مرداب وحشتناک برای زن جوان در فضای مجازی!
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۴۹۶۵۳
صراط:
چند ماه است که خواب و خوراک ندارم. اضطراب و استرس سراسر وجودم را فرا گرفته است. با هر جمله و کلامی که نزدیک به راز پنهانی زندگی ام باشد، بر خود میلرزم و همواره از افشای ماجرایی که زندگی ام را به آتش خواهد کشید، بسیار وحشت دارم چرا که ...
اینها بخشی از اظهارات زن ۳۴ سالهای است که به خاطر ارتباط غیراخلاقی در فضای مجازی به مردابی سقوط کرده که اکنون برای نجات از این مرداب وحشتناک به هر رشته امیدی دست میآویزد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خلاصه، چهار سال قبل در گیر و دار همین اختلافات بود که با پیامهای عاشقانهای در یکی از شبکههای اجتماعی رو به رو شدم. آن جوان ناشناس با جملاتی که برایم ارسال میکرد مرا به یک ارتباط غیراخلاقی فرا میخواند. اگرچه شماره تلفن برایم ناشناس بود، اما همه فکر و ذهنم را درگیر کرده بود. بالاخره مدتی بعد از این ماجرا، تازه فهمیدم که عامل ارسال این پیامها یکی از اطرافیان بسیار نزدیکم است که قصد دارد ارتباط غیراخلاقی با من برقرار کند، چرا که در جریان اختلافات عمیق خانوادگی و ناسازگاری بین من و همسرم قرار داشت. وقتی این ماجرا را فهمیدم، با نشان دادن پیامها به اقوام و بستگانم تلاش کردم تا ذات بی شرمانه او را برای دیگران فاش کنم. او هم که به خاطر این آبروریزی در میان فامیل خجالت زده شده بود، دیگر پیامی برای من ارسال نکرد، اما من همچنان از وضعیت زندگی ام رنج میبردم و احساس کمبود محبت میکردم تا این که مدتی بعد جوان دیگری از طریق تلگرام پیام محبت آمیزی برایم ارسال کرد. من هم با یک اشتباه بچگانه و در حالی که فکر میکردم همسرم با زنان دیگری ارتباط دارد، به آن پیام عاشقانه پاسخ دادم. بدین ترتیب ارتباط مجازی من و «نادر» شروع شد به طوری که دیگر با جملات محبت آمیز او زندگی میکردم و شیفته شخصیت مهربان او شده بودم. آن قدر در فضای مجازی غرق بودم که همسر و خانواده ام را به فراموشی سپردم. ارتباط تلفنی ما به جایی رسید که تصمیم به دیدار یکدیگر گرفتیم. به همین دلیل نزدیک باشگاه ورزشی دخترم با هم قرار گذاشتیم و من او را در آن جا ملاقات کردم. نادر در همان دیدار اول با تعریف و تمجید از زیباییهای ظاهری و نوع آرایشم، از من خواست تصاویری را با تلفن همراهم برایش ارسال کنم تا خاطره خوبی از این دیدار برایش باقی بماند. من هم که هیچ گاه به عاقبت وحشتناک این ارتباط غیراخلاقی و شرم آور نمیاندیشیدم، خیلی زود تحت تاثیر کلمات عاشقانه اش قرار گرفتم و تعدادی از عکس هایم را برایش ارسال کردم، اما از همان روز به بعد ارتباط نادر با من بسیار کم شد به طوری که دیگر بیشتر اوقات به تلفن هایم پاسخ نمیداد. هنوز علت و انگیزه این رفتار او را نفهمیده بودم که به طور کلی ارتباطش را با من قطع کرد و تلفنش خاموش شد.
چند روز بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که یکی از بستگانم چند تا از آن عکسها را از طریق تلگرام برایم فرستاد و تهدیدم کرد چیزی که عوض دارد گله ندارد! تازه فهمیدم نادر توسط همان فامیل نزدیکم اجیر شده است که قصد ارتباط غیراخلاقی با مرا داشت و ...
حالا او مرا تهدید میکند که اگر به خواستههای شرم آورش پاسخ ندهم، تصاویرم را نه تنها به شوهرم نشان میدهد بلکه آنها را برای همه فامیل ارسال میکند. اکنون که به خاطر یک اشتباه احمقانه زندگی ام در آستانه نابودی قرار گرفته است، نمیخواهم برای یک بار دیگر بازیچه هوسرانی دیگران باشم و ...
