اسناد علمی که ثابت میکند شکست ارتباطی با ضریب هوشی ندارد
تاریخ انتشار: ۳ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۴۲۸۳۸۶
به گزارش خبرنگار حوزه فناوری گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان، به نقل از "ساسه پست"، «تام فیلیپس» در کتاب خود با عنوان «انسان؛ خلاصه تاریخ شکست» میگوید: دانشمندان کمتر از دیگران اشتباه نمیکنند.
او تاکید میکند که دانشمندان نیز در معرض کشف خطای جهان بینی شان قرار دارند و در معرض شکست های علمی هستند و علم نیز مانند هر چیز دیگری تحت فشار اجتماعی و سیاسی قرار میگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با الهام از این کتاب ، پنج شکست علمی را بررسی میکنیم که ثابت میکند توانایی های ذهنی ارتباطی با میزان موفقیت ندارند.
هنگامی که آلبرت انیشتین یکی از بزرگترین اشتباهات علمی را مرتکب شد
گرچه واژه «انیشتین» امروزه مترادف نبوغ شده است اما «آلبرت انیشتین» فیزیکدان مشهور پیش از اینکه به نماد نبوغ تبدیل شود، یک جوان دارای لکنت زبان بود و حتی معلمان او معتقد بودند که او کند ذهن است. انیشتین به دلیل داشتن روحیه سرکش از مدرسه اخراج شد و در ریاضیات شکست می خورد. با این وجود او در پایان توانست مفهوم فیزیک در کل جهان را تغییر دهد و از طریق «نظریه نسبیت عام» از فیزیک سنتی فراتر رود. تحقیقات او در مورد کشف قانون اثر فوتوالکتریک نیز برنده جایزه نوبل شد.
انیشتین نه تنها یک دانشجوی شکست خورده بود ، بلکه یک کارمند شکست خورده نیز بود که کارت های بیمه زندگی را می فروخت و برای تأمین هزینه زندگی خود با بیش از یک شغل دست و پنجه نرم میکرد. حتی پدرش نیز با این باور که پسرش توان رسیدن به هیچ هدفی را ندارد است ، درگذشت. اگرچه او بعداً دانشمند مشهوری شد اما فعالیت علمی او بدون شکست سپری نشد، گویی که موفقیت تنها آخرین قدم در سفر است.
برای مثال انیشتین در سال ۱۹۰۵، مقالات پژوهشی متعددی را در مورد تأثیر فوتوالکتریک، حرکت براونی و موارد دیگر منتشر کرد، تا جایی که این سال را به دلیل فراوانی تولید علمی سال معجزه نامیدند. از جمله این تحقیقات محاسبه اعداد «انرژی استراحت» است که بخشی از کل انرژی ذره است برخی آن را موفقیتی بی نظیر دانستند تا اینکه در نهایت خطای محاسبتی او مشخص شد.
انیشتین در طول زندگی خود مرتکب چندین اشتباه شد، از جمله مواردی که دانشمندان از جدیترین خطاهای علمی مدرن میدانستند، افزودن «اصل کیهان شناسی» به معادلات نظریه نسبیت عام به منظور حفظ وضعیت ثابت در جهان بوده است. این معادلات در ابتدا بیان میکرد که گرانش باعث انقباض جهان میشود اما انیشتین آن را اشتباهی میدید که باید اصلاح شود، تا جهان را به حالت پایدار خود برگرداند، اعتقادی که در آن زمان در بین دانشمندان غالب بود. به همین دلیل انیشتین ثابت کیهان شناسی را به معادلات اضافه کرد، که سالها بعد در تئوری «بیگ بنگ» اشتباه آن ثابت شد. تئوری «بیگ بنگ» نشانگر بی ثباتی جهان، از نظر توانایی انبساط و انقباض آن را اثبات میکند.
شکست علمی داروین در درک ژنتیک
«ماریو لیویو»، ستاره شناس در کتاب «خطاهای روشن» به «چارلز داروین» اشاره میکند و میگوید: او وقتی ایده تکامل از طریق انتخاب طبیعی را مطرح و چنین نظریه جامع را بیان کرد، نابغه و حیرت انگیز بود. به ویژه اینکه نظریه او به دلیل عدم دانش کافی در ریاضیات کاملاً از محاسبات ریاضی خالی بود. با این حال، این دانشمند بی نظیر نسبت قوانین وراثت و نحوه انتقال صفات بین موجودات زنده را نادیده گرفت.
لیویو در کتاب خود «منشأ گونهها» به اصطلاح خطای درخشان چارلز داروین یا همان عدم آشنایی با ژنتیک را بررسی کرده است، زیرا داروین تاکید کرده است که صفات بین نسلها از طریق ترکیب خصوصیات پدر و مادر منتقل میشود، مانند رنگهای سفید و سیاه در قوطیهای رنگی که مخلوطی از رنگ خاکستری را ایجاد میکند. از نظر لیویو این تفسیر ساده، ناآگاهی داروین نسبت به موضوع وراثت را نشان داد، حتی اگر این نادانی نتیجه دانش رایج در آن زمان بوده باشد.
به گفته لیویو، اشتباه مهلک داروین عدم آگاهی بود، زیرا این توضیح ساده اساساً با نظریه او در تضاد است.
لیویو در این مورد میگوید: داروین متوجه این نبود که اگر یک گربه سیاه با یک میلیون گربه سفید ازدواج کند، نتیجه این اختلاط ژنتیکی ناپدید شدن تدریجی رنگ سیاه بین نسلهای جدید خواهد بود، تا زمانی که کاملا از بین برود و در نتیجه پایان دادن به گربههای سیاه غیر ممکن است.
"سنگ فلاسفه" و میل انسان به تبدیل فلزات به طلا
همه ما «آیزاک نیوتن» را که بنیانگذار علم فیزیک مدرن است، میشناسیم، اما آنچه در مورد این دانشمند نابغه نمیدانیم این است که او کیمیاگر بود و وسواس زیادی در شیمی داشت و این تمایل درونی در او برای تبدیل فلزات اساسی مانند آهن به طلا ایجاد شده بود، بنابراین او شروع به جستجوی «سنگ فیلسوف» این ماده افسانهای کرد که قادر به تبدیل هر فلزی به طلا است و کیمیاگران از قرون وسطی با آن مشغول بوده اند.
علاقه نیوتن به شیمی یک راز نبود اما کشف فرمولهای شیمیایی برای آنچه که او به عنوان سنگ فلسفه توصیف میکرد یکی از رمز و رازهای تاریخ بود تا اینکه «لارنس پرینسیپ»، شیمیدان و مورخ علوم، نسخه خطی قدیمی مربوط به قرن هفدهم را در یک مجموعه خصوصی از کتابهای شیمی که توسط آیزاک نیوتون به خط خودش نوشته شده و آن ماده افسانهای را از نظر شیمیائی توصیف کرده، دست یافت.
این سند چندین سال پیش کشف و در «بنیاد میراث شیمیایی» مستقر در فیلادلفیا ایالت پنسیلوانیا حفظ شد، در آن ما میتوانیم یک دستورالعمل - نقل شده توسط نیوتن از «جورج استارکی» شیمی دان - برای تهیه جیوه بیابیم که به عنوان ترکیب اصلی سنگ فلاسفه است و تصور میشود که میتواند سرب را به طلا تبدیل کند، اگرچه دانشمندان هنوز حتی یک مدرک پیدا نکرده اند که نیوتن توانسته است فلزات را به طلا تبدیل کند، اما آنها در حال مطالعه این سند برای درک گستردهتر از اقدامات و روشهای ویژه نیوتن هستند.
پلی اتر؛ این قطره باعث از بین رفتن منبع آب کل مردم می شود
در بحبوحه جنگ سرد بین آمریکا و شوروی، به ویژه در دهه ۱۹۶۰، دانشمندان شکل جدیدی از آب را کشف کردند که انتظار میرفت به یکی از موفقترین و خطرناکترین کشفیات علمی قرن بیستم تبدیل شود. در سال ۱۹۶۶ دو دانشمند اتحاد جماهیر شوروی با متراکم کردن بخار آب خالص در لولههای شیشهای فوق العاده نازک، نوع جدیدی از آب را اعلام کردند. آب جدید چسبناکتر بود. از آنجا که چگالی آن ۴۰ ٪ بیشتر از آب طبیعی بود، بنابراین قوام آن بیشتر شبیه روغن کودک بود. نقطه انجماد آن برخلاف آب عادی که در دمای صفر یخ میزند ۴۰ درجه سانتیگراد بود.
همه چیز در اوایل دهه ۱۹۶۰ در یک آزمایشگاه کوچک در شوروی آغاز شد، زمانی که «نیکولای ویدیاکین»، دانشمند در انستیتوی فناوری استان کوستروما در روسیه، روی آب کار کرد و در مورد یک نظریه باستانی مربوط به قرن نوزدهم تحقیق انجام داد مبنی بر اینکه قطرات مفرد آب بسیار سریعتر از زمانی که در یک ظرف نگهداری به خصوص لوله شیشهای شوند، تبخیر میشوند.
«ویلیام تامپسون»، معروف به لرد کلوین پیش بینی کرد که انحنای سطح آب بر سرعت تبخیر آن تأثیر میگذارد و این همان چیزی است که باعث شد دانشمند «ویدیاکان» قطرههای آب خالص را درون ظروف به اشکال مختلف قرار دهد و بخار آب را در یک لوله شیشهای به قطر موی انسان متراکم کند.
نتایجی که ویدیاکان در زیر میکروسکوپ مشاهده کرد در عین حال عجیب و غیرمنتظره بود. هنگامی که قطرات آب خالص به دو ستون جداگانه مانند روغن و آب تقسیم شد، او پس از چندین بار آزمایش توانست نتیجه گیری کند که آب پایین لوله شیشهای از آب معمولی متراکمتر است. در آن زمان «بوریس دریایگین»، مدیر مرکز شیمی فیزیکی در مسکو به او پیوست و با هم آنها توانستند این «آب اصلاح شده» را به جهان ارائه دهند.
این نوعی اختراع است که قادر به از بین بردن هر رودخانه در هر کشوری است که باعث ایجاد جنگ سرد بین ایالات متحده و روسیه سلطنتی آن شد، یک مسابقه پنهان بین جهان کمونیست و سرمایه داری، که طی آن هر یک سعی در نشان دادن نبوغ و برتری علمی خود نسبت به دیگری داشت.
در سال ۱۹۶۹، دانشمندان در یک آزمایشگاه در ایالات متحده آمریکا با وجود دشواری آزمایش موفق به تولید آب جدید کافی شدند. ژورنال علوم در همان سال منتشر کرد که کشف «پلی اتر» منجر به انقلابی در دنیای شیمی میشود. آب جدید قرار بود در مبردها و روان کنندههای موتور استفاده شود، اما نگرانیها این بود که از آن به عنوان سلاحی در کاربردهای نظامی استفاده میشود. اگر مخلوط کردن این آب اصلاح شده با آب معمولی به معنای مجموعهای از واکنشها باشد، ممکن است مولکولهای آب معمولی را تحریک کند تا به شکل پلی اتر در آید.
این بدان معنی بود که یک قطره از این آب میتواند منبع آب را از بین ببرد و آن را به یک مایع غلیظ و تمام نشدنی تبدیل کند. این کشف یک خطر واقعی برای بسیاری از دولتها باقی مانده بود، تا اوایل دهه هفتاد قرن گذشته، زمانی که دانشمند آمریکایی به نام «دنیس روسو» توانست کشف کند که «پلی اترها» توهم هستند و آنها اصلا وجود ندارند، بنابراین چرا دانشمندان سالهای زندگی خود و اموال کشورهارا صرف به دست آوردن یک قطره کثبف به تعبیر دانشمندان کردند.
فلوگستن جز ماده مرموز قابل اشتعال
در طول قرن هجدهم، دانشمندان مادهای مرموز را کشف کردند که در داخل مواد قابل اشتعال قرار دارد و هنگام سوختن مواد پنهان میشود. در آن زمان آنها آن را «فلوژستون» نامیدند و آن را نگین علوم رنسانس دانستند. در واقع، نظریه فلوژستون به عنوان چراغ روشنایی شیمیدان قرن هجدهم توصیف شد. این البته قبل از آن بود که دانش مدرن کشف کند که چنین مادهای وجود ندارد.
آغاز نظریه فلوگیستون در سال ۱۶۶۹ بود، زمانی که «یوهان بیچر» پزشک و شیمیدان آلمانی کتابی درباره ماهیت مواد معدنی و سایر مواد منتشر کرد و ایدههای او در مورد احتراق و مواد معدنی مبنایی پایه ریزی این نظریه شد. بیچر پیش بینی کرد که مواد سوزانده شده حاوی برخی از اجزای قابل اشتعال هستند. این همان چیزی است که «عنصر احتراق» نامیده شد که هنگام آتش همراه با خاکستر در هوا آزاد میشود.
این روند تا سال ۱۷۰۳ ادامه داشت، زمانی که «جورج استال» دانشمند و پزشک آلمانی نسخه گستردهای از نظریه بیچر را منتشر کرد و اجسامی را که هنگام سوختن از مواد آزاد میشوند تغییر نام داد و نام «لاهوب» بر آنها نهاد. نظریه استال این بود که تمام مواد قابل احتراق حاوی فلوژیستون هستند که هرچه درصد آن در یک شی بیشتر باشد، بهتر میسوزد.
در طول قرن هجدهم، نظریه فلوگستون، اصل اساسی هر واکنش شیمیایی بود. دانشمندان در آن زمان معتقد بودند که این عنصر احتراق ترکیب اصلی موجود در همه مواد است، بنابراین هر مادهای از عنصر فلوژیستون به همراه عنصر دیگری از طبیعت تشکیل شده است، خواه این عنصر آب، خاک یا اسید باشد؛ قابلیت اشتعال هر ماده به دلیل وجود عنصر احتراق در آن بود.
این نظریه علمی تا پایان قرن هجدهم ادامه داشت، زمانی که «آنتوان لاووازیه»، دانشمند فرانسوی اکسیژن و نقش آن در احتراق و خواص آن را کشف کرد. او توانست در طی آنچه به عنوان «انقلاب شیمیایی» معروف شد، نظریه دروغین فلوژیستون را رد کند و اثبات کرد که این نظریه علمی که شیمی برای یک قرن کامل بر اساس آن بنا شده است، مبنی بر یک عنصر واهی است.
بیشتر بخوانید
تخمین زمان احتمال انفجار ناگهانی خورشید نابغه ایرانی به جمع ۱۰ جوان برتر جهان راه یافتانتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: البرت انیشتین نابغه ها داروین اکسیر حیات آن زمان قرن هجدهم شیشه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۴۲۸۳۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکمرانی ولایی، نظریه جدید در مدل حکمرانی
به گزارش گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، حجتالاسلام و المسلمین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، با حضور در همایش حکمرانی متعالی در دانشگاه آزاد اسلامی گرگان با بیان این مطلب گفت: اولویت و مسئله جدی بشریت، مسئله حکمرانی است و خیلی مهم است که دانسته شود که حکمرانی چه هست؟ و حکمرانی چه نیست؟ بشر اگر در یک و نیم قرن اخیر با بحرانهایی مانند بحران محیط زیست، بحران خانواده، بحران هویت یا بحران آب مواجه شده است و این بحرانها باعث شده که دانشمندان به ارائه نظریاتی در این باره بپردازند مثلا در بحران هویت نظریّات جامعهشناختی یا روانشناسی ارائه شود. در اواخر قرن بیستم، دانشمندان با بحرانی مواجه شدند با نام بحران حکمرانی. به همین خاطر از 1980 به بعد، بیشترین کتابها با عنوان حکمرانی، مرتبط با چهار دهه اخیر خصوصا دو ده اخیر است که توفیق داشتم که بیش از 207 کتاب در حوزه حکمرانی که به زبان انگلیسی نوشته شده است را مطالعه کنم و در این تحقیق، حدود 200 تعریف از ((حکمرانی)) از دانشمندان غربی استخراج شود.
