده متصورید؟
کمیلی: با توجه به تحرکات اخیر برخی گروهکهای تجزیه طلب بلوچ در بلوچستان پاکستان، تحریم طالبان پاکستان، تروریستهایی که اسلام آباد مدعی است داخل خاک افغانستان حضور دارند و مستنداتی در این زمینه منتشر کرده است به علاوه تحرکات جیش الظلم در داخل ایران نشان میدهد که ایران و پاکستان باید دست در دست هم دهند تا با تروریست مقابله کنند. چیزی که فرمانده ارتش پاکستان هم در دیدار با آیت الله رئیسی به آن اشاره کرد و گفت که به تروریستها اجازه نمیدهیم روابط دو کشور را خراب کنند.
البته رسیدن به این مهم عزم جدی تری نیاز دارد و به صرف شعار دادن مشکلی حل نخواهد شد. بنابراین لازم است عملیاتهای مشترکی از سوی مسئولان نظامی و امنیتی دو کشور برنامهریزی و اجرا شود که مطمئناً در هیئت عالی رتبه همراه رئیس جمهور کشورمان حضور دارند و جلسات تخصصی در این زمینه برگزار خواهند کرد و تصمیمات مهمی را خواهند گرفت.
ایمنا: در چند ماه اخیر شاهد حوادث امنیتی متعددی در منطقه مرزی مشترک بین دو کشور ایران و پاکستان بودهایم که منجر به گسترش ناامنی به ویژه در پاکستان شد، از نظر شما ریشه گسترش ناامنی در جنوب شرق کشور ما و مناطق مختلفی از پاکستان از کجا نشأت میگیرد و چه اقداماتی باید در این خصوص انجام داد؟
کمیلی: همانطور که مطرح شد هم جمهوری اسلامی ایران و هم پاکستان چالشهای بسیار جدی در حوزه امنیتی دارند. پاکستان از بین چهار همسایه با دو همسایه خود یعنی هند و افغانستان نزاع جدی دارد و مهم است که دو همسایه دیگر خود یعنی ایران و چین را حفظ کند بنابراین نباید اجازه دهد چالشهای امنیتی سبب تخریب روابط این کشور شود.
متأسفانه روایتی که رسانههای پاکستان و ایران از یکدیگر دارند مثبت نیست و واقعیت بسیار فراتر از چیزی است که رسانهها میگویند. مقام معظم رهبری در دیدار با عمران خان در سال ۱۳۹۸ فرمودند که روابط ایران و پاکستان بر خلاف میل دشمنان باید تقویت شود. این بدان معنی است که دو کشور دشمنان مشترکی دارند که به دنبال تخریب روابط دو کشور دوست و همسایه ایران و پاکستان هستند و در این بین برای معاندان چه چیزی بهتر از این است که عملیاتهای تروریستی را طراحی کرده و در هر دو کشور اجرا کنند و آن را به گردن دیگری بیندازند و جو رسانهای دو کشور را ملتهب کنند. واقعیت این است که تروریستها از طریق منابع بیگانه تقویت میشوند و برای بر هم زدن روابط دو کشور تلاش میکنند.
اینکه بگوییم پاکستان در مبارزه با تروریست کم کاری میکند صحیح نیست و این مدعا ممکن است از طرف پاکستان نیز مطرح شود بنابراین باید چنین مواردی در جلسات و مذاکرات حل شود چرا که هم ایران قوای نظامی قدرتمندی دارد و هم پاکستان و تمام سرمایه گذاری پاکستان در این هفت دهه معطوف قوای نظامی این کشور بوده است و در تقویت قوای نظامی خود کوتاه نیامده است برای همین است که هند به عنوان ابرقدرت بعد از آمریکا و روسیه هنوز نتوانسته به خاک پاکستان حداقل بعد از سقوط بنگلادش تجاوز کند.
خواسته دشمنان ما تقابل نظامی ایران و پاکستان است و ما باید در این زمینه عاقلانه و زیرکانه برخورد کنیم چرا که مشکلات بین دو شکور با مذاکره قابل حل و فصل است و حتی مشکلات امنیتی را هم میتوان با کارهای فرهنگی مانند تکریم زائران پاکستانی حل کرد. برای مبارزه با فعالیتهای گروهکهای تروریستی مانند جیش الظلم از بلوچستان پاکستان و ایران به عنوان مکانی برای قتل و کشتار و تخریب روابط باید دو کشور دست به دست هم دهند و این موضوع را پیگیری کنند.
اگر قرار است تفاهم نامهای در سطح کلان صورت بگیرد باید در جریان همین سفرها انجام شود و دو کشور اجازه ندهند که این گروهکها برای ارتباط بسیار مهم عمیق و ریشه دار دو ملت عظیم ایران و پاکستان تصمیمگیری کنند.
کد خبر 747476