Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-05-04@00:22:43 GMT

علائم هیستری، بیماری که عاشق خانم هاست!

تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۳۵۹۴۷

علائم هیستری، بیماری که عاشق خانم هاست!

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از نمناک، هیستری یک نوع اختلال روانی است که فرد بیمار دچار به این نوع اختلال بدون اینکه صدمه ای به اندام او وارد شود، دچار مشکلات جسمانی می شود. هیستری در اثر علل روانی که در سابقه فرد حضور دارند، به وجود می آید. این اختلال برای درمان نیاز به روان درمانی دارد، در این بخش از بهداشت و سلامت بیشتر با بیماری هیستری آشنا خواهید شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بیماری هیستری چیست؟

هیستریا مفهومی است که برای توصیف حالات شدید احساسی استفاده می شود اما یک تشخیص رایج پزشکی است. هیستریا در مفاهیم لایمان، اغلب برای شرح رفتار احساسی فرد استفاده می شود و یک نوع از دست دادن کنترل به نظر می رسد.

وقتی فردی در وضیعت خاص به طرز نامناسب احساساتی رفتار کند، بعنوان فرد هیستری شناخته می شود. در دوره ویکتوریا این اصطلاح به کسانی که دارای یک سری علائم که در زنان شایع تر بود نسبت داده می شد.

امروزه کسانی که دارای علائم هیجانی هستند ممکن است به عنوان افرادی با اختلال تجزیه هویت یا اختلال علائم جسمی یا هویت پریشی نیز شناخته شوند. هیستری همچنین می تواند برای توصیف وضعیتی که در آن فرد، حالت فیزیکی ای را بر مبنای اختلالات و مشکلات روانی تجربه می کند هم استفاده شود.

تاریخچه هیستری

این مفهوم از یک لغت باستانی روانشناسی گرفته شده که علائم حرکت رحم بانوان را در نواحی مختلف بدن مورد بررسی قرار می دهد. متفکران باستانی باور دارند که رحم یک خانم می تواند آزادنه در نواحی مختلفی در بدن حرکت کند، و بر اساس حرکتی که دارد، علائم و درد را ایجاد کند.

در اواخر قرن هجدهم، هیستری به عنوان یک اختلال روانی در نظر گرفته شد.یک متخصص مغز و اعصاب فرانسوی برای درمان بانوانی که از این بیماری رنج می بردند اقدام به استفاده از هیپنوتیزم کرد. رازآلود بودن هیستری، نقش بزرگی در پیشرفت اولیه بشر در زمینه روانکاوی داشت.

یک روانکاو معروف اتریشی که با روش ها و متد های بزرگان روانکاوی آشنایی نزدیک داشت هنگام کمک به یک خانم جوان که از هیستری خفیف رنج میبرد، پی برد که تنها صحبت کردن با وی درباره مشکلات و موارد آزاردهنده زندگی اش تاثیر به شدت مثبتی بر سلامت روانی او می گذارد که از آن به نام گفت و گو درمانی یاد می شود.

در سال 1980، انجمن روانشناسی، بیماری " اختلال روانی هیجانی; از نوع تبدیل پذیر" را به " اختلالات تبدیلی یا اختلال نشانه عصبی کارکردی " تغییر نام داد.

امروزه ممکن است هیستریا یک تشخیص روانی نباشد اما یک نمونه از چگونگی پدیدار شدن مفاهیم، تغییر و جایگزین است که فهم بیشتری را در مورد رفتار و تفکر بشر ایجاد می کند.