وی با تأکید بر اینکه مسئله حکمرانی از موضوعات جدی دنیای امروز است و هنوز هم به این سؤال که بهترین مدل حکمرانی چه هست؟ پاسخ دقیقی داده نشده است، گفت: درست است که اصطلاح حکمرانی خوب مطرح شده و گفتهاند حکمرانی خوب، حکمرانی است که هشت ویژگی مشارکت مردم، حاکمیت قانون، شفافیت، پاسخگویی، وفاق عمومی، تساوی یا عدالت،اثر بخشی و مسئولیتپذیری را داشته باشد، اما بعد از حکمرانی خوب، اصطلاح حکمرانی سالم را مطرح کردهاند که بعد از این تعریف از حکمرانی خوب یا حکمرانی سالم، سؤال مطرح میشود که مثلا عدالت چیست؟ الگوی شفافیت، پاسخگویی و مسئولیتپذیری چیست؟ مثلا در حوزه عدالت، تئوریهای مختلفی توسط دانشمندان ارائه میشود. به این ترتیب باید گفت که پروژه چیستی حکمرانی خوب، هنوز حل نشده است و در این باب هم البته تحقیقات زیادی در حال انجام است.دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: در کشور ما نیز، حدود ده سالیست که واژه حکمرانی، در زبانها و بیانها استفاده میشود اما خیلی اوقات دقیق به کار نمیرود، مثلا برخی میگویند مقصود از حکمرانی، حکومتداری است، حکومت در دوران سنت، به معنای ایجاد امنیت و حفظ مرزها بدون توجه به رفع نیازها بود اما با ایجاد حکومتداری مدرن در غرب و تأسیس بروکراسی سلسله مراتبی؛ گستره نیازهای حکومت توسعه پیدا کرد و مواردی مانند نیازهای سلامت، امنیت، محبت، اقتصاد، فرهنگ برعهده دولت گذاشته شد و حکومت متولی رفع همه نیازهای مردم شد اما به شکل رسانه و سلسله مراتبی. این مدل از حکومتداری، دولت را فربه میکرد و ناکارآمدی و فساد را به دنبال داشت. برای حل این مشکل، یک اصطلاح با عنوان مدیریت دولتی نوین شکل گرفت که در این مدل از حکومتداری، مدیریت جامعه از طریق جوامع مدنی مانند تشکلها و سندیکاها تقویت شد اما در این میان یک چالش جدی به وجود آمد و آن نسبت میان بخش دولتی و بخش خصوصی و نسبت آنها با عدالت به وجود آمد. بهعنوان نمونه بخش خصوصی با ابزارهای تبلیغی و رسانهای، فعالیتهایی را انجام میدهد که در نهایت ممکن است فقط خودش سود برده و سودی به مردم نرسد و یک بیعدالتی شکل گیرد. اصصلاح حکمرانی در غرب به وجود آمد البته لازم است این اصصلاح در غرب خوب شناخته شود تا بعد از آن، با نگاهی به مبنای خود، ببینیم چه چیزی میتوانیم بگوییم.
وی اضافه کرد: هنگامی که دانشمندان غربی از حکمرانی سخن می گویند، منظور حکومت نیست بلکه حکومت هم میتواند مصداقی از آن باشد، به اصصلاح منطقی این دو، نسبت عموم و خصوص منوجه باشد، مثلا ممکن است منظور از حکمرانی، حکومت باشد یا ممکن است منظور حکمرانی به معنای سیاسی آن نبوده و هدف حکمرانی در محدوه یک سازمان باشد. به همین دلیل هم نباید حکمرانی را با حکومتداری مترادف دانست. برخی دیگر نیز حکمرانی را با سیاستگذاری عمومی مترداف میدانند که این نیز اشتباه است.
استاد خسروپناه گفت: سیاستگذاری عمومی، بخشی از حکمرانی است، برخی نیز حکمرانی را مدیریت دانستهاند چو ن در حکمرانی و مدیریت، سیاستگذاری، ساماندهی، نظارت و ارزیابی وجود دارد اما حکمرانی فقط مدیریت نیست و تفاوتهایی با هم دارنند. در هر حال آنچه از مجموعه بررسیهای انجام شده در حوزه حکمرانی به دست میآید این است که حکمرانی از سنخ فرآیند است و نه یک پروژه. و پروژه تصمیم گیری است برای این فرایند تصمیم گیری، در ساحت سیاستگذاری، تنظیم گری، هدایتگری و راهبری، تصدی گری و نظارت و ارزیابی. حکمرانی از سیاستگذاری عمومی در ساحت فرهنگ، اقتصاد، تعلیم و تربیت، سلامت و دیگر حوزههای اجتماعی شروع شده و بعد از آن نوبت به تنظیمگری میرسد که البته باید دانست که تقنین بخشی از تنظیمگری است، قانونگذاری، ساختار سازی، گفتمانسازی، راهبری و هدایتگری از عناصر تنظیمگری است.
