رفتار و کردار امت انحرافات حکومت را اصلاح میکند
تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۳۱۵۲۴۱
به گزارش خبرگزاری مهر، نشست علمی «نقش مردم و گروههای اجتماعی در بسترسازی و تحقق تدابیر عدالت سیاسی» با ارائه حجت الاسلام سیدکاظم سیدباقری عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و نقد ابراهیم برزگر استاد دانشگاه علامه طباطبایی توسط اندیشکده عدالت مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با همکاری گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به صورت مجازی برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این نشست که با حضور اعضای اندیشکده عدالت مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و اعضای گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی همراه بود، ابتدا حجت الاسلام والمسلمین سیدباقری به ارائه بحث خود پرداخت و در تعریف عدالت سیاسی بیان کرد: عدالت سیاسی ارزشی است که با فراگیر شدن آن، امور جامعه، در پیوند با قدرت، به تناسب در جای خود، قرار میگیرد و حقوق شهروندان به شایستگی ادا میشود؛ با عدالت سیاسی، بستر «انتخاب شهروندان» و «محدودیت قدرت»، فراهم و مسیر جامعه برای رسیدن به «حق» گشوده میشود.
وی سپس تأکید کرد: اصل حاکم بر همه تدابیر سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت باید در راستای تحقق عدالت سیاسی-اجتماعی باشد.
وی به سه بخش پرداخت: عدالت سیاسی توزیعی که در آن توزیع فرصتها، امتیازات، منابع و پاداشهای سیاسی مورد توجه است، عدالت سیاسی رویهای، که در آن عدالت ورزی در تعیین و طراحی تصمیمها، رویهها و فراگردهای سیاسی مد نظر است و عدالت سیاسی تعاملی پرداخت که در آن عدالت ورزی در تعاملات و رفتارهای نظام سیاسی و کارگزاران آن با شهروندان در نظر قرار دارد.
وی در ادامه به نقش مردم در تدابیر مختلف سند الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت پرداخت و گفت: برای رصد نقش آنان، چند امر کلی را باید در نظر داشت:
۱. تعالی بخشی به فهم و آگاهی مردم از حقوق خود و حقوق شهروندی
۲. فرایند کلی سیاستگذاریها و تصمیمهای کلان باید با همراهی مردم به سوی عدالت در حرکت باشد: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ: آن چنان که خداوند در سورۀ نساء نیز تاکید میکند که ایمان آورندگان برپا دارندۀ قسط و عدل باشند. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ بِالْقِسْط: ای کسانی که ایمان آوردهاید، پیوسته به عدالت قیام کنید.
۳. مشارکت سیاسی فعال: مشارکت نه انفعالی و نه نیمه فعال، بلکه باید حضور و مشارکت مردم، فعالانه و همراه با مشورت است. این روند، زمینه را در جامعه به وجود میآورد که دیگر شهروندان نیز بتوانند در تصمیمسازیها سهیم باشند و رأی و نظر خود را طرح و ارائه کنند. مشورت، این زمینه را به وجود میآورد که افرادی بتوانند آزادانه، در اظهار دیدگاه خود، نقد قدرت کنند و پله پله، حرکت به سوی قدرت را تجربه کنند و گردش نخبگان در جامعه عملی گردد.
۴. بحث مهم دیگر در نقش مردم، مطالبۀ عدالت است که در واقع، مطالبۀ حقوق است. مردم باید به حقوق خود واقف باشند و آن را طلب کردند، در این صورت، اجرای عدالت یک تضمین حتمی پیدا میکند. در همین جاست که بحث از «خودجوشی مردم»، طرح میشود.
