برای نجات از کرونا باید به فلسفه روح جمعی توجه کنیم
تاریخ انتشار: ۵ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۷۵۵۳۷۶
به گزارش خبرگزاری مهر، حاتم رجبی دکترای فلسفه اسلامی و مدیر مؤسسه پژوهشی امام رضا (ع) در برنامه گفتگوی فرهنگی رادیو گفتوگو با اشاره به این موضوع که بیماری کرونا را میتوان یک امتحان الهی برشمرد و با اشاره به بسترهای مناسب برای پوشش شکافهای اجتماعی ناشی از این بیماری براساس فرهنگ اسلامی گفت: از نگاه قرآن برای انسان اتفاقاتی که روی میدهد یک امتحان است که انواع گوناگون دارد و در ابعاد فردی و اجتماعی قابل بررسی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در ادامه افزود: بیماری کرونا هر دو بعد فردی و اجتماعی را در برگرفته است به طوری که امروز انسانها به انزوا طلبی روی آورده و از روابط اجتماعی کاسته است و رد و بدل شدن احساسات را تحت تأثیر قرار داده است و از سوی دیگر مهمترین وجهی که باید به آن توجه داشت شکاف اقتصادی ناشی از کروناست که شاید اصلیترین دغدغه مورد توجه در این دوران است.
مدیر مؤسسه پژوهشی امام رضا (ع) با اشاره به آیه ۱۹۵ سوره بقره گفت: وقتی به آیه "وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ" نگاه میکنیم باید توجه کنیم که این زمان و برههای که در آن قرار گرفتهایم را یک فرصت ببینیم. انفاق در ابعاد مختلف است که تنها بعد مادی ندارد امیدواری دادن و خوش رویی و… میتواند انفاق باشد حال در دورانی که تعریف روابط اجتماعی تغییر کرده و روابط خانوادگی نیز با تبعات بیماری کرونا دستخوش تلاطم شده است این نوع انفاق در چه جایگاهی قرار میگیرد.
وی بالا بردن صبر در این دوران را یکی از مهمترین شاخصهای مورد توجه دانست و گفت: فرصتهای همدلی و دستگیری از یکدیگر بارقه امیدی بود که در شیوع این بیماری به جامعه تزریق شد و اگر ما این فرصتها را غنیمت بشماریم شاید بتوانیم فصل جدیدی از روابط را شاهد باشیم.
این مدرس دانشگاه در ادامه توضیح آیه وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ بیان کرد: در این آیه خداوند تاکید دارند که خودمان به دست خودمان موجب مرگ و هلاکت خود نشویم پس لازم است آنچه موجب هلاکت میشود را بشناسیم تا سبب ساز نباشیم.
وی افزود: در روابط اجتماعی حالات چهره بسیار مهم است حال که با صورتهایی خود را میپوشانیم کلام و رفتار ما باید امیدبخش باشد ما لبخند را باید در کلام خود جاری کنیم. اگر درخواست داریم باید زبان نرم داشته باشیم و توصیههای خود را مهربانانه بیان کنیم.
رجبی گفت: زمانی که ما اصول بهداشتی را رعایت کنیم در جمع ماسک زده و فاصله فیزیکی را رعایت کنیم به استراتژی این آیه نزدیک میشویم با دست خود به سمت هلاک نمیرویم و در این آیه اشاره شده که جمع باید به اتفاق نظر برسند و راه مناسب را انتخاب کنند که آنچه راه رهایی برای امروز ماست این تصمیم جمعی است و مصداق انفاق مستحب که بر شخص ضرورت ندارد ولی برای نجات بسیار مورد توجه است.
وی با اشاره به بعد اقتصادی مساله گفت: در بحث انفاق این روزها با توجه به حقوقهای عقب افتاده، اجاره بها منزل و مغازه، کم رونق شدن برخی کسب و کارها میتوانیم بیشتر در معنابخشی انفاق نقش داشته باشیم.
رجبی احسان کردن را یکی از کلید واژههایی دانست که باید ابعاد آن را شناخت و در ادامه توضیح داد: خداوند صاحب کرامت و احسان است و همان رحمانیت و کرامت خداوند در انسان هم ودیعه گذاشته شده است امروز در دورانی هستیم که سرمایه ما بخشش است و یکی از خاصیتهای انفاق این است که انسان به آنچه علاقه دارد میبخشد.
این مدرس دانشگاه به چالش کشیدن علم را نکتهای مثبت دانست و گفت: تکانهای علم برای رشد بیشتر از نکات مورد توجه در این دوران است، ما در زمانی قرار داریم که باید با رعایت اصول بهداشتی و پیروی از دستاوردهای عقلانی و علمی در حفظ سلامت خود و جامعه بکوشیم و این مساله در اصل رعایت آموزههای اخلاقی است و عین عقلانیت است.
