قتل مادرشوهر با 70ضربه چاقو!
تاریخ انتشار: ۵ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۲۶۵۳۰
عروس ۲۵ ساله ای در مشهد و با انگیزه اختلافات خانوادگی، مادرشوهر ۶۶ ساله اش را با وارد آوردن حدود ۷۰ ضربه چاقو به قتل رساند. ناطقان: «خراسان» نوشت: ظهر پنجشنبه گذشته، زنگ تلفن پلیس ۱۱۰ به صدا درآمد و خبر جنایتی وحشتناک در بیسیمهای پلیس پیچید. «پیرزنی در طبقه اول منزل ویلایی در بولوار توس به قتل رسیده است!»
در پی دریافت این خبر بلافاصله گروهی از نیروهای کلانتری آبکوه به فرماندهی سرهنگ محمدعلی محمدی (رئیس کلانتری) عازم نشانی مذکور شدند و به تحقیق در اینباره پرداختند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این هنگام دختر مقتول نیز که اولین نفر بعد از وقوع جنایت پا به خانه پدرش گذاشته بود، به مقام قضایی اظهار کرد: وقتی من بعد از شنیدن ماجرای قتل مادرم، هراسان به خانه رسیدم، عروسمان در خانه تنها بود و همین ادعا را مطرح کرد!
قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد که به نحوه رفتار و گفتار عروس خانم مشکوک شده بود، از او خواست باند دستش را بگشاید. قاضی نیمنگاهی به زخم ایجادشده روی دست عروس انداخت و بلافاصله متوجه خودزنی شد و او را در تنگنای سوالات تخصصی قرار داد اما عروس جوان سعی کرد با تناقضگوییهای متعدد، راه گریزی برای فرار از این سوالات بیابد و هر بار داستانی را درباره چگونگی زخمیشدن دستش سر هم میکرد تا اینکه دختر شش ساله عروس وقتی با نگاه مهرآمیز قاضی روبهرو شد به طرف مادرش دوید و گفت: مادرم با چاقو خودش را زخمی کرد. من هم برایش باند آوردم که خونی نشود.
زن جوان که دیگر همه راهها را بسته میدید ناگهان فریاد زد من خودم او را کشتم!
عروس جوان که دیگر چارهای جز بیان حقیقت نداشت، با اشاره به سرزنشها و نیش و کنایههای مادرشوهرش گفت: از هفت سال قبل که عروس این خانواده شدم، همواره مرا تحقیر میکردند، پدرم ۱۰ سال قبل به اتهام قتل دستگیر شد و آنها همین موضوع را هر بار مانند پتک به سرم میکوبیدند و هر اتفاقی را به گردن من میانداختند. من سعی میکردم این سرزنشها و کنایهها را تحمل کنم چون در طبقه بالای منزل آنها سکونت داشتم و نمیتوانستم حرفی بزنم ولی زمانی که گفت «باید خانه را تخلیه کنید!» خیلی ناراحت شدم. همسرم سر کار رفته بود و کسی جز من و مادرشوهرم در خانه نبودیم. با همان حالت خشم به طبقه پایین رفتم و به مادرشوهرم گفتم از جان من چه میخواهید؟ او گفت تو همه را به جان هم میاندازی، پس بهتر است خانه را تخلیه کنید و به جای دیگری بروید. با این جمله دیگر چیزی نفهمیدم. چاقو را برداشتم و چند ضربه بر پیکرش فرود آوردم. زمانی که برگشت تا چیزی بردارد دیگر امانش ندادم و پشت سر هم ضربات چاقو را میزدم. نفهمیدم چند ضربه شد چون خیلی عصبانی بودم. بعد هم پیکر خونآلود او را در همان حال رها کردم و به طبقه بالا رفتم. فکر کردم دخترم خوابیده است. به همین دلیل نقشهای کشیدم تا قتل را به گردن پدرشوهرم بیندازم بنابراین با همان چاقو دستم را زخمی کردم و چاقو را به پشت بام همسایهها انداختم! بعد فهمیدم که دخترم بیدار بوده است.
اما جستوجوی کارآگاهان با دستور مقام قضایی برای یافتن آلت قتاله (چاقو) نتیجهای نداشت. قاضی میرزایی که متوجه شده بود عروس جوان درباره چاقو دروغ میگوید، باز هم او را سوال پیچ کرد تا اینکه متهم به قتل برای رها شدن از این سوالات به سرویس بهداشتی اشاره کرد و گفت: چاقو را درون چاه انداختم!
