Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین _ محمدصادق خسروی:  فرایندی که ایران در ۶‌ماه گذشته در مواجهه با کرونا طی کرده، فراز و فرودهای زیادی داشته است. مهار نسبی بیماری در فروردین امسال و تقریبا ۲‌ماه پس از اعلام رسمی نخستین بیماران شناسایی شده موفقیت زود هنگامی بود که مسئولان به ‌ویژه رئیس‌جمهوری را بر آن داشت تا تصمیم نهایی را برای بازگشایی کسب‌وکارها و برداشتن محدودیت‌ها بگیرند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تصمیمی که در همان زمان و پس از آن با انتقادات فراوانی همراه بوده است. رئیس‌جمهوری که ریاست ستاد ملی مقابله با کرونا را بر عهده دارد، بارها در پاسخ به منتقدان گفته است؛ با توجه به ضرورت حمایت از معیشت مردم و درنظرگرفتن شرایط اقتصادی کشور، تعطیلات نمی‌تواند طولانی‌مدت باشد و مردم باید زندگی با کرونا را بیاموزند.

در مقابل منتقدان معتقدند؛ شیوه مواجهه دولت با بیماری کرونا به محض مهار نسبی این بیماری در موج اول، خوش‌بینانه بوده، درحالی‌که بسیاری از کشورهای جهان در موقعیت مشابه، سناریوهای بدبینانه را ملاک عمل و برنامه‌ریزی قرار دادند و خود را برای شرایط سخت‌تر آماده کردند، آمار فوتی‌های کرونا به فاصله یک‌ماه پس از بازگشایی‌ها رو به افزایش گذاشت و بیمارستان‌ها و کادر درمان با فشار کم‌سابقه‌ای مواجه شدند.

حالا در شرایطی که آمار رسمی اعلامی وزارت بهداشت درباره جانباختگان کرونا در روزهای اخیر اندکی کاهش یافته، عدد کل مردمانی که در این ۶ماهه طاقت فرسا بر اثر این بیماری تنفسی جانشان را از دست دادند از  مرز ۲۰هزار نفر گذشته است. به همین مناسبت در مطلب پیش رو کارنامه دولت و مشخصا ستاد ملی کرونا در زمینه سیاستگذاری اجتماعی مرتبط با مهار کووید-۱۹ نقد و بررسی شده است.

ستاد تولید پروتکل

در همه کشورهای جهان یکی از مهم‌ترین برنامه‌ها برای مدیریت و مهار کووید-۱۹ پیدا کردن راهکارهایی برای سازگاری نسبی زندگی روزمره با کووید-۱۹ بوده است. مسیر این هماهنگی از دل پروتکل‌ها می‌گذرد. درباره اینکه تاکنون چه تعداد پروتکل برای مراقبت و پیشگیری از کووید-۱۹ در جهان نوشته شده، اطلاعات زیادی در دست نیست، اما در ایران یکی از مهم‌ترین برنامه‌ها و در واقع باید گفت؛ مشغله‌های ستاد ملی مقابله با کرونا در شش‌ماه گذشته تدوین انواع شیوه‌نامه‌های بهداشتی بوده است.

از مشاغل مختلف گرفته تا مناسبت‌ها و رویدادها. بررسی این پروتکل‌ها که در کمیته‌های مختلف با حضور متخصصان بخش‌های گوناگون آماده‌سازی شده نشان می‌دهد بخشی از آنها توصیه‌های دقیقی را به‌منظور مهار کووید-۱۹ ارائه کرده‌اند، مهم‌ترین کاستی در شش‌ماهه گذشته که بارها مورد انتقاد قرار گرفته به ضمانت‌های اجرایی این پروتکل‌ها بازمی‌گردد.

در اردیبهشت امسال و پس از بازگشایی‌ها این موضوع به نقل از کارشناسان بارها مورد انتقاد قرار گرفت و هم کارشناسان مستقل و هم مسئولان وزارت بهداشت، ازجمله شخص وزیر بهداشت از اینکه پروتکل‌ها نادیده گرفته می‌شوند، انتقاد کردند. این شرایط یعنی بازگشایی مشاغل و کسب‌وکارها و بازگشت به زندگی روزمره با وجود پروتکل‌های تشریفاتی در نهایت به بازگشت زودهنگام همه‌گیری کرونا و شکل‌گیری موج دوم از تیرماه انجامید.

مقامات دولتی ازجمله رئیس‌جمهوری بارها گفته‌اند که برای اجرای این پروتکل‌ها نمی‌توانند مردم را تحت فشار بگذارند درحالی‌که در سایر کشورها مهار نسبی کووید-۱۹ و کاهش تعداد مبتلایان و قربانیان به پشتوانه سیاست‌های توامان توصیه‌ای و تنبیهی ممکن شده است. آلمان و کانادا ۲ نمونه از کشورهایی هستند که استفاده از ماسک در آنها الزامی است و تعلل در این زمینه جریمه‌های سنگین ۳۰۰یورو و هزار دلاری را برای افراد در پی دارد.

در کانادا مقررات منع رفت‌وآمد بین شهرها و مناطق مختلف بسیار سختگیرانه دنبال می‌شود و آلمان با وجود اعتراض‌های مردمی به سیاست‌های سختگیرانه بهداشتی و اجتماعی دولت، هنوز از مواضعش برای جریمه متخلفان و اجرای بی‌چون و چرای پروتکل‌ها دست نکشیده است.

آمار جانباختگان کرونا در ایران در حالی از مرز ۲۰هزار تن گذشته که از ۲ هفته اخیر به تازگی زمزمه‌هایی برای جریمه مالی متخلفان از پروتکل‌های کرونا مطرح شده است. اقدامی بسیار دیرهنگام که هنوز هیچ سازوکار عملیاتی و اجرایی هم برای آن پیش‌بینی و ارائه نشده است. در واقع در ۶‌ماه گذشته ستاد ملی مقابله با کرونا بیش از هر چیز ستادی برای تولید انواع پروتکل بوده است؛ پروتکل‌هایی که بدون پیش‌بینی سازوکارهای اجرایی، کارکردشان در حد توصیه‌نامه تقلیل یافته است.

حدود یک هفته قبل معاون برنامه‌ریزی و نظارت ستاد فرماندهی مقابله با کرونا در تهران از پیشنهاد اعمال جریمه نقدی و محرومیت از خدمات اجتماعی برای افراد و اصناف خبر داد. به گفته علی ماهر، این پیشنهاد از طرف ستاد مبارزه با کرونای تهران به ستاد ملی مقابله با کرونا ارائه شده که پس از بررسی و تصویب در ستاد ملی کرونا برای اجرا ابلاغ می‌شود. مهم‌ترین بند این پیشنهاد به تعیین جریمه نقدی برای افرادی که در طول دوران شیوع کرونا به سفرهای غیرضروری می‌روند اشاره می‌کند و تأکید کرده که اگر فردی حین مسافرت غیرضروری به کرونا مبتلا شود، هزینه درمان را باید خودش پرداخت کند.

البته در این پیشنهاد افرادی که در سطح شهر از پوشش ماسک هم استفاده نمی‌کنند، دیده شده و قرار است این افراد هم جریمه نقدی شوند. سؤال اصلی این است که درصورت تصویب این شیوه‌نامه آیا می‌توان آن را اجرایی کرد؟ مثلا چطور می‌توان تشخیص داد که خانواده‌ای به سفر ضروری می‌روند یا غیرضروری؟ یا اینکه چطور می‌توان اثبات کرد در مسافرت مبتلا به کرونا شده‌اند تا هزینه درمان را خودشان پرداخت کنند.

تصمیمات و مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا درصورتی می‌تواند اثربخش باشد که در تعیین ضمانت‌های اجرایی آن همه جوانب دیده شود. به‌عنوان مثال، در بیست و نهمین جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا در مورد ضمانت اجرای مصوبه این ستاد برای تمدید قراردادهای استیجاری تنها به عدم ‌صدور حکم تخلیه توسط محاکم دادگستری و شوراهای حل اختلاف اکتفا شد. درحالی‌که صاحبخانه‌ها به اجاره نامه‌ها استناد کردند، در اجاره نامه‌ها برای مستأجرانی که از  تخلیه خانه‌ها امتناع می‌کنند جریمه و خسارت روزانه تعیین شده است و موجران با تمسک به این بند توانستند مستأجران را از خانه خود بیرون کنند و عملا این مصوبه کارکرد حمایتی مؤثری پیدا نکرد و بیشتر کارکرد تبلیغاتی برای دولت و ستاد ملی کرونا پیدا کرد.

پیشنهاد اخیر ستاد برای جریمه نقدی برای مسافرت‌های غیرضروری نیز ازجمله تصمیماتی است که سازوکار اجرایی آن روشن نشده است. کامبیز نوروزی، حقوقدان در این باره به همشهری می‌گوید: «دستگاه دولتی کشورمان و حتی سایر دستگاه‌های حکومتی زمانی که می‌خواهند مقرراتی را تصویب کنند، به قابلیت اجرایی آن دقت نمی‌کنند. ستاد ملی مقابله با کرونا هم در برخی مواقع مرتکب چنین خطایی شده و به قابلیت اجرایی مصوبات زیاد توجه نکرده‌است.»

نوروزی با بیان اینکه ستاد در بسیاری از مواقع بار مسئولیت را به‌عهده مردم قرار داده است، می‌گوید: «اگر قرار است برای کاهش مسافرت‌ها تلاش شود، شرایط سفر را باید دشوار کنند و جاده‌ها را ببندند تا مانع سفر غیرضروری افراد شوند. می‌توان محدودیت‌هایی در جاده‌ها و همچنین محدودیت سختگیرانه‌ای در مبادی که مسافرپذیر است درنظر گرفت.

کما اینکه یک‌بار در موج اول کرونا این روند تجربه شد و پاسخ خوبی گرفته شد. چنین اقدامی مستلزم این است که ستادملی مبارزه با کرونا، پلیس راه و وزارت راه و شهرسازی‌ در یک همکاری مشترک وارد عمل شوند.

اما اینکه بخواهند مسافران غیرضرور را از مسافران ضروری شناسایی و جریمه کنند، با زیرساخت‌های موجود در کشور ما کار ساده‌ای نیست. اگر ستاد ملی مبارزه با کرونا قائل به این است که سفرهای بین‌شهری موجب توسعه شیوع کرونا می‌شود، باید مستقیما این ستاد موانعی برای سفر ایجاد کند و طبیعی است که این تصمیم مستلزم برنامه‌ریزی دقیق و به‌کارگیری نیروی انسانی مناسب است.»

به گفته نوروزی، در مورد تنبیه کسانی که ماسک نمی‌زنند هم ایراد ضمانت اجرایی به‌صورت آشکار مطرح است. اشخاصی را که در خیابان در حال تردد هستند، چطور می‌توان جریمه کرد: «این امر ممکن نیست و مطمئنا به درگیری بین مردم و نیروهای اجرایی می‌انجامد. اینگونه مصوبات روش‌هایی از تنظیم مقررات است که به اصول ساده مقررات‌نویسی توجهی نشده و بی‌شک کارآمد هم نخواهد بود.»

عادی‌سازی و احاله مسئولیت پیشگیری به مردم

یکی از مشکلات اصلی مواجهه و مهار کرونا، طولانی‌شدن فرایند شیوع این بیماری است. مردمی که در هفته‌ها و ‌ماه‌های اول قانع شده بودند که به قرنطینه خانگی تن بدهند، از سفرها دست بکشند و زندگی انفرادی و تماس آنلاین را جایگزین روابط اجتماعی کنند، در گذر زمان، خسته و فرسوده شده‌اند. این مسئله منحصر به ایران نیست و در سایر کشورهای جهان هم پس از پایان دوران قرنطینه و بازگشایی‌ها کم نبودند افرادی که خسته از ماسک و مراقبت‌های دائمی، بی‌خیال وضعیت جدید زندگی را به روال پیشین از سر گرفته بودند.

حسین‌علی افخمی، استاد رسانه و علوم ارتباطات می‌گوید آنچه در سایر کشورها مانع از عادی‌انگاری شرایط شده و به کمک دولت‌ها آمده، اتکا به دو راهکار بوده است؛ دریافت جریمه و پیش‌بینی راهکارهایی برای نظام تنبیهی و دیگری آموزش مستمر.

او در گفت‌وگو با «همشهری» تأکید می‌کند که در هیچ کجای دنیا مردم صرفا با توصیه، پروتکل‌های بهداشتی را رعایت نمی‌کنند و یکی از مهم‌ترین مشکلات ما در حوزه عملکردی در ۶‌ماه گذشته این بوده که هم به وجه تنبیهی ماجرا توجهی نداشته‌ایم و هم اینکه مسئله آموزش مورد غفلت قرار گرفته است؛ درحالی‌که در بحران‌هایی مانند کرونا بخشی از فرایند پیشگیری از مسیر آموزش مستمر و تکرار می‌گذرد، چراکه افراد به‌تدریج حساسیتشان به خطر را از دست می‌دهند و باید به‌طور مداوم به آنها یادآوری شود.

خطای دیگر در این مسیر محول‌کردن کل مسئولیت پیشگیری به مردم است، درحالی‌که در این زمینه نهادهای بالادستی مسئولیت نظارتی را بر عهده دارند و نمی‌توان افزایش آمار مبتلایان و کشته‌شدگان را صرفا ناشی از بی‌توجهی مردم دانست و قصور اصلی در این زمینه بر عهده نهادهای نظارتی است که در واقع با این رویکرد خود را کنار کشیده‌اند.

در ایران در واقع مسئولیت اصلی مواجهه با کرونا و رعایت پروتکل‌ها به مردم واگذار شده؛ همانطور که چندی پیش رئیس‌جمهوری گفته بود که آمارهای کرونا هم بسته به میزان توجه مردم به رعایت پروتکل‌ها بالا و پایین می‌رود. نوروزی در پاسخ به این پرسش که چه اتفاقی رخ داد که خطر کرونا برای مردم عادی شد و هشدارها مانند قبل جدی گرفته نمی‌شود، می‌گوید: «یک واقعیت روانشناختی را باید درنظر بگیریم. بیش از ۶‌ماه است که درگیر کرونا هستیم و با کرونا زندگی می‌کنیم و این موضوع کرونا به‌طور روزمره برای ما تکرار شده و به نوعی به عادت تبدیل شده است.

در واقع ترس و نگرانی‌ها به‌دلیل تکرار، کاهش پیدا کرده و این امر طبیعی است. اما اگر سیاستگذاری‌ها حرفه‌ای انجام می‌شد، می‌توانست تا اندازه‌ای مقابل این عادت عمومی بایستد و خطر کرونا تا این اندازه عادی‌سازی‌ نشود.» او ادامه می‌دهد: «از منظر فرهنگی و آگاهی همه ما از وضعیت کرونا با خبریم.

اما آن چیزی که در زندگی اجتماعی ما در جریان است نشانه‌هایی از خطر در آن آشکار نیست. در واقع قانون و مقررات امری خشک و قطعی نیست. قوانین و مقررات در بستر خاصی اجرا می‌شوند آن‌هم یک بستر اجتماعی است. این بستر اجتماعی را سازمان‌های حکومتی باید فراهم کنند.

از این‌رو ستاد باید ساختارهایی‌ که شیوع کرونا را افزایش می‌دهد با روش‌های عقلایی و کارشناسانه محدود کند مانند سفرهای غیرضروری و تعطیلی مجدد مراکز عمومی. این وظایف ستاد است و نهادن بار مسئولیت بر دوش مردم نه‌تنها راهگشا نبوده، علاوه بر آن چندان اخلاقی هم نیست.»

غیبت تشکل‌ها و اصناف

یکی از حلقه‌های مفقوده و مهم در مدیریت بحران کرونا در ۶ماه گذشته، بهره‌گیری اندک از توان تشکل‌ها و اصناف بوده است. اگرچه این تشکل‌ها و به‌ویژه نهادهای صنفی در این بازه زمانی عمدتا تلاش کرده‌اند راهکارهایی برای سازگاری نسبی با کرونا پیدا کنند، اما به گفته منتقدان، دولت می‌توانست از ظرفیت و توان تشکل‌ها و اصناف در بخش‌های نظارتی و اجرای پروتکل‌ها استفاده بیشتری ببرد اما نقش تشکل‌ها و اصناف در بحران اخیر عمدتا به پیگیری مطالبات اعضای صنف، تلاش برای بازگشایی‌های زودتر و جبران خسارت‌های اقتصادی معطوف شده و به‌دلیل ضعف سیاستگذاری‌های اجتماعی، آنها نتوانسته‌اند نقش نظارتی مؤثری برای اجرای پروتکل‌های بهداشتی و به تبع آن شکستن زنجیره انتقال کرونا داشته باشند. یکی از مهم‌ترین نتایج مشارکت‌دادن نهادهای مردمی و صنفی در این شرایط این است که به پشتوانه این شبکه‌های مردمی، اعتماد عمومی افزایش می‌یابد و ظرفیت بالای حکمرانی به اضافه سرمایه اجتماعی به‌ویژه اعتماد اجتماعی بالا می‌تواند هم‌افزایی را ایجاد کند و جامعه را در مسیر حل مسئله قرار دهد.

دسترسی نابرابر

همانطور که بارها گفته شده، شهرهای بزرگ در مهار و کنترل کرونا در کشور نقش و تأثیر متفاوتی دارند. درباره اینکه میزان توجه به پروتکل‌ها در میان چه گروه‌هایی از جامعه ایران بیشتر است، هنوز مطالعات دقیق و قابل استنادی انجام نشده اما آنچه در شهری مثل تهران قابل مشاهده است، اینکه تفاوت نسبتا قابل ملاحظه‌ای در استفاده از ماسک، مواد ضدعفونی‌کننده و رعایت پروتکل‌ها در مناطق مختلف شهری وجود دارد.

استفاده روزانه از ماسک، مواد ضدعفونی‌کننده و حتی مراقبت‌های شخصی که شامل محدودکردن رفت‌وآمدهای غیرضروری می‌شود، برای بسیاری از افراد جامعه ازجمله طبقات کم‌درآمد، ممکن نیست. ۱۲۰هزارتومان برای تهیه یک بسته ماسک ۵۰تایی که تهیه آن برای طبقات مرفه و متوسط جامعه فشار زیادی محسوب نمی‌شود، برای طبقات ضعیف فشار بسیار مضاعفی است که سفره‌های آنها را کوچک‌تر کرده و فشار اقتصادی مضاعفی را به آنها تحمیل می‌کند.

در سیاستگذاری‌های اجتماعی دولت، برنامه‌های مناسب برای حمایت‌های ضروری از این گروه‌ها پیش‌بینی نشده درحالی‌که این موضوع عملا بر سلامت این قشر از جامعه و به تبع آن بر سلامت همه افراد و زنجیره انتقال بیماری بسیار مؤثر است.