وی با اشاره به فعالیتهای کادر درمانی در این دوره گفت: پرستاران و پزشکان و کادر درمانی از جان و مال خود برای خاطر خالق متعال گذشتند و عمل آنها نیز از مصادیق احسان و انفاق است و ذیل احادیث انفاق آمده کسی که انفاق میکند گناهانش پاک میشود و باید گفت آثار مثبت انفاق حس خوب آرامش و امیدواری است و در انفاق بخش واجبش باید آشکار باشد چراکه از روی اعتقاد انجام میشود. اعتقاد آبادکننده است و محبت و دوست داشتن نمایان میشود و نجات بخش است.
رجبی گفت: یکی از مواردی که باید به آن توجه داشت تکذیب است که پیش از کرونا ما بسیاری از مباحث را تکذیب میکردیم اما حال دوران تذکر است ما در این دوران به خود متذکر میشویم و برای هم مهم میشویم برای هم دلسوزی میکنیم چراکه حفظ جان خود ما و خانواده ما مهم است. اگر این گونه ببینیم که منشأ همه ما یکی است و همه در دایرهای متصل بهم هستیم همه در جمع برای هم دعا میکنیم و برای حفظ هم تلاش میکنیم.
کد خبر 4983624منبع: مهر
کلیدواژه: رادیو گفتگو ویروس کرونا دعا و نیایش ویروس کرونا کنفرانس بین المللی سازمان تبلیغات اسلامی فعالیت های قرآنی معرفی کتاب معرفی نشریات سازمان اوقاف و امور خیریه تفسیر قرآن مجمع عالی حکمت اسلامی علوم انسانی اسلامی قرآن حجاب و عفاف شهادت امام جواد ع مورد توجه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۷۵۵۳۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زندگی سخت است آیا فلسفه میتواند کمک کند؟
فرارو- کی رن ستیا، استاد فلسفه در دانشگاهام آی تی در کمبریج در ماساچوست است. عمده فعالیتهای فلسفی او در زمینه اخلاق، معرفتشناسی و فلسفه ذهن هستند. از ستیا کتاب «راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی» با ترجمه «سینا بحیرایی» توسط انتشارات «مهرگان خرد» به زبان فارسی چاپ شده است. تازهترین کتاب او «زندگی سخت است» نام دارد و با مضمونی فلسفی دارای فصولی در مورد ناتوانی، تنهایی، اندوه، شکست، بیعدالتی، پوچی و امید است. این کتاب به عنوان یکی از بهترین کتابهای معرفی شده از سوی نشریه «نیویورکر» در سال ۲۰۲۲ میلادی انتخاب شده است. از دیگر کتابهای او میتوان به «شناخت درست از غلط» (انتشارات آکسفورد، ۲۰۱۲ میلادی) و «دلایل بدون عقل گرایی» (انتشارات دانشگاه پرینستون، ۲۰۰۷ میلادی) اشاره کرد.
به گزارش فرارو به نقل از وُکس، فلسفه چیست؟ این یک پرسش قدیمی است شاید یکی از قدیمیترین پرسشها در تاریخ فلسفه و هرگز یک پاسخ متفق القول درباره آن وجود نداشته است. برخی از افراد فکر میکنند هدف فلسفه این است که دنیا را معنا کند تا نشان دهد چگونه همه چیز به یکدیگر پیوند خورده است. برای عدهای دیگر فلسفه ابزاری عملی است که باید به ما بگوید چگونه زندگی کنیم. اگر شما در اردوگاه دوم قرار دارید پس منصفانه است که بگویم فلسفه را نوعی خودیاری قلمداد میکنید. این یک سنت فکری است که دست کم از لحاظ نظری میتواند شما را به سوی زندگیای بهتر یا چیزی شبیه به آن راهنمایی کند.
من در کتاب خود تحت عنوان "راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی" نشان داده ام که فلسفه میتواند به ما در مواجهه با مشکلات عینی زندگی و روزمره و دست و پنجه نرم کردن با آن کمک کند.
من در کتاب ام نوشته ام "زندگی سخت است". آیا فلسفه زندگی میتواند در این سه واژه خلاصه شود به گمان ام میتواند. فیسلوفان عصر باستان مانند افلاطون و ارسطو در مورد زندگی ایده آل میاندیشیدند و سعی میکردند نقشهای برای آن ارائه دهند. این میتواند غیر واقع بینانه و هم به نوعی خود تنبیه کننده باشد. اغلب راه درست برای نزدیک شدن به زندگی ایده آل این است که فکر کنید: "این در دسترس نیست. من نباید خود را بخاطر این واقعیت که در دسترس نیست سرزنش کنم". واقعیت آن است که خوب زندگی کردن یا تا آنجا که میتوانید خوب زندگی کردن مربوط به مواجهه با روشهایی است که در آن زندگی سخت است.
