Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-29@06:51:50 GMT

چرا جهان به آمریکا «نه» گفت؟

تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۸۹۶۷۶

چرا جهان به آمریکا «نه» گفت؟

پیشتر و قبل از نشست اخیر شورای امنیت که در آن آمریکا تنها یک رای موافق، یعنی رای کشوری موسوم به دومینیکن را به دست آورد، بسیاری از تحلیل ها حاکی از شکست آمریکا بود و برخی  رسانه های غربی حتی تیتر زدند "ترامپ دست به قماری زده که در آن بازنده خواهد بود".

نتیجه و پیام این شکست این بود که آمریکا یک امپراتوری ورشکسته است که نه با تطمیع و نه با زور دیگر قادر به دیکته کردن نیات و اهداف خود به جامعه جهانی نیست و حالا به تکاپو افتاده اند که این بار از طریق "اسنپ بک" شانس خود را بیازمایند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در نشست اخیر شورای امنیت ، قطعنامه آمریکا برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران، برغم رقیق شدن دوباره آن، با مخالفت روسیه و چین و رای ممتنع ۱۱ عضو دیگر این شورا همراه شد و شاخص ترین و معنادارترین آرا متعلق به کشورهای اروپایی عضو شورای امنیت بود و این نشان داد که فضای بین

المللی همچنان به دنبال حفظ برجام به عنوان یک دستاورد دیپلماسی است که اجرای کامل آن می تواند در برقراری صلح و ثبات جهان ومنطقه موثر باشد.

فارغ از اینکه روند معادلات و بازی بعدی آمریکایی ها چه خواهد بود و سایر بازیگران چه مسیری را انتخاب خواهند کرد، دانستن این نکته که کشوری مانند آمریکا که تا همین چند سال پیش قادر بود هرگونه فضایی را علیه کشورهای مخالف خود اعم از دشمن و ناسازگار با سیاست های تمامیت خواهانه

خود شکل دهد و حتی اجماع جهانی ایجاد کند، چگونه و چرا به این نقطه رسیده که حتی متحدانش نیز این کشور را تنها گذاشته اند؟

برای پاسخ به این سوالات، فهرستی از رفتارهای قلدرمابانه و خارج از عرف بین الملل و مغایر با قوانین و معاهدات بین المللی از سوی  دولت ترامپ وجود دارد که دنیا را به ستوه آورده است.

سیاست های بین المللی و یکجانبه گرایانه

آمریکای دوران ترامپ از سال۲۰۱۶ میلادی دائم در حال ماجراجویی هایی است که بر خلاف گذشتگانش که در ظاهر هم که شده، در چارچوب های تعریف شده حرکت می کردند، دائم در حال بهم زدن قواعد بازی است.

ترامپ با خروج از پیمان هایی مانند کنوانسیون پاریس (آب و هوایی) ، خروج از معاهده تسلیحات اتمی دو جانبه با روسیه و ترک برخی از سازمان های بین المللی مانند یونسکو، سازمان جهانی بهداشت و ... و مهمترین آنها یعنی برجام که هزینه های زیادی برای جامعه جهانی داشته، نوعی بی نظمی

هولناک و یا احساس ناامنی در فضای بین المللی را برای جهان به ارمغان آورده است.

خوب است به رفتارهای غیر قابل پیش بینی و تابع احساسات و هیجانات و عمدتا تحت تاثیر جریان های تند و افراطی مانند بولتون، پمپئو و... نگاهی بیندازیم، می بینیم این جریان، جهان را بیش از هر زمان در معرض ناامنی قرار داده است، بخصوص زمانی که بی دلیل از معاهده موشکی با روسیه

خارج شد، به این ناامنی ها بیشتر دامن زد.

ترامپ خود را مالک و پادشاه جهان تلقی می کند و اعتقاد دارد که همه جهان باید برای او و تابع او کار کنند، حال آنکه جهان در اوج ابرقدرتی و روزهایی که همه چیز به تناسب زور و فشار آمریکا پیش می رفت، چنین تابعیتی به شکل مطلق وجود نداشت.

بی اعتمادی و بی اعتباری

با این همه اعمال سیاست های یکجانبه گرایی هم عامل اصلی و تعیین کننده برای این انزوای بزرگ نیست و به نظر می رسد همه چیز حول بی اعتمادی و بی اعتباری واشنگتن است که ترامپ آن را فدای تیم افراطی اش کرده است.

آمریکایی ها همواره تلاش داشته اند که نظم جهان را بر مبنای وجود تنها یک قطب شکل دهند و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در ابتدای دهه ۹۰ میلادی قرن گذشته تصور این بود که آمریکا دیگر مانعی در مقابل تک قطبی سازی جهان ندارد، اما روند تحولات در آستانه ورود به

قرن ۲۱ بر تمام این تصورات و آرزوها در آمریکا خط بطلان کشید، اگرچه آمریکایی ها همواره طی این سال ها تلاش کردند سیاست یکجانبه گرایی خود را به جهان تحمیل کنند.

با این همه آنچه باعث انزوای بزرگ این روزهای آمریکا شده ، بیش از آنکه ناشی از سیاست های یکجانبه گرایانه باشد، در نتیجه عملکردهایی است که اعتبار این ابر قدرت را زیر سوال برده است.

کثرت دروغ پردازی

اولین نکته ای که می توان به آن اشاره کرد ، بهره برداری افراطی از عنصر دروغ در مباحثات ، مجادلات و مذاکرات در عرصه های مختلف بین المللی است.

از هنگامی که ادعاهای بوش پسر در حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی، مبنی بر وجود تسلیحات کشتار جمعی، برای آمریکا یک فضاحت بین المللی ببار آورد، جهان در دوره ترامپ شنونده بیشترین دروغ ها از مبداء واشنگتن بوده است.  

به عنوان مثال تلاش برای القای اینکه عربستان عامل ثبات است و در جنگ علیه تروریسم بسر می برد و در مقابل ایران را منشاء و کانون بی ثباتی منطقه معرفی می کند؛ حال آنکه عملکردها چیز دیگری را نشان می دهند و به لطف تکنولوژی ارتباطات حقایق را خیلی نمی توان پوشانده نگهداشت.

در همین ارتباط متحدان اروپایی آمریکا خوب می دانند که چه کسی عامل ناامنی ، بی ثباتی منطقه و جهان است؛ دستکم نقش کشورهایی را که در تولید و راه اندازی گروه های تروریستی و تکفیری و صدور فتاوای قتل و کشتار دست داشته اند، به خوبی لمس کرده اند و مطابق یک ضرب المثل  ایرانی

"پی آنها به تن پایتخت های اروپایی خورده است".

متحدان دیکتاتور و حامیان تروریسم

نکته دیگری که در شکل گیری این انزوای بزرگ نقش داشته ، حمایت های بی دریغ و بی منطق ترامپ از دولت ها و متحدان دیکتاتور ، ناقضان واقعی حقوق بشر و حامیان گروه های تروریستی است.

وقتی دولت ترامپ به عربستانی که در حال بمباران زنان و کودکان و غیرنظامیان یمنی و نابودی زیرساخت ها و ابنیه تاریخی و مسکونی این کشور فقیر غرب آسیا است، سلاح می فروشد و سه بار مصوبه دو حزبی کنگره این کشور را برای توقف فروش سلاح به عربستان به دلیل کشتار غیرنظامیان وتو می

کند، آیا دیگر اعتباری برای ادعاهای آمریکا درجهان باقی می گذارد؟

آمریکایی ها در حالی به کشورهای دیگر در ارتباط با حقوق بشر فشار وارد می کنند که عربستان را در این زمینه معاف کرده اند؛ بطوری که رهبران این کشور با اره و انواع ابزار دنبال خبرنگار منتقد می افتند تا قطعه قطعه اش کنند ، همان بلایی که سر جمال خاشقچی در کنسولگری عربستان در استانبول ترکیه آوردند و صدایی از  کاخ سفید در نیامد.

ادبیات جنگ طلبانه دیپلمات های آمریکایی

لحن و ادبیات افراطی تیم دیپلماتیک اطراف ترامپ که جنگ سالارانه است، از دیگر عوامل بی اعتباری آمریکا در جهان می باشد. دیگر کسی به حرافی های پمپئو و یارانش در قبال کشورهای مختلف توجه نمی کند، چرا که اگر غیر از این بود، قطعنامه پیشنهادی آمریکا با این افتضاح از نشست شورای

امنیت خارج نمی شد.

آیا تاکنون کلام و جملاتی از تیم ترامپ می توان سراغ داشت که در آن به جای بوی جنگ، رایحه صلح و دوستی احساس شود؟ این افراطی ها نه فقط مقابل ایران که در قبال ونزوئلا، کره شمالی، چین و روسیه و در مواقعی علیه ترکیه که عضو ناتو هم هست، همین لحن و ادبیات را بکار می گیرند.

اما در کنار اعتبار بین المللی آمریکا که در حال سقوط می باشد، بی اعتباری داخلی با اعمال سیاست هایی مانند سیاست های ضد مهاجرتی، سیاست های نژاد پرستانه و عدم پیروی از نظرات و رهنمودهای کارشناسی و نگاه خرافی و عامیانه در قبال بحران های اجتماعی، از دیگر مواردی است که به بی

اعتباری و بی اعتمادی به دولت آمریکا به عنوان یک بازیگر موثر در جهان دامن زده و این کشور را به سراشیبی سقوط اجتماعی روانه کرده است تا جایی که برخی تحلیلگران بین المللی به این نتیجه رسیده اند که دوران افول قدرت آمریکا سپری شده و حتی احتمال فروپاشی این کشور را مطرح کرده اند.

خلاصه پیام های آخرین نشست

نتایج نشست شورای امنیت که به قطعنامه پیشنهادی آمریکا علیه ایران رای منفی داد، حاوی پیام های محکمی برای آمریکاست؛ کشوری که در سایه مدیریت تیم افراطی ترامپ در جهان منزوی شده است.

۱- رای منفی جهانی به نظام تک قطبی و یکجانبه گرایی

۲- بی اعتمادی گسترده به نیات و اهداف بین المللی آمریکا در جهان

۳- بی اعتباری و تقلیل اقتدار جهانی آمریکا

۴- گرایش جهانی به عملکرد دولت ها در چارچوب قوانین و اجتناب از اعمال زور در روابط بین الملل

۵- اجماع جهانی بر سر حفظ دستاوردهای بین المللی

۶- واکنش صریح جهانی به دروغ پردازی برای پیش بردن سیاست ها در روابط بین المللی

کلام آخر اینکه اعتبار بین المللی آمریکا در سایه ریاست ترامپ بر کاخ سفید هر روز بیشتر رنگ می بازد و دیگر از آن آمریکای اثر گذار بر سیاست های جهانی نمی توان خبری گرفت.

این وضعیت، حاصل عملکرد شخص ترامپ در ساده انگاری ها و ساده سازی های افراطی مسائل مهم بین المللی است، بطوری که توئیتر را جایگزین تلاش ها و تبادلات دیپلماتیک کرده است و بدتر آنکه تیم تندرو و افراطی در وزارت خارجه مستقر کرده که ابتکار عمل را به دست گرفته اند.