آنطور که علیرضا زالی، فرمانده ستاد عملیات مقابله با کرونا در تهران می‌گوید، پایتخت کانون اصلی انتشار کرونا در کشور است و در واقع این بیماری از پایتخت به سایر شهرهای کشور منتقل می‌شود. بخشی از این فرایند یعنی تداوم وضعیت قرمز در تهران ناشی از نابرابری دسترسی گروه‌ها و اقشار مختلف به اقلام بهداشتی و در عین حال تفاوت سبک زندگی و معیشتی آنها و قرارگرفتن‌شان در موقعیت‌های پرریسک است.

در همین زمینه:

پرداخت ۹۰ درصد هزینه‌های بستری بیماران کرونا با بیمه سلامت بیماران کرونا زیر پوشش بیمه سلامت قرار گرفتند دلایل گرانی درمان کرونا | مورد عجیب تست مثبتِ‌کاذب کووید۱۹ در ایران  توضیحات وزیر آموزش و پرورش درباره بازگشایی مدارس | دو شرط برای حضور دانش‌آموزان در مدارس کد خبر 541879 برچسب‌ها ستاد ملی مقابله با کرونا كرونا در ايران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: ستاد ملی مقابله با کرونا كرونا در ايران ستاد ملی مقابله با کرونا مقابله با کرونا مبارزه با کرونا تشکل ها و اصناف یکی از مهم ترین ستاد ملی کرونا بازگشایی ها رئیس جمهوری جریمه نقدی پروتکل ها ماه گذشته کووید ۱۹ پیش بینی نامه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۰۳۲۶۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«سیزیف» به مردم ایران چه می آموزد؟ / ورود ایرانیان به دالان باریک آزادی / مهمترین پروژه توسعه ایران توانمندسازی جامعه

گروه اندیشه: در یادداشتی که امیر ناظمی در کانال خود منتشر کرده، که خود برگرفته از کتاب تازه منتشرشده «ضربه سخت انتشارات شرق» است، مردم ایران را از سرنوشت شوم سیزیف برحذر می دارد که سیزیف استعاره ای است از تکرار کشنده و تلاشی نافرجام. ناظمی که خود از زمره نو نهادگرایان محسوب می شود، در یادداشت زیر معتقد است که تنها با حکومت قوی و جامعه قوی است که می توان از مدار ملال آور تکرار، رهایی جست، و بدون جامعه قوی، امکان عبور از مدار توسعه نیافتگی و ورود به دالان باریک آزادی محال می شود. این یادداشت در زیر از نظرتان می گذرد.

ما و تکرار بیهوده تاریخ:
ناظمی در مطلب خود یادآور می شود که «سیزیف راز خدایان را فاش کرده و به همین دلیل، محکوم شده بود تا سنگی بزرگ را بر بالای قله‌ای ببرد. اما سنگ هر بار از بالای قله به پایین می‌غلتید و سیزیف دوباره آن را به بالا می‌برد، اما سنگ دوباره به پایین می‌غلتید و دوباره و دوباره و دوباره...»

از نظر ناظمی «سیزیف استعاره‌ای است از تکرارِ کشنده‌ی تلاشی نافرجام.» او در ادامه به نگاه آلبر کامو برای رهایی سیزیف از بن بست اشاره می کند می نویسند: « او محکوم به تکرار چرخه‌ای پایان‌ناپذیر و بی‌حاصل بود. با وجود این‌که تاریخ، رویدادهای شکل‌دهنده به امروز ماست، ناآگاهی ما از آن می‌تواند تاریخ را به الگوهایی تکرارپذیر از تلاش‌های نافرجام تبدیل کند؛ الگوهایی تکرارپذیر که تا زمانی که اسیر آن‌ها باشیم، توان خروج از چرخه‌های تکراری‌شان را نداریم و گویی در اسطوره‌ی سیزیف زندگی می‌کنیم. آلبر کامو پیروزی او را در آگاهی می‌داند، به همان شیوه‌ای که رهایی از چرخه‌های تکرارپذیر تاریخ فقط با خودآگاهی جمعی است که پایان می‌یابد؛ در غیر این صورت، ما نیز محکوم می‌شویم به تکرار چرخه‌ای پایان‌ناپذیر و بی‌حاصل.»