دقایقی بعد با کشف چاقوی خونآلود، ماجرای این جنایت هولناک در یک ساعت فاش شد و عروس جوان که با حدود ۷۰ ضربه چاقو مادرشوهر ۶۶ سالهاش را به قتل رسانده بود با دستور قاضی میرزایی روانه بازداشتگاه شد تا بررسیهای بیشتر درباره زوایای پنهان این جنایت ادامه یابد. منبع: ایسنا برچسب ها: قتل ، مادرشوهر ، چاقو
منبع: ناطقان
کلیدواژه: قتل مادرشوهر چاقو عروس جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۲۶۵۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای نجات خودم شوهرم را کشتم
اردیبهشت سال ۱۴۰۲ زن جوانی به نام مریم، هراسان از خانهاش خارج شد و در حالی که از قتل شوهرش خبر میداد از همسایهها کمک خواست.
دقایقی بعد مأموران پلیس پاکدشت در محل حاضر شدند و پس از بررسیهای اولیه مشخص شد که مرد ۴۲ سالهای به نام کریم با ضربه کارد به قلبش جان باخته است.
همسر مقتول پس از حضور در پلیس آگاهی به قتل همسرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا به مأموران گفت: ۴ سال پیش با کریم ازدواج کردم، اما از همان روزهای اول زندگیمان به اختلاف خوردیم و مدام باهم دعوا میکردیم تا اینکه خانوادههایمان توصیه کردند اگر بچهدار شویم اختلافهایمان حل میشود. دوسال بعد صاحب فرزند شدیم. اما همسرم هر روز بداخلاقتر از قبل میشد و ما همیشه باهم درگیر بودیم. او سر هر موضوعی من را به باد کتک میگرفت. کار درست و حسابی نداشت و ما همیشه با مشکلات اقتصادی روبهرو بودیم.
وی درباره روز حادثه نیز گفت: صبح خواب بودم که همسرم با کتک بیدارم کرد و از من خواست تا بهسرعت برایش صبحانه آماده کنم. در حال درست کردن چای بودم که به دلیل مخارج نوزادمان با من دعوا کرد و گفت که چرا بچه را از شیرخشک نمیگیری و چرا از پوشک استفاده میکنی؛ من پول خرید شیرخشک و پوشک ندارم و... بعد هم به من گفت که باید گوشی تلفنم را به او بدهم تا آن را چک کند، وقتی من مخالفت کردم به جانم افتاد و کتکم زد، با دستانش گلویم را فشار داد بهطوری که چشمهایم سیاهی رفت، درحالی که برای نجاتم تقلا میکردم دستم به چاقویی خورد و آن را برداشتم و ضربهای به او زدم که روی زمین افتاد و غرق در خون شد.
در این میان پزشکیقانونی نیز در گزارشی علت مرگ را پارگی شریانهای قلب و خونریزی شدید داخلی اعلام کرد.
با تکمیل تحقیقات و اعتراف صریح متهم، صحنه جرم بازسازی شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای این جلسه پدر و مادر مقتول از طرف خود و نوه خردسالشان درخواست قصاص کردند.
پدر کریم به قضات گفت: متهم برای تبرئه خودش دروغ گفته، پسرم هیچگاه او را کتک نزده بود. ما نمیدانیم که واقعاً چه اتفاقی افتاده و عروسمان چگونه با بیرحمی پسرمان را به قتل رسانده است، اما هرگز حاضر به مصالحه نیستیم و درخواست قصاص او را داریم.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و به قضات گفت: روز حادثه با شوک ضربههای کریم از خواب پریدم بعد هم سر موضوعی با من درگیر شد و گلویم را گرفت، داشتم خفه میشدم و از آنجا که همسرم مرد تنومندی بود، نمیتوانستم خودم را از دستش نجات دهم و چشمهایم سیاهی رفت.
دستم را روی زمین میکشیدم که به یکباره دستم به کارد میوهخوری خورد و آن را جلوی سینهاش گرفتم تا بترسد و رهایم کند، اما چاقو ناخواسته وارد قلبش شد.
آنقدر شوکه شده بودم که نمیدانستم چه کار کنم تا به خودم آمدم از همسایهها کمک خواستم.
در ادامه قاضی از متهم پرسید شما چاقو را برای ترساندن همسرتان جلوی قفسه سینهاش گذاشتید یا برای دفاع از خودتان؟
متهم جواب داد: برای ترساندن همسرم. من چاقو را بین خودم و او قرار دادم تا گلویم را رها کند، اما او قصد جانم را کرده بود.
با پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
روزنامه ایران
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی