هم حقوق 31 میلیونی بگیرید،هم ودیعه مسکن 200 میلیونی؛ فقط برای مردم هزینه درست نکنید
تاریخ انتشار: ۱۹ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۷۱۰۷۳
اما آیا فاجعهای رخ داده است؟
بیایید و بیاییم بعد از سالها تجربه تبعات زهدنمایی و در برخی موارد ریاکاری و اقدامات پوپولیستی و بینتیجهای که همواره نتیجه عکس داده و ستونهای اخلاقی و فرهنگی ما را چون موریانه خورده، با گذر از سطحینگری جلوی نشانی غلط دادنها را بگیریم و قطار انقلاب و کشور را به ریل اصلی آن برگردانیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اولاً که اتفاق خاصی رخ نداده، دویست میلیون تومان از این مبلغ برای رهن منزل نماینده است که این رقم در دوره قبلی ۲۵۰ میلیون تومان بود و حالا که به نسبت دوره قبل وضع مسکن با یک تورم انفجاری نزدیک به ۲۵۰ درصد افزایش را تجربه میکند، برای تهیه منزل یک نماینده رقم درشتی نیست. هزینههای دفتر و دستک نمایندههای شهرستانی هم اگر بیشتر از بیست میلیون نباشد، کمتر نیست. حقوق آنها هم که اعلام شده یازده میلیون تومان است که آنهم چندان نجومی به حساب نمیآید.
پس لازم نیست که چون بید بر سر ایمان خویش بلرزیم که این مجلس هم اشرافی است و همین ابتدای کار باید جلوی این ریخت و پاشها را گرفت. باور کنید مشکل مردم اصولاً اینها نیست. شاید بگویید و درست هم بگویید که دویست میلیون تومان برای خیلی از مردم ما رقم درشتی است. همینطور حقوق یازده میلیونی برای اکثریت مردم ایران دست نیافتنی است.
شاید هم معتقد باشید که همین حقوقها و دریافتیها برای مجلس تراز انقلاب قابل قبول نیست که البته حرف نادرستی نیست و مسلماً… اما جسارتاً اجازه دهید خیالتان را راحت کنم. اصولاً اگر به خاطر این اعتراضات و برای نمایش زهد و تقوا و مردمدوستی، همین فردا در مجلس و در یک اقدام تأثیرگذار پنجاه درصد این مبلغ هم حذف شود، هیچ مشکلی حل نمیشود. میگویند هزینه تبلیغاتی برخی نمایندگان همین دوره کمتر از میلیارد نبوده است. پس بحث درباره اینکه آنها باید درد طبقات فقیر را بچشند و با حقوق چهار پنج میلیونی بسازند و زندگی فقیرانه داشته باشند تا درد مردم را بفهمند، نه اینکه حرف غلطی باشد اما اصلاً مشکل اینها نیست.
بهترین مطالبهای که در حال حاضر باید از این مجلس با دأب و داعیه انقلابیگری داشت این است که اهل عمل باشید. مگر ادعا نداشتید که برخی نمایندگان دوره قبل از رانت نمایندگی استفاده میکردند و برای خودشان دنیایی ساخته بودند؛ شما مراقبت کنید که هیچ نمایندهای نتواند چنین کند. باید از آنها بخواهیم چنان نظارتی بر کارها داشته باشند که هیچکس نتواند چنین کند. چه در قوه مقننه و چه در قوه مجریه و در دستگاه عریض و طویل اجرایی کشور و چه در دستگاه قضا و چه در هرجا…
اینکه مجلسی ها حقوق کمی بگیرند یا تظاهر به زهد و ریا کنند و خدای ناکرده چون به خلوت میروند آن کار دیگر بکنند و نمایش مردمی بودن و انقلابیگری بدهند، مصیبت است. اینکه نمایندهای با وزیر ساخت و پاخت بکند و امتیازاتی برای خود و اطرافیانش بگیرد و در صحن و پشت تریبون از فقر فقرا ناله سر بدهد و برای فساد اقتصادی و گرفتاری مردم از تورم و گرانی و مشکل مسکن و بیکاری جوانان مرثیه بسراید، فاجعه است. اینکه منافع ملی را پیش پای منافع جریانی و جناحی و قومی و قبیلهای و فامیلی قربانی کند، فاجعه است. اینکه عوامانه و بدون منطق با تند روی و افراطیگری و شعارهای تند و بیتدبیر برای دستگاه دیپلماسی و اقتصاد کشور هزینه بتراشد، مصیبت است. اینکه به جای توجه به ریشههای گرانی و تورم و بیماریهای مزمن اقتصادی و حرکت در مسیر اصلاح ساختارهای معیوب، با اقدامات موقتی و تسکینی و هزینه تراشی و بر پایه عوامزدگی و نه خرد ورزی بر این مشکلات بیفزاید و مسکن درمانی را ادامه دهد، فاجعه به بار میآورد.
البته در همین مجلس هم هستند نمایندگانی که وام مسکن مجلس را برگرداندند و درسابقه پارلمان هم داریم نمایندگانی که حتی حقوق مجلس را نگرفتند و شاید در همین دوره هم کم نباشند نمایندگانی که نه زندگی اشرافی دارند و نه از حقوق و امتیازات مجلس استفاده میکنند که آفرین بر آنان. اما حتی اگر درحد عرف حقوق بگیرند و خانه متوسطی برای خود تهیه کنند، خلاف نکردهاند و مطالبه اصلی مردم از آنان نه فقر فروشی؛ است و نه فخر فروشی؛ بلکه عمل به وعدههایی است که بر زمین مانده و رفع گرفتاری از مردمی است که هر روز به خاطر کوتاهیها و اشتباهات و غفلتها و بعضاً خیانتهای کارگزارانشان که مستقیماً بر کارآمدی نظام اسلامی اثر منفی و نامطلوب گذارده، بیشتر در معرض آسیب و فشار قرار میگیرند و به جای دوای دردهایشان، نصیحت و شعار و فریاد و وعده میشنوند.
23302
کد خبر 1408173منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: مجلس یازدهم حقوق و دستمزد میلیون تومان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۷۱۰۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!
عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگانگیر حس همدلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست؟
ما - والدین که فرزندانمان را مال خود و نه از خود میدانیم - با این فرشتگان معصوم کاری میکنیم که بیشباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و همدلی با گروگانگیران که برخی از مدارس ابتداییاند.
این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی میسپارند که با جان و جسم کودکانشان چون یک گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت همکاری را نشان میدهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع میشوند.
قبلاً مطلبی با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند کشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد و مقایسه ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ الی ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه بار است و در گذر زمان باعث فرسودگی کودکان در بستر آموزش میشود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکرده اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده بود و کودکی اش به تاراج رفته بود! چند نکته به اختصار در باب این پدیده عرض می کنم:
۱. اگر پدران سنت زده ما خطاب به معلمان می گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان اش مال من " ؛ این روز ها خیلی از والدین مجوز شدیدتر از این برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!
۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه) و غیره.
اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!
۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!
۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست!
۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد !
۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!
۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است!
پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش