شهر باید با کودکان مهربانتر باشد
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۶۲۲۶۲۴
اگر تعریف کنوانسیون حقوق کودک که مقبولترین و مورد اجماعترین سند بینالمللی در این خصوص است را مبنا قرار دهیم، تمام افراد زیر ۱۸ سال، کودک به شمار میآیند و حدود ۲۹درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. کودکانی که اگرچه حق و حقوقشان بسیار کمتر از سهمی است که از جمعیت جهان دارند، اما کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد، بسیاری از حقوق، از جمله حق «تصمیمگیری» و «مشارکت اجتماعی» آنها را به روشنی مورد تاکید قرار داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متاسفانه این بخش از حقوق کودکان در فضاهای شهری ما کمتر مورد توجه قرار گرفته و با وجود آنکه در یک بستر شهری، «حق کودک بر شهر» فرصت مشارکت در حاکمیت محلی را به همراه دارد، اما در عمل آنچه رخ میدهد نشاندهنده نامهربانی شهر با شهروندان کمتر از ۱۸ سالهاش است. پرسش اساسی این است که در این شرایط چه باید کرد؟ پرسشی که ممکن است بارها مورد توجه کنشگران این حوزه و حتی مسوولان نیز قرار گرفته باشد. پاسخ به این پرسش البته سهل و ممتنع است، چراکه گرچه بیان آن ساده به نظر میرسد، اما اجرایش نیازمند قوانین بالادستی و مشارکت چندین سازمان و حتی قوای مختلف است. در جهان نیز جنبش ایجاد «شهر دوستدار کودک»، مبتنی بر توجه به مساله «حقِّ بر شهر» و در پی ایجاد چارچوبهای هنجاری جدید و برنامههای اقدام در مورد حقوق بشر آغاز شد. تجربههای جهانی نشان میدهد که از سال ۲۰۰۰ به بعد رویکردهای مبتنی بر حقوق کودکان در محیطهای شهری بیشتر مورد توجه قرار گرفت. این یعنی تغییر روند از رویکردی مبتنی بر نیازها و مشکلات افراد نیازمند به روشی که در آن با کودکان و نوجوانان به عنوان یک مشارکتکننده توانمند رفتار شود. گفتنی است که در این رویکرد کودکان شرکای تصمیمسازی و تصمیمگیری هستند، نه دریافتکنندگان منفعل خدمات. اکنون نیز اگرچه بیشتر حکومتهای محلی در ایجاد فرآیندهای مشارکتی با کودکان و جوانان از سرعت لازم برخوردار نیستند، اما در بسیاری از کشورها علاقه به ایجاد شهرهای دوستدارِ کودک در حال افزایش است و این موضوع را باید هم به فال نیک گرفت و هم تلاش کرد تا آن را در کشور خودمان مورد توجه قرار دهیم.
در این میان باید توجه داشت که، «حقِّ بر شهر» نه تنها به دسترسی فردی به منابع، بلکه به اِعمال قدرت جمعی برای شکل دادن به توسعه و ایجاد ساختار شهری نیز اشاره دارد.
به بیان دیگر، شهرهای دوستدار کودک فقط شامل ایجاد خیابانها و فضاهای عمومی امن و قابل دسترس و حمایت از کودکان و امکان تحرک آنها در شهر نیست، بلکه شامل ایجاد فرصتهایی برای «مشارکت» آنها در حاکمیت محلی و تصمیمگیری نیز هست و بخش دوم همان موضوعی است که ما بسیار از آن عقبیم. برای تحقق این موضوع میتوان از الگوی شوراهای جوانان بهره گرفت، نهادهایی که با تصمیمگیری محلی اداره میشوند و البته هیچ ارتباطی هم با شوراهای متشکل از بزرگسالان علاقهمند به مسائل کودکان و نوجوانان ندارد. در این شوراها میتوان از ظرفیت خودِ کودکان و نوجوانان و دیگر کارشناسان و فعالان حوزه کودکان استفاده کرد. کما اینکه مشارکت کودک به عنوان یکی از مهمترین ابعاد حقوق کودکان در ۳۰ سال گذشته مورد تاکید قرار گرفته و حتی ماده ۱۲ کنوانسیون حقوق کودک نیز صراحتا به این موضوع تاکید کرده که «کشورهای طرف کنوانسیون تضمین خواهند کرد کودک باید قادر به شکل دادن به عقاید خود باشد و بتواند این عقاید را آزادانه درباره تمام موضوعاتی که مربوط به او میشود ابراز کند، همچنین باید به نظرات کودک مطابق با سن و بلوغ او بها داده شود.»
توجه به این ماده کنوانسیون که جمهوری اسلامی ایران نیز آن را پذیرفته است، در واقع حق «شنیده شدن» کودک را به رسمیت میشناسد. درواقع میتوان باتوجه به همین حق، از نظرات کودکان و نوجوانان در تصمیمگیریها بهره برد و حتی میتوان مشارکت کودک را در به کارگیری آنها برای ایجاد فرصتها، بیان دیدگاهها و تحت تاثیر قرار دادن موضوعاتی که به طور مستقیم و غیرمستقیم به آنها مربوط میشود به شکل گروهی و فردی تعریف کرد.
البته مشارکت معنادار کودک، از جمله در سطح محلی، با چالشهایی همراه است و در عمل، ممکن است گروههای آسیبپذیر نادیده گرفته شوند. با این وجود از دیدگاه حقوقی، استدلالهای محکمی برای مشارکت کودکان در اداره شهرها و روستاها وجود دارد که کنوانسیون حقوق کودک تنها یکی از آنهاست.
مشارکت کودکان همچنین میتواند منجر به ارایه خدمات بهتر، سیاستها و برنامههای محلی پاسخگوتر و در عین حال استفاده موثرتر از بودجههای محلی در حمایت از اولویتهای کودکان شود، به گونهای که آنان در یک یا چند جنبه، نظیر تصمیمگیری درباره سیاستهای محلی پیشنهادی یا مکانی، جمعآوری اطلاعات در مورد مسائل عمومی، برنامههای دولتی، سنجش و نظارت بر کیفیت خدمات و امکانات و... مشارکت کنند.
از سوی دیگر نیز لازم است مشارکت کودکان تسهیل شود و این وظیفهای است که تماما برعهده دولتها و مسوولان تصمیمگیر است. شاید بتوان گفت تنها جایی که بزرگسالان میتوانند به تنهایی درباره حقوق کودکان و حق آنان بر شهر وارد عمل شوند، همین حوزه تسهیلگری و فراهم کردن زیرساخت برای مشارکت آنان است. باید برای تحقق این موضوع از طریق کمیتههای موجود یا کمیتههای کاری جدید بهره گرفت یا از ظرفیت عظیم مدارس و سازمانهای مردمنهاد استفاده کرد و در واقع مدارس را به کانونها و شوراهای مشورتی کودکان و نوجوانان در تصمیمگیریها بدل کرد.
اکنون با نگاهی به نهادهای غیردولتی فعال در حوزه کودک و نه تشکلهایی که توسط کودکان ایجاد شده یا آنها را نمایندگی میکنند، میتوان به ضرورت بیشتر این مهم پی برد. برای نمونه در کلانشهری، چون تهران با بیش از ۸ میلیون نفر جمعیت ساکن در آن، حدود ۵۰ سازمان و تشکل غیردولتی در حوزه کودکان فعالیت میکنند که با درنظر گرفتن سهم حدود ۲۰درصد از جمعیت برای کودکان، میتوان دریافت که به ازای هر ۳۲ هزار کودک فقط یک تشکل غیردولتی وجود دارد. جای تردید نیست برای تبدیل محیطهای شهری به محیطهای دوست داشتنیتر و مطلوبتر برای کودکان، باید جریانها و کنشگران غیردولتی این حوزه با برنامهای مشخص و البته پرسرعت، شرایط تحقق کامل «حق کودکان بر شهر» را مطالبه کنند و مدیران دولتی نیز با پذیرش حق کودکان و سهیم کردن آنها در فرآیند تصمیمگیری برای مسائلی که مستقیم یا غیرمستقیم آنها را تحتتاثیر قرار میدهد، به این جریان مهم کمک کنند.
منبع: تابناک
کلیدواژه: جنگ ناگورنو قره باغ 2020 خان طومان محمدرضا شجریان جریمه کرونایی شهدای خان طومان کنوانسیون حقوق کودک کودکان جنگ ناگورنو قره باغ 2020 خان طومان محمدرضا شجریان جریمه کرونایی شهدای خان طومان کنوانسیون حقوق کودک کودکان و نوجوانان حقوق کودکان مشارکت کودک تصمیم گیری مورد توجه قرار گرفت شورا ها بر شهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۶۲۲۶۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان
یک روانشناس در مورد تنبیه کودک گفت: شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
به گزارش ایسنا، سحر پهلواننشان روانشناس کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا با بیان تعریف تنبیه از دیدگاه روانشناسی گفت: در روانشناسی کودکان و نوجوانان، تنبیه را به عنوان یکی از شیوههای رایجی که ذیل رفتار درمانی به شمار میآید در نظر میگیرند، شیوهای که برای آموزش برخی از مفاهیم یا اجتناب از انجام برخی از موارد، توسط خانوادهها یا افرادی که در حوزه آموزش، تعلیم و تربیت هستند میتواند اعمال شود.
شکلهای مختلفی از تنبیه وجود دارد
این روانشناس در ادامه با بیان اینکه کلمه تنبیه در نظر عوام، همان تنبیه فیزیکی و بدنی است، گفت: ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد. در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمیدهیم. بنابراین شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
از تنبیه بدنی در موارد خاصی استفاده میشود
پهلوان نشان تأکید کرد: تنبیهها اگر بخواهند مؤثر باشند نباید جسمی و فیزیکی باشند مگر در مواقعی که یک آسیب جدی متوجه کودک میشود یا کودک ناخواسته آسیب جانی که به فرد دیگر یا به اموال و دارایی دیگران وارد میکند. مثلاً آتشافروزیهایی که برخی کودکان انجام میدهند یا بازیهای خطرناکی که میتواند حتی منجر به مرگ کودک یا فرد همسال او شود. یا برای بچههایی که سابقه مشکلات رفتاری مانند اوتیسم و کمتوانی ذهنی دارند، چون قوه ادراک آنان از لحاظ شناختی رشد پیدا نکرده است. در برخی مواقع از تنبیههای فیزیکی هم استفاده میشود. ولی در مواردی غیر از این، بیشتر توصیه میشود که از شیوه تنبیههای غیر جسمی مثل تقویت منفی، محرومسازی، تقویتهای مثبت و .. استفاده شود.
ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد.در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمی دهیم. محرومیت سازی، تنبیههای غیرکلامی مانند سکوت یا پاسخ ندادن پدر یا مادر در موقعیتهای مدنظر آنها، شیوه های دیگری از تنبیه غیر جسمی هستند.
عوامل تأثیرگذار بر تنبیه کودکان
این روانشناس ادامه داد: برای آموزش مفاهیم خاص مانند نظم نخست باید منظور خود از نظم را برای کودک مشخص کنیم. به کودک نشان دهیم رعایت نظم میتواند پیامدهای مثبت به همراه داشته باشد و عدم رعایت آن میتواند به تنبیههای مانند محرومیت از امتیاز خاص منجر شود.
وی افزود: نکته دوم درباره مؤثر بودن تنبیهها این است که باید متناسب با کاری که کودک انجام داده یا نداده، تنبیه انجام شود. مثلاً اگر کودک درس خود را نخواند ما نمیتوانیم به او بگوییم که خوب من به تو قول داده بودم که آخر هفته تو را به شهربازی ببرم و الان نمیبرم. قولهایی که به کودک داده میشود اساساً باید اجرا شوند. در واقع در حال حاضر عدم اجرای این قول یک بیاعتمادی را در کودک ایجاد میکند. بنابراین تنبیه یا محرومیت مد نظر باید حول محور همان موضوع و یا در فاصلهی نزدیک به آن موقعیت و نه در روزهای آینده باشد.
پهلوان نشان خاطرنشان کرد: شدت تنبیهها باید متناسب با سن کودک در نظر گرفته شود مثلاً زمانی باید صحبت از محرومسازی شود که کودک کار اشتباهی را انجام داده است. این زمان بندی باید براساس سن کودک باشد یعنی اگر کودک 3 ساله است حدوداً بین 3 تا 6 دقیقه بعد از انجام کار خطا، تنبیه مناسب صورت گیرد.
این روانشناس گفت: توصیه ما این است که والدین بیشتر بر روی رفتارهای مثبت کودک تمرکز کنند که بتواند برای کودک تشویق به همراه داشته باشد. از این رو وقتی کودک خطایی انجام می دهد و در لحظه مورد تنبیه قرار میگیرد باید کوچکترین اتفاق مثبت را هم مورد تشویق قرار داد. این تشویقها میتواند تصدیق کلامی، تشویق اجتماعی و نظام اقتصاد ژتونی(پاداش دادن به کودک درقبال رفتارهای مطلوب) باشد. تا کودک برای انجام رفتارهای درست، انگیزه بیشتری پیدا کند. با این شیوه اگر کودک برای جبران اشتباه تلاشی انجام دهد. با استفاده از اقتصاد ژتونی میتواند یک تعدادی از آن مجازات و یا تنبیههایی که برای او در نظر گرفتهشده، را کاهش داد.
تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان
این روانشناسی درباره تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان گفت: تأثیرات آن را از منظر گوناگون میتوان بررسی کرد. این که کودک در چه بازه سنی قرار داشته باشد، یا جنس کودک چی باشد، یا کدام یک از والدین در چه موقعیت مکانی و زمانی این تنبیه را انجام داده باشند، متفاوت است. در قسمت اول یکی از تبعات این گونه از تنبیهات احساس شرم و نقص را در کودک به همراه میآورد که ممکن است نسبت به آن فرد تنبیهکننده پدر، مادر، مربی یا هر فرد دیگری، احساس ناکامی ایجاد شود که متعاقب آن میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را در ادامه برای کودک ایجاد کند.
پهلواننشان ادامه داد: یکی دیگر از واکنشهای که کودک در مقابل تنبیه بدنی میتواند انجام میدهد پرداختن به کارهایی است که والدین به آن حساس هستند. به این روش معمولا کودکان والدین خود را کنترل میکنند.
وی معتقد است: در فضای یادگیری مشاهدهای هم کودک یاد میگیرد که این یک شیوهای است که خانواده میتواند به وسیله آن به اهدافش برسد. بنابراین او هم در ارتباط با همسالان همجنس یا غیر همجنس خود و یا افرادی بزرگتر از خود میتواند به کار ببرد. شیوهای برای کسب توجه و به هدف رسیدن کودک از این منظر که دیگران را مجبور کند تا یکسری کارهایی را برای او انجام دهند.
این روانشناس تأکید کرد: غیر از موردی که گفته شد ما شاهد یک فاصلهگیری عاطفی هم در بچهها هستیم. اگر اولین شیوه خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و داد و بیدادهای همراه با آن باشد، باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
خشم، انزجار، تنفر، پرخاش، طیف وسیعی از هیجانهای منفی که میتواند برای کودک اتفاق بیافتد برای او عادی میشود و به ابعاد مختلف زندگی کودک هم سرایت پیدا میکند.
وی در ادامه گفت: خیلی وقتها ما با والدین مخصوصاً والدینی با حالت تکانشیتر یا سابقه اختلالات روانشناختی یا آستانه تحمل پایین صحبت میکنیم، میگویند که من در آن لحظه متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاده است و بعد از آن هم پشیمان شدم. اما آن آسیبی که تنبیه بدنی حتی برای بار اول در ذهن یک کودک ایجاد کند، میتواند تبعات جبرانناپذیری را داشته باشد.
پهلواننشان خاطرنشان کرد: البته خود اختلالهای روانشناختی یا اختلال خاص والدین در این زمینه باید ارزیابی شود، تا در نظر گرفته شود که رفتار کودک چه طرحوارهای را در ذهن والدین فعال میکند که با اشتباه کودک خشم عجیب غریبی در مادر یا پدر فعال میشود که به طبع آن رفتار فیزیکی بر روی کودک انجام می گیرد.
اگر اولین شیوهی خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و دادو بیدادهای همراه با آن باشد باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
علت مقابله به مثل کودکان در تنبیه بدنی
این روانشناس کودک در پاسخ به سؤالی دربارهی اینکه چرا بچهها وقتی مورد تنبیه بدنی قرار میگیرند دقیقاً مقابله به مثل میکنند و همان رفتار را در مقابل والدین انجام میدهند، گفت: در سنین تقریباً 3تا 6 سالگی که کودکان در مرحله دوم روانشناختی خود هستند نیروی اراده در حال شکل گرفتن است. این نیروی اراده و آن مقاومت گراییها و منفیگراییهایی که کودکان دارند. باعث نه گفتن آنان میشود و در سطح جسمی هم کودک متوجه توانایی بدنی و ماهیچهای خود شده است و میخواهند در مقام عمل این توانایی را نشان دهد تا ببیند آیا دقیقاً میتوانند همان کار را انجام دهد.
پهلواننشان تأکید کرد: به هر حال منبع الهام کودک والدین هستند تصور آنها این است که اگر والد کاری را انجام میدهد این کار، درست است. بنابراین او هم امتحان میکند تا ببیند آن نتیجهای که والد میخواهد از کودک بگیرد کودک هم میتواند آن نتیجه را از والد بگیرد؟ به همین خاطر است که میگوییم از آنجایی که بچهها مشاهده کنندگان قوی هستند و تقریبا در 5 تا 6 سال اول زندگیشان هم این شخصیت روانی در حال شکل گیری است، اکیدا توصیه میشود تا جایی که امکان دارد، گفتگوی همدلانه بدون برانگیختگی احساس شرم و نقص در کودک اتفاق بیافتد تا هیجان کودک به شکل درستی بررسی شود. البته تنبیه اصولی مانند محرومیت، تقویت منفی، جداسازی یا شیوههای غیرکلامی با توجه به شرایط سنی و روشی صحیح میتواند یکی از روشهای کارآمد در تربیت کودک باشد.
این روانشناس در ادامه گفت: مسئله بعدی که به شدت توصیه میکنیم این است که خانوادهها انتظاراتشان را از کودکان در سطح متعارف، منطقی و مطلوب متناسب با سن، جنس و ویژگیهای تحولی کودکان قرار دهند، در کنار آن پیامدهایی که انجام یا عدم انجام آن رفتار، با شکلهای مختلف به کودک گفته شود.
اصرار کودکان بر درستی اشتباهی که انجام میدهند
پهلواننشان در پاسخ به سوال دیگری درباره مقاومت کودکان و اصرار آنها بر اشتباه نبودن کارشان اظهار کرد: دلایل زیادی باعث میشود که کودک اصرار بر درست بودن کار خود داشته باشد. اگر کودک در بازه سنی 3 تا 6 سال باشد این مقاومت و منفیگرایی اساسا جزو شاخصههای تحولی او است. والدین باید از شیوههای دیگر و به شکل غیر مستقیم مانند استفاده از کارتونها، قصهها، نمایش ها و بازی با عروسکها، سعی کنند آن مفهوم را آموزش دهند.
وی ادامه داد: از دلایل دیگری که باعث میشود بچهها اشتباهات خود را نپذیرند این است که کودک در فضای ذهنی خود این داده را دارد که من اگر الان به اشتباه خود اقرار کنم کتک میخورم چون قبلتر از این هم همین موضوع اتفاق افتاده است.
این روانشناس کودک گفت: اساسا والدین در تنبیههای خود به دنبال راهحل مسئله نیستند بلکه به دنبال آن هستند که آن احساس شرم و نقص در کودک بالا بیاد و به او بقبولانیم که تو مقصر هستی. در صورتی که صورت مسئله اصلی ما باید آن اتفاق باشد. زمانی که کودک دارد به چهره والدین نگاه میکند و میبیند که این والدین بسیار برافروخته هستند و شاید ابزار خاصی هم در دست داشته باشند. مسلما از پذیرفتن اشتباه خود اجتناب میکند. از سوی دیگر در دورهای که کودک استقلالورزی را تجربه میکند، آن احساس شرم برای او آزار دهنده است. بنابراین شاید بهتر باشد در موقعیتی که هم والد عصبانی است و هم کودک پذیرا نیست. شروع به تنبیه کردن یا شکافتن مسئله نکنیم و اجازه دهیم کمی زمان بگذرد تا بار هیجانی فروکش کند.
وی در پایان با تاکید بر اینکه باید والدین تمرکز خود را روی خود اتفاق بگذارند. تصریح کرد: بچهها متمرکز بر حال هستند و آیندهنگری ندارند. ممکن است کاری را هم به اشتباه انجام بدهند. ولی واقعاً نیت عامدانهای نبوده است. به این دلیل بعضی وقتها کودکان میگویند که من نمیدانستم که این اتفاق میافتد و فقط میخواستم تجربه کنم. از این رو ما باید بر روی گفتوگوی همدلانهای با کودک تمرکز کنیم و ببینیم که کودک در آن لحظه چگونه فکر میکرده و چه احساسی را داشته و چه هیجانی را تجربه کرده است.
انتهای پیام