سنجابی خطاکار بود اما خیانتکار نبود
تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۲۷۵۸۰
ساعت۲۴-۱۳ تیر، سالگرد درگذشت دکتر کریم سنجابی است که از زمان تشکیل دولت موقت در ۱۵بهمن ۱۳۵۷ به ریاست مهندس مهدی بازرگان تا ۲۷ فروردین ۱۳۵۸، نامش بهعنوان اولین وزیر امور خارجه دولت موقت و اولین وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ثبت است.
«کریم سنجابی در سال ۱۲۸۳ در ماهیدشت کرمانشاه چشم به جهان گشود. پدربزرگش شیرمان (صمصامالملک) و پدرش سردار ناصرخان سنجابی (قاسم) از سران ایل غیور سنجاب بود که در سالهای جنگ جهانی اول دلیرانه از استقلال و تمامیت ارضی ایران پاسداری کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سنجابی دوره ششساله تحصیل در فرانسه را با موفقیت طی میکند و از پایاننامه دکترای خود با عنوان اقتصاد روستایی و نظام زمینداری در ایران دفاع میکند. پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۱۴ در دانشکده حقوق دانشگاه تهران به سمت دانشیاری منصوب میشود و کرسی «حقوق اداری» را به خود اختصاص میدهد. پس از شهریور ۱۳۲۰ همراه تعدادی از دوستانش مانند دکتر شایگان، دکتر مهدی آذر، شهید نورانی، دکتر مسعود ملکی، دکتر محمدحسین علیآبادی، جمعیت «نهضت انقلابی ملی» را پایهگذاری میکنند. این جمعیت در گفتوگو با سران سه حزب پیکار، استقلال، میهنپرستان، حزبی جدید به نام «میهن» را تشکیل دادند. سنجابی در مهر ۱۳۲۸ به دعوت مرحوم دکتر محمد مصدق در اعتراض به برگزارنشدن انتخابات آزاد در برابر کاخ مرمر و تشکیل جبهه ملی ایران پاسخ مثبت داد و در گروه پایهگذاران جبهه ملی ایران قرار گرفت. پس از روی کار آمدن دولت مصدق، به سمت وزارت فرهنگ منصوب شد. او در دوران کوتاه مسئولیتش به تکمیل آرامگاه ابنسینا و تهیه مقدمات برگزاری جشن هزاره ابنسینا مبادرت ورزید.
سنجابی در جنبش ملیشدن صنعت نفت با سمت قاضی دیوان داوری لاهه، بزرگترین و فراموشناشدنیترین خدمتش به ملت ایران را در تاریخ برای همیشه ثبت میکند. کریم سنجابی در انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی از حوزه کرمانشاه برگزیده میشود و در دی ۱۳۴۱ به عضویت شورای مرکزی و هیات اجرایی جبهه ملی درمیآید. جبهه ملی در ششم بهمن ۱۳۴۱بیانیهای در مخالفت با طرح اصلاحات ارضی و لوایح ششگانه موسوم به انقلاب سفید صادر میکند و متعاقب این بیانیه در عصر ششم بهمن ۱۳۴۱ سنجابی بار دیگر همراه سران و رهبران جبهه ملی و نزدیک به ۱۵۰ نفر از هموندان جبهه ملی بازداشت و تا ۱۸ شهریور ۱۳۴۲ زندانی میشود. در آبان ۵۷ همراه همسرش و مرحوم حاج محمود مانیان برای دیدار با امام خمینی(ره) راهی پاریس (دهکده نوفل لوشاتو) میشود و بیانیه سهمادهای جنجالی و تاریخیاش را صادر میکند.
پس از بازگشت به ایران در نشست شورای مرکزی جبهه ملی ایران بیانیه سهمادهای به اتفاق آرا بهعنوان منشور سیاسی جبهه ملی تصویب میشود (خاطرات عبدالکریم انواری) و همه اعضای شورا آن را امضا میکنند اما سنجابی همراه داریوش فروهر بازداشت میشود. او با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل دولت موقت به ریاست مرحوم مهندس بازرگان، به سمت اولین وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی از سوی آن مرحوم منصوب میشود اما به دلیل اختلاف در اسفند ۱۳۵۷ استعفا میدهد که با مخالفت امام خمینی(ره) مواجه میشود و با توصیه ایشان این تصمیم به پس از برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی در فروردین سال ۱۳۵۸موکول میشود و سرانجام با این استعفا در اردیبهشت ۱۳۵۸ موافقت شد.
دکتر سنجابی در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه کرمانشاه موفق به راهیابی به مجلس شد اما اعتبارنامه او رد شد و آن مرحوم نتوانست حضور یابد. او در مرداد ۱۳۶۱ ایران را برای همیشه ترک کرد و بنا بر خاطرات حجتالاسلام محمود دعایی، تلاشهای او نیز برای بازگرداندن دکتر سنجابی ناکام ماند.
دکتر سنجابی علاوه بر شخصیت ملی و مصدقیاش و تخصص در رشته حقوق و تألیفاتش در این حوزه، ترجمه تاریخ عقاید اقتصادی نوشته شال ریست (۲ جلد)، «ایل سنجاب» و «امیدها و ناامیدیها» را که خاطرات سیاسی او نیز هست، نگاشته است. در سالهای دفاع مقدس و با وجود دوری از وطن و زادگاهش، بارها با صدور بیانیه، ایل سنجاب را تشویق به ادامه مقاومت و ایستادگی در برابر ارتش متجاوز عراق کرد و در پاسخ به فراخوانهای سازمانهای تروریستی بهویژه سازمان منافقین پاسخ منفی داد؛ چراکه بر این باور بود حکومتی که با خشونت و اسلحه به دست بیاید، با خشونت و اسلحه و آدمکشی هم حفظ میشود.
سنجابی مانند همه انسانها خطاکار بود اما خیانتکار نبود. میهنپرست، ایراندوست و مصدقی بود و باقی ماند و همیشه از سرنگونی نظام شاهنشاهی و پهلوی و پیروزی انقلاب دفاع کرد. سرانجام این چهره ملی در ۱۳ تیر ۱۳۷۴ پس از ۹۲ سال زندگی به دیار باقی شتافت.
منبع: ایسنامنبع: ساعت24
کلیدواژه: احمدی نژاد جبهه ملی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۲۷۵۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طرح «نور» است یا «زور»؛ روحانیون برای جنگ با که لباس نظامی پوشیدهاند؟
اگر طرح، طرح نور است و برگرفته از آیه سورۀ نور که قاعدتا باید از نماد نور استفاده شود و اگر «نور» نیست و «زور» است دیگر چرا از قرآن و نور مایه می گذارند؟
آنگونه که عصرایران روایت کرده، تصاویر منتشره از تجمع طلاب و روحانیون در قم در حمایت از برخوردهای انتظامی در مقولۀ حجاب از این منظر مورد توجه قرار گرفته که روحانیون حاضر لباس نظامی پوشیدهاند. به این بهانه چند نکته را میتوان طرح کرد:
۱. سابقه داشته که افرادی کفن بپوشند یا روحانیون بلندمرتبه در جبهه لباس نظامی بر تن کنند و مشهورترین تصاویر مورد اخیر مربوط به دهه ۶۰ و حضور آیتالله خامنهای به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع و بعد رییس این شورا به اقتضای ریاست جمهوری و مرحوم هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا در جبهههاست اما این شکل سابقه ندارد. خاصه اینکه به جای عبا لباس نظامی پوشیدهاند. به عنوان رزمنده البته پیشینه داشته اما به منظور تأکید بر تلفیق رزمندگی و تبلیغ بوده یا سلاح و صلاح با هم. در این فقره اما آن حس منتقل نمیشود. همچنین میدانیم پوشیدن لباس نظامی نیاز به اجازه و هماهنگی دارد. در جبهه حاوی پیام ایثار و از جان گذشتگی بود و اینجا وجه زور و اجبار آن می چربد.
۲. لباس نظامی یعنی آمادۀ جنگایم. اما جنگ با که؟ با زنان و و دختران این سرزمین که به هر دلیل پوشش و سبک زندگی دیگری دارند و الزاما انگیزه سیاسی هم ندارند؟ آن هم در حالی که شخص سردار رادان فرمانده کل نیروی انتظامی به صراحت گفته است این طرح جنبه امنیتی و نظامی ندارد و بیشتر فرهنگی است و حتی مایل نیست صرفا انتظامی معرفی شود؟ از این منظر نقض غرض نیست؟
۳. اگر طرح، طرح نور است و برگرفته از آیه سورۀ نور که قاعدتا باید از نماد نور استفاده شود و اگر «نور» نیست و «زور» است دیگر چرا از قرآن و نور مایه می گذارند؟
۴. اگر منظور روحانیون محترم این است که از نیروهای پلیس حمایت میکنند چرا لباس کامل آنها را نپوشیدهاند؟ آیا تصور نمیکنند تلفیق لباس نظامی با عمامه در تاریخ شیعه سابقه نداشته باشد؟ حتی شهید محراب آیتالله اشرافی اصفهانی با آن سن و سال وقتی در جبهه جنگ با صدام حسین لباس سپاه پوشید کامل پوشید از کلاه استفاده کرد نه عمامه.
۵. هر صنفی باید با زبان خود آن و در مواردی با لباس خاص خود آن شناخته شود. این که طلاب که غالبا به خدمت سربازی نرفته اند یا نمی روند لباس نظامی بپوشند آن هم نه برای مقابله با اسراییل که در حمایت از برخورد با زنان و دخترانی که پوشش مطلوب آنان را رعایت نمیکنند چه تصویری از آنان در ذهن شماری از مردم خاصه زنان و دختران مورد نظر در این «جنگ»! ترسیم میکند؟
۶. این نکته البته قابل درک است که بعد از آن که جمعیت قابل توجهی در حمایت از طرح نور در تهران گرد نیامد چون بسیاری از خانمهای چادری مثل سابق مایل نیستند در حمایت از برخوردهای پلیسی تجمع کنند جای دیگر این تجمع را شکل دادند و نه با محوریت خانم ها بلکه با روحانیون لباس نظامی پوشیده که طبعا وجه صنفی و طبقه ای دارد و قاعدتا در موضوع مرتبط با زنان اگر خانمها حمایت کنند موثرتر است تا مردان آن هم با تلفیق لباس نظامی و روحانیت.
۷. برداشت نویسنده این است که طرح جاری تنها برای آن است که تلقی مخالفت علنی با حکومت درنگیرد و در این حد رعایت کنند کفایت می کند تا جایی که به لطیفه گفته می شود اگر می توانستند عکس مهسای طفلک را به عنوان حجاب کنونی مقبول منتشر میکردند به همین خاطر فرماندهی کل نیروهای انتظامی اصرار دارد موضوع نظامی و انتظامی و پلیسی نیست و فرهنگی است و آن وقت وسط این معرکه طلاب آمدهاند و لباس نظامی پوشیدهاند!