۵. نقش دیگر مردم در بسترسازی و تحقق تدابیر عدالت سیاسی، نظارت و رصدگری های مردمی از طریق امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت است که برای نمونه در بندهای ۴۸ و ۵۰ سند به آنها اشاره شده است و این امر باید در قالب گروهها و جوامع قوی و منسجم و هم بسته انجام شود. رشید رضا در تفسیر المنار به نقل از استادش محمد عبده ذیل آیۀ ۱۰۴ سوره آل عمران، نقل میکند که معنی آیه چنین است که باید طایفه و گروهی مشخص از مؤمنان وجود داشته باشند که امر به معروف و نهی از منکر را برپا دارند، و مخاطب آیه، همۀ جماعت مؤمنین است، پس آنان مکلف هستند تا گروهی را از میان خود برگزینند تا این فریضه را اقامه کنند، پس، در اینجا، دو امر واجب، وجود دارد، یکی بر عهدۀ همۀ مسلمانان است و دومی بر گردن گروهی که انتخاب میشوند، و معنای دقیق این امر با دقت در لفظ «امت» فهمیده میشود، «امت» به معنای «جماعت» نیست، درست آن است که امت اخص از جماعت است، گروهی متشکل و منسجم از افرادی که دارای پیوندی استوار و یگانگی هستند و منظور از اینکه همۀ مؤمنین مخاطب آیه هستند تا این امت را تشکیل دهند، آن است که هر فردی دارای اراده و عمل است برای ایجاد و سعادت آوری آن و نظارت بر حرکات و رفتار آنان به مقدار توان تا اگر خطا یا انحرافی در آن امت دیدند، آنها را به راه راست برگردانند، آن گونه که مسلمانان در صدر اسلام چنین میکردند.
وی سپس در ادامه بیان میکند که در معنی امت، نوعی ارتباط و وحدت وجود دارد که با وجود اختلاف وظایف و رفتارهای افراد، گویی شخصی واحد است، این امت در امور اجتماعی ورود پیدا میکند که از مسائل مرتبط با حاکمان است، آن گونه که در امور دانشی، راههای نشر و تثبیت احکام نیز ورود پیدا میکند، برای همین است که در این وظیفه، «امت» مطرح شده است که در معنای آن قدرت و اتحاد وجود دارد، زیرا که این گونه امور بدون آن دو ویژگی به انجام نمیرسد، پس امت و گروه یگانه، از سوی افراد، مقهور و مغلوب نمیشود و نمیتواند ضعف و ناتوانی را حتی یک روز بهانه کند که از وظایف خویش سرباز زند که اگر چنین شود، فساد به همۀ جامعۀ مسلمین، سرایت میکند.
وی سپس به نکتهای ظریف اشاره میکند که یکی از وظایف این امت و جماعت رویارویی با ستمگران است، زیرا که ظلم، زشتترین منکر است، و ستمکار همیشه قوی است، برای همین است که در نهیکنندگان از منکر شرط شده است که امت باشند، زیرا که غالباً مخالفت با امت راحت نیست و به سادگی مغلوب نمیگردد. پس این امت و رفتار اوست که انحرافهای حکومت را اصلاح می-کند. در امر به معروف، جماعتی متحد و قدرتمند وجود دارد که عهدهدار این مساله است و این شامل همگان اعم از حاکمان و فرمان بران میشود و هیچ معروفی بالاتر از دادگری و منکری زشتتر از ظلم نیست. به هر حال این امر، نقشی اساسی برای فعالیت و حضور مردم در اجرای عدالت به شمار میرود.
وی در ادامه به بیان نقش گروههای اجتماعی و احزاب در بسترسازی و تحقق تدابیر عدالت سیاسی پرداخت و اشاره کرد که این گروهها، احزاب و سمنها، همانند مردم میتوانند در نظارت و رصدگری های قدرت سیاسی نقش بازی کنند و آنان را از ظلم بازدارند. امری که در بستر آزادی شکل میگیرد. آن چنان که در بند ۴۸ آمده است، تقویّت فضای آزاداندیشی با رعایت هنجارهای اخلاقی به منظور ارزیابی و نقد علمی سیاستها، برنامهها و عملکردهای گذشته و حال برای تصحیح مستمرّ و حفظ ارزشها و مسیر انقلاب اسلامی. تا حدی این امور در تدابیر دیگر نیز آمده است. برای نمونه در بند ۴۶ آمده است، گسترش و تقویّت تشّکلهای مردمی و احزاب ملّی به منظور افزایش سرمایۀ اجتماعی، انسجام و اقتدار ملّی و تحکیم ساختار درونی و کارآمدی نظام.
نقش دیگر احزاب، یاری حکمرانی حزبی به نظام سیاسی برای دستیابی به ساختار عادلانه است. این حکمرانی حزبی میتواند زیرساختی باشد که درصدی از عدالت را به صورت پیشینی تأمین میکند. جان راولز، میگوید در عدالت سیاسی دو امر بایسته است؛ نخست، قانون در جهت برآورده ساختن خواستهها و لوازم آزادی برابر که باید عادلانه باشد و دوم اینکه نظام به نحوی چارچوببندی شود که نسبت به همه سامانههای عادلانه ممکن، به یک نظام قانون گذاری عادلانه و کارآمد منجر شود، لذا در این میان، ساختار نقشی عمده بازی میکند، آن چنان که نائینی، با نظریهپردازی در ساختار مشروطه، در تلاش بود تا با آن جلوی استبداد را بگیرد و خود آن ساختار، درصدی از حقوق مردم را تأمین میکرد و جلوی ناحقیها و ناعدالتی ها را میگرفت. لذا به نظر میرسد که حکمرانی حزبی که در ایران با وجود ۲۰۰ حزب ضعیف است، باید جدی گرفته شود و جامعه ما از احزاب انتخاباتی و موقت گذر کند. در حکمرانی حزبی، باید انتخابات، رقابتی، سالم و عادلانه شکل گیرد، امکانات و فرصتها، رسانهها، تریبونها به طور مساوی، در اختیار احزاب قرار گیرد. نه آنکه احزاب دولتی و خصوصی وجود داشته باشد. با حضور این عناصر و دیگر عناصر مؤثر، میتوان گامهای آغازین برای دستیابی به تدابیر عدالت سیاسی را فراهم کرد.
کد خبر 5025429منبع: مهر
کلیدواژه: عدالت اجتماعی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی محرم 99 پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی معرفی کتاب پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی سند 2030 ویروس کرونا کنگره امام سجاد دفتر تبلیغات اسلامی طوبی کرمانی امام سجاد ع معنویت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه پیام تسلیت امام حسین ع ایرانی پیشرفت الگوی اسلامی حکمرانی حزبی گروه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۱۵۲۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مهمترین مانع اجرای عدالت، دنیاطلبی و دنیاگرایی است
خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-مصطفی شاکری گرکانی: تحقق عدالت، آرمانی است که سابقهای به قدمت عمر بشر دارد و از سپیده دم آفرینش، بشر این عنصر حیاتی را به عنوان یک گرایش باطنی شناخته، به آن روی آورده، درصدد دستیابی به آن تلاش کرده و آن را مبنای قوانین و قضاوت قرار داده است. به واقع که هیچ چیز به اندازه پایمال شدن حق ضعیف و مظلوم برای فطرت بشر زجرآور و نفرت انگیز نیست و هیچ چیز به اندازه بی عدالتی، کینه و دشمنی را در قلبها پدید نمیآورد. وقتی به تاریخ مینگریم، علت بسیاری از دگرگونی ها، فقدان عدالت اجتماعی در جامعه بوده است و به همین رو تمام مصلحان بشری و انسانهای آزاده تاریخ با اندیشه و شعار عدالت، حرکتهای اصلاحی خود را آغاز نموده و یکی از اهداف اصلی انقلاب و تحرکات اجتماعی خود را رفع تبعیض و برقراری عدالت اجتماعی قرار داده اند. انسانهایی که مخاطب این حکیمان و مصلحان واقع شده اند، در واقع تشنگان عدالت بودند که سراپاگوش به فرمان و چشم به راه تحقق این بالاترین فضیلت انسانی و گمشده فطرت خود بوده اند.
فراتر از این، عدالت آرمانی دینی و الهی است که تمام پیامبران برای تحقق آن رسالت یافته و بسیاری نیز در راه عدالت جان خود را فدا کردهاند. از منظر دین اسلام، قوام حقیقت حیات انسانی به اصل عدالت است و دادگری همانند اصل توحید ریشه در نظام تکوین دارد. بر این اساس پیامبر اکرم (ع) فرمودند: «بِالْعدْلِ قامتِ السّماواتُ و الارْض» یعنی آسمانها و زمین، با عدالت، پا برجا میمانند. بنابراین نادیده انگاشتن قسط و عدل، نه تنها با طبیعت بشر مخالفت و مغایرت دارد، بلکه مخالفت با نظام طبیعت است و در مقابل، اهتمام به آن هماهنگی با نظام هستی است.