وی افزود: مرحله بعد تصدیگری و نظارت و ارزیابی است. یعنی در حکمرانی، حکمرانان که میتوانند دولت مردان یا بخش خصوصی یا تودههای مردم یا ذینفعان مؤثر در حکمرانی باشند، بدیهیست اگر ذینفعان هر موضوع مثلا صنایع دستی، در تدوین سند مرتبط با آن نقش داشته باشند، در اجرای آن فعالتر خواهند بود. یکی از دلایلی که سند در کشور تدوین و تصویب میشود اما اجرا نمیشود این است که ذینفعان در تدوین آن سند یا آییننامه و قوانین مرتبط مشارکت ندارنند، مشارکت ذینفعان در تدوین سند، میزان مشارکت آنها در اجرا افزایش خواهد داد و به اصطلاح سند، اجراییتر میشود. در این مدل از حکمرانی بسیار اهمیت به مشارکت ذینفعان داده شده است که در مدل حکمرانی خوب و سالم در غرب شناخته شده است. البته باید توجه داشت که تفاوتهایی میان حکمرانی خوب و حکمرانی سالم در غرب وجود دارد. اما یک تجربه عقلانی است که باید مورد توجه باشد.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با تأکید بر عنوان همایش گفت: آنچه که در عنوان این همایش به عنوان حکمرانی متعالی مطرح شده است، که هدف آن بهرهمندی از حکمت قرآنی یا حکمت متعالی است. بهعنوان نمونه چگونه میتوان از میراث ارزشمند حکمای بزرگی مانند مانند سهروردی، ملاصدرا، میرفندرسکی یا دیگر شخصیتها در موضوع حکمرانی چه بهرهای می توان برد؟ یا از آموزههای حکمی قرآنی چه استفادههایی میتوان کرد تا این دستاورد عقلی بشری درموضوع حکمرانی را تعالی دهد و بتوانیم حرفی نو برای گفتن با دنیای غرب هم داشته باشیم.
وی با اشاره به اهمیت طرح حرف نو برای ارائه به جهان علمی گفت: چند کلید واژه نسبت به حکمرانی که میتواند حرف نویی در حوزه حکمرانی باشد میتواند در این موضوع قابل توجه باشد سه الگوی حکمرانی تاکنون پیشنهاد شده که هر آنها، دارای مزایا و معایبی است، الگوی حکمرانی سلسله مراتبی، الگوی حکمرانی بازاری یا بنگاهی، که در این مدل، دولت نقش حداقلی دارد و بخش خصوصی نقش حداکثری را داراست.مدل سوم نقش حکمرانی شبکهای است که در آن گروهها، تشکلها و فعالان مردمی نقش بیشتری داشته باشند و نقش دولت و بازار کمرنگتر باشند که هر سه الگو، معایب و مزایایی دارد. حال سؤال این است که حکمت اسلامی در مورد نقش بازار، مردم یا دولت در موضوع حکمرانی چه دیدگاهی دارد؟ آیا ایده یا دیدگاه جدیدی دارد؟ باید گفت که در قران کریم، سوره مائده را که در اواخر عمر پیامبر اسلام (ص) نازل شده است باید سوره حکمرانی نامید همانگونه که برخی مفسّرین این سوره را سوره ولایت نامگذاری کردهاند. در این سوره موضوع ولایت هم به صورت ایجابی و هم به صورت سلبی بیان شده است.
استاد خسروپناه تصریح کرد: بهنظر میرسد موضوع حکمرانی ولایی میتواند نظریه جدیدی در الگوی حکمرانی ارائه دهد و معایب مدلهای سه گانه حکمرانی را برطرف کند. در این دیدگاه، ولی یک محور است و بین مردم و ولی یک پیوند ناگسستنی است و این مردم در تصمیمسازی نقش دارند، به بیان دیگر این مدل حکمرانی بسیاری از آسیبهای حمکرانی سلسله مراتبی یا بازاری را ندارد ولی مدل به مدل حکمرانی شبکهای شباهت دارد. در این مدل از حکمرانی، ولی؛ حکم خداوند را بیان میکند اما اجرای آن حکم، نیاز به سیاستگذاری، قانونگذاری، ساختارسازی و دیگر موارد مورد نیاز دارد که مردم بهعنوان حلقه شبکهای پیرامون ولی در این موضوعات، مشارکت میکنند. این مدل از حکمرانی در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی در حال اجراست. قطعا اساتید دانشگاهی و شخصیتهای فرهیخته میتوانند با بررسی موضوعات مرتبط با حکمرانی، نظریّات جدیدی را ارائه دهند که این موضوع میتواند تحولی در موضوع حکمرانی در سطح بینالملل ایجاد کند.
انتهای پیام/