نمونه اختلالاتی که در گذشته به عنوان هیستری شناخته می شدند:

امروزه علم روانشناسی نمونه های مختلف اختلالات را که در گذشته به عنوان هیستری شناخته می شدند شناسایی کرده است که تعدادی از آن ها عبارتند از:

اختلال تجزیه هویتی اختلال علائم جسمی اختلالات تجزیه ای اختلالات تجزیه ای:

اختلالاتی روانی هستند که در ذهن بیمار تجزیه و گسستی به وجود می آید که بر هوشیاری و هویت و خاطرات او نیز تاثیر می گذارد. این نوع اختلالات شامل فوگای تجزیه (نوعی فراموشی که فرد گذشته یا هویت فردی خود را به یاد نمیاورد)، اختلالات تجزیه هویتی (چند شخصیتی بودن) و تجزیه فراموشی ( که فرد ارکان بسیار مهم زندگی که به راحتی از یاد نمی روند را فراموش می کند که معمولا بر اثر ضربه روحی شدید ایجاد می شود)

اختلال علائم جسمی:

در آپدیت اخیر DSM، علایم DSM_5 تحت چتر هیستریا قرار می گیرند که اکنون به اختلال علائم جسمی معروف هستند. چندین وضعیت مرتبط وجود دارد که عبارتند از:

اختلال بیماری اضطراب اختلال تبدیلی (نابینایی، فلج شدن و . . .) عوامل روانی که روی وضعیت پزشکی و سلامتی تاثیر گذارند اختلال وهمی ( وقتی فرد به خود بیماری روانی ای را تلقین می کند ) علائم جسمی و اختلالات نامشخص شده ی دیگری از این قبیل

اختلال علائم جسمی؛ متمرکز شده بر علائم فیزیکی بدن است مثل ضعف، درد یا نفس تنگی.

این علائم باعث استرس و مشکلات در انجام عملیات های معمولی می شود و نیاز به ذکر است که این اختلال درباره تظاهر به بیماری صدق نمی کند؛ چه فرد بیمار باشد و چه نباشد وی باور دارد که بیمار است.

علائم بیماری هیستری

چنانچه در نمناک بیشتر خواهیم گفت علائم بیماری هیستری شامل فلج شدن قسمتی از بدن، توهم و عصبی بودن است. علائم کمتر شایع دیگر نیز عبارت هستند از:

بی حس شدن اندام ها مور مور شدن گزگز کردن نفس تنگی اضطراب غش کردن عصبی بودن بی خوابی زودرنجی آشفتگی

علل ابتلا به بیماری هیستری

افراد مبتلا، اغلب تعارضات عمیق درون روانی دارند. علل این بیماری بسیار پیچیده و برخاسته از وضعیت و تعارض های روانی است. هیچ گونه نقص یا اختلالی در سیستم عصبی توجیه کننده وضعیت فلج یا نابینایی بیمار نیست و با مداخلات پزشکی هیچ تغییری در وضعیت بیمار حاصل نمی شود.

افراد بیمار در تجربه عمیق هیجانات خود مشکل دارند و به جای نشان دادن هیجانات خود تعارضات و خشم خود را به شکل علائم جسمانی نشان می دهند. آنها ممکن است هیچ نوع ناراحتی و یا علائم استرس نسبت به یک موضوع دردناک نشان ندهند و اغلب اضطراب و استرس خود را سرکوب کنند، اما هیجان به صورت فلجی در پاها بروز کند.

افزایش ابتلا به بیماری هیستری با خوردن زیاد شکلات

خوردن بیش از اندازه شکلات برای زنان خطرناک بوده و خطر بیماری هیستری را افزایش می دهد. همان طور که خوردن بیش از اندازه شکلات خطرناک است، نخوردن آن نیز می تواند به بروز علائم این بیماری منجر شود.

تفاوت بیماری هیستری و تمارض

هیستری با تمارض(تظاهر به بیماری کردن) فرق دارد زیرا شخص هیستریک علائم بیماری ها را واقعا و بدون آن که خود بخواهد تقلید می کند، اما شخص تمارض کننده، به دلایل مختلف بیماری را تقلید می کند.

هیستری در خانم های جوان شایع تر است

هیستری نوعی اختلالی عصبی است که علایم فیزیکی و روانی آن در زنان دو برابر مردان است. زنان مبتلا به هیستری معمولا برونگرا و خودنما هستند مردان مبتلا به هیستری درونگرا و غیر اجتماعی هستند.

این اختلال در تمام سنین یعنی از کودکی تا کهنسالی دیده می شود و آغاز این بیماری در دوره نوجوانی یا اوایل بزرگسالی است قبل از 10 سالگی و پس از 35 سالگی نادر است. این اختلال بیشتر در افراد کم سواد و طبقات اقتصادی پایین و روستاییان و افراد نظامی بیشتر دیده می شود.

درمان بیماری هیستری هیپنوتیزم

هیپنوتیزم از اولین درمان هایی است که برای این بیماری استفاده می شود ولی بعد ها این درمان تغییراتی کرد.

کنترل استرس

بیماری هیستری به صورت ناخودآگاه ارتباط بسیار زیادی با استرس و اضطراب دارد و بر اثر تنش های روانی شدت می یابد. بسیاری افراد مبتلا در کنترل و کاهش استرس خود درمانده می مانند به همین دلیل باید بیماری خود را به صورت حرفه ای درمان کنند.

روانکاوی

در درمان روانکاوی، روانکاو به بررسی گذشته فرد می پردازد و با روان درمانی علائم و نشانه ها از بین می رود. بهترین تکنیک روان درمانی برای این قبیل افراد استفاده از فن روان تحلیلی است که از آن طریق در موقعیت ها و زوایای مختلف از بیمار و رفتارهای او فیلم گرفته میشود سپس بیمار به همراه روانشناس خود به تماشای فیلم مینشیند و روانشناس به آنالیز رفتارها و علایم هشداردهنده ی بیمار میپردازد.

دارو درمانی

اختلال شخصیت هیستریک نیز مانند سایر اختلالات روانی قبل از هر نوع تجویز دارویی باید از طریق روان درمانی بررسی و درمان شود. اگر درمان روان شناختی جواب گوی مشکل فرد نباشد و اختلال فرد با سایر اختلالات روانی هم چون اضطراب ،شیدایی،افسردگی و...همراه باشد در این حالت پزشک قرص های ضداضطراب و افسردگی برای مهار رفتارهای تنشی فرد تجویز می کند.

درمان های دیگر

برای از بین رفتن علائم و نشانه ها درمان های دیگری مانند طرحواره درمانی و درمان های شناختی رفتاری به کار برده می شود.

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: هیستری علائم بیماری روان درمانی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۳۵۹۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عاشق دوآتشه استقلال؛ التماس می‌‎کردم دستانم را قطع نکنند!

هوادار استقلال که این روز‌ها عکسش در فضای مجازی وایرال شده است گفت: برای شهادت حضرت فاطمه (س) از تیر چراغ برق بالا رفته بودم که پرچم سیاه عزاداری نصب کنم، ناگهان من را برق گرفت و پزشکان گفتند که برای زنده‌ماندن چاره‌ای جز قطع کردن دو دستم ندارند.

به گزارش همشهری آنلاین، اگر اهل فضای مجازی و فوتبالی باشید حتما این روز‌ها تصویر هوادار استقلال را که بدون دست با لباس آبی بر روی سکو‌های ورزشگاه آزادی در حال تشویق تیم محبوب خود است را زیاد دیده‌اید، هواداری که رسول ملایی نام دارد. این عکس به سرعت در فضای مجازی وایرال شد و واکنش جواد نکونام و بازیکنان این تیم را به همراه داشت، آنها از داشتن هواداری، چون رسول به خود بالیدند و با انتشار چهره‌اش در صفحات شخصی‌شان نوشتند: به عشق شما می‌جنگیم ...

ملایی نمونه بارز هوادار متعصبی است که تمام آرزو و رویاهایش را از بام تا شام در رنگ آبی و مستطیل سبز جستجو می‌کند. هواداری که در دنیای مادی با معلولیت دست و پنجه نرم می‌کند، اما در دنیای واقعی این روز‌ها گرمابخش دل‌های استقلالی‌ها است و آنها دستانشان را به دور غیرت و تعصب او قلاب می‌کنند تا حلقه تعصب‌شان شکل بگیرد.