پاندولی میان استبداد و هرج‌ومرج:
این پژوهشگر حوزه عمومی سپس با اشاره به نحوه تعامل جامعه و دولت در ایران اشاره کرده می نویسد: «وقتی حکومت‌ها فشارها را از حد گذرانده و از آستانه‌ی تحمل جامعه (یا همان حدِ نهایی قدرت حکومت) عبور می‌کنند، یک ضربه‌ی سخت دریافت می‌کنند. ضربه‌ی سخت است که حکومت‌ها را از ادامه دادن به قدرت بازمی‌دارد. در حقیقت ضربه‌ی سخت به حکومت است که منجر به تغییر حکمرانان در ایران می‌شود. به دنبال این ضربه‌ی سخت است که جامعه‌ی ایرانی به دنبال سهم خود از قدرت حرکت می‌کند، اما به دلیل آن‌که ظرفیت‌های نهادی لازم برای حکمرانی و مدیریت این قدرت را ندارد به سرعت در دام یک هرج‌ومرج دست‌وپا می‌زند.این هرج و مرج نیز به سرعت منجر به مقاومت حکومت شده و به این ترتیب، جامعه از آستانه‌ی تحمل حکومت رد می‌شود و حکومت (فارغ از آن‌که در دست چه کسی باشد)، در واکنشی طبیعی، به دنبال بازپس‌گیری قدرت انحصاری خود برمی‌آید. بنابراین ضربه‌ی سختِ بعدی از دل این رد شدن از آستانه‌ی تحمل حکومت رنگ می‌گیرد.»

او در ادامه می نویسند: «ضربه‌های سخت پی‌درپی و گیجی‌های بامداد خمارِ پس از آن‌ها الگوی تکرارشونده‌ی تاریخ ایران در ۲۵۰ سال اخیر بوده است. جامعه‌ی ایرانی با هر ضربه‌ی سخت بخشی از توانمندی‌های خود را از دست داده و پس از هر ضربه‌ی سخت مجبور شده است زمان و انرژی‌اش را صرف بازسازی توانمندیِ ازدست‌رفته کند. محکومیت تکرار بیهوده‌ی گذشته فقط با یک خودآگاهی جمعی می‌تواند پایان یابد؛ جایی که خودآگاهی جمعی به ما یاد می‌دهد از دالان باریک به سرعت به بیرون پرتاب نشویم و بتوانیم با کنترل خود، توازن میان قدرت حکومت و قدرت جامعه را حفظ کنیم و در دالان باریک به حرکت ادامه دهیم.»

الگوی این رفتار تکرارشونده در نمودار زیر به نمایش درآمده است.

جامعه آونگی
ناظمی ادامه «حرکت‌های زیگزاگی در میانه‌ی دو دیواره‌ی صخره‌ای» را «تکرار اصلی در تاریخ ایران می داند و به ویژگی ایجاد شده در آن یعنی ویژگی آونگی اشاره می کند: «دوره‌های متعددی از هرج‌ومرج و استبداد ایران را تبدیل به جامعه‌ای آونگی (پاندول‌وار) کرده است. این تکرارها فرصت حرکت آرام در میان دالان باریک را از ما ربوده‌اند و با ضربه‌های متناوب سخت، ما را در میانه‌ی دو دیواره‌ گروگان گرفته‌اند. در این الگوی تکراری، حکومت‌ها آنچنان به سرعت به سمت بیشترین حد قدرت حکومت حرکت می‌کنند و از تمامی سازوکارهای استبدادی برای تمرکز قدرت بهره می‌برند که سرنوشت محتوم ایران ضربه‌های سختِ مکرر می‌شود.»

شاید حکومت مغ های زرتشتی در زمان ساسانیان الگوی نظری ناظمی باشد که می نویسد: « حکومت‌های شیفته‌ی استبداد، بی‌توجه به آستانه‌ی تحمل جامعه، چنان بر جامعه سخت می‌گیرند که عصیان جامعه در قالب انقلاب‌ها و درگیری‌های نظامی و گاهی نیز توسل به قدرت‌های خارجی تنها راه بازگشت قدرت به جامعه دانسته می‌شود. حکومت‌های استبدادی به صورت هم‌زمان ظرفیت‌های حکمرانی جامعه را نیز کاهش می‌دهند؛ ظرفیت‌هایی که می‌توانند نظام حکمرانی را از طریق مشارکت‌ورزی جامعه توانمندتر کنند.به این ترتیب، حکومت استبدادی هم توانمندی حکومت و هم توانمندی جامعه را هم‌زمان کاهش می‌دهد؛ در نتیجه، از یک سو، با یک ضربه‌ی سخت، حکومت تغییرات شدید می‌کند و ثبات جامعه تضعیف می‌شود و از سوی دیگر، زمانی که جامعه‌ی ایرانی پس از آن ضربه‌ی سخت به حکومت، قدرت جامعه را بازپس می‌گیرد، فاقد توانمندی لازم برای حکمرانی می‌شود و به سرعت به سوی هرج‌ومرج می‌رود.»

تحلیل و تجویز راهبردی

در آخر ناظمی سه راهبرد اصلی برای برون از این وضعیت که به پایداری دولت و جامعه منتهی می شود، به شرح زیر ارائه می دهد:
۱-مهم‌ترین پروژه توسعه در ایران ایجاد ظرفیت‌های نهادی برای توانمندسازی جامعه است.
۲-هر سازوکاری که بتواند جامعه را توانمند کند، بر هر پروژه‌ای که قدرت دولت را افزایش دهد اولویت دارد.
۳-تلاش برای کاهش قدرت حکومت، تا مادامی که همراه با ایجاد ظرفیت‌هایی برای توانمندسازی جامعه نباشد، در بهترین حالت منجر به هرج‌ومرج می‌شود و چیزی جز تکرار یک تاریخ بیهوده نیست.

*پژوهشگر سیاستگذاری عمومی و معاون سابق وزیر ارتباطات

بیشتر بخوانید:

که شب می گذرد! نوروز به مثابه نهاد توسعه
سایه‌روشن یک شاه یا یک ملت؟
درسی که باید از جنبش‌های زنان آموخت (به مناسبت ۸مارس)
انتخابات در جامعه فحش‌زده
مهندسان عاشق‌پیشه و مهندسان قاتل‌پیشه

216216

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902758

دیگر خبرها

  • «سیزیف» به مردم ایران چه می آموزد؟ / ورود ایرانیان به دالان باریک آزادی / مهمترین پروژه توسعه ایران توانمندسازی جامعه
  • گام ستاد اقلیم و محیط زیست برای رسیدن به الگوی کاهش آلایندگی در نیروگاه‌ها و صنایع بزرگ
  • واکسن کرونای آسترازنکا چقدر تهدیدتان می‌کند؟ / اشتباهاتی که مردم را به تزریق این واکسن ترغیب کرد
  • واکنش مدیرعامل سابق استقلال به برکناری+ متن نامه علی خطیر
  • انعقاد دو موافقت‌نامه بزرگ تحقیقاتی در یک هفته
  • نخستین پروانه بهره‌برداری شهرک دولتی صادر شد
  • نخستین پروانه بهره‌ برداری شهرک دولتی صادر شد
  • واکسن کرونای آسترازنکا چقدر تهدیدتان می‌کند؟ | اشتباهاتی که مردم را به تزریق این واکسن ترغیب کرد
  • ۴۰۰ سال پیش شغل اصلی مردم دربند خرید و فروش برده بود!
  • رئیس قوه قضاییه بدون پروتکل‌های تشریفاتی وارد «بندرعباس» شد