عدم ایستادگی اروپا در برابر سیاستهای آمریکا چه پیامدهایی خواهد داشت؟
تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۰۵۸۳۹
پایگاه فارن پالسی در گزارشی درخصوص لزوم پاسخ کشورهای اروپایی به سیاستهای دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا نوشته است: در سه سال گذشته دولت دونالد ترامپ روابط آمریکا با شرکای اروپایی این کشور را تحلیل برده است. جدیدترین نمود این روند در تصمیم ناگهانی رئیس جمهور آمریکا برای خارج ساختن ۹۵۰۰ سرباز آمریکایی از آلمان تا ماه سپتامبر دیده شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در پی افشاگریهای جنجالی مربوط به کتاب جدید نوشته شده توسط جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق دولت ترامپ نگرانیهای اروپاییها از بابت رها شدن توسط آمریکا ملموستر از هر زمان شده است. این شامل احتمال گرفتار شدن در تصمیمات اغلب گزاف سیاست خارجی برآمده از واشنگتن میشود. به عنوان مثال تصمیم ناگهانی پاییز گذشته دولت آمریکا برای خارج ساختن نیروهای ویژه این کشور از شمال سوریه هم باعث دلسردی نیروهای کرد شده و هم اروپا را در وضعیتی بغرنج قرار داد. در پرتو این وضعیت شرکای ترانس آتلانتیک (دو سوی اقیانوس اطلس) در قبال دولت ترامپ محتاط عمل میکنند.
با این حال این احتیاط افراطی تبعات منفی جدی در پی دارد. خودداری و اکراه از تحت فشار قرار دادن آمریکا برای متعهد بودن به حفظ ساختار هایی که ستون فقرات امنیت اروپا را تشکیل میدهند، میتواند نهایتاً منجر به تضعیف جایگاه آن و تضعیف ائتلاف ترانس آتلانتیک شود. اروپا باید از حمایت داخلی در آمریکا از ائتلاف، به ویژه با تلاش مشترک با رهبران کنگره با هدف دستیابی به یک همکاری بلند مدت، به عنوان یک اهرم استفاده کند. پاسخ ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو به برنامههای خروج آمریکا از یک معاهده اعتمادساز دیگر ناچیز بوده است. او ماه مه در پاسخ به تصمیم آمریکا برای خروج از معاهده آسمانهای باز گفت کشورهای هم پیمان عضو ناتو همچنان به حفظ، پشتیبانی و تقویت کنترل تسلیحات، خلع سلاح و عدم اشاعه ادامه داده و محیط امنیتی غالب فعلی را لحاظ میکنند.
اما ناتو نمیتواند این هدف را بدون بزرگترین تامین کننده مالی آن انجام دهد. برخی کشورهای اروپایی شامل فرانسه، آلمان و بلژیک بیانیهای را به منظور اعلام تاسفشان از تصمیم آمریکا صادر و تاکید کردند که هیچ میلی به خروج از این معاهده ندارند. حتی به نظر نمیرسد که روسیه نیز بخواهد این معاهده را ترک کند و اینگونه آمریکا تافته جدا بافته است. اما آیا این معاهده بدون یکی از دو کشور بزرگ عضو در آن همچنان قدرت بقا دارد؟ مقامهای آلمانی در قبال گزارشها درباره اینکه دولت ترامپ سطح سربازانش در این کشور را به ۲۵ هزار پرسنل کاهش میدهد در ابتدا انکارهای بی سر و صدا در پیش گرفتند. آنهگرت کرامپ کارن باوئر، وزیر دفاع آلمان اوایل ماه گذشته میلادی در پاسخ به سوالی درباره این تحولات در جریان مجمع صندوق مارشال آلمان در بروکسل گفت: این گزارش به طور رسمی تایید نشده است و تنها توسط یک رسانه یعنی والاستریتژورنال منتشر شده است.