اندیشه در حقیقت و ماهیت عدل و عدالت ما را به این نکته واقف میسازد که عدل دارای جاذبهای فطری است و نزد وجدان عمومی بشریت، ارزش گرانقدر دارد زیرا در سایه عدل، هر کسی به حق خویش میرسد، تعدّی و تجاوز از جامعه رخت بر میبندد و امنیت و آرامش بر همه جا حاکم میشود. به همین جهت مردم، بیعدالتی را نکوهش میکنند و عدالت را میستایند. این نکته مورد تأیید و توجه پیشوایان دین نیز قرار گرفته است. امام صادق (ع) درباره این حقیقت که بیعدالتی عیب و عدالت خوشایند همگان است فرموده است: «از خداوند پروا کنید و به عدالت رفتار کنید، چرا که شما به قومی که عدالت نکند خرده میگیرید». به همین سبب است که از آغاز زندگی بشر، همواره ظلم و بی عدالتی روح بشر را آزرده و او را تشنه جهانی عاری از هر تبعیض و تعدی ساخته است. در طول تاریخ، همه افراد و اقشار و جوامع اعم از کوچک و بزرگ، مؤمن و کافر، مرد و زن، حتی ستمکار و ستمدیده، دانا و نادان خواهان اجرای عدالت، این صفت انسانی بوده و از نقض آن متنفر بوده و میباشند.
بر این اساس با اندک تأملی در کلمات و بیانات امیرالمومنین (ع) به روشنی این نکته به دست میآید که مساله «عدالت و حکومت»، جایگاه خاص و اهمیت ویژهای نزد آن امام بزرگوار داشته است. این دو مقوله به حدی مهم است که اگر تمام تلاشها و مجاهدات علی (ع) را در راه تحقق آن بدانیم سخنی به گزاف نگفته ایم. در همین رابطه و با محوریت نشان دادن ارزش و اهمیت عدالت در حکمرانی بر پایه اندیشه علوی (ع) با حجتالاسلام و المسلمین نجف لکزایی استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم و رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفتوگو کردیم که حاصل آن را در ادامه میخوانید؛
* عدالت در اندیشه امیرالمومنین (ع) یک فضیلتی است که اگر حکومت آن را داشته باشد برایش یک امتیاز و ارزش محسوب میشود یا اصلاً اساس و ارزش حکومت به برقراری عدالت است و حکومتی که در راه عدالت گام ننهد فاقد ارزش ذاتی است؟
در نهجالبلاغه و سیره عملی امیرالمومنین (ع) به عدالت توجه بسیار زیادی شده به گونهای که جرج جرداق مسیحی اسم کتابش را این گذاشته که امام علی (ع) صدای عدالت انسانی است. همچنین گفته شده «قتل فی محراب عبادته لشده عدله» یعنی ایشان به خاطر شدت عملش نسبت به عدالت به شهادت رسید لذا در جای جای نهجالبلاغه میتوانیم فرمایشات حضرت درباره عدالت را ببینیم ولی من به یک موردش اشاره میکنم و آن نامه ۳۱ نهجالبلاغه است. امام علی (ع) نامه ۳۱ را برای امام حسن مجتبی (ع) نوشتند و چون این نامه از منظر یک پدر برای تمام فرزندان معنوی آن حضرت نوشته شده است با این تعبیر شروع میشود که «من الوالد الی المولود» یعنی نامه پدری به فرزند. اگر ما خودمان را فرزند معنوی آن حضرت میدانیم مخاطب این نامه هستیم.
*نامه ۳۱ نهجالبلاغه عدالت را چگونه معرفی میکند؟
آنجا حضرت یکسری سیاستهای کلان و راهبردهای کلان را ابلاغ فرمودند از جمله اینکه میفرمایند فرزندم تو خودت را در ارتباط با دیگران میزان قرار بده، هرچه برای خودت میپسندی برای دیگران هم بپسند. بعد یکسری مصادیق را ذکر کردند مثلاً فرمودند اگر دوست نداری به تو ظلم شود به دیگران هم ظلم نکن، اگر دوست داری به تو احسان شود به دیگران احسان کن و همینطور موارد دیگری را برشمردند. به همین خاطر عدالت در اندیشه امام علی (ع) یک میزان کلیدی و اساسی و مهم است که مبنای تنظیم روابط ما با دیگران، روابط ما با خودمان، روابط ما با محیط زیست و روابطمان با خدای متعال است.
