شرط ازدواج دختر تهرانی با شیطان آزارگر / در میهمانی گول خوردم + جزییات
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۵۴۱۷۲۲
به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از یکسال قبل با شکایت دختری جوان که مدعی بود از سوی جوانی به نام حسن مورد تعرض قرار گرفته آغاز شد.
او در توضیح ماجرا به مأموران گفت: یک سال قبل در یک میهمانی با این پسر جوان آشنا شدم. در ابتدای آشناییمان او خودش را فردی معتقد و با اخلاق نشان میداد به همین خاطر وقتی به من پیشنهاد دوستی داد، پذیرفتم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او به من و دوستانش گفته بود که با افراد بانفوذی ارتباط دارد و به همین خاطر هم در کارهای اقتصادی موفق بوده و ثروت زیادی دارد. همچنین متوجه شدم که او به واسطه روابط خاصی که دارد توانسته پیمانکار سرویس چند مدرسه خصوصی در تهران شود که دانشآموزان آن اغلب از خانوادههای خاص و با نفوذ هستند و از این طریق پول زیادی به دست آورده بود.
چند وقتی از دوستی ما گذشت و من کاملاً به او اعتماد کرده بودم که یکبار من را برای صرف شام به خانهاش دعوت کرد و من هم برای آنکه مشکلی پیش نیاید به همراه یکی از دوستانم به خانهاش رفتم. چند دقیقهای از حضور ما نگذشته بود که مادر حسن تماس گرفت و گفت یکی از اقوامشان فوت کرده و از او خواست تا خیلی زود به آنجا برود.
من هم همان موقع به وی گفتم که ما میرویم تا تو به کارت برسی اما او قبول نکرد و گفت شما بمانید تا من برگردم. ما شام خوردیم و او هم به خانه مادرش رفت. چند ساعت بعد دوستم گفت باید به خانه برگردد اما من چون قول داده بودم بمانم تا حسن برگردد به انتظار او ماندم. اما وقتی حسن آمد به زور مرا مورد تعرض قرار داد.
از ناراحتی داشتم سکته میکردم اما حسن گفت که مرا دوست دارد و میخواهد با من ازدواج کند و با این ترفند که خیلی زود به خواستگاریام میآید مرا آرام کرد.
فردای آن روز در اولین فرصت موضوع خواستگاری را به خانوادهام گفتم و منتظر بودیم که او روز خواستگاری را معین کند اما به یکباره رفتار او با من تغییر کرد و گفت که دیگر تمایلی به ادامه ارتباط با من ندارد.
خیلی حالم بد شده بود تا مدتها پاسخ تماسهایم را نمیداد تا اینکه بعد از چند بار تماس گفت که به سفر رفته و وقتی برگشت با من تماس میگیرد. با اینکه منتظر تماسش بودم اما دلم آرام و قرار نداشت و برای اینکه مطمئن شوم به سفر رفته به خانهاش رفتم که دیدم ماجرای سفر دروغ بوده و در خانهاش میهمانی گرفته است. همان موقع زنگ خانهاش را زدم او وقتی من را دید شروع به داد و فریاد کرد و با اعتراض گفت که دیگر من را نمیخواهد و نباید مزاحمش شوم و من هم همان موقع با پلیس تماس گرفتم. البته حسن در پاسخ به این شکایت من گفت که آنقدر نفوذ دارد که شکایتم راه به جایی نمیبرد و وقتی هم مأموران کلانتری به محل آمدند عنوان کردند که چون حکم ورود به منزل ندارند باید در کلانتری شکایتم را مطرح کنم.
وی در ادامه ماجرا افزود: چند روز بعد متوجه شدم حسن با دختر دیگری دوست شده و همان موقع به یقین رسیدم که او با اغفالم فقط خواسته سوءاستفاده کند بنابراین تصمیم گرفتم شکایتم را پیگیری کنم. او آینده من را خراب کرد و موجب شد تا خانوادهام دیگر به من اعتماد نداشته باشند.