شایان ذکر است، با صدور دستوری از سوی سرگرد جواد بیگی (رئیس کلانتری سناباد مشهد) پرونده این زن جوان توسط مشاوران زبده کلانتری مورد بررسیهای کارشناسی قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع: خراسان
منبع: صراط نیوز
کلیدواژه: فضای مجازی اضطراب صراط ارتباط غیراخلاقی زندگی ام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۴۹۶۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پدر، مادر، ما متهمیم ...
وقتی در اتوبوس انسانهایی را میبینی که بعد از دوران پرتلاطم کرونا علیرغم مریضی هنوز با ماسک و دستمال بیگانهاند و با عدم رعایت خود دهها نفر را در این شرایط سخت درگیر بیماری میکنند ، وقتی در کوچه تنگ ، با ماشین کنار میکشی تا ماشین روبرو بدون دردسر عبور کند و در ادامه نگاه طلبکارانه را دشت میکنی، وقتی در جشن چهارشنبهسوری ،به جای آتش بازی و جشن و شادی و استفاده از وسایل امن امروزی با مواد محترقه وحشتناک و خطرناک جشن تاریخی با فوت بیش از ۲۰ نفر و مشکلات بیمارستانی بیش از ۲۰۰۰ نفر را نظاره می کنی ، وقتی در عصر حاضر هنوز بنا به عدم رعایت بدیهیات و اصول اولیه بهداشت فردی باید با بوی نامطبوع و کثیفی بسوزی و بسازی ، وقتی در زندگی امروزی هنوز اصول اولیه آپارتمان نشینی را جانیفتاده میبینی ، وقتی توانایی و درک و فهم مردم از روابط متقابل در تمامی نقشها را در مرز فاجعه رصد میکنی ، وقتی آمارهای فرهنگی ، اجتماعی را به گِل نشسته میبینی ، وقتی ...
چندیست به رفتار و کردار عموم مردم بیشتر حساس و دقیق شدهام و گویی هرچه بیشتر دقیق میشوم عمق دردناک ماجرا بیشتر هویدا میشود.
آنچه میبینم چیزی جز زوال فرهنگی نیست. دیگر کار از معضلات بزرگ فرهنگی گذشته، مشکلات به عدم رعایت سطوح ابتدایی فرهنگ رسیده.هرچند دیدن این زوال در جامعه ایی که کتاب در آن تبدیل به کالای لوکس شود و خرید کتاب فراموش شود و لیست کتاب های پرفروشش هم بنا به محتوای کتاب برق شوقی در چشمت نمی اندازد، جامعه ایی که پرفروش ترین فیلمهایش فیلم های کمدی دم دستی هستند و فیلم های اخلاقی و فرهنگی حوصله دیده شدن نمی یابند ، جامعه ایی که کافه هایش از پاتوق بحث های روشنفکری به پاتوق بازی های مافیایی تغییر جهت داده ، جامعه ایی که از زنگ هنر و فرهنگ در ساختار آموزشی اش چیزی جز اسمی نمادین باقی نمانده ، جامعه ایی که اساتید دانشگاهی که الگوهای جذاب سنین جوانی هستند از تهی سرشار شده و چیزی به تعداد انگشتان دست از آنها باقی نمانده، جامعه ایی که رسانه اش خوراک فرهنگی تزریق نمی کند و بنا به شکاف عمیق کارسازی اش را از دست داده پیش بینی این وضعیت چندان عجیب نبوده و نیست.
قطعا نگاه ایده آل گرایانه ندارم و می دانم در هر جامعه ایی (حتی جوامع پیشرفته فرهنگی) هم فیلم های کمدی و تفریحات سرگرم کننده طرفداران خودش را دارد و همچنین آگاهم که بخشی از این تغییرات حاصل مناسبات و اقتضائات زندگی امروزه است اما صحبت از تناسب و تعادل است. وقتی تناسب و تعادل به کلی برهم خورد و فیلمها و صفحات و تفریحات دم دستی و سطحی فاصله ی کیلومتری با موارد تحلیلی و قابل تامل و فاخر می یابد نتیجه متفاوت و غم انگیز می شود.
