Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش آخرین نیوز، اذعان به تمایل درونی برای پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا با نیت افزایش فشارهای خارجی به ایران که نشان یک مشی خبیثانه و ضدملی داشت، نمایانگر جاری بودن روحیه ویرانی‌طلبی در میان ‌بخشی از نیروهای سیاسی داخل کشور بود.

گروگانگیری معیشت مردم و تجویز فشار اقتصادی با نیت معترض ساختن آنها و نهایتا وادار کردن نظام به تغییر سیاست‌هایش در جهت منافع آمریکا، چنان وقیحانه است که هیچ گروه سیاسی داخلی تا به حال شهامت بر زبان آوردن آن را به چنین بیان صریحی نداشته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از همین رو واکنش منفی افکار عمومی به مصاحبه دختر آقای رفسنجانی امری طبیعی جلوه می‌کرد. 

الگوی سیاست خانوادگی در بیت حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی مساله‌ای چندان جدید نیست؛ چه از آن زمان که چهره‌های نزدیک به او و خانواده‌اش با انتساب خود به آن مرحوم پست‌های کلیدی زیادی را تصاحب کردند و چه زمانی که تصمیم گرفتند با تاسیس یک حزب از میان نیروهای سیاسی همسو با هاشمی‌رفسنجانی سیاست‌های بلندمدتی را پیگیری کنند، باز هم نام فرزندان و خویشاوندان او به چشم می‌آمد.

با این حال مواضع اخیر او که به نوعی تشت رسوایی اصلاح‌طلبان و تزویرشان در سال‌های اخیر را از بام انداخت، باعث شد محسن هاشمی نیز لب به گلایه بگشاید و از خواهر خود حمایت نکند.

رئیس شورای شهر تهران روز گذشته با انتشار نامه‌ای سرگشاده خطاب به خواهرش، با اعلام انزجار و ابراز برائت از مواضع او در حمایت از ترامپ، نوشت: «هنوز چهارمین سالگرد رحلت پدر، سپری نشده بود که انتشار مصاحبه‌ای از تو موجبات ناراحتی علاقه‌مندان آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی و البته اعضای خانواده را فراهم کرد و بهانه‌ای مناسب به افراطیون و تخریب‌گران پدر داد و برگ دیگری بر مظلومیتش اضافه شد. نوشتن این سطور به معنای آن نیست که خود را بزرگ‌تر یا فهمیده‌تر از تو می‌دانم، چرا که تقریبا هم‌سن و سوابق سیاسی تو کمتر از من نیست، ولی احساس وظیفه کردم تذکراتی که بارها به شکل گفت‌وگوهای خانوادگی طرح شده بود را در قالب نامه سرگشاده بیاورم. بخوبی می‌دانی که متفاوت با بسیاری از شخصیت‌های کشور، پدر، چهره‌ای نبود که مواضع و تفکراتش پوشیده باشد، از او هزاران صفحه اثر در قالب کتاب، خاطرات، خطبه‌های نمازجمعه، سخنرانی، مصاحبه و... باقیمانده است که حدود یکصد جلد آن تاکنون منتشر شده است. اتفاقا در موضوع ترامپ، بر خطر او و تهدید خودکامگی او هشدار علنی داد و گفت: ترامپ چهره‌ای خطرناک و قلدری که به اصول پایبند نیست و قواعد و مقررات را براحتی به زیر پا می‌گذارد، می‌باشد».

محسن هاشمی در بخش دیگری از نامه خود نوشت: «می‌دانی که ترامپ به واکنش احساسی و به دور از عقلانیت ایران در این ماه‌های آخر دل بسته بود تا بتواند آتش جنگ را روشن کند که با هشیاری و تدبیر مسؤولان، بویژه رهبر انقلاب این توطئه ناکام ماند و ایران با سرافرازی و ترامپ با شکست، سخت‌ترین دوره تحریم‌ها را به پایان رساند. قطعا خود خوب می‌دانی و معتقدی که ترامپ کاری جز تهدید، تحریم، بدعهدی، ترور و توهین علیه ایران انجام نداد و سیاستمداری لمپن و قمارباز است و من سقوط ترامپ را به ملت‌های ایران و آمریکا تبریک گفتم».

فرزند ارشد مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در بخش پایانی این نامه با مرتبط دانستن مواضع این روزهای خواهرش به خاطر برخوردهای نادرست با او، نوشت: «از تو صمیمانه تقاضا دارم صحبت‌های خود را اصلاح و از این موضع عذرخواهی کنی و مانع تخریب پدر از طرف تجدیدنظرطلبان خارجی و افراطیون داخلی شوی».

 

* موضع خائنانه یا اعتراف داوطلبانه؟

ممات تدریجی اصلاح‌طلبان در دهه80 به شکل معکوسی در دهه90 پیگیری شد و در حالی که گمان می‌رفت این جریان پس از سلسله شکست‌های انتخاباتی خود در دهه80 و نهایتا شورشی که سال88 در برابر رای مردم از خود نشان داد اقبال چندانی برای بازگشت به عرصه قدرت و کسب آرای عمومی نداشته باشد اما تحمیل تحریم‌های خارجی از آغاز دهه90 و ملموس شدن تاثیرات آن بر معیشت مردم، باعث شد اصلاح‌طلبان فعالیت سیاسی خود در دهه90 را ذیل پروژه رفع تحریم تعریف کنند. 