حالا ترامپ در آستانه انتخابات در سراشیبی سقوط قرار گرفته است و اتفاقا قطعنامه تمدید تحریم تسلیحاتی ایران هم تلاشی برای بهبود وضعیت ترامپ تلقی می شد، اما او باید بداند مادامی که مهره هایی افراطی مانند پمپئو که با زبان و ادبیات دیپلماتیک آشنایی ندارند، برای کاخ سفید تصمیم می

گیرند، وضع بهتر از این نخواهد شد؛ ترامپ پیشاپیش با این تیم انتخابات را باخته است.

برچسب‌ها تروریسم شورای امنیت سازمان ملل دولت ترامپ کاخ سفید

منبع: ایرنا

کلیدواژه: تروریسم شورای امنیت سازمان ملل دولت ترامپ کاخ سفید تروریسم شورای امنیت سازمان ملل دولت ترامپ کاخ سفید آمریکایی ها شورای امنیت بین المللی بی اعتباری بی اعتمادی کاخ سفید سیاست ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۸۹۶۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پشت پرده فعال‌شدن دیپلماسی آفریقاییِ ایران چیست؟

فرارو- جمعه گذشته تهران میزبان دومین "اجلاس بین المللی ایران و آفریقا" بود. نشستی که با حضور مقام‌های ارشد بیش از ۳۰ کشور آفریقایی به ویژه وزرای اقتصاد برگزار شد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این قبیل نشست‌ها می‌توانند مقدمه‌ای برای وقوع تغییرات مثبت در روابط خارجی و به طور خاص دیپلماسی اقتصادی باشند.

به گزارش فرارو؛ در این راستا، یکی از نکاتی که چندین سال است از سوی کارشناسان مسائل راهبردی و تحلیلگران به عنوان نقدی به سیاست خارجی ایران مطرح شده، غافل شدن از برخی حوزه‌های جغرافیایی در عرصه سیاست خارجی و صرفا تمرکز بر برخی مناطق و کشور‌های خاص است. موضوعی که در برخی موارد در بزنگاه‌های تاریخی موجب وارد آمدن آسیب‌ها و خساراتی شده است.

با این همه، دولت سیزهم از زمان آغاز به کار خود در سال ۱۴۰۰، تمرکز ویژه‌ای بر توسعه روابط با مناطق مغفول در حوزه سیاست خارجی ایران معطوف کرده است. ابراهیم رئیسی در دو نوبت در قالب تور‌هایی به کشور‌های آفریقایی سفر انجام داده و توسعه روابط با آفریقایی‌ها را یکی از محور‌های اصلی سیاست خارجی دولت سیزدهم توصیف کرده است.

معادله‌ای که در قالب نشست بین المللی اخیر ایران و آفریقا نیز نمود‌های عینی‌تری گرفته است. با این همه، واقعیت این است که اقبال به توسعه روابط با کشور‌های آفریقایی در شرایط حاضر، به طور خاص تحت تاثیر ۳ مولفه مهم و محوری است.

۱. بازارِ رو به رشد کشور‌های آفریقایی

قاره آفریقا جمعیتی بیش از یک میلیارد نفر را در خود جای داده و بسیاری از تحلیلگران اقتصادی بر این باورند که شاخص‌های اقتصادی در شمار قابل ملاحظه‌ای از کشور‌های افریقایی رو به رشد بوده و پالس هاس مثبتی را در مورد آینده این دسته از کشور‌ها به ویژه در حوزه اقتصادی مخابره می‌کنند.

در حقیقت، هم جمعیت این قاره چشمگیر است و هم درآمد خانوار‌ها در آن رو به بهبود است. این دو مولفه در نوع خود کشور‌های آفریقایی را به یک بازارِ هدف بسیار مناسب برای بسیاری از کشور‌های جهان تبدیل می‌کنند. ایران نیز با توجه به ظرفیت‌های صنعتی و تولیدی خود از این قاعده مستثنی نیست. می‌تواند کالا‌های ساخت خود را که از کیفیت بین المللی برخوردارند و البته کشور‌های آفریقایی می‌توانند آن‌ها را در مقایسه با نمونه‌ای مشابه خارجی، با قیمت کمتری تهیه کنند، به آفریقا صادر کند.

موضوعی که هم برای ایران و هم ملل آفریقایی حامل نفع و سود است.

۲. کسب حمایت موثر سیاسی در عرصه بین المللی

بلوک کشور‌های آفریقایی از وزن قابل توجهی در نهاد‌ها و سازمان‌های بین المللی برخوردارند. آفریقا چیزی در حدود ۵۴ کشور را در خود جای داده که آن‌ها در جنبش عدم تعهد، گروه ۷۷، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، و دیگر نهاد‌های بین المللی، بازیگران مهم و تاثیرگذاری هستند.

در این چهارچوب، ایران به واسطه توسعه پیوند‌های سیاسی و اقتصادی خود با بلوک کشور‌های آفریقایی می‌تواند روی کارتِ رای‌دهی آن‌ها در نهاد‌های بین المللی حساب ویژه‌ای باز کند. موضوعی که یک برگ برنده موثر  به حساب می‌آید. این مساله به ویژه در بحبوحه تشدید تنش‌ها و رقابت‌های ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک بین المللی، از ابعاد جدی تری نیز برخوردار می‌شود.

۳. توسعه نفوذ بین‌المللی ایران در قالب یک قدرت منطقه‌ای

در نهایت باید به این مساله نیز اشاره کرد که ایران در منطقه غرب آسیا یک قدرت قابل توجهِ منطقه‌ای است. این کشور به عنوان یک قدرت منطقه‌ای، طرح و برنامه‌هایی برای توسعه نفوذ خود دارد. مساله‌ای که در عرصه روابط بین الملل برای هر بازیگر دیگری غیر از ایران نیز امری طبیعی محسوب می‌شود.

حال در این میان، اشتراکات تاریخی و فرهنگی ایران و برخی ملل آفریقایی و در عین حال وجود ظرفیت‌های نرم فرهنگی نظیر حضور شیعیان در برخی کشور‌های آفریقایی و یا مهاجرت تاریخی برخی اقوام ایرانی به کشور‌های آفریقایی، بستر‌های مناسبی را نیز برای توسعه نفوذ ایران در میان کشور‌های آفریقایی ایجاد کرده اند.

بستر‌ها و ظرفیت‌هایی که تاکنون مورد بی توجهی بوده اند و حال توجه به آن ها، یکی از الزاماتی است که با توجه به افزایش وزن و قدرت منطقه‌ای و بین المللی ایران، از اهمیت بسیار زیادی برخودار می‌شوند. معادله‌ای که موجب شده تا بار دیگر قاره آفریقا مورد توجه تصمیم سازان حوزه سیاست خارجی ایران قرار گیرد.

دیگر خبرها

  • پشت پرده فعال‌شدن دیپلماسی آفریقاییِ ایران چیست؟
  • پیشی گرفتن ترامپ از بایدن در نظرسنجی‌ها
  • نظم جایگزین چین و آن چه آمریکا باید از آن بیاموزد
  • چین از اتحادیه اروپا می‌خواهد تا سیاست‌های تجاری «تبعیض آمیز» را متوقف کند
  • راه حل مسائل فرهنگی بازگشت به سیاست و سیاستگذاری
  • کمک‌ های جدید آمریکا چه معنایی برای اوکراین و پوتین دارد؟
  • کمک‌های جدید واشنگتن چه معنایی برای کی‌یف و پوتین دارد؟
  • بلومبرگ: تیم اقتصادی ترامپ به دنبال مقابله با کشورهایی است که دلارزدایی می‌کنند
  • رایزنی سئول و واشنگتن درباره تقسیم هزینه‌های حضور سربازان آمریکایی
  • طرح مشاوران ترامپ برای مجازات کشور‌هایی که دلار را کنار می‌گذارند