با این حال از سوی دیگر این گزارش مربوط به تنها همین رسانه کافی بود تا جمهوریخواهان کمیته خدمات مسلح مجلس نمایندگان آمریکا را وادار به انتشار نامهای به منظور هشدار درباره این طرح خروج کنند. شایعات بعد از آن تایید شدند که رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در یک مقاله برای توجیه این تصمیم دولت ترامپ، بودجه نظامی ناکافی آلمان را بهانه قرار داد. او نوشت: زمان آن است که همه کشورهای اروپایی سهم عادلانه خود را به دفاع از سرزمین هایشان اختصاص دهند. شاید کشورهایی مثل آلمان در صورتی میتوانستند این کار را انجام دهند که منابعشان را در اختیار آمریکا نگذارند تا به دفاع از سرزمین شان بپردازد. هرچند که عصیان علنی علیه تصمیم آمریکا برای کنارگذاشتن نظام کنترل تسلیحات پاسخ درستی به حساب نمیآید شرکای ترانس آتلانتیک باید یک نقش فعال تر در اعمال فشار بر آمریکا به منظور تداوم عضویتش در توافقاتی همچون معاهده سلاحهای هستهای میان برد ایفا کنند.
این معاهدات با در نظر گرفتن امنیت اروپا منعقد شدند و اگر روسیه خود را از قید و بندهای قانونی اعمال شده از جانب معاهده سلاح های هستهای میان برد رها ببیند این اروپا است که اولین قربانی خواهد بود. اروپاییها باید روی حمایت داخلی در آمریکا مانور داده و دونالد ترامپ را به منظور کوتاه آمدن از تعهداتش برای ترک ائتلاف متقاعد کنند. برخلاف آنچه که در ظاهر به نظر میرسد در کنگره آمریکا از ائتلاف ناتو از جانب هر دو حزب اصلی پشتیبانی به عمل می آید. سال گذشته میلادی سخنرانی استولتنبرگ در کنگره آمریکا به مناسبت هفتادمین سالگرد تشکیل ائتلاف ناتو بازخورد مثبتی دریافت کرد. حتی آمریکاییهای سطح متوسط هم قبول دارند که ناتو برای سیاستگذاری امنیت جهانی آمریکا اجتناب ناپذیر است.
هرچند که اروپایی ها معمولاً نسبت به مداخله در سیاستهای داخلی آمریکا تردید دارند اما استفاده از آسیبپذیریهای ترامپ در خانه میتواند به ائتلاف ناتو به منظور رسیدن به انعطاف پذیری مورد نیاز به هدف از سر گذراندن دومین دور احتمالی ریاست جمهوری وی کمک کند. یک تعداد همپیمانانی همچون آندژی دودا، رئیسجمهور لهستان نیز هستند که پذیرای دولت ترامپ به هدف پیشبرد منافع داخلی کوتاه مدت خودشان هستند و در عین حال انسجام بلندمدت ناتو را تضعیف میکنند. اما اروپاییها به عنوان یک مجموعه کلی باید بیشتر نگران رها شدن توسط آمریکا باشند تا واکنش لفظی دولت ترامپ به ویژه آنکه این دولت احتمالاً به سمت آخرین ماههایش میرود. در قبال معاهده آسمانهای باز نیز خیلیها به این اشاره کردند که ظرفیت اعضای اروپایی ناتو برای ردگیری تحرکات نظامی روسیه در منطقه تضعیف خواهد شد. چهار گروه از گردانهای چندملیتی ناتو که در بالتیک و لهستان در چارچوب طرح تقویت حضور در خط مقدم ناتو استقرار یافتهاند در صورتی که دیگر نتوانند به هنگام مواجهه با هرگونه تهاجم نظامی روسیه سریعاً نیروهایشان را بسیج کنند آسیب خواهند دید.
این روند تحلیل تبادل اطلاعات و اعتمادسازی آسیب پذیریهای موجود در ناتو را برملا میسازد و در مقابل به سود منافع راهبردی روسیه تمام میشود. اروپا تنها طرف بهرهمند از روابط قدرتمند ترانس آتلانتیک نبوده و به همین دلیل اروپاییها بیشتر از آنچه که ممکن است فرض کنند اهرم در اختیار دارند: پایگاههای نظامی آمریکا در آلمان برای ارتباطات پهپادهای آمریکایی ضروری هستند، از هر دو واحد فرماندهی آفریقا و فرماندهی اروپای ارتش آمریکا میزبانی میکنند و حاوی بیمارستانهای نظامی هستند که باعث نجات جان صدها سرباز آمریکایی زخمی شده در جنگهای اخیر خاورمیانه شدند. اگر آمریکا در نگاهش به رقابت قدرتهای بزرگ به عنوان تهدید اصلی امنیت ملی جدیت دارد نمیتواند ائتلافهایی که منجر به تبدیل شدن خودش به ابرقدرت امروزی شدند را فراموش کند.
راهبرد دفاع ملی ۲۰۱۸ از تقویت ائتلاف ترانس آتلانتیک ناتو با هدف بازدارندگی در برابر ماجراجوییهای روسیه حمایت میکند. عدم پایبندی به این اصول برای اهداف راهبردی خود آمریکا زیانبار بوده و هرچه بیشتر باعث تضعیف حسن نیت کوچک باقی مانده برای آمریکا در جهان میشود. این اهمیت دارد که اروپا بفهمد تعداد قابل توجهی از آمریکاییها از جمله آنهایی که در کنگره حضور دارند همچنان از ائتلاف ناتو حمایت میکنند. بهره گیری از این مسئله میتواند در گرفتن یا نگرفتن تصمیم غیر قابل تصور از سوی ترامپ برای خروج از ناتو به منظور تنها گذاشتن آن برای دفاع از خودش تاثیر بگذارد.
311311
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: دونالد ترامپ ایالات متحده آمریکا اتحادیه اروپایی ناتو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۰۵۸۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پولیتیکو: ۳ دولت اخیر آمریکا در مقابل ایران ناکام شدند
خبرنگار نشریه پولیتیکو میگوید: وقتی از یک مقام آمریکایی پرسیدم استراتژی بایدن در قبال ایران چیست، با خنده گفت: من یک پاسخ برای آنها دارم؛ دولت بایدن هیچ استراتژیای در قبال ایران ندارد.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: پولیتیکو به قلم یک اپوزیسیون ایرانی میافزاید: اگر بایدن بخواهد به هرجومرج رو به افزایش در خاورمیانه پایان دهد، باید با یک استراتژی مشخص به میدان بیاید. بیشتر تهدیداتی که متوجه منافع آمریکا است، از جانب ایران است. ایران در آستانه دستیابی به بمب اتم قرار دارد. نیروهای نیابتی آن در حال گسترش اقدامات خود هستند. آنگونه که حمله اخیر به اسرائیل نشان داده، برنامه موشکهای بالستیک ایران در حال تقویت شدن است.
مقامات در واشنگتن بر سر نحوه تعریف کلمه استراتژی اختلافنظر دارند و بسیاری از این کلمه به صورت عمومی استفاده میکنند. من از بسیاری از سیاستگذاران شنیدهام که آنها از نامگذاری برخی اسناد به عنوان استراتژی که در واقع استراتژی نیستند گلایه دارند. این اسناد در واقع بحثهایی انتزاعی هستند که اغلب به چالشهای فوری و مهم سیاست خارجی نمیپردازند. اگر هدف نهائی تلاش شما حل مشکل نباشد، در آن صورت شما استراتژیای برای آن موضوع نخواهید داشت.
بنابراین وقتی مسئولان سیاست خارجی برای توصیف رویکرد بایدن در قبال ایران از کلماتی مانند «مهار»، «تنشزدایی»، «بازدارندگی» و «مدیریت ریسک» استفاده میکنند، برداشت من از این کلمات تنها تاکتیکهای مختلف است نه یک استراتژی مشخص. ایران یک مشکل است اما به نظر نمیرسد که برنامهای منسجم برای حل آن در سر داشته باشد.