مرحوم هاشمی‌رفسنجانی که قریب به 2 دهه هر بار به شکل مستقیم یا غیرمستقیم در عرصه رای‌گیری حاضر شده و شکستی را نیز متعاقب آن تجربه کرده بود، تبدیل به محوری‌ترین چهره اصلاح‌طلبان برای تعریف خود به عنوان عاملان رفع تحریم شد. حملات گسترده او به سیاست‌های کلی نظام و حتی اتخاذ مواضعی علیه قدرت نظامی و موشکی کشور باعث شد اصلاح‌طلبان در پروژه بازگشت به قدرتی که برای خود تعریف کرده بودند، خود را منجیان رهایی کشور از تحریم‌های خارجی در قالب یک رویکرد جدید سیاست خارجی تعریف کنند. اضطرار اجتماعی و وعده‌های پرطمطراقی که روحانی به نمایندگی از این جریان مطرح می‌کرد، باعث شد نهایتا نام وی به عنوان گزینه این جریان از دل صندوق‌های رای خارج شود. بنابراین اصلاح‌طلبان و در میان آنها تمام خویشاوندان و نزدیکان هاشمی‌رفسنجانی، این بار آغاز به تخریب رقبای خود کرده و از آنها به عنوان کاسبان و مدافعان تحریم‌های خارجی یاد کردند. 

در چنین شرایطی و پس از شکست کامل برجام در عرصه عمل و مضاعف شدن تحریم‌های خارجی، آنها از ترامپ به عنوان عاملی در راستای ناکام ماندن تلاش‌های‌شان یاد کردند و بی‌اعتنا به این نکته که انتقادات منتقدان دولت نسبت به عواقب برجام به طور پیاپی محقق شد، سعی کردند این بار آن منتقدان را «ترامپیست» بخوانند تا از مقام پاسخگویی فرار کنند. با این حال موضع فائزه هاشمی به عنوان یکی از شناخته‌شده‌ترین حامیان دولت یازدهم و دوازدهم که از قضا عضو حزب کارگزاران سازندگی است، نشان از یک اعتراف داوطلبانه نسبت به اصل سیاست طی‌شده در یک دهه اخیر داشت. موضع وی که نسخه برابر اصلی با مواضع ضدانقلاب خارجی در راستای فشار حداکثری خارجی با نیت شکنجه اقتصادی مردم و نهایتا ناراضی ساختن آنها بود، پرده از یک راز بزرگ‌تر برداشت. 

اصلاح‌طلبانی که همواره تلاش داشتند با پنهان کردن خود در پشت نارضایتی‌های اقتصادی مردم از خود چهره‌ای دیگر بسازند، این بار با اعتراف یکی از اعضای خود روبه‌رو شدند. موضع فائزه هاشمی هرچند تا به حال با چنین صراحتی از سوی یک چهره شناخته‌شده از یک جریان بیان نشده بود اما تا حدی قابل پیش‌بینی بود. حقیقت آن است که جریانی که بیشترین شعار را در زمینه لزوم رفع تحریم‌ها داده بود این بار معترف به حیات سیاسی خود در سایه همین تحریم‌ها شده بود و ادامه آن را به‌مثابه بخشی از پروژه تضعیف و نهایتا تسلیم نظام به حساب آورده بود. به بیان دیگر جریان غرب‌گرای داخلی همنوا با جریان خارج‌نشینی که به دنبال کشاندن کشور به لبه پرتگاه اقتصادی با نیت فروپاشی در برابر زیاده‌خواهی‌های آمریکاست نه‌تنها از فشار خارجی بیشتر ارتزاق می‌کند، بلکه آن را به عنوان بخشی از نقشه سیاسی خود با نیت تحمیل خواسته‌هایش به حاکمیت به حساب می‌آورد.

 

* آیا حرف جدیدی ‌زده شد؟

همان‌گونه که پیش از این نیز مورد اشاره قرار گرفت موضع اخیر فائزه هاشمی در نوع خود بی‌سابقه است و هیچ‌کدام از نیروهای سیاسی داخلی و اعضای احزاب اصلاح‌طلب با چنین صراحتی نسبت به این مشی پشت‌ پرده اقرار نکرده بودند با این حال نمی‌توان منکر آن بود که آنچه عضو حزب کارگزاران سازندگی به زبان آورد سال‌ها در پس پرده کنش‌های سیاسی اصلاح‌طلبان قابل رویت بود. 

اصلاح‌طلبان که تمام اهتمام سیاسی خود را در دهه90 به عقب‌نشینی در برابر آمریکا و هضم در سیطره آن معطوف کرده بودند در تمام 4سال گذشته نیز از هیچ اقدامی برای محقق کردن اهداف دولت ترامپ فروگذار نکردند و چه در گفتار و چه در رفتار همواره منادیان پذیرفتن شکست در برابر فشار خارجی آمریکا و واگذار کردن امتیازات مطلوب ترامپ از جمله در زمینه نفوذ منطقه‌ای ایران و محور مقاومت بودند. «وطن امروز» پیش از این در گزارشی با عنوان «مخلصان ترامپ، چاکران بایدن» به تلاش همه‌جانبه جریان اصلاحات برای عقب‌نشینی در برابر ترامپ و یاری رساندن به وی برای تحقق اهدافش در ایران پرداخته و نوشته بود: «ترامپیست نامیدن جریان انقلابی، به بهانه اینکه همانند غرب‌گرایان به شکلی ساده‌لوحانه از تغییر دولت آمریکا مشعوف نشده بودند، از نخستین ساعات اعلام پیروزی بایدن پیگیری شد. آنها در شرایطی تلاش می‌کردند جبهه منتقدان دولت را که صحت گزاره‌های واقع‌بینانه‌اش در سال‌های گذشته ثابت شده بود، حامی ترامپ توصیف کنند که از قضا زمانی که آنها با تمام توان به دنبال نشان دادن چراغ سبزی به ترامپ بودند، این جریان در برابر تمامیت‌خواهی و زورگویی ترامپ ایستادگی کرده بود. از سوی دیگر حتی اگر فرضا در موقعیت فعلی نیز ایران موضعی قاطع برای پذیرش پیشنهادهای مذاکراتی دولت جدید آمریکا داشته باشد و در این جایگاه قرار گرفته باشد که هر گونه تعاملی را مشروط به بازگشت دولت این کشور به برجام کند، ثمره نپذیرفتن ایده «مذاکره بدون پیش‌شرط» غرب‌گرایان با ترامپ است».

خرداد سال۹۷ تنها یک ماه پس از خروج دولت آمریکا از توافق هسته‌ای بود که خبر انتشار نامه ۱۰۰ فعال اصلاح‌طلب با موضوع پذیرش «مذاکره بدون پیش‌شرط» با ترامپ خبرساز شد؛ نامه‌ای که در میان اسامی امضاکنندگان آن نام‌های آشنایی از برخی فعالان خارج‌نشین فتنه ۸۸ نیز به چشم می‌آمد. در بخشی از نامه مذکور از رهبر انقلاب درخواست شده بود «فارغ از جنگ‌های روانی کاخ سفید با یک تصمیم ملی اعلام کند حاضر به انجام مذاکرات بدون قید و شرط با آمریکاست تا قدمی در راه‌حل مشکلات و اختلافات برداشته شود». 

سعید حجاریان از دیگر چهره‌های اصلاح‌طلبی بود که آذرماه سال گذشته در گفت‌وگویی با اشاره به لزوم پذیرش فشارهای ترامپ گفته بود: «من معتقدم ترامپ به ‌دلیل ویژگی‌های شخصی و شکست‌هایی که در سیاست‌ خارجی‌اش خورده است، نیازمند یک برد ولو کوچک است تا از پیچ انتخابات ۲۰۲۰ بگذرد، لذا مسؤولان ما می‌توانند از این فرصت استفاده کرده و با ترتیبات دیپلماتیک از آخرین فرصت‌ها استفاده کنند تا مشکل تحریم‌ها را ولو به ‌صورت ناقص و موقت حل کنند!»

اما در رأس این جریان، حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهور نیز سال گذشته در جریان سفر آبه شینزو، نخست‌وزیر مستعفی ژاپن به تهران و پس از آنکه با جواب قاطع رهبر انقلاب مبنی بر عدم صلاحیت ترامپ برای دریافت پیام روبه‌رو شد، طبق آنچه جان بولتون در کتاب خاطرات خود نوشته است روحانی باز هم تمام تلاش خود را برای ارسال یک چراغ سبز به ترامپ انجام داد. او در بخشی از این کتاب به نقل از آبه می‌نویسد: «آبه دست‌کم از اینکه ایران فورا این ملاقات را علنی کرده گلایه داشت اما باز هم معتقد بود روحانی واقعا خواهان گفت‌وگو با آمریکاست و درباره اینکه روحانی چگونه پس از ملاقات آبه با [آیت‌الله] خامنه‌ای، در راهرو دنبال آبه دویده تا به او بگوید برداشتن تحریم‌ها می‌تواند به گشایش باب گفت‌وگو کمک کند، سخن‌سرایی کرد».

مورد دیگر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت روحانی بودکه طی 4 سال دوره ریاست‌جمهوری ترامپ بارها از مذاکره با دولت آمریکا گفت. ظریف حتی کم‌تر از یک ماه پس از شهادت سپهبد شهید سلیمانی، در موضعی نسنجیده از شرایط مذاکره با دولت ترامپ سخن گفت.

 

* اسرار هویدای اصلاح‌طلبان

پیوند گسست‌ناپذیری که اصلاح‌طلبان میان منافع و نقشه راه داخلی خود با اهداف سیاست خارجی آمریکا در مهار کشورمان برقرار کرده‌اند باعث شده تا عملا این جریان، همان‌گونه که در مصاحبه فائزه هاشمی عیان شد تحقق اهداف خود را در سایه تحقق اهداف آمریکا جست‌وجو کند. 

دل بستن به فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم و تبدیل کردن این فشارها به اهرمی برای وادار‌سازی نظام جمهوری اسلامی به پذیرش تعهدات تحمیل شده عیان‌ترین مساله‌ای بود که از سوی این عضو حزب کارگزاران بیان شد. در همین زمینه چندان جای تعجب نیست که چگونه اصلاح‌طلبان تمایل داشته و دارند نتایج انتخابات‌های داخلی را تبدیل به متغیری وابسته به تصمیمات خارجی کنند، آنچنان که وزیر امور خارجه به عنوان یکی از نمادهای مدیریتی اصلاحات در سال 93 در شورای روابط خارجی آمریکا صراحتا از نمایندگان این کشور برای پیروزی هم‌قطاران خود‌ طلب کمک می‌کند. 

با مجموعه این اوصاف، حرف‌های فائزه هاشمی پیرامون تمایلش به پیروزی ترامپ و امتداد یافتن فشارهای خارجی را می‌توان حرفی از اندرون خانه‌های اصلاح‌طلبان دانست که در محیط بیرونی و با صدایی بلند بیان شد و نامه سرگشاده محسن هاشمی به وی نیز ناشی از فشارهای عمومی به جریان اصلاحات به خاطر افشا شدن ماهیت آنان است.

***

ناکام‌سازی ایران، مرکز ثقل ذهنیت غرب‌گرایان

یکی از بخش‌های گفت‌وگوی اخیر فائزه هاشمی که در سایه اظهارات شاذ او در سوگواری شکست ترامپ کمتر مورد توجه و ارزیابی قرار گرفت موضعی بود که وی پیرامون سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی اتخاذ کرد. در حالی هاشمی سعی کرد با گزافه‌گویی پیرامون تاثیرات انکارناپذیر این سردار مقاومت در قدرت ایران تشکیک وارد کند که اساسا موفقیت شهید سلیمانی در شکست داعش و سایر گروه‌های تکفیری و متعاقب آن عدم توفیق دولت ایران در بهره‌برداری حداکثری از این پیروزی نشان‌دهنده شکاف موجود میان گفتمان انقلاب و گفتمان جریان غرب‌گرا است. 

هاشمی در این گفت‌وگو با اشاره به شخصیت شهید سلیمانی گفت: «الان که ایام سالگرد ترور آقای سلیمانی است ولی من نمی‌شنوم که یک‌ نفر بگوید آقای سلیمانی چه کار کرد. البته من آن دوره‌ دفاع‌مقدس و جنگ با عراق را می‌گذارم کنار، اشاره‌ام به جریان سوریه و بهار عربی به بعد است. نتیجه‌ عملکرد آقای سلیمانی و ما به‌ عنوان مقاومت چه شد؟ چه گرهی از مشکلات کشور ما را باز کرد؟ چه مسیری را برای توسعه باز کرده است؟ ما کجا می‌توانیم افتخار کنیم که مقاومت کردیم و حالا به این رسیدیم و توانستیم توسعه را در اقتصاد، سیاست، آزادی، سیاست خارجی و... به پیش ببریم. حداقل عنوان نشده است».

این پرگویی‌ها در حالی از سوی این چهره اصلاح‌طلب به زبان آمده است که روشن‌ترین گواه در موفقیت سیاست‌های منطقه‌ای شهید سلیمانی، دفع خطر حتمی حمله نیروهای تکفیری به ایران، مهار حداکثری آنها در منطقه و در نهایت تثبیت حوزه نفوذ کشورمان در مقابل جدی‌ترین دشمن منطقه‌ای یعنی رژیم صهیونیستی است. چنین دستاوردی که در نهایت آمریکا را وادار به عمل بزدلانه ترور این سردار قهرمان کرد در شرایطی است که دولت یازدهم و دوازدهم حتی در چیدن میوه این پیروزی نیز ناکام بوده و با دیپلماسی منطقه‌ای ضعیف خود حتی در به دست آوردن جایگاه مهمی در بازار این کشورها ناکام عمل کرد. با این حال، فارغ از عملکرد دستگاه سیاست خارجی دولت در مناسبات منطقه‌ای آنچه انکارناپذیر است، تلاش همه‌جانبه غرب‌گرایان برای مهار اهرم‌های قدرت ایران از جمله نفوذ منطقه‌ای کشورمان است. به عبارت دیگر «ناکام‌سازی ایران» و مهار توان بازدارندگی‌اش به عنوان مهم‌ترین مانع در برابر تجاوز خارجی یکی از جدی‌ترین خطوطی است که اصلاح‌طلبان همواره سعی در حمله به آن دارند. همزبانی صریح فائزه هاشمی با آمریکا، رژیم صهیونیستی و رژیم‌های مرتجع عربی منطقه در حمله به سردار شهید مقاومت نشان از خیز بلند این جریان برای تحقق اهداف دشمنان ایران دارد.   منبع: روزنامه وطن امروز

منبع: آخرین نیوز

کلیدواژه: تحریم های خارجی هاشمی رفسنجانی شهید سلیمانی فائزه هاشمی اصلاح طلبان سیاست خارجی غرب گرایان تحقق اهداف سیاسی خود اصلاح طلب منطقه ای تحریم ها باعث شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۶۴۱۷۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مهدی نصیری; زیر تیغ اصلاح‌طلبان و اصولگرایان/ توهم یا شوخی یا پروژه هدفمند؟! +جدول

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، واکنش ها به جنجال اخیر «مهدی نصیری» سوپر حزب اللهی دیروز و سوپر منتقد این چند ماه اخیر، ادامه دارد. او که در دهه ۶۰ و سال های حضورش در کیهان، در قامت یک چهره تند و افراطی جناح راست فعالیت می کرد، این روزها از منتهی الیه حکومت به منتهی الیه اپوزیسیون شیفت کرده است.

بنا بر آنچه عباس سلیمی نمین فعال سیاسی اصولگرا که سابقه همکاری با او را داشته است، روایت می‌کند او آن سال های ابتدایی بعد از انقلاب مواضع افراطی داشته و مواضع این روزهایش تلاش او برای پاک کردن آن مواضع از ذهن مردم است.

مصاحبه نصیری با بی بی سی فارسی و نسخه پیچی او برای اصلاح طلبان را باید در راستای همین مشی او تفسیر کرد. وی در این گفتگو خواستار آن شده که اپوزیسیون، شکاف بین مصطفی تاج‌زاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کند. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوری‌خواهی می‌توانند متحد شوند. نصیری از میرحسین موسوی، مصطفی تاج‌زاده، نرگس محمدی و فائزه هاشمی به عنوان افراد اصلاح‌طلبی نام برده که می‌توانند این جریان جدید را پوشش بدهند و برای رفع مشکلات کشور با سلطنت‌طلبان چاره‌اندیشی کنند.

ایده او در گفتگو با بی بی سی که یک هفته بعد از خروجش از ایران و حضور در کانادا، بیان شده است به سرعت واکنش اصلاح طلبان را به دنبال داشت.

سید محمد علی ابطحی، عضو مجمع روحانیون مبارز، در یادداشتی در شبکه اجتماعی ایکس، با تاکید بر اینکه مهدی نصیری سوپر افراطی حزب اللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزیسیون امروز شود، نوشت: «گفته اند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش می داند نه شاهزاده می تواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقه مند به همکاری با شاهزاده است.»

همچنین غلامحسین کرباسچی، مدیرمسئول روزنامه هم‌میهن، در واکنش به این مصاحبه، با اشاره به اینکه وی اصلا مهدی نصیری را فرد متعادلی نمی‌داند، گفته؛«نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرف‌هایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاح‌طلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر کسی از مخالفین نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، می‌فهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»

محمد مهاجری نیز در نقد حرف های نصیری در یادداشتی نوشته است؛«چه شده که شاهزاده را همسنگ تاج زاده و دیگران می دانید؟ صنمی با مصطفی تاجزاده ندارم، اما یک موی گندیده تاجزاده به همه هیکل شاهزاده کثیفی که وطن فروشی کمترین جرمش است و همه حامیانش شرف دارد. با برخوردهایی که با برخی چهره های سیاسی منتقد و حتی مخالف در داخل ایران شده بشدت مخالفم ، اما اینها چه دخلی دارند به آن شاهزاده بدنام بدکار؟»

سکوت اصولگرایانه؟

عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، اما موضعی متفاوت گرفت و سکوت اصولگرایان در این ماجرا را به چالش کشید. او در گفتگو با خبرآنلاین تاکید کرد؛«واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضع‌گیری صریحی می‌کردند، آنان که درباره همه چیز برای اعلام موضع پا به رکاب هستند در این مورد سکوت کرده‌اند. ولی چون نمی‌خواهند به انتساب گذشته ایشان اشاره شود یا به این علت که به درستی گمان می‌کنند موضع‌گیری آنان فاقد نفوذ است زحمت این کار را بر دوش اصلاح‌طلبان انداخته‌اند.»

این نقد عبدی با واکنش روزنامه اصولگرای جوان روبرو شد. این رسانه به نوعی مسئولیت این اظهارات نصیری را متوجه اصلاح طلبان کرده و با حمله به چپ گرایان نوشته است؛« مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد. اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شده‌اند، اما حالا که یک‌باره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابی‌گری محض زده است، دیگر کسی از اصلاح‌طلبان نمی‌پذیرد که نصیری را از خود ندانند.»

در جدول زیر مروری بر اظهارات انتقادی اشخاص و رسانه های مطرح اصلاح طلب و اصولگرا، به مصاحبه مهدی نصیری با بی بی سی، داشته‌ایم؛

ردیف

نام/ گرایش سیاسی

اظهارات

۱

محمد علی ابطحی/ فعال سیاسی اصلاح‌طلب

* آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزب اللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزیسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.

* نه بولتن نویسی واظهار نظرهای تند حزب اللهی اش در گذشته توانست ریشه اصلاح طلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونی اش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند.

۲

عباس عبدی/ فعال سیاسی اصلاح طلب

* مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیش‌گفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزاره‌های اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامه‌ای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.

*دنیای سیاست بیش از این که دنیای ایده‌ها باشد دنیای قدرت است. میان قدرت و ایده باید رابطه نزدیکی باشد. این حرف‌ها را دیگرانی هم در خارج زده‌اند ولی بسرعت به حاشیه رفته‌اند. در شرایط کنونی همان کسانی که علیه آنان حرف می‌زد، قدری از این فضا بهره‌مند می‌شوند. به نظرم یک دو راهی قرار خواهد داشت که هر دو سویش زیان است. ولی ایده او بیشتر ناشی از این است که سیاست به امری شخصی تقلیل یافته و گویی اراده‌های افراد به تنهایی منشأ اثرات تعیین کننده است. بعلاوه براندازی قابل جمع با اصلاح‌طلبی نیست.

۳

محمد مهاجری/ فعال رسانه‌ای اصولگرا

* چه شده که شاهزاده را همسنگ تاج زاده و دیگران می دانید؟ صنمی با مصطفی تاجزاده ندارم، اما یک موی گندیده تاجزاده به همه هیکل شاهزاده کثیفی که وطن فروشی کمترین جرمش است و همه حامیانش شرف دارد.

*برگردید آقای نصیری! منظورم برگشتن به تهران و قم نیست. این حق شماست که هرجای عالم می خواهید زندگی کنید. عده‌ای خوشحال می‌شوند که شما در مغرب زمین بمانید و به قول آنها تمام شوید. گروهی می‌گویند شما پلهای پشت سرتان را خراب کرده اید و برنمی‌گردید. من، اما پیش بینی ام این نیست.‌

۴

غلامحسین کرباسچی/ فعال سیاسی اصلاح طلب

* آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرف‌هایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاح‌طلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر کسی از مخالفین نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، می‌فهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.

*نصیری آن زمانی هم که در کیهان و پیش آقای شریعتمداری بود و جاهای عمومی کشور در دست آنان قرار داشت، فضاحتی علیه شخصیت‌های ملی، مذهبی و فرهنگی به وجود آورد و آن همه توهین، ناسزا و تهمت علیه آن افراد زد که آن زمان هم معلوم بود که ایشان تعادل ندارد. در حال حاضر هم به دنبال همان مسیر است فقط ورق را برگردانده است. می‌داند که کسی به او وقعی نمی‌گذارد و جایگاهی ندارد، می‌خواهد این سمت افراط را بگیرد تا دیگران به حرف او گوش بدهند.

*به نظر من آقای نصیری نه جایگاهی در محافل اصلاح‌طلب‌ها دارد، با توجه به سوابق ایشان، براندازها می‌فهمند که فقط به درد همین تبلیغات در رسانه‌هایی مانند ‌بی‌بی‌سی می‌خورد که مثلا حرف تازه‌ای زده شود. در هر صورت ایشان جایگاهی ندارد.

۵

علی باقری/فعال سیاسی اصلاح‌طلب

* از "شاهزاده" تا "تاجزاده"، فاصله‌ای به وسعت و عظمت مردمی‌ترین انقلاب تاریخ معاصر وجود دارد. ولو آنکه تحقق اهداف بلند انسانی و آرمانی آن انقلاب، دستخوش دست‌اندازی "نااهلان" و "نامحرمان" قرار گرفته باشد.

۶

محمود صادقی/ نماینده مجلس دهم

* اساسا بین تاجزاده، به عنوان یک اصلاح‌طلب دموکراسی‌خواه مخالف با قدرت متمرکز فردی و شاهزاده به عنوان نماد بازگشت به سلطنت موروثی فرد محور هیچ‌ وجه اشتراکی وجود ندارد. آقای نصیری ترسم نرسی به کعبه‌ ای اعرابی! کاین ره که تو می‌روی به ترکستان است.

۷

جواد امام/فعال سیاسی اصلاح‌طلب

* نصیری یک چهره اصولگرای تند و رادیکال است که در رزومه او فعالیت در روزنامه کیهان درج شده است. امروز حسین شریعتمداری وارث دیدگاه‌هایی است که قبلا توسط مهدی نصیری‌ها پایه‌گذاری شده بود. در عین حال مشخص نیست آیا اظهارات نصیری در راستای یک پروژه تعریف شده، مطرح شده یا پای موارد دیگری در میان است.

۸

شهاب‌الدین طباطبایی/فعال سیاسی اصلاح طلب

* اظهارات مهدی نصیری تکرار یک شوخی بی‌مزه و توهمی است که ۱۴۰۱ هم براندازان خارج نشین برایشان ایجاد شده بود. نه مردم و نه نخبگان سیاسی هیچکدام نگاهشان به بیرون از کشور نیست.

۹

حمیدرضا جلایی‌پور/فعال سیاسی اصلاح طلب

* این طرح نه جدید و نه جدی است و قبلا توسط آقای رضا علیجانی و یکی از سخنرانان همایش نجات ایران مطرح شده بود. اما دربارهٔ طرح مجدد این ایده توسط آقای نصیری، به طور خاص نقد اصلی دارم.

*آقای نصیری چه زمانی که در کیهان بنیادگرایانه و اقتدارگرایانه علیه مصلحان می‌نوشتند و بعد با گرایشی شبه‌تفکیکی هر گونه مدرن‌شدن و همهٔ دستاوردهای علمی و عرفانی بشر را تخطئه می‌کردند و چه امروز که طرفدار نوعی انقلاب آرام شده‌اند و پیشنهاد چنین ائتلافی را می‌دهند در دیدن واقعیت و پیچیدگی‌اش ضعف شدیدی داشتند و با رویکردی هیجانی که بلوغ شناختی ندارد، به خاطر شیفتگی به ایده‌ها و تغییرات رادیکال در نظر از روی واقعیت می‌پریدند.

*به نظر من رضا پهلوی با شکست شدید «همبستگی»اش و حمایت بی‌شرمانه از نتانیاهو نمی‌تواند، حتی در آینده، مورد حمایت اکثریت ایرانیان قرار بگیرد و در این چندماه اسرائیل‌شیفتگی‌اش و به ویژه بعد از عملیات وعدهٔ صادق و روشن شدن امتناع آمریکا و ناتوانی اسرائیل در حملهٔ نظامی به ایران ضربهٔ کاری‌ای خورده است. عجیب است که بعد از این افول شدید آقای نصیری به فکر احیای او و ائتلاف با او افتاده است.

10

عباس سلیمی‌نمین/ فعال سیاسی اصولگرا

* آقای نصیری مجبور است که این‌ کار را برای فراموش شدن مواضع تند و افراطی خود در گذشته انجام دهد. روز به روز مواضع افراطی‌تری اتخاذ خواهد کرد تا اینگونه پذیرفته شود. هیچ‌کس نمی‌تواند به او اعتماد کند و در این وادی بیشتر سقوط خواهد کرد. بنابراین، فاجعه‌ای رخ خواهد داد که در رابطه با منافقین و سایر نیروهای افراطی رخ داد.

* قبلا مواضع افراطی داشتند الآن تفریطی. ایشان بر این باور بود که زن برای لذت‌بخشی به مرد آفریده شده است. هرچی به ایشان گفته می‌شد که این دیدگاه با نظر اسلام نمی‌خواند و نظرات امام خمینی(ره) و رهبری این‌گونه نیست، حرف خودش را می‌زد. در بحث تکنولوژی هم یک دیدگاه بسیار عقب‌افتاده داشت که این‌ها نشانه مدرنسیم است و نباید استفاده کنیم.

* شما یک وقتی جریان اصلاح‌طلب را نقد می‌کنید، اشکالی ندارد و خوب است، یک عده‌ هم اصولگرایان را نقد می‌کنند و بسیار خوب است اما هتاکی و حرمت‌شکنی هرگز نقد نیست. در گذشته یک‌بار آقای مخملباف درباره زندگی خودش در یک جلسه خصوصی توضیحاتی ارائه کرد و یک بحثی را درباره مادرش بیان کرد. من هر چه به آقای نصیری گفتم که این حرف در جلسه خصوصی بیان شده و درز پیدا کردن آن خلاف اخلاق است، شما یک موضع و نقدی را به نسبت به آقای مخملباف نسبت به کارهای هنری دارید، اما نباید به مادر او پرداخته و در روزنامه منعکس کنید، غلی رغم تذکر جدی که به ایشان داده شد، این مطلب را منعکس کرد.

11

حسین نورانی‏‌نژاد/ قائم‌‏مقام دبیرکل حزب اتحاد ملت

* مرور یکی از اتفاق‌های اخیر برای شناخت فضای سیاسی کشور خالی از لطف نیست. چند روز پیش آقای مهدی نصیری در مصاحبه بی‌بی‌سی فارسی پیشنهاد شاذ «جبهه‌ای از شاهزاده تا تاجزاده» داد. شاذ از آن جهت که قرابتی بین این دو در جزء و کل سیاست نیست. از تبار و خاستگاه که بگذریم، یکی استقلال از دولت‌های خارجی را اصل می‌داند و دیگری در پی تجمیع نیروهای خارجی علیه حاکمیت با هدف قدرت گرفتن خودش است.

* یکی در پی گذار به دموکراسی است و دیگری در پی گذار به خودش. اساساً طبیعی است که ائتلاف با «شاهزاده» معنایی ندارد جز پذیرش سروری شاهزاده و حداکثر یافتن جایی ذیل دم و دستگاه او. شاه که با کسی فالوده نمی‌خورد. کما اینکه در پی تلاش برای مصادره اعتراضات ۹۶ و ۹۸ شعارهای سلطنت‌طلبانه حتی در شکل واکنشی داده نشد، اما رضا پهلوی با عده‌ای دیگر شورایی ائتلافی درست کرد که به چند ماه نکشیده برچیده شد.

* به هرحال، این پیشنهاد عجیب از جانب آقای نصیری داده شد. پیشنهادی که برای یک برانداز که تنها به «گذار از» با هر هزینه‌ و هر سرانجامی فکر کند شاید معنادار باشد، اما برای آنکه «گذار به» و چگونگی آن را اصل می‌داند، نمی‌تواند معتبر باشد.

* آقای نصیری که عضو هیچ جریان سیاسی خاصی محسوب نمی‌شود که آن مجموعه را در مظان اتهام و پاسخگویی قرار دهد. پس این همه موضع‌گیری و مصاحبه‌ها و یادداشت‌های قطاری که با شدت و حدت خاصی هم بیان می‌شوند، به چه معناست؟ به‌خصوص که حاصل این هیاهو چیزی جز جدی کردن این ایده و مشابه آن در آینده نیست. اما به نظر می‌رسد که این محاسبات در موضع‌گیری‌ها ملاحظه نشده است.

* می‌توان پذیرفت که برخی افراد در نتیجه فضای شکل‌گرفته در این باره ورود کرده و حرفی زده باشند. اما نوع ادبیات به‌کاررفته و غلظت آن و تعداد زیاد مواضع، با عرض پوزش از بسیاری از افراد محترمی که در این باره ورود کردند، نشان از نوعی انجام وظیفه و ریاکاری سیاسی دارد. شاید بیان غیرمستقیم اما روشن تاج‌زاده که در پی این هیاهوها و بعد از ملاقات هفتگی با خانواده، فایل صوتی مناظره‌اش با مراد ویسی در نقد سلطنت‌طلبی را بازنشر و در کانالش دیده شد، نمونه‌ای از یک واکنش کافی باشد.

12

سید عبدالجواد موسوی/ روزنامه نگار اصلاح طلب

تحلیلی که من بر اساس شناختم از مهدی نصیری دارم. او هر پروژه ای را که در این سال ها کلید زده از عدالتخواهی تا دشمنی با فلسفه و عرفان، و عصر حیرت، خیلی زود به نقطه جوش رسانده. یعنی در همه این موارد تا ته خط رفته. روزی هم که شروع کرد به انتقادهای بی پروا و صریح از حاکمیت، من و چندتن از دوستانی که او را تا حدودی می شناختیم حدس می زدیم کار به این جاها بکشد. فعلا در نقد تئوری اتحاد شاهزاده و تاجزاده چیزی نمی گویم جز این که این تئوری زاییده آن شتابِ منحصر به فرد است.

13

روزنامه سازندگی/ رساانه اصلاح طلب

* مهدی نصیری در سال‌های اخیر به ناگهان مسیر سیاسی خود را از چپ رادیکال انقلابی به راست افراطی و سلطنت‌طلب تغییر داد و با راه‌اندازی یک کانال تلگرامی آنچنان مطالب تند و تیزی علیه حاکمیت نوشت که برای کسانی که او را می‌شناختند، حیرت‌انگیز بود. کسانی که کیهان اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ را می‌خواندند، فراموش نکردند که وی چگونه به یک فیلمساز ایرانی به دلیل تراشیدن ریش‌هایش خرده گرفت و او را از دایره حزب‌الله خارج خواند و در گام بعدی مادر آن فیلمساز را صیغه‌ای خواند و با این جمله جنجالی به پا کرد.

* اکنون مردی با آن سوابق در رادیکالیسم از این سو افتاده است. او چندی مطالب تند و تیزی را علیه حاکمیت منتشر کرد بی‌آنکه بازداشت شود. در حالی که دیگران با مطالبی خفیف‌تر از آنچه نصیری می‌نوشت، بازداشت و دادگاهی می‌شدند. حال وی بی‌هیچ مانعی به خارج از کشور رفته و در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی، رضا پهلوی را شاهزاده می‌خواند و او را پیشاپیش بر سریر پادشاهی می‌نشاند و از جانب کسانی که در دوره سلطنت شکنجه شدند، زندان افتادند و ستم و ظلم دیدند، سخن می‌گوید و خواهان یک اتحاد نامقدس می‌شود. آقای مهدی نصیری «این تذهبون»؟ به کجا چنین شتابان؟ شما آیا نماینده مهندس میرحسین موسوی هستید که از جانب او که سال‌ها در حصر است، سخن می‌گویید؟ شما آیا نماینده جمهوری‌خواهان ایرانی هستید و سخنگوی آنها شده‌اید؟ تاج‌زاده اگر قرار بود پیوندی با رضا پهلوی داشته باشد که در ایران نمی‌ماند. از افکار فائزه هاشمی علیه سلطنت‌طلبان خبر دارید؟ نرگس محمدی چیزی در این خصوص نوشته که شما باور کردید باید چنین پیشنهادی بدهید؟

14

روزنامه فرهیختگان/ رسانه اصولگرا

* در نگاه اول مشخص است نصیری دیگر توان فکر کردن یا ایده تازه‌ای به همراه ندارد و سرخورده از وضعیت فعلی به رادیکالیسمی تند روی آورده است. قرار دادن پهلوی و تاج‌زاده دقیقا همان پازلی است که برخی از رسانه‌های حکومت هم سال گذشته به آن اشاره داشتند و حالا نصیری آن را به‌صراحت بیان می‌کند و به‌وضوح مشخص می‌کند همایش آینده ایران دقیقا طراحی و پازل دستگاه‌های غربی برای براندازی بوده است. آنچه رسانه‌های حکومت بیان می‌کردند فقط یک تحلیل نبوده و کاملا مصادف است با صحنه‌ای واقعی؛ چراکه یکی از سخنرانان اصلی آن جلسه مهدی نصیری بوده است.