با توجه به اینکه پرونده با اتهام تعرض ثبت شده بود، شعبه 12 دادگاه کیفری استان تهران مسئول رسیدگی به آن شد و متهم احضار و نازنین به پزشکی قانونی معرفی شد. متهم در بازجویی اولیه ادعا کرد: هیچ رابطهای با نازنین نداشتهام و اتهامهای مطرح شده را قبول ندارم. من قصد داشتم با این دختر ازدواج کنم اما بعد از مدتی متوجه شدم که اخلاقمان به هم نمیخورد به همین خاطر تلاش کردم که ارتباطمان را قطع کنم که او دست به شکایت زد.
در ادامه نازنین که متوجه شد متهم قضیه را انکار کرده با ارائه مشخصات داخلی خانه وی به مأموران صحت ادعایش را ثابت کرد و متهم ناچار شد اعتراف کند و به مأموران گفت: آن روز نازنین را به خانهام دعوت کردم و با تلفن مادرم مجبور شدم چند ساعتی بیرون از خانهام بروم. چون نازنین به خانوادهاش گفته بود که شب در خانه یکی از دوستانش میماند نمیتوانست به خانه خودشان برود به همین خاطر به او گفتم در خانه من بماند تا برگردم با این شرط که ارتباطی با هم نداشته باشیم.
از سوی دیگر پزشکی قانونی پس از معاینه شاکی اعلام کرد که رابطه برقرار شده است و در دادگاه هم مستندات نشان داد که حسن اظهاراتش دروغ بوده و با نازنین ارتباط داشته است.
با مشخص شدن این موضوع حسن بازداشت شد اما او در تلاش بود تا از شاکی رضایت بگیرد که نازنین عنوان کرد فقط زمانی رضایت میدهد که متهم با او ازدواج کند. در ادامه متهم به زندان منتقل شد تا حکم او از سوی قضات دادگاه صادر شود.
منبع: رکنا
کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو محرم اقتصادی سفر سفر پلیس منزل پزشکی زندان اخبار حوادث ازدواج تجاوز تعرض تجاوز جنسی متجاوز عکس قتل مرد تلگرام دختر ساعت ایران سرقت یک مرد زن همین خاطر همان موقع متوجه شد خانه اش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۵۴۱۷۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وقتی مقتول دستور بخشش قاتلش را داد!
تنها پسرِ زنی که ۷ سال قبل در جنایتی هولناک به قتل رسیده بود، وقتی به دادسرا رفت تا مقدمات اجرای حکم قصاص را فراهم کند نشانهای از مادرش دید که در نهایت تصمیم گرفت قاتل را ببخشد. اما این نشانه چه بود و پسر مقتول چطور متوجه آن شد؟
به گزارش ایسنا، به نقل از همشهری آنلاین: یکی از روزهای خردادماه سال ۹۶ به پلیس اهواز خبر رسید که زنی که به تنهایی زندگی میکرد در خانهاش در منطقه چهارراه آبادان به قتل رسیده است. این خبر را نزدیکان این زن به پلیس خبر داده بودند. آنها بعد از آنکه او به تماسهایشان جواب نداده بود نگران شده و به خانه اش رفته و در آنجا با پیکر بیجانش روبهرو شده بودند.
بر بدن مقتول چندین جای بریدگی با جسم برنده و نوک تیز به چشم میخورد. همچنین فرزندان مقتول با بررسی وضعیت او پی بردند که طلا و جواهراتی که او همیشه استفاده میکرده نیز سرقت شده است. از سویی بررسیها نشان میداد که عامل جنایت آیفون خانه را نیز احتمالا با این تصور که تصاویر او را ضبط کرده سرقت کرده است. در همین حال متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه اولیه جسد اعلام کردند که به احتمال زیاد یک روز از قتل میگذرد. در این شرایط بود که پیکر مقتول به پزشکی قانونی منتقل شده و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.