پیدا کردن رسول ملایی آسان نبود، اما هر طور بود او را پیدا کردیم و دقایقی با وی همکلام شدیم، او برایمان از روزی حرف زد که برای نصب پرچم شهادت حضرت فاطمه (س) از تیر چراغ برق بالا رفت، اما برق او را گرفت و زنده ماند. از روز‌هایی حرف زد که التماس می‌کرد تا دستانش را قطع نکنند، اما خوابی دید که او را به آدم دیگری تبدیل کرد، برایمان تعریف کرد چقدر عاشق استقلال است و این تیم برایش از هر چیز و کَس دیگری در دنیا بیشتر اهمیت دارد.

بعد از بازی استقلال و شمس آذر عکس تو در فضای مجازی وایرال شد. عکسی که همه استقلالی‌ها را تحت تاثیر قرار داد، فکرش را می‌کردی تمام صفحات استقلالی عکست را منتشر کنند.

یک اتفاق جذاب و شیرین برایم بود، اتفاق که حسابی از آن شگفت زده و خوشحال شدم، البته اگر بخواهم حقیقت را بر زبان بیاورم، وقتی برای تماشای بازی استقلال و شمس آذر قزوین به استادیم آزادی رفتم می‌دانستم این اتفاق خواهد افتاد و عکس‌های من منتشر خواهد شد، اما صادقانه می‌گویم اینکه تمام صفحات و کانال‌های هواداری استقلال عکسم را منتشر کنند و یا جواد نکونام و دیگر بازیکنان تیم استقلال عکسم را در صفحه شخصی‌شان بگذارند و بنویسند به عشق شما می‌جنگیم برایم باور کردنی نبود، احساس غرور کردم، احساس عاشقی که به معشوق خود رسیده است، وقتی مدام در اینستاگرام صفحات را دنبال می‌کردم و عکس خودم را می‌دیدم اشک ریختم، اشک شوق ...

برای اولین بار به ورزشگاه می‌رفتی؟

چطور؟

به این خاطر که اگر باز هم به ورزشگاه رفته بودی خیلی زودتر از اینها عکسی از تو بیرون آمده بود.

سال‌ها بود به ورزشگاه نرفته بودم. سال‌ها پیش از این به ورزشگاه می‌رفتم، روز‌هایی که سالم بودم و دست‌هایم هنوز قطع نشده بود.

خیلی‌ها فکر می‌کردند این موضوع به خاطر بیماری مادرزادی باشد.

نه، تا همین هفت، هشت سال قبل دست داشتم، اما یک اتفاق و حادثه باعث شد تا دست‌هایم قطع شود.

دوست داری درباره اینکه چرا و چه اتفاقی باعث شد تا دست‌هایت را از دست بدهی حرف بزنیم، البته اگر ناراحت نمی‌شوی.

نه، اتفاقا خیلی دوست دارم برایتان تعریف کنم، اما پیش از اینکه بخواهم ماجرای قطع شدن دست‌هایم را تعریف کنم از این بگویم که چرا تصمیم گرفتم روز بازی با شمس آذر قزوین به ورزشگاه بروم.

چرا این تصمیم را گرفتی؟

من استقلالی هستم، عشق به استقلال در تمام بند بند وجودم وجود دارد، با برد‌های استقلال می‌خندم و با شکست‌هایش اشک می‌ریزم، استقلال شرایط حساسی داشت و دارد. لیگ برتر به اوج حساسیت خود رسیده و در روز‌هایی از دست دادن امتیاز می‌تواند سرنوشت قهرمانی استقلال را به خطر بیندازد. تصمیم گرفتم به ورزشگاه آزادی بروم و این پیغام را به مربیان و بازیکنان استقلال بدهم که من و امثال من عاشق شما هستیم، به خاطر ما تلاش کنید، بجنگید و برایمان خاطره‌های خوشی را رقم بزنید.