آری، در هر جامعهایی حاکمیت و دولت با فرهنگسازی از طریق دو ابزار قدرتمند رسانه و فضای آموزشی که در دستانش است نقش اساسی ایفا می کند و برکمتر کسی پوشیده نیست که فرهنگسازی در وهله اول وظیفه دولت و حاکمیت است تا با ابزارهای قدرتمندش فرهنگ سازی کند و جهت دهد و در ادامه نیز خانواده. اما وقتی در ساختار کلان این هدف را کم رنگ وکارکرد تاثیرگذاری اش را کم رمق می یابی، یا جهت دهی اش را جهت دهی مناسب تحلیل نمیکنی و خانواده را نیز به عنوان بازیگر فعال بعدی، به دلیل حضور در همین بستر اقتصادی فرهنگی در اکثر موارد غیرموثر و پیرو می یابی چه باید کرد؟
آیا باید ایستاد و این سقوط دهشتناک را نظاره کرد ؟ آیا همچون اقتصاد و ... کاری از دستمان برنمی آید؟
نقش افراد (به ویژه بنا به فراگیر شدن فضای مجازی ) در ریز موارد چه می شود؟
در این خصوص شاید نتوان در بُعد کلان کاری کرد و این فرصت بنا به موارد گفته شده در حیطه و توان ما نباشد یا در نگاه بدبینانه تر از دست رفته باشد و فرآیندی جدی تر و قوی تر و متفاوت تر برای احیایش نیاز باشد ، اما در خصوص ریز موارد و خرده فرهنگها نقش افراد کمرنگ نیست
اینکه در رانندگی اینچنینیم، اینکه بدیهیات بهداشتی اولیه را نمی دانیم، اینکه موارد ابتدایی آداب و معاشرت را بلد نیستیم ،اینکه با هنر رابطه نا آشناییم ، پای چیزی بیش از کمکاری دولت و حاکمیت در میان است..
به نظرم برخلاف اقتصاد و سیاست های کلان سیاسی که نمیتوان در بعد فردی چندان کارساز بود، در بحث فرهنگی شاید بتوان تلنگر و جریانی ایجاد کرد. جریانی هرچند کوچک.
شاید در عصری که فضای مجازی محرومیت و محدودیت های دانستن و یادگیری را از بین برده و از طرفی هر صفحه مجازی خودش نقش یک بیلبورد را ایفا می کند ،عضویت در گروههای منتشر کننده مطالب مفید ، خواندن و بازنشر تلنگرهای فرهنگی در فضاهای مجازی مان می تواند خود به خود نقش موثری در بیداری ما و در ادامه، جامعه ایجاد کند. باید از فضای مجازی نه فقط در جهت خرید وسرگرمی و پُرکردن اوقات فراغت که گاها برای دِین فرهنگی مان بهره ببریم.
باید آستین ها را بالا زد، زوال فرهنگی با سرعتی عجیب در حال پیشروی ست . معضلی که تحملش از زوال اقتصادی و سیاسی به مراتب سخت تر است چرا که اگر دلخوشی و تکیه گاه فرهنگی مان هم از دست دهیم، تحمل بار اقتصادی ،سیاسی دیگر غیرممکن خواهد بود.
پس، از آنچه داریم برای آنچه میتوانیم اصلاحش کنیم نهایت استفاده را ببریم.
همرفیق ،همشهری، همکار و هم میهنی عزیز ، حداقل با رعایت موارد اولیه فرهنگی و اضافه کردن چند پیجِ خوب ادبی، روانشناسی ، تحلیلی و اندیشه ایی به صفحات مورد علاقه خود و اضافه کردن عادت مطالعه روزنامه و کتاب خوب چرخه زوال فرهنگی را به سهم خود بشکن و در سال جدید از فضای مجازی ،درکنار استفاده کاری یا پُر کردن اوقات فراغت برای خواندن ، تامل کردن ،تغییر کردن و در ادامه بازنشر مسائل فرهنگی برای استفاده دیگر دوستان بهره ببر . ساده ترین و کمترین کارهایی که بدون هزینه یا با حداقلی ترین هزینه می توانیم انجام دهیم و جای هیچ بهانه جویی در آن نیست.
قصد شعار دهی های کلیشه ایی ندارم اما چاره ایی نیست، تا دیرنشده خانه تکانی فرهنگی کنیم و برای نجات تتمه بارقه های سوسو زننده فرهنگی بکوشیم.
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
*فعال اجتماعی
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903032