برق طلا
آنطور که نزدیکان مقتول میگفتند از مدتها قبل یک نظافتچی برای تمیز کردن خانه مقتول به آنجا میرفت و روز قبل پسر نظافتچی به جای او به خانه زن تنها رفته بود. این زن آن روز در تماس با دخترش گفته بود که پسر نظافتچی که حدود ۱۸ سال داشت طوری رفتار کرده که او ترسیده است. همین اطلاعات باعث شد که نام پسر ۱۸ ساله بعنوان اولین مظنون مطرح و ساعتی بعد به اتهام قتل دستگیر شود.
متهم در همان بازجوییهای مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت جواهرات زن تنها او را به قتل رسانده است. متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سالها برای نظافت به آنجا میرفت. آن روز چون کارش زیاد بود از من خواست به آنجا بروم. هنگام ورود نگاهم به جواهرات زن افتاد و وسوسه شدم. چند دقیقه ای کار کردم اما ناگهان به سوی او رفتم و بعد از قتل جواهراتش را سرقت واز آنجا فرار کردم. بعد جواهرات را به یک طلافروشی بردم تا بفروشم اما طلافروش فاکتور خواست و فقط به من ۳ میلیون تومان داد و قرار شد بقیه پول را بعد از بردن فاکتور بدهد.
حکم قصاص
متهم به قتل در ادامه با شکایت فرزندان مقتول بعنوان اولیای دم در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و به قصاص محکوم شد. از آنجا که همه شواهد و مدارک در این پرونده علیه متهم بود حکم قصاص در دیوانعالی کشور نیز تایید و مقرر شد این حکم بعد از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، اجرا شود. بر اساس قانون زمانی که قاتل مرد و مقتول زن باشد برای اجرای حکم اولیای دم باید نیمی از دیه قاتل را به او بپردازند.
شمارش معکوس برای قصاص
با قطعی شدن حکم، همه چیز برای قصاص قاتل آماده شده بود. چند روز قبل تنها پسر مقتول برای پرداخت تفاضل دیه به دادسرا رفته بود. او قصد داشت هرطور که شده قاتل مادرش را قصاص کند و اصلا به بخشیدن او فکر نمیکرد. در دادسرا اما اتفاقی افتاد که ناگهان ورق برگشت. او با زنی به نام مریم کارگر دستجردی که در پرونده های قتل زیادی پادرمیانی کرده و باعث صلح و سازش شده روبهرو شد. این فعال اجتماعی در حال تلاش برای صلح و سازش در پرونده دیگری بود و پسر مقتول وقتی او را دید تحت تاثیر حرفهایش قرار گرفت و ناگهان از تصمیمی که گرفته بود منصرف شد. او دادسرا را ترک کرد و چند روز بعد دوباره برگشت و این بار گفت قصد دارد قاتل را ببخشد.
چرا قاتل مادر را بخشیدم
میلاد سوزنچی، فرزند مقتول درباره این تصمیم به همشهری میگوید: در این مدت برای تصمیم گیری خیلی فکر کردم اما به نتیجهای نرسیدم. چند روز قبل بر سر مزار مادرم رفته بودم. از او خواستم نشانهای به من نشان دهد تا بهتر تصمیم بگیرم و از فشاری که تحمل میکنم نجات پیدا کنم. روزی که به دادسرا رفتم تا کار را تمام کنم با دیدن خانم دستجردی آن نشانه را حس کردم. وقتی او با من صحبت کرد آرام شدم و همان موقع تصمیم گرفتم که قاتل مادرم را برای رضای خدا ببخشم. در حقیقت مادرم خودش با نشانهای که نشانم داد خواست تا قاتلش را ببخشم. من هم کاری را کردم که او خواسته بود. حالا از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس آرامش میکنم.
انتهای پیام