مخالفان دولت با آمریکا مذاکره می کنند؟ /پشت پرده حمله به برجام و دولت
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۲۴۹۳۱۷
ساعت 24- این روزها تطهیر تصمیمات دولت قبل و تقبیح تصمیمات دولت تدبیر و امید در زمینه مذاکره با غرب و برجام، در حالی سوژه سخنرانیهاست که از یک سو جزئیات شرایط کشور در آن برهه در دسترس است و از سوی دیگر ناهیان مذاکره، این روزها در عین مشتاقی، مهجور مانده و منتظر انتخابات ۱۴۰۰ هستند.
دشواری شرایط کشور، دولت و ملت این روزها گرچه بسیار زیاد و متنوع است اما برخی اظهارنظرهای عجیب درباره گذشته و برخی نشانهها از آینده،نه تنها کمکی به عبور از این شرایط نمی کند بلکه بر پیچیدگیهای آن میافزاید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پشت خیمه دشمن بودیم؟
اصل اساسی سخنرانیها و توییتهای این روزها مخالفان، تاختن به دولت است و در این میان هر گزاره غیر مستندی به زبان جاری یا در توییت منتشر میشود. نکته تلخ این فرآیند ارائه توصیفاتی شاذ پیرامون شرایط کشور آن هم نه در بازه زمانی طولانی بلکه درباره هفت سال گذشته است. در همین زمینه برخی مدعی شدهاند در سال ۹۲ و پیش از آغاز به کار دولت جدید به پشت خیمههای دشمن رسیده بودیم و مذاکره اجازه فتح نداد! آمارها، رویدادها، تصمیمات و اساسا دلایل روی کار آمدن دولت تدبیر و امید اما چنین ادعایی را نه تنها تایید نمیکند بلکه مستندات موجود خلاف این ادعا را نشان می دهد. گرچه مشخص نیست منظور گوینده از رسیدن به پشت خیمه دشمن دقیقا چیست و آیا این توصیف هم در دسته بیانیه نویسیهایی که به نام مذاکره، فرصتها را گرفت و قطعنامه های تحریمی شورای امنیت علیه ایران را پشت سر هم ردیف کرد، دسته بندی میشود یا نه، اما میتوان پرسید که با چه ابزارهایی به پشت خیمههای دشمن رسیده بودیم؟ با ابزار اقتصاد و تولید؟ آمارها اما آن را تایید نمیکنند، خبرگزاری «تسنیم» در فروردین ماه سال ۹۲ در گزارشی شرایط کشور را در آن مقطع زمانی اینگونه توصیف میکند: «دلار ۳۵۰۰-۴۰۰۰ تومانی، تشدید تحریمها، ضعف واردات، محدودیت ارزی، نقدینگی سرگردان، نرخ سود بانکی، سیاستهای نادرست پولی و بانکی، ضعف مدیریت مسئولان بالادستی در نظارت بر بازار، تورم روانی و نگرانی مردم از گرانی روز به روز کالاها و ... به عنوان دلایل اصلی افزایش تورم طی این ایام عنوان میشود. بنابراین صراحتاً میتوان گفت که مجموعه عوامل درونزا و برونزای موثر بر کشور در ماههای اخیر، کشور را دستخوش اتفاقات و چالشهای ناگواری در حوزه اقتصاد کرده و منجر به بیثباتی قیمتها و تورم بالا شده است.»
در همین گزارش به آمار صندوق بین المللی پول هم درباره اقتصاد ایران اشاره شده و آمده است: «ایران در سطح خاورمیانه بالاترین نرخ تورم را داراست. در حالی که میانگین نرخ تورم در کشورهای خاورمیانه برابر با ۳٫۳ درصد است. ایران، دومین نرخ بالای تورم را در سطح جهان دارد. بر اساس این گزارش، زیمبابوه با نرخ تورم ۱۸۷٫۲ درصد، بالاترین نرخ تورم را در دنیا دارد.» بانک مرکزی رشد تولید ناخالص داخلی کشور در سال ۱۳۹۱ را منفی ۵.۸ درصد اعلام کرد و از کاهش ۱۲.۴ درصدی صادرات و ۲۳.۵ درصدی واردات در این سال خبر داد. دیگر شاخصهای اقتصادی هم سقوط قابل تاملی را تجربه کردند که اشاره به آنها اطاله کلام خواهد بود. گرچه از این دست مستندات منتشر شده در رسانه ها بیشمار است اما نیازی به آن نخواهد بود اگر به مردم مراجعه شده و درباره شرایط آن روزها نظرسنجی شود. مردم قهرها، حرفها، تصمیمات، شعارهای آن سالهای مسوولان را فراموش نکردهاند.
چه کسانی جهان را آمریکا دیدند؟
تطهیر شرایط سالهای پایانی دولت دهم، گرچه سوژه مورد علاقه گروهی از مسوولان سابق است اما با واقعیتها چندان همخوانی ندارد بویژه زمانی که در این فرایند تطهیر برخی ادعاهای عجیب هم مطرح میشود. برای مثال مدعی شدهاند که در دوران مسوولیت خود جهان را تنها در آمریکا ندیدهاند و دولت را مواخذه میکنند که «بگویند با دویست کشور دیگر جهان چه کردید؟» در پاسخ به این پرسش شاید بهتر باشد به سیاق خود آنها، پرسش با پرسش پاسخ داده شده و سوال شود که در دوران رویایی ترسیم شده آنها، مواجهه با این دویست کشور چگونه بوده است؟ آیا جز این است که مدعیان حضور در پشت خیمه دشمن، نه اروپا و کشورهای منطقه که حتی شرکای ایران چون روسیه و چین را هم درباره اقدامات و تصمیمات خود اقناع نکردند و رای مثبت این دو کشور در کنار دیگر کشورهای حتی مسلمان جهان، به تمام ۶ قطعنامه تحریمی علیه ایران، نشان از شکست راهبردهای بیانیه خوانی! دارد. واقعیت آن است که برخلاف ادعاهای مطرح شده این دولت تدبیر و امید بود که جهان را در آمریکا خلاصه نکرد و همراهی اروپا، چین، روسیه و بسیاری از همان ۲۰۰ کشور مورد ادعایی را به دست آورد تا «دونالد ترامپ» در آخرین تلاشهای خود برای یارگیری جهانی، با پاسخ منفی اکثریت غالب همان ۲۰۰ کشور روبرو شود.
گرچه بُعد نخست و مهم چنین اظهاراتی، تبلیغاتی و سیاسی است اما بُعد دیگر آن، نشان دهنده غفلت خواسته یا ناخواسته برخی مدعیان از واقعیات موجود جهان است.قدرت آمریکا واقعیتی است که ابرقدرتهایی چون روسیه و چین، اقتصادهای استخوانداری چون اروپا و اندونزی و کره جنوبی و حتی دوستان منطقهای ایران مانند عراق و ترکیه هم در سالهای اخیر نتوانستند آن را نادیده بگیرند. نادیده گرفتن این واقعیت، چشم بستن بر بدیهیات است که هیچ سیاستمدار و دیپلماتی که ادعای حراست از منافع ملی را دارد، نباید گرفتار آن شود. این گروه در حالی دولت را متهم به دوگانهسازی میکنند که نگاهی به نحوه تعامل همفکرانشان در مجلس نشان میدهد که نه تنها برای کاستن از دشواری زندگی مردم در پی رسیدن به تعامل و یگانگی با دولت نیستند، بلکه با ابلاغهایی خارج از قاعده و کنارگذاشتن دولت از تصمیم گیریها روز به روز بر دوگانههای موجود دامن میزنند. تطهیر شرایط گذشته هراندازه هم «لایک» و «کامنت» همفکران را در پی داشته باشد این واقعیت را تغییر نخواهد داد که در خطر بودن کشور در سال ۹۱ و ۹۲ به اندازهای بود که مردم آن را درک کرده و به کسی رای دادند که تصمیم داشت ابتدا وجود این خطرات را بپذیرد و سپس برای کاستن از آنها تلاش کند. وجود این خطرات که نتیجه تصمیمات عجیب و دور از پشتوانه منطقی و علمی بود، برای تصمیمگیران عالی نظام و عقلای کشور هم آن اندازه قابل درک بود که تصمیم به مذاکره گرفته شد. تطهیر آن روزها به نوعی زیر سوال بردن درک صحیح همین تصمیم گیران نیز خواهد بود.
پیشرو مذاکره خواهند بود
«آنهایی که روزی مخالفت میکردند خودشان پیشرو مذاکره خواهند بود.» این پیش بینی «علی ربیعی» را باید به خاطر سپرد. پیش بینی که نشانههای وقوع آن با نزدیکتر شدن به خرداد ۱۴۰۰ روز به روز بیشتر میشود. گروهی هرچند در ظاهر با طراحیهای متعدد، مسیر هرگونه مذاکره احتمالی دولت با آمریکا را مسدود میکنند اما مرور مواضع پیشین آنها درباره مذاکره و برجام، احتمال انتخاباتی بودن موضع گیریهایی تازه و البته متناقض را افزایش داده است. اذعان برخی چهره های منتقد و مخالف دولت بر این موضوع که مذاکره برای جریان سیاسی خاصی مطلوب است و برای دیگر جریانها سم مهلک، نشان دهنده از درست بودن گفتههای اعضای دولت است. دولت تدبیر و امید هم آن زمان که با تصمیم نظام در پی مذاکره بود و هم آن زمان که با صلاحدید کشور هرگونه مذاکره با ترامپ را نفی میکرد، تنها در پی مصالح کشور بود. مخالفانی که این روزها هرگونه مذاکره با آمریکا را خیانت به کشور میدانند آیا در صورت پیروزی احتمالی در انتخابات آینده و به دست گرفتن امور کشور بر سر موضع کنونی خود ایستادگی خواهند کرد یا نه؟ باید منتظر ماند و دید که آیا اشتیاق مهجور مانده این روزها برای مذاکره چه زمانی تمام خواهد شد تا مشخص شود نهیها و تهدیدها علیه دولت تنها از سر عناد سیاسی و نه دلسوزی برای منافع ملی بوده است.
منبع: ایرنامنبع: ساعت24
کلیدواژه: احمدی نژاد دولت تدبیر و امید هرگونه مذاکره پشت خیمه شرایط کشور نرخ تورم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۲۴۹۳۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طوفانی که پرده از چهره غرب کنار زد
اکنون طوفان الاقصی پرده از چهره واقعی سردمداران پرادعای غرب برافکنده است و دیگر کسی نمیتواند ژستهای تهوعآور انسان دوستانه یا نگرانی آنها از تضییع حقوق زنان و کودکان را باور کند.
به گزارش مشرق، عباس شمسعلی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: این روزها تصاویر تکاندهندهای از اعتراض گسترده دانشجویان دانشگاههای آمریکا به جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و علیه سکوت و حمایتهای آمریکا و سردمداران کشورهای غربی در قبال این جنایتها پیش چشمان مردم دنیا قرار گرفته است، اعتراضی که با سرکوب خشن پلیس و نیروهای امنیتی آمریکا و بازداشت صدها دانشجو و تعدادی از اساتید معترض روبهرو شده است.
این قیام دانشجویان علاوهبر اینکه به صورت سریالی از چند دانشگاه به دانشگاههای مختلف آمریکا سرایت کرده است، حتی به کشورهای دیگر نیز رسیده است و دانشجویانی در فرانسه و استرالیا و... در حمایت از دانشجویان آمریکایی و در اعتراض به جنایات رژیم صهیونیستی به میدان آمدهاند.
این اتفاقات اخیر در ادامه تظاهرات کمسابقه در ماههای گذشته در سراسر جهان نشان از برخاستن موجی عظیم از بیداری و آگاهی در بین مردم جهان پس از طوفان الاقصی و پس از عیان شدنبیش از پیش جنایات جنونآمیز رژیم جعلی صهیونیستی دارد، موجی که شاید کمتر کسی میتوانست آن را پیشبینی کند.
طوفانالاقصی بود که در بیش از ۶ ماه گذشته، توانست ذهن بیاطلاع نگاه داشتهشده مردم را در بسیاری از نقاط جهان متوجه نقطهای از این زمین کند که یک رژیم جنایتکار طی ۷۵ سال با انواع حمایتها و کمکهای سیاسی، مالی، تسلیحاتی و... از سوی آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی انواع جنایتها را علیه یک ملت مظلوم و ستمدیده روا داشته بود.
اینبار اما انواع و اقسام دستگاههای تبلیغاتی کشورهای غربی حامی رژیم صهیونیستی نتوانست این حجم از جنایت در ۶ ماه را از چشم جهانیان پنهان نگاه دارد. مگر میشود قتل عام و نسلکشی با این حجم و گرفتن جان بیش از ۳۴ هزار انسان بیگناه از جمله هزاران زن و کودک معصوم و تخریب وحشیانه خانه و بیمارستان را پنهان کرد؟ مگر میشود کشف صدها پیکر دستبسته از گورهای دستهجمعی داخل محوطه بیمارستانها که به دست جنایتکاران صهیونیست به قتل رسیدهاند را کتمان کرد؟
اکنون صدای مظلومیت مردم غزه به برکت خون کودکان بیگناه و آه مادران داغدیده فلسطینی به گوش مردم جهان رسیده است و وجدانهای بیدار در اقصی نقاط عالم نمیتوانند سکوت کنند. این را در تظاهرات مردم سراسر دنیا در حمایت از مردم غزه و محکومیت جنایات صهیونیستها و در برافراشته شدن پرچم فلسطین در ورزشگاهها و دانشگاههای دنیا میتوان دید.
اکنون طوفان الاقصی پرده از چهره واقعی سردمداران پرادعای غرب برافکنده است و دیگر کسی نمیتواند ژستهای تهوعآور انسان دوستانه یا نگرانی آنها از تضییع حقوق زنان و کودکان را باور کند.
وجدانهای بیدار در دنیا میپرسند، اگر ادعای سردمداران کشورهای غربی در خصوص حقوق بشر، حقوق زنان و کودکان و در خصوص کرامت انسانی واقعی بود، چرا طی ۶ ماه گذشته نهتنها در برابر انواع و اقسام جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم بیگناه و زنان و کودکان غزه سکوت کردهاند بلکه از هرگونه حمایت و تجهیز رژیم صهیونیستی نیز دریغ نکردهاند؟
این چهره واقعی و بیپرده سران آمریکا و دیگر رهبران غربی است که در برابر مردم دنیا قرار گرفته است. این واقعیت عیان شده نهادهای بینالمللی از شورای امنیت سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری و... است که سالها با سکوت و انفعال خود در برابر رژیمی جعلی و سفاک، در نسلکشی مردم فلسطین دست خود را آلوده کردهاند. نهادهایی که گاه کوچکترین مسئله داخلی در یک کشور در حوزه زنان و... را با انواع موضعگیریها و دخالتها مورد توجه قرار میدهند و گاه در برابر هزاران جنایت چشم میبندند.
و چه خوشباور بودند عدهای در کشورمان که فریب ادعا و ظاهر و ژست انساندوستی و دفاع از حقوق بشر غربیها و سازمانهای بینالمللی را خورده بودند! حال این خوشباوران باید پاسخ دهند مگر هزاران زن و کودک اهل غزه که بیرحمانه به خاک و خون کشیده شدند، زن و کودک نبودند تا مدافعان دروغین حقوق بشر نگران آنها شوند؟ مگر نهادهای غربی و بینالمللی با تنظیم و تجویز و تحمیل اسنادی مانند ۲۰۳۰ خود را مدافع حقوق و شرایط زندگی کودکان دنیا نشان نمیدادند؛ اکنون این مدعیان دروغین در قبال سرنوشت کودکان مظلوم در غزه و به خون کشیده شدن جسم کوچکشان نگرانی و حساسیتی ندارند؟
این طوفان رسواکننده نقاب از چهره فریبنده و واقعی سران آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و بسیاری از کشورهای غربی انداخته است.
از سوی دیگر؛ همین اعتراضات گسترده دانشجویان آمریکایی، تبدیل به صحنه رسوایی و عیان شدن همه دروغهای سران آمریکا و غرب در خصوص آزادی بیان، کرامت انسانی، جایگاه دانشجو و دانشگاه و حتی زنان شده است.
بازداشت همراه با ضرب و شتم صدها نفر از دانشجویان و تعدادی از اساتید به جرم اعتراض آرام علیه جنایات اسرائیل و سکوت و حمایت آمریکا در قبال این جنایتها، لشکرکشی و استقرار تیربار در صحن دانشگاه و تهدید به اخراج از تحصیل؛ آبرویی برای قبله آمال غربزدگان خوشباور باقی گذاشته است؟ حمله وحشیانه پلیس به دانشجویان دختر و کتکزدن و بر زمین کشاندن آنها در کجای حقوق بشر ادعایی آمریکاییها و طرفداران چشم و گوش بسته آنها قرار دارد؟
اگر یک هزارم این برخوردهای وحشیانه علیه دانشجویان بهویژه دختران دانشجوی آمریکایی؛ در ایران رخ داده بود؛ اکنون از سخنگوی وزارت خارجه و دولت آمریکا و کشورهای غربی تا شورای امنیت سازمان ملل، از رسانههای غربی و سازمانهای بینالمللی تا برخی رسانههای غربگرای داخلی، از هنرپیشههای هالیوودی تا برخی سلبریتیهای وطنی مشغول سبقت گرفتن از یکدیگر در سیاهنمایی و هجمه علیه جمهوری اسلامی بودند، اما اکنون نه از فلان هنرپیشه آمریکایی مثلاً نگران زنان ایرانی که در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ موضعگیری میکرد و نه از سلبریتیهای داخلی و نه از رسانههای وابسته، صدای اعتراضی در سرکوب بیرحمانه و وحشیانه دختران و پسران دانشجوی آمریکایی به گوش نمیرسد.
گاه وقتی در ایران یک استاد دانشگاه پس از ۴۰ سال تدریس در یک روال قانونی بازنشسته میشود، انبوه رسانههای داخلی و خارجی نظام را به خفقان و مخالفت با علم محکوم میکنند،
حال باید دید این رسانهها درباره به زمین کوبیدن استاد زن آمریکایی توسط پلیس و دستبند زدن به وی در محوطه دانشگاه تنها به جرم اعتراض به جنایات اسرائیل نظری ندارند؟
کاش دلباختگان سادهاندیش غرب در داخل؛ اکنون که وجدانهای بیدار در دنیا به میدان آمدهاند اندکی با خود خلوت کنند و از خود بپرسند، این همان نظام ارزشی غربی و قبله آمالی بود که به هر بهانهای آن را چماق کرده و بر سر منتقدان غرب میکوبیدند؟
این واقعیت است که مردم در دنیای امروز و پس از جنایات عریان رژیم صهیونیستی و حمایت آشکار غرب به رهبری آمریکا از این جنایات، به مرحلهای از بیداری و آگاهی رسیدهاند که دیگر بهسختی میتوان آنها را فریب داد. این آغاز ضربهای سهمگین به حیثیت پوشالی غرب است که ماجراهای مهمی در پیش دارد.