Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از قم، در تقویم بیست و چهارم مهرماه(پانزدهم اكتبر) روز جهانی عصای سفید نامگذاری شده است،روزی برای گرامیداشت افرادی که چه به گونه  مادرزاد و چه با بروز رخداد‌های ناگوار  نابینا  شده‌اند.

عصای سفید

عصای سفید می‌تواند ضامن جان و سلامت یک نابینا باشد. اگر عصای سفید را نبینیم این ماییم که نابیناییم .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


کاربرد عصا به عنوان وسیله کمکی در آمد و شد نابینایان، از قرن‌ها پیش متداول بوده است؛ ولی استفاده از عصای سفید به شکل امروزی و به عنوان نمادی برای شناخت نابینایان، به بعد از جنگ جهانی اول برمی‌گردد.

در سال ۱۹۲۱ میلادی عکاسی از شهر بریستول انگلستان به نام جیمز بیگز که در اثر سانحه‌ای بینایی اش را از دست داده بود  برای در امان ماندن از گزند وسایل نقلیه هنگام عبور از خیابان‌ ابتکار استفاده از عصای سفید را از آنِ خود کرد تا به راحتی برای همگان قابل دید باشد.  

ابداع خط بریل برای نابینایان

خط بریل، خطی است که در قرن نوزدهم میلادی، برای سهولت کار افراد نابینا و کم بینا در امر تحصیل و تعلیم و تربیت توسط لویی بریل فرانسوی ابداع گردید.

پدر لویی بریل کفاش بود و لویی درکارگاه وی کار می‌کرد. روزی درفش کفاشی به چشم وی برخورد کرد و در اثر این حادثه، لویی از نعمت بینایی محروم گردید. پس از آن، او درباره افرادی که از نعمت بینایی برخوردار نبودند، بسیار اندیشید و سرانجام به فکر افتاد تا خطی را به وجود آورد که افراد نابینا به وسلیه آنْ به راحتی به امر خواندن و نوشتن بپردازند. او پس از مدت ها، موفق به ابداع خطی گردید که به نام وی، بریل، نامیده شد.

 

چگونگی رفتار با نابینایان


نابینا نه نیاز به ترحم ما دارد نه تعارفی، چون خطاب با کلمه «روشن‌دل» و اتفاقا خوش‌شان نمی‌آید به آن‌ها روشن‌دل گفته شود. حقوق اجتماعی نابینایان را به رسمیت بشناسیم و رعایت کنیم. کمترین و نماد آن‌ها توجه به عصای سفید است.


نوع رفتار با نابینایان در جامعه، می‌تواند در سرنوشت آن‌ها و حالات روحی و روانی شان تأثیرات متفاوتی بگذارد.

برای رفتار و تعامل با نابینایان، باید از یک سری نکات غافل نبود؛ از جمله آن‌ها این که واقع بین باشیم و به آن‌ها بفهمانیم که با دیگران هیچ گونه تفاوتی ندارند؛ آن‌ها را با نام صدا بزنیم و وقتی به آن‌ها نزدیک می‌شویم، به نحوی آن‌ها را از حضور خود آگاه کنیم و اگر احتمال می‌دهیم ما را نشناسد، بهتر است خود را دقیق به آن‌ها معرفی کنیم؛ از کمک‌هایی که به استقلال و خودکفایی آن‌ها لطمه می‌زند، جدا بپرهیزیم.

 نابینایی فقدان کامل درک نور است. بیشتر مردم اعتقاد دارند که ما با چشمانمان می‌بینیم با این حال، حقیقت این است که این مغز ماست که آنچه فکر می‌کنیم می‌بینیم را درک می‌کند.

افراد مشهور نابینا در بسیاری از حوزه‌ها جهان را تغییر داده و حتی شکل داده‌اند، در بخش‌هایی، چون موسیقی، سیاست، علم، هنر و ورزش. آن‌ها موفق شدند چرا که اجازه ندادند تا  درک نکردن نور، نور درونی آن‌ها را خاموش کند هلن کلر و کلود مونته از جمله  افراد معلولی در جهان هستند که جهان با استعداد و شجاعت آن‌ها، روشن شده است:

هلن کلر  نویسنده‌، فعال اجتماعی و مدرس امریکایی نخستین فرد کر ولالی بود که در دانشگاه تحصیل کرد. او یک مدافع خستگی‌ناپذیر حقوق افراد معلول بود.

کلود مونته  بنیانگذار نقاشی امپرسیونیست فرانسوی بود. تا سال ۱۹۰۷ همچنان مشهور بود اما کم‌کم مشکلات جدی‌اش آغاز شد و بینایی‌اش را از دست داد. حتی در شرایطی که وضعیت بینایی کلود روز به روز بد‌تر می‌شد، او هیچ‌گاه از نقاشی کردن دست نکشید. کلود مونت در پایان زندگی‌اش و در حالی که کاملا نابینا شده بود، یکی از مشهور‌ترین آثار خود با عنوان «نیلوفرهای آبی» را نقاشی کرد.

در ایران و در استان خودمان هم کسانی هستند که معلولیت را به فرصت تبدیل کرده اند.

به سراغ دو تن از روشندلان شهرمان رفتیم که با وجود معلولیت با همت و پشتکار قله های موفقیت را فتح کرده اند.

 با دلسوزی زیاد راه پیشرفت فرد معلول را نبندید


ریحانه قنبری در گفت و گو با خبرنگار  گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از قم،گفت: نابینا متولد شدم،و هیچ گاه از این بابت گله و شکایت از خدا نکردم،به خواست خدا احترام گذاشتم و هیچ در زندگی ناامید نشدم و برای هدفم جنگیدم.

تشویق‌های خانواده‌ام در سن کودکی باعث شد به درس خواندن علاقه شدیدی پیدا کنم و همین باعث ورود من به دانشگاه شد.

او ادامه داد:در رشته مترجمی زبان انگلیسی شروع به تحصیل کردم و کارشناسی ارشد ادبیات زبان انگلیسی ام را گرفتم برای کنکور دکترا هم شرکت کردم، اما متاسفانه با انتشار ویروس کرونا از شرکت در  آزمون منصرف شدم.


او در خصوص سختی های دوران تحصیل می گوید: در دوران مدرسه و دانشگاه با مشکلاتی مواجه بودم که درس خواندن را کمی سخت می‌کرد بعضی از درس‌ها برای ما به صورت صوتی بود که باید آن‌ها را خودمان به خط بریل  مکتوب می کردیم و گاها در مسیر تحصیل  نبود امکانات سبب نشد از هدف و مسیرم دلسرد شوم.


قنبری افزود: با تلاش و توکل بر خدا برای معلمی زبان تلاش می‌کردم خانواده و اساتید مشوق و کمک حال من بودند و با کمک خدا آموزشگاه زبان انگلیسی افتتاح کردم و برخی از هنرجو هایم امروز استاد زبان آموزشگاه شده‌اند.


او در آخر افزود: به خانواده‌ها پیشنهاد می‌دهم که اگر فرزند معلولی دارند با دلسوزی زیاد راه پیشرفت شان را نبندند اجازه دهند خودشان تجربه کنند برخی از کار‌ها را انجام دهند و با تشویق روحی مسیر موفقیت فرزندشان تضمین کنند.

انسان همچون رود جاری است

قدرت الله شفیعی از جانبازان دوران دفاع مقدس  در گفت و گو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از قم،گفت: در سن ۱۷ سالگی عازم جبهه‌  شدم و بر اثر اصابت ترکش در لحظه بینایی ام را از دست دادم و بعد از چند سال به زندگی بدون دیدن عادت کردم.


او ادامه داد: بعد از ازدواج و با کمک همسرم درس را ادامه داده ام و از رشته علوم تجربی به علوم انسانی تغییر رشته انجام شد که در دانشگاه پردیس فارابی در رشته حقوق دکتری گرفتم و اولین وکیل نابینا در استان قم بوده‌ام.


او افزود:  علاقه به ورزش  گلبال که مخصوص نابینایان و تشویق های مربی تیر و کمانی که ایشان هم جانباز بودند سبب جدیت در ادامه حرفه ورزش گلبال در من شد و  با تلاش و کمک خدا توانستم در رشته  تیر و کمان رشته دارت موفقیت کسب کنم  و در حال حاضر مسئول تیر و کمان جانبازان و معلولان استان قم هستم.

او می گوید: به نظر من انسان همچون رود جاری است و اگر متوقف شود مثل آب می‌گندد، اما اگر در تلاش و فعالیت باشد زلال و پاکیزه است.

انتهای پیام/غ

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: روز جهانی عصای سفید بهزیستی قم عصای سفید

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۶۵۴۳۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

موسی عصمتی؛ شاعر روشندل: رسانه ملی با «سرزمین شعر» حرکت نویی را آغاز کرد

 شعر عصمتی که در وصف پدر کارگرش سروده شده بود،‌ از همان قسمت آغازین برنامه سرزمین شعر مورد توجه مردم قرار گرفت و تا هم‌اکنون بارها و بارها در صفحات مختلف مجازی بازنشر شده است. به بهانه اتمام مسابقه سرزمین شعر از قاب شبکه چهارم تلویزیون و استقبال از شعر این شاعر با او گفت‌وگویی ترتیب دادیم تا درباره تجربه سرزمین شعر با او گپ و گفت کنیم.

نظرتان درباره برنامه سرزمین شعر چیست؟

من فکر می‌کنم سرزمین شعر یک اتفاق مبارک نه فقط برای ایران، بلکه برای جامعه فارسی‌زبانان بود. چون شاعرانی که توسط سرگروه‌ها انتخاب شده بودند و با هم رقابت می‌کردند،‌ فقط شامل جغرافیای ایران نمی‌شد. در این برنامه ما دوستان افغانستانی داشتیم که شعرهای بسیار خوبی هم خواندند. از این جهت فکر می‌کنم سرزمین شعر اتفاق مثبتی در جغرافیای زبان فارسی بود و بینندگان زیادی هم در میان فارسی‌زبانان داشت. در کنار بازتاب مردمی و بازخوردی که بین مردم داشت، دیگر کار ارزشمند این برنامه آوردن شعر به رسانه و آشتی دوباره رسانه با شعر بود. البته رسانه قبلا هم به شعر می‌پرداخت ولی به این اندازه و وسعت و جدیت اتفاق نیفتاده بود. ضمن اینکه توجه به رأی و نظر مردم، واقعا اتفاق مهمی بود. اینکه مردم شعرها را بشنوند و خودشان آنها را داوری کنند، در حوزه شعر اتفاق نیفتاده بود. مردم شعرها را می‌شنیدند، فکر می‌کردند، به شعرها و شاعران‌شان امتیاز می‌دادند و می‌دیدند که نظرشان با داور یکی است یا نه؟ چه بسا نوجوان‌ها و جوان‌هایی که با دیدن سرزمین شعر و شرکت در مسابقه مردمی و فرستادن رأی و نظرشان، نگاه جدی‌تری به شعر پیدا کردند و خودشان هم وارد فضای شعر شدند.

شعر شما در شبکه‌های اجتماعی مورد اقبال واقع شد، چه بازخوردهایی دریافت کردید؟

بازخوردها واقعا خیلی زیاد بود. در جمع شاعران مورد لطف قرار می‌گرفتم و بسیاری نیز با تماس‌ها و پیام‌های شخصی به من ابراز لطف می‌کردند. مخصوصا که این شعر درباره پدرم بود و شنیدنش برای خیلی‌ها خوشایند بود. این شعر هم درباره پدر بود، هم درباره کارگر و کارگری و هم درباره مسائل اجتماعی. از زاویه متفاوتی به کارگر و پدر و زندگی اجتماعی پرداخته بود و این برای مردم خیلی جذاب بود. به همین خاطر اظهار لطف‌های فراوانی دریافت کردم و برای خودم هم جالب بود که نسبت به شعرهای دیگرم تا این حد مورد توجه قرار بگیرد. می‌توانم بگویم پیش از این سابقه نداشته است که شعر من تا این حد شنیده شود.

شما سال‌ها است که شعر می‌گویید؛ شاید بیش از بیست سال. یعنی پیش از سرزمین شعر نشده بود که شعرتان با چنین اقبالی در میان مخاطبان مواجه شود؟

واقعا تا به حال سابقه نداشته است که یکی از اشعار من تا این حد دیده و شنیده شود. سرزمین شعر در این اتفاق نقش اصلی را داشت و واقعا به شنیدن شدن شعرها کمک کرد. من این شعر را چهار سال پیش سروده بودم ولی تا حالا اینقدر دیده نشده بود. در بعضی شب شعرها و مراسم‌ها خوانده شده بود ولی بازخوردهای محدودی داشت. وقتی که مقیاس شنوندگان وسیع می‌شود،‌ طبیعتا بازخوردها هم زیاد می‌شود. سرزمین شعر همان قابی بود که توانست شعر را دوباره به دل مردم ببرد. هم مخاطب از شنیدن شعرهای تازه و معاصر زبان فارسی لذت برد و هم شاعران فرصتی یافتند برای اینکه شعرشان را به گوش مردم برسانند. در حالی که تیراژ کتاب‌های شعر به پانصد تا و هزار تا رسیده و همان‌ها هم اغلب در گوشه کتاب‌خانه‌ها و فروشگاه‌ها خاک می‌خورند، شعرهایی که در سرزمین شعر خوانده شدند صدها هزار بار فقط در شبکه‌های اجتماعی دیده شدند. این جدا از مخاطب خود تلویزیون است که طبیعتا تعداد نامشخص و زیادی دارد. به خاطر همین من فکر می‌کنم رسانه ملی با سرزمین شعر یک حرکت نو را شروع کرد و یک گام رو به جلو برداشت که قطعا با تداوم این برنامه‌ها روی آینده شعری جامعه فارسی‌زبانان هم تأثرات زیادی خواهد داشت.

شما معلم هستید و دانش‌آموزان‌تان هم نابینا هستند. حضورتان در سرزمین شعر بین شاگردها هم بازخوردی داشت؟

بله آنها هم شنیده بودند. همین امروز من کلاس داشتم و جالب اینکه اولین حضورم در این کلاس بود. وقتی وارد شدم و با بچه‌ها آشنا شدم، از من اجازه خواستند که این شعر را سر کلاس پخش کنند. فیلم شعرخوانی را توی فلش داشتند و همان‌جا در کلاس شعرخوانی را پخش کردند. می‌گفتند که ما این شعرخوانی را بارها و بارها در فضای مجازی شنیده‌ایم و ارتباط خوبی با آن برقرار کرده بودند. با توجه به اینکه تعدادی از این بچه‌ها شهرستانی هستند، برایم جالب بود که این شعر حتی در کانال‌های مجازی شهرهای خودشان هم پخش شده بود. این نشان می‌دهد که یک برنامه خوب تا چه حد می‌تواند مورد توجه قرار بگیرد و چطور همه مردم در شهرهای مختلف از آن استفاده می‌کنند.

جالب است که حتی بچه‌های نابینا هم سرزمین شعر را دیده و شنیده‌اند. یعنی مخاطبان این برنامه بسیار گسترده و متنوع بوده است.

بله. این شعر در جامعه نابینا هم به خوبی شنیده شده بود. اتفاقا جامعه نابینایان با رسانه، رادیو و تلویزیون، بیشتر ارتباط دارند. بخشی از تلویزیون شنیداری است و رادیو هم که همیشه مونس نابینایان بوده است. در صفحات مجازی و پیام‌رسان‌های مختلف هم با استفاده از نرم‌افزارهای صفحه‌خوان، این شعر را شنیده بودند. حتی می‌توانم بگویم نابینایان زودتر از افراد عادی با سرزمین شعر ارتباط برقرار کرده بودند. چون نابینایان ارتباط بیشتری با رسانه دارند، زودتر از سایر مردم جذب سرزمین شعر شده بودند.

می‌شود گفت که صداوسیما پیش از سرزمین شعر، در حوزه شعر و ادبیات و برنامه‌سازی برای در این حوزه‌ها، به جامعه نابینایان بی‌توجهی کرده است؟ این را از این جهت می‌پرسم که سر و کار جامعه نابینایان بیشتر از متن، با صدا است.

بالاخره شعر قبل از این هم به شکل‌های مختلف، مثل برنامه مشاعره، در تلویزیون بود. گاهی اگر شب شعری را بازتاب می‌داد، آنها هم می‌شنیدند. مشخصا نمی‌توانم بگویم صداوسیما کوتاهی کرده است. ما الآن اطلاع داریم که برنامه «شش نقطه» در شبکه استانی تهران برای بچه‌های نابینا پخش می‌شود و استقبال خوبی هم از آن شده است. منتها صداوسیما با سرزمین شعر کمک بیشتری کرد به پاشاندن بذر شعر و ادب در دل مردم و به تبع آن در دل جامعه نابینایان. قابل انکار نیست که در عصر جدید شعر حضور کمتری در میان مردم دارد و هنرها و جذابیت‌های دیگر جای شعر را تا حدودی پر کرده‌اند. این در حالی است که قبلا شعر همه چیز مردم بود؛ یعنی هم رسانه بود، هم داستان بود، هم سینما بود، هم آموزش و پرورش بود. بزرگ خانواده شاهنامه را می‌آورد، بچه‌ها آن را می‌شنیدند و انگار یک سریال تاریخی را در خانه خودشان تجربه می‌کردند. شعر پیش از این همه جلوه‌های زندگی مدرن را به خانواده‌های ایرانی می‌برد، ولی الآن با توجه به پیشرفت صنعت و دغدغه‌هایی که هست، مردم کمتر فرصت پیدا می‌کنند که مطالعه کنند و شاید آن حوصله و وقت گذشته را نداشته باشند. به همین خاطر تلویزیون راحت‌تر می‌تواند شعر را به خانه‌های مردم بیاورد. کاری که سرزمین شعر انجام داد و این اتفاق مبارک و بزرگی را رقم زد. من فکر می‌کنم سرزمین شعر می‌تواند در قشر نوجوان و دانش‌آموز ما بسیار موثر باشد. همانطور که دانش‌آموزان من تکه‌های این برنامه را دیده بودند و برایشان جالب بود،‌ چه بسا کسانی باشند که احساس کنند استعداد شعر را دارند و بعد از سرزمین شعر به نوشتن رو بیاورند.

به عنوان سوال آخر، به نظرسنجی و آرای مردمی بازگردیم. از شما در قسمت آخر سرزمین شعر به عنوان برگزیده مردمی این مسابقه تقدیر شد. به نظرتان این اتفاق چقدر به نزدیک شدن مردم و شعر کمک خواهد کرد؟

بله. با توجه به بازدید گسترده‌ای که شعر من داشت و ارتباط خیلی خوبی که مخاطب با این شعر برقرار کرد، توانستم جایزه مردمی سرزمین شعر را کسب کنم و خوشحالم که شعرم مورد توجه مردم قرار گرفته است. پیشتر گفتم که داوری مردم و دخالت آنان در انتخاب شاعر برگزیده، اتفاق خیلی خوبی بود. این اتفاق باعث شد کسانی که پای تلویزیون می‌نشینند با معیارهای خاص خودشان شعرها را بسنجد و به موازات داوران آنها هم شاعران مورد نظر خودشان را انتخاب کنند. فکر می‌کنم این اتفاق در فصل‌های بعدی سرزمین شعر رونق بیشتری خواهد داشت و اتفاقات بهتری هم خواهد افتاد. آرای مردمی به شاعران کمک می‌کند که بدانند سلیقه و ذائقه مردم چه حال و هوایی دارد و اگر بخواهند شعرشان مورد توجه مردم هم قرار بگیرد، چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد. یعنی هم سلیقه ادبی مردم را بالاتر خواهد برد، هم به شاعران نکات و درس‌هایی خواهد آموخت.

دیگر خبرها

  • موسی عصمتی؛ شاعر روشندل: رسانه ملی با «سرزمین شعر» حرکت نویی را آغاز کرد
  • ۱۰ مدال برای مازندران در مسابقات شنای کم بینایان و نابینایان کشور
  • درخشش شناگران روشندل ساروی در مسابقات قهرمانی کشور
  • اردوی تیم دوومیدانی نابینایان و کم‌بینایان با حضور ۶ ورزشکار
  • شناگر کردستانییک یک رکورد ملی به نام خود ثبت کرد
  • عکس| جشن قهرمانی ستاره رئال مادرید در آغوش مادر
  • کامنت دیوید بکام زیر پست قهرمانی جود بلینگام: آفرین رفیق / عکس
  • جود بلینگام در آغوش مادرش قهرمانی رئال مادرید در لالیگا را جشن گرفت / عکس
  • کسب چهار مدال مسابقات شنای نابینایان و کم‌بینایان کشور توسط شناگر کردستانی
  • جنون در سرعت ، راننده را به آغوش مرگ کشاند