حالا درباره آن اتفاق حرف می‌زنی، چی شد که دست‌هایت قطع شد؟

ایام شهادت حضرت فاطمه (س) بود، به این حضرت ارادت خاصی دارم، خیلی وقت‌ها و خیلی جا‌ها به او متوسل شده‌ام و از این بزرگوار کمک خواسته‌ام، در اردستان (از شهرستان‌های استان اصفهان) هر سال مراسم عزاداری برگزار می‌کنیم، پرچم‌های مشکی در کنار مسجد محلمان نصب می‌کنم، از تیر چراغ برق بالا رفته بودم که پرچم سیاه عزادری نصب کنم که ناگهان مرا برق گرفت، دیگر هیچی یادم نمی‌آید. بیهوش شدم، مرا از اردستان با آمبولانس به بیمارستانی در استان اصفهان بردند، معجزه شده بود، زنده ماندم، اما روی تخت بیمارستان افتاده بودم و چشمانم هیچ کجا را نمی‌دید، درد شدیدی داشتم، از شدت درد داد و فریاد می‌کردم، آمپول می‌زدند و چند دقیقه‌ای دردم ساکت می‌شد و دوباره که اثر این آمپول‌ها از بین می‌رفت درد شروع می‌شد، خیلی درد داشتم، خیلی، قابل توصیف نیست، باور کنید همین الان که دارم درباره آن روز‌ها با شما حرف می‌زنم تا مغز استخوانم درد می‌گیرد، دوست داشتم بمیرم، اما این درد‌ها از بین برود، یادم می‌آید آمپول زدند و وقتی آرام شدم آقایی من را صدا کرد و گفت آقا رسول می‌خواهم درباره موضوع مهمی با تو حرف بزنم!

این آقا پزشک معالجت بود؟

بله، چشمانم او را نمی‌دید، اما گفت آقا رسول من پزشکت هستم، باید با تو حرف بزنم، باید از تو برای عمل جراحی اجازه بگیرم، او را نمی‌دیدم، اما صدایش می‌لرزید و با بغض حرف می‌زد، با لکنت گفت: تمام دستانت عفونت کرده و این عفونت هر لحظه شدت بیشتری به خود می‌گیرد و ممکن است به نقاط دیگر بدنت سرایت کند، باید دست‌هایت را قطع کنیم!

راحت قبول کردی؟

نه، داد زدم، گریه کرد، خواهش کردم، التماس کردم، می‌گفتم این اجازه را به تو نمی‌دهم، حق ندارید دست‌هایم را قطع کنید، من دست‌هایم را لازم دارم. اگر دست‌هایم قطع شود چه کار کنم؟ دکتر با گریه من گریه کرد و گفت مجبور هستیم، اگر عفونت پیشرفت کند ممکن است اتفاقات بدتری برایت بیفتد، او مرا دلداری می‌دارد و می‌گفت پسرم باور کن چاره دیگری نداریم، من حاضر هستم هر کاری کنم تا تو دست‌هایت قطع نشود، اما مجبور هستم، آزمایش گرفته‌ام، با خیلی از پزشکان مشورت کرده‌ام، به خدا چاره دیگری نیست، همین که او حرف می‌زد دردم دوباره شروع شد، از شدت درد ناله کردم، آمپول زدم و وقتی درد به طور موقت از بین رفت دکتر را صدا زدم، به او گفتم اگر دست‌هایم را قطع کنید دردهایم خوب می‌شود؟ این درد‌ها امان مرا بریده است، دوست دارم از شدت درد بمیرم؟ دکتر پاسخ داد: چند روز طول می‌کشد، اما راحت می‌شوی و دیگر دردی وجود نخواهد داشت، مرا به اتاق عمل بردند، وقتی می‌خواستند بیهوش کنند دوباره به همان دکتر گفتم یعنی هیچ چاره‌ای نیست؟ قطع کردن دست‌هایم آخرین راه حل است؟ دکتر باز گریه کرد و گفت، به خدا قسم نه، بدجوری دستانت عفونت کرده است، اگر این کار را نکنیم زنده نمی‌مانی! مجبورم رسول جان، مجبورم، این کار برای من سخت‌ترین کار دنیاست، اما به نفع توست، قبول کن که چاره ندارم.

التماس می‌‎کردم دستانم را قطع نکنند | عاشق استقلالم | ماجرای حادثه‌ای که برای هوادار معروف شده آبی‌ها پیش آمد

بعد از دوران نقاهت چه کار کردی، چه کار می‌کنی، هزینه زندگی‌ات را چطور تامین می‌کنی؟

چند هفته‌ای بود که از بیمارستان مرخص شده بودم که در مسجد محلمان همان مسجدی که برق گرفتگی رخ داد حضور داشتم، یک گروه برای ساخت فیلمی آمده بودند، آقایی را دیدم که کارگردان آن مجموعه بود، وقتی مرا دید و ماجرای زندگی‌ام را برایش تعریف کردم موبایلش را از جیبش درآورد و فیلمی را نشانم داد که تحت تاثیرم قرار داد، یک فرد آمریکایی بود که از بدو تولد نه دست داشت و نه پا، اما به خوبی رانندگی می‌کرد، از من پرسید رانندگی بلد هستی و در جواب گفتم نه، گفت تو که دست‌هایت از او بزرگ‌تر است چرا نمی‌خواهی این کار را انجام دهی؟ چرا دوست نداری مثل آدم‌های دیگر کارهایت را انجام دهی، عصر همان روز پیش یکی از دوستانم رفتم و به او گفتم می‌خواهم رانندگی یاد بگیرم! او خندید و گفت رسول این یکی کار را بی خیال شو، تو نمی‌توانی، خودم نوکرت هستم و هر وقت هر کجا خواستی بروی می‌آیم و می‌برمت و می‌آورم، اما مصمم بودم و گفتم خودم باید یاد بگیرم!

یاد گرفتی؟

آره، او وقتی اراده مرا دید تسلیم شد، شب‌ها با هم تمرین رانندگی می‌رفتیم، چند روز اول من فرمان را می‌گرفتم و او دنده را عوض می‌کرد، اما از هفته دوم خودم یاد گرفتم و خیلی راحت فرمان دستم و بود و با دست دیگرم دنده عوض می‌کردم، گواهینامه گرفتم شاید جالب باشد همسرم اهل مشهد مقدس است و وقتی از اصفهان به آنجا می‌رویم خودم پشت فرمان می‌نشینم، اصلا چرا راه دور بروم، وقتی می‌خواستم به تهران بیایم تا در تمرین استقلال شرکت کنم خودم رانندگی کردم.

نگفتی هزینه زندگی‌ات را چطور تامین می‌کنی؟

چند سالی تیمداری می‌کردم، در اردستان تیم داشتم و با فوتبال وقت خودم را می‌گذراندم، اما دو - سه سالی است که دیگر این کار را انجام نمی‌دهم و مسافر کشی می‌کنم.

مسافر کشی؟

آره، برای هزینه زندگی چاره دیگری ندارم، صبح با ماشین از خانه بیرون می‌آیم و تا عصر مسافر کشی می‌کنم، خدا را شکر می‌کنم روزی چند ساعت کار می‌کنم و نان حلال به خانه می‌برم، می‌خواهم وقتی دخترم بزرگ شد به پدرش افتخار کند که هیچ وقت از جنگیدن با سرنوشت خسته نشد و کم نیاورد کاری نکرد که شرمنده او و مادرش شود.

علاقه به استقلال از چه زمانی وارد زندگی شد؟

از همان دوران کودکی، در خانواده ما همه استقلالی هستند، هم محلی‌هایم همین طور و من نیز استقلالی شدم، استقلالی شدن و بودن افتخار است. آبی، بهترین و زیباترین رنگ دنیاست و عاشق استقلال هستم، استقلال را از همه کس و همه چیز بعد از خانواده‌ام بیشتر دوست دارم، همسرم فوتبالی نبود، اما از وقتی با من ازدواج کرد و متوجه شد چقدر به این تیم علاقه دارم و هنگامی که تیم محبوبم شکست می‌خورد چند روز حال و حوصله چیزی ندارم و لب به غذا نمی‌زنم استقلالی شد و وقتی این تیم بازی دارد کنارم می‌نشیند و دعا می‌کند تا برنده شود و من خوشحال شوم.

به تمرین استقلال رفتی و استقبال خوبی از تو به عمل آمد؟

چند روز پیش بود که مسئول کمیته مشوقین باشگاه استقلال به من پیغام داد که هماهنگ می‌کند تا به تهران بیایم و در محل تمرین استقلال حاضر شوم، روز پنج شنبه پیام داد که فردا (جمعه) تماس می‌گیرد تا برای روز شنبه هماهنگ کند، این اتفاق افتاد و با هماهنگی او به تهران آمدم تا در کمپ زنده‌یاد ناصر حجازی حاضر شوم.

برخورد جواد نکونام و بازیکنان استقلال با تو چگونه بود؟

سنگ تمام گذاشتند، برخورد فوق‌العاده‌ای داشتند و یک روز خوب و خاطره‌انگیز برای من و دخترم ثبت کردند که تا پایان عمرم فراموش نمی‌کنم، جواد نکونام با من حرف زد و گفت از تو ممنون هستیم و افتخار می‌کنیم که استقلالی هستی و یک عدد لباس استقلال به من هدیه داد که برایم ارزشمند است.

بازیکنان همه احوالپرسی کردند، سید حسین حسینی وقتی فهمید از کجا آمده‌ام خوشحال شد و گفت هر وقت دوست داشتی به اینجا بیا، استقلال خانه توست و ما به هوادارانی، چون تو افتخار می‌کنیم.

تو به آنها چه گفتی؟

از آنها تشکر کردم، اما می‌خواهم از طریق خبرگزاری ایرنا برای مدیران، مربیان، بازیکنان و هواداران استقلال پیامی داشته باشم.

بگو، چه پیامی؟

دوست دارم استقلال قهرمان لیگ برتر شود، استقلال شناسنامه فوتبال ایران است، استقلال پرافتخارترین تیم ایران در قاره آسیاست، در جهان فوتبال باشگاهی ایران را با استقلال می‌شناسند، از همه مجموعه استقلال خواهش می‌کنم با اتحاد، همدلی و تلاش خود پیام آور شادی برای من و همه استقلالی‌ها باشند، آنها بدانند بسیاری از مردم در شرایطی که مشکلات و چالش‌های زیادی در زندگی‌شان وجود دارد دلخوشی جز فوتبال و استقلال ندارند، با تمام توان خود در زمین حاضر شوند و بدانند قلب من و خیلی‌ها مثل من به عشق آنها می‌تپد.

tags # استقلال سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غول‌پیکر چینی از پورشه هم گران‌تر است! قارچ‌های زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی می‌شوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست می‌دهند، چه حسی است؟

دیگر خبرها

  • فیلم | ادعای جنجالی؛ خواننده تنهاترین عاشق این جوان گمنام بود نه فریدون فروغی!
  • علائم فشار خون بالا
  • علائم فشار خون بالا را بشناسید
  • علائم شایع کم کاری تیروئید را بشناسید
  • ایران جزء ۱۰ کشور اول دنیا در درمان بیماری‌های اورولوژی
  • عوارض اختلال افسردگی مزمن چیست؟/ راهکارهای درمان را بشناسید
  • عاشق دوآتشه استقلال؛ التماس می‌‎کردم دستانم را قطع نکنند!
  • این علائم هشداردهنده ابتلا به سندروم روده تحریک پذیر است
  • عشق در قلمرو حیات وحش؛ وقتی حیوانات عاشق می‌شوند (عکس)
  • امروز با جامی: قتل عاشق بهانه افتاده ست