بحران میانسالی یکی از آن پدیدههای فرهنگی است که تاریخ پیدایش خاصی دارد. "الیوت ژاک" روانکاو کانادایی در سال ۱۹۶۵ میلادی مقالهای با عنوان "مرگ و بحران میانسالی" و منشاء اصطلاح بحران میانسالی از آنجاست. ژاک به بیماران و زندگی هنرمندانی که بحرانهای خلاقانه میانسالی را تجربه کرده بودند نگاه میکرد. آنان اکثرا در دهه سوم عمرشان به سر میبردند و این موضوع واقعا با کلیشه بحران میانسالی امروزی سازگاری ندارد. تغییری در طرز فکر مردم در مورد بحران میانسالی ایجاد شده است. اکنون ایده این است که رضایت از زندگی افراد به شکل U با شیب ملایمی است که اساسا حتی اگر یک بحران نباشد افراد در دهه چهارم عمر خود در پایینترین سطح آن شیب قرار دارند. این موضوع برای زنان و مردان صدق میکند و در سراسر جهان به درجات مختلف صدق میکند و بسیار فراگیر است. بنابراین، وقتی افرادی مثل من در مورد بحران میانسالی صحبت میکنند چیزی که واقعا در ذهن دارند بیشتر شبیه یک بیماری میانسالی است ممکن است به سطح بحران نرسد، اما به نظر میرسد چیزی به طور مشخص در مورد یافتن معنا و جهت گیری در این دوره میانسالی چالش برانگیز است.
بسیاری از موارد درباره بحران میانسالی وجود دارد. برخی در آن مقطع به گذشته نگاه میکنند و احساس پشیمانی میکنند. همیشه این حس وجود دارد که گزینههای شما محدود شده اند. این احساس وجود خواهد داشت که پیشتر فرصتهایی باز برای شما وجود داشتند و انواع مختلفی از زندگی وجود داشند که واقعا برای تان جذاب بودند، اما اکنون به روشی واضح، مادی و عینی نمیتوانید با آنها زندگی کنید. هم چنین این پشیمانی وجود دارد که همه چیز در زندگی شما اشتباه پیش رفته است شما اشتباه کرده اید اتفاقات بدی رخ داده و اکنون پروژه این است:"چگونه بقیه عمرم را در این شرایط ناقص زندگی کنم"؟ زندگی رویایی برای بسیاری از ما گزینهای خارج شده از دسترس قلمداد میشود.
افراد هم چنین این احساس را دارند که بخش عمده زندگی درگیر روزمرگی است. به جای چیزهایی که زندگی را با ارزش به نظر میرسانند فقط یکی پس از دیگری درگیر روزمرگی هستیم. سپس مرگ به نظر میرسد که در فاصلهای قرار دارد که میتوانید آن را با عباراتی که واقعا قابل درک هستند اندازه گیری کنید. شما این حس را خواهید داشت که یک دهه چگونه است و در بهترین حالت صرفا سه تا چهار دهه باقی مانده پیش روی تان خواهد داشت.
بخشی از احساس از دست دادن به چیزی مربوط میشود که فیلسوفان آن را "ارزشهای غیر قابل مقایسه" مینامند. این ایده که اگر بین ۵۰ تا ۱۰۰ دلار انتخاب کنید و ۱۰۰ دلار را بگیرید لحظهای پشیمان نمیشوید. اما اگر بین رفتن به کنسرت یا ماندن در خانه و گذراندن وقت با فرزندتان یکی را انتخاب کنید در هر صورت چیزی غیر قابل جایگزین را از دست خواهید داد.
یکی از چیزهایی که ما در میانسالی تجربه میکنیم انواع زندگیهایی است که نمیتوانیم زندگی کنیم که با زندگی ما متفاوت است و هیچ جبرانی واقعی برای آن وجود ندارد و این میتواند بسیار دردناک باشد. فکر این که "من میتوانستم زندگی بهتری داشته باشم همه چیز میتوانست برای من بهتر پیش برود" تقریبا همیشه وسوسه انگیز است، اما میتوانید این گونه فکر کنید که اگر هرگز فرزند فعلی تان را نداشتید با افراد فعلیای که دوست هستید ملاقات نمیکردید، اما واقعیت آن است که در غیر این صورت یعنی در صورت نداشتن فرزند چند دوست دیگر داشتید که عالی بودند.
نقطه شروع آن است که با سختیها بنشینیم و آنها را تصدیق کنیم و سپس برای درک آن چه واقعا در حال رخ دادن است تلاش کنیم و ویژگی آن را واقعا توصیف کنیم. این با نوعی روش شناسی فلسفی مرتبط است که من آن را پذیرفته ام. بین توصیف ادبی و انسانی پدیدههایی مانند غم و اندوه و تأمل فلسفی تداوم واقعی وجود دارد.
اغلب آن چه تأمل فلسفی ارائه میدهد کمتر دلیلی بر این است که شما باید این گونه زندگی کنید و مفاهیم بیشتری را برای بیان تجربیات خود و سپس ساختار و راهنمایی نحوه ارتباط خود با واقعیت را نشان دهید. از این طریق میتوانیم بفهمیم که چگونه فلسفه میتواند به عنوان خودیاری عمل کند.