خدای متعال در ارتباط با ما به عدالت عمل میکند، ما هم در ارتباط با خودمان و دیگران و خدا و طبیعت باید به عدالت رفتار کنیم. در حدیث نبوی میخوانیم که با عدالت است که آسمانها و زمین بر پا شده است. در قرآن کریم خداوند به پیامبر (ص) دستور میدهد «قل امر ربی بالقسط» یعنی بگو پروردگار من مرا فرمان داده به قسط عمل کنم. باز در سوره حدید میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» یعنی ما پیامبران را به سوی مردم فرستادیم تا آنها مردم را تربیت کنند، تزکیه کنند و مردم بر پادارنده قسط شوند. از این جهت امیرالمومنین (ع) به عنوان تربیت شده رسول اکرم (ص) کسی است که همان مسیر را دنبال میکند و همچون رسول مکرم اسلام بر پا دارنده عدل و قسط است. لذا اگر ما عدالت را در ردیف فضائل هم ذکر کنیم بالاترین فضائل است و اگر به عنوان رکن در نظر بگیریم میبینیم عدل در اندیشه و مذهب امامیه جز اصول مذهب و جز ارکان تلقی شده است بنابراین از هر منظری نگاه کنیم، چه از منظر فقهی، چه از منظر اخلاقی، چه از منظر اعتقادی، چه از منظر فلسفی و … میبینیم عدالت عنصر کلیدی است و باید مورد توجه رهبران و کارگزاران حکومتی و آحاد مردم قرار بگیرد.
*همه مردم به ارزش و اهمیت مساله عدالت اقرار دارند ولی میبینیم جوامع بشری و حکومتها در محقق کردن عدالت با مشکلاتی روبرو هستند. به نظر شما مهمترین موانعی که نمیگذارد مساله عدالت در یک جامعه محقق شود با توجه به منویات حضرت امیر (ع)، چیست؟
امیرالمومنین (ع) مهمترین مانع اجرای عدالت را در همین نامه ۳۱ دنیاطلبی و دنیاگرایی میداند. حضرت میفرماید آنچه باعث شده انسانها از صراط مستقیم عدالت منحرف شوند و به ظلم دست بزنند این است که فکر میکنند برای دنیا آفریده شدند در حالی که آن حضرت میفرمایند فرزندم بدان که تو برای آخرت آفریده شدی. دنیا قرار است مقدمهای باشد و مزرعهای باشد که ما از زندگی کوتاهی که در دنیا داریم برای آخرت خودمان زاد و توشه برداریم و اگر هر کسی اندکی تأملی در زندگی خودش و زندگی امروز در دنیا بکند، اهمیت این فرمایش امیرالمومنین (ع) را متوجه میشود که واقعاً هر جا ظلم و بیعدالتی صورت میگیرد ناشی از این است که آن افراد خیال میکنند برای دنیا آمدند و بعد از دنیا آخرتی نیست و الا اگر انسانها به یاد مرگ باشند یاد آخرت و قیامت باشند متوجه میشوند اصالت را باید به آخرت بدهند. قاعدتاً کسی که یاد مرگ و قیامت هست دست به ظلم نمیزند چون میداند یک ایستگاهی هست که باید در آنجا پاسخگو باشد.
*گاهی بین عدالت و مسائل دیگری تزاحم برقرار میشود؛ مثل تزاحم بین برقراری عدالت و رعایت مصلحت. به نظر شما در این موارد باید جانب کدام را گرفت و کدام اهمیت بیشتری دارد؟
ببینید، مصلحت یعنی عدالت. اصلاً مصلحت جایی مطرح میشود که اگر ما به یک قانونی یا دستوری عمل کنیم موجب ظلم میشود لذا میگوئیم مصلحت ایجاب میکند آن کار را انجام ندهیم. در اینجا تمرین و امتحان مصلحت باید با مساله عدالت انجام شود؛ یعنی هر جا میگوئیم مصلحت اقتضا میکند باید بتوانیم به جایش کلمه عدالت را بگذاریم و بگوییم عدالت اقتضا میکند. لذا نمیشود مصلحت مخالف عدالت باشد چون فرض ما فرض تزاحمات است یعنی دو چیز با هم متزاحم میشوند و ما آنی که عادلانهتر است را بر آنی که مطابق عدالت نیست اولویت میدهیم. بنابراین هر جا گفتند مصلحت ایجاب میکند، شما باید به جایش کلمه عدالت را بگذارید. اگر باز هم جمله شما درست بود، آن از نظر اسلام مورد قبول است ولی اگر جمله درست نبود آن مطلب مورد قبول اسلام نیست. در واقع مصلحت نیامده است که منافع را توجیه کند و الا منتهی به ظلم میشود.
کد خبر 6086156