در دوران ریاستجمهوری اوباما، دولت میخواست مشکل برنامه هستهای ایران را حل کند. دولت همچنین راهی برای رسیدن به آن هدف داشت و آن بهکارگیری تلفیقی از تحریمها و دیپلماسی بود؛ تلاشی که دولت اوباما از تیم جورج بوش پسر به ارث برده بود. آن استراتژی جواب داد و توافق هستهای ایران متولد شد. بسیاری از ناظران میگویند برجام به اندازه کافی خوب نبود و برخی میپرسند استراتژی واقعی اوباما درباره ایران چه بود؟ برخی او را به تلاش برای ازسرگیری روابط با ایران، به عنوان یک دشمن دیرین آمریکا متهم کردهاند. اوباما امیدوار بود توافق هستهای بتواند منجر به بهبود کلی روابط با ایران شود، اما به نظر من این یک امیدواری بود و نه بخشی از استراتژی.
دونالد ترامپ با به خطر انداختن توافق هستهای استراتژی و امید دولت اوباما را از بین برد. اما از این جهت ترامپ نیز حداقل استراتژی مشخصی برای خود داشت. هدف اعلامی او تغییر رفتار حکومت ایران بود نه خود حکومت. تغییر رفتاری که دولت ترامپ به دنبال آن بود بسیار بنیادین بود، اما در تئوری این درخواست منجر به دنبال کردن سیاست تغییر حکومت شد، نه حل مشکل. تاکتیک ترامپ فشار حداکثری بود، با چاشنی تحریمهای سنگین و دیگر اقدامات تنبیهی. واضح است که این استراتژی جواب نداد. بایدن با هدفگیری نهچندان قاطعانه احیای برجام و یک استراتژی غیر ایدهآل برای دستیابی به این هدف پا به کاخسفید گذاشت. او چند شرط برای این هدف گذاشت، از جمله اصرار بر اینکه ایران باید موافقت کند که در آینده بر سر یک توافق سختگیرانهتر و بلندمدتتر مذاکره نماید. دولت او چنان دیرهنگام به پای میز مذاکره برگشت که تلاش برای احیای برجام حتی قبل از روی کار آمدن یک دولت تندرو در تهران به دلیل درخواستهای طرف آمریکایی سرنوشت نامعلومی پیدا کرده بود.
از وقتی که تلاشها برای احیای برجام به در بسته خورد، تیم بایدن تصمیم گرفت به برخی پیروزیهای کوچک که میتوانست در مواجهه با ایران کسب کند بسنده نماید. آنها چند آمریکایی زندانی را به خانه برگرداندند هرچند که در قبال آن مجبور به پرداخت رقم قابلتوجهی وجه نقد شدند. آنها همچنین از طریق ابزارهای تکنولوژیک به حمایت از جنبش اعتراضی در ایران پرداختند.
دولت بایدن همچنان تحریمهای دولت ترامپ علیه ایران را حفظ کرده است. اما از آنجایی که اجرای این تحریمها را محدود کرده یا به دلایلی خارج از کنترل واشنگتن این تحریمها به اندازه کافی به ایران فشار نیاوردهاند، تغییری در رفتار حکومت ایران بروز نکرده است. در حال حاضر صادرات نفت ایران افزایش یافته است. احتمالا دولت بایدن به این نتیجه رسیده که هیچ راه واقعبینانه و مستقیم برای «حل» مشکل ایران وجود ندارد. تردیدی نیست که این یک مشکل دشوار است. دیگر این است که روسیه و چین که زمانی درخصوص ایران با آمریکا همکاری میکردند اکنون به دلیل تنشهایی که خود با واشنگتن دارند در حال کمک به تهران برای دورزدن تحریمها هستند. دولت بایدن حتی پس از حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل، همچنان به پیگیری چشمانداز بزرگتر خود یعنی «یکپارچگی منطقهای» برای خاورمیانه ادامه میدهند. مشکلی که دولت بایدن به دنبال حل آن است، شکاف و اختلاف بین اسرائیل و دولتهای عربی است. آمریکا امیدوار است شاهد برقراری روابط دیپلماتیک میان اسرائیل و عربستان باشد.