* اما به نظر بحث نصیری دارای فرامتن پراهمیتی است. نصیری در واقع با زدن چنین حرف شاذی نشان می‌دهد که اپوزیسیون ایران نه از شکست‌های گسترده در سال‌های اخیر بلکه از تحولات جهانی که در حال شکل‌گیری است هم حیرت‌زده شده‌اند و نمی‌دانند چطور خود را از وضعیت به‌شدت سختی که در آن قرار گرفته‌اند نجات دهند.» واکنش تند و انتقادی چهره‌های شناخته‌شده اصولگرا و اصلاح‌طلب به سخنان نصیری و خط جداکننده‌ای که خیلی پررنگ روی این مرز کشیدند، نشان از تمیز دادن خط‌مشی چهره‌های شناخته‌شده اصلاح‌طلبی و اصولگرا از آنچه نصیری در خیال خود می‌پروراند، دارد و به او گوشزد می‌کند با چنین سخنانی نمی‌تواند برای خود یار بخرد و هم‌تیمی جذب کند و حالا باید دید سریال سرنوشت این نواپوزیسیون تازه‌مهاجرت‌کرده از کشور تا کجا ادامه خواهد داشت.

15

روزنامه جوان/ رسانه اصولگرا

* مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد.

* نصیری عین اصلاح‌طلبان است، بلکه خود اصلاح‌طلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرف‌های پشت‌صحنه را که از او می‌پسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام می‌آموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارش‌شده تاج‌زاده را به این زودی بسوزانید! شما اکنون ترسیده‌اید و یک به‌یک به صحنه می‌آیید و نصیری را تکفیر می‌کنید. اما مگر می‌شود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامه‌نگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر می‌کنید خودتان را تکفیر می‌کنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.

* سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود می‌برند و به اردوگاه اصلاح‌طلبی می‌زنند. نمی‌دانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمی‌کردند که از آن دولت و حمایت‌ها به جایی برسند که اکنون حرف مشترک‌شان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری به‌تعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!

16

روزنامه صبح نو/ رسانه اصولگرا

* سخنان مهدی نصیری در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی واکنش برانگیز شده است. او در این مصاحبه از ضرورت اتحاد اپوزیسیون جمهوری اسلامی سخن گفته؛ یعنی اتحاد شاهزاده با تاج‌زاده. جمهوری‌خواهان با هواداران سلطنت. این سخنان چندان قابل نقد نیست، نه از آن باب که سخن بسیار دقیق و فکر شده‌ و ایده‌ای است که از عطاری هیچ‌کس جز عطاری نصیری نمی‌توانسته بیرون بیاید، نه از تاج‌زاده که از شاهزاده تا مسیح هم نتوانستند چند ماهی دور یک میز بنشینند و امروز به یکدیگر فحش‌های مثبت ۱۸ می‌دهند. بنابراین امتناع این ایده از روز روشن‌تر است. و باز نه جای تعجب که نصیری چنین سخنانی را بر زبان رانده که جای تعجب نیست؛ چراکه مسیر هر فرد رادیکالی، افتادن در چرخه رادیکالیسم است.

* باید مسیر طی شده و جریان روشنفکری ایرانی نقد شود که امروز مهدی نصیری در این نحله خود را قرار داده است. نقد روشنفکران نه از باب غرض با این جماعت، بلکه از فرط بیگانگی است که با جامعه دارند و رؤیاهایی که این‌ها در دویست سال اخیر به جای فکر، ایده و اندیشه پیشرفت به‌عنوان جنس بنجل به مردم ایران فروخته‌اند و به جای پیشرفت و توسعه برای مردم ایران، وضعیتی ایجاد کردند که بعد از دویست سال دوباره ایده بازگشت به وضعیت دویست سال گذشته را تئوریزه می‌کنند.

* روشنفکر ایرانی ۲۰۰ سال است که اسیر این توهم است، از مردم سخن می‌گوید؛ اما فهمی از مردم ندارد. روشنفکر ایرانی که علیه سلطنت شورید و امروز دوباره به سلطنت رسیده است. زمانی مخالف شهر بود و زندگی در روستا را تئوریزه می‌کرد و امروز مقلد غرب و مدرنیته شده است.


۲۷۲۱۹

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901698

دیگر خبرها

  • مهدی نصیری; زیر تیغ اصلاح‌طلبان و اصولگرایان/ توهم یا شوخی یا پروژه هدفمند؟! +جدول
  • مجری جنجالی صداوسیما به اصلاح‌طلب و اصولگرا رحم نکرد: حرامید! +تصویر
  • ایران ۷ شخص و ۵ نهاد آمریکایی مرتبط با جنگ علیه فلسطینیان را تحریم کرد
  • ایران ۷ شخص و ۵ نهاد آمریکایی را تحریم کرد
  • تحریم های جدید ایران علیه آمریکا
  • مجری صداوسیما: اصلاح طلبی نطفه‌اش حرام است و اصولگرایی لقمه‌اش!
  • (ویدیو) تعریف متفاوت محسن هاشمی از فائزه، مهدی و میرحسین موسوی
  • اصلاح طلبان در کدام حوزه های انتخابیه کاندیدا دارند؟
  • جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده
  • اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است