۷ سال فرصت سوزی وزارت نفت/ پالایشگاه سیراف تبدیل به آهن ضایعاتی می شود؟
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۷۲۵۴۰۸
فعالیت پالایشگاه سیراف که قرار بود به رشد تولید ناخالص داخلی کمک کند، در هالهای از ابهام قرار داد.
به گزارش مشرق، در برنامهای که بیژن زنگنه برای انتخاب به عنوان وزیر نفت دولت دوازدهم به مجلس شورای اسلامی ارائه داد، شروع طرح ۴۸۰ هزار بشکهای فراگیر پالایشی سیراف با خوراک میعانات گازی، به عنوان یکی از دستاوردهای مهم او در دولت یازدهم بیان شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در بخش راهکارها و راهبردهای عملیاتی که زنگنه در این برنامه برای اجرا در دولت دوازدهم بیان کرده نیز، به بهره برداری رساندن این طرح با هدف تغییر رویکرد از صادرات نفت خام به صادرات فرآوردههای با ارزش افزوده بالا، ذکر شده است.
در سال ۱۳۹۳ به منظور انجام فاز توسعهای و به بهره برداری رساندن این طرح، شرکت زیرساخت فراگیر پالایشی سیراف در قالب قرارداد EPC تاسیس و عملیات اجرایی طرح نیز از خرداد ۱۳۹۴ آغاز شد.
محصولی که قرار است این پالایشگاههای ۸ گانه به صورت سالیانه تولید کنند، شامل ۰.۵ میلیون تن گاز مایع تصفیه شده، ۴.۵ میلیون تن نفتای سبک تصفیه شده، ۷ میلیون تن نفتای سنگین تصفیه شده، ۳.۶ میلیون تن سوخت جت و ۴ میلیون تن نفت گاز مطابق با استاندارد یورو ۵ است.
از قرارگیری محل اجرای این طرح در بین فازهای ۱۳ و ۱۹ پارس جنوبی و دسترسی ارزان قیمت به خوراک (میعانات گازی) به دلیل کاهش هزینههای انتقال و پمپاژ، گاز طبیعی به عنوان سوخت، بندر جهت صادرات فرآوردهها، شبکه برق و آب دریا که منتهی به کاهش هزینههای سرمایه گذاری ثابت میشود نیز، به عنوان مزایای اجرای آن نام برده شده است.
همچنین مقرر شده که این طرح از معافیت ۱۰ ساله مالیات بر درآمد، معافیت مالیات بر ارزش افزوده و تخفیف در خوراک میعانات گازی به میزان ۵ درصد فوب خلیج فارس برخوردار باشد.
افزایش ۲۲ درصدی ظرفیت پالایشی با پالایشگاه سیراف
در برنامه این طرح گفته شده که پالایشگاههای میعانات گازی سیراف حدود ۲۲ درصد به ظرفیت پالایشی کشور اضافه خواهند کرد، همچنین ظرفیت خوراک مایع که میتواند در صنعت پتروشیمی کشور مورد استفاده قرار گیرد، حدود ۱۳۰ درصد افزایش مییابد. در مجموع این طرح میتواند به میزان ۵۷ درصد به ظرفیت خوراک گاز و مایع پتروشیمیهای کشور بیافزاید که منجر به افزایش ۰.۳ درصدی تولید ناخالص داخلی کشور میشود.
با توجه به نکات گفته شده، طرح فراگیر پالایشی سیراف به عنوان اولویت اول برنامه ملی اقتصاد مقاومتی وزارت نفت در سال ۱۳۹۶ انتخاب شد، اما آیا دستیابی به این آمار و ارقام شدنی است؟ چه چیزی باعث شد تا وزیری که پالایشگاه سازی را "کثافت کاری" میداند، سیراف را در اولویت اول خود قرار دهد؟
همانطور که گفته شد، عمده محصول نهایی این پالایشگاهها نفتاست که یکی از محصولات میانی نفت به شمار میرود. نکته قابل توجه این جاست که بسیاری از کارشناسان تولید این محصول و اجرای طراح پالایشی سیراف را در شرایط فعلی دارای صرفه اقتصادی نمیدانند چرا که تنها با توسعه صنایع پایین دستی میتوان از خام فروشی آن جلوگیری کرد.نفتا محصولی است که میتواند به بنزین و سایر فرآوردههای پتروشیمیایی تبدیل شود و در شرایطی که هنوز زیرساختی برای تبدیل این حجم بالای نفتای تولیدی سیراف به بنزین یا فرآوردههای دیگر فراهم نشده، تنها راه این است که مستقیما به خارج کشور صادر شود.
ادعای وزارت نفت برای استفاده از بخش خصوصی؛ واقعیت یا شعار؟
جالب این جاست که وزارت نفت در واکنش به این انتقادات میگوید که دست سرمایه گذاران بخش خصوصی را برای ایجاد صنایع پایین دستی استفاده کننده از نفتا به عنوان خوراک باز گذاشته است؛ حال آن که مطابق با هر منطقی که در نظر بگیریم، وزارت نفت قبل از تلاش برای ایجاد چنین پالایشگاه عظیمی، ابتدا باید زیرساخت لازم برای تبدیل محصول آن به فرآوردههای با ارزش اقتصادی بالاتر را فراهم میکرد.
از با صرفه بودن یا نبودن اجرای این طرح که بگذریم، انتقاد بزرگتر این است که قرار بود بر اساس برنامه وزیر نفت در زمان کسب رای اعتماد از مجلس شورای اسلامی، این طرح تا پایان دولت دوازدهم آماده بهره برداری شود، اما با وجود آن که تنها چندماه دیگر تا پایان سکانداری بیژن زنگنه بر وزارت نفت باقی مانده، هنوز خبری از پیشرفتهای این طرح به گوش نمیرسد.
هدایت اله خادمی، کارشناس حوزه نفت و انرژی در گفت و گو با خبرنگار اقتصاد و انرژی گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، انتقاد خود به طرح پالایشگاههای سیراف را اینطور بیان کرد: من در مجموع عملکرد وزارت نفت را مثبت ارزیابی نمیکنم، آن همه تبلیغات کردند که میخواهند یک طرح عظیمی را راه اندازی کنند، اما اصلا معلوم نشد که به کجا رسید.
او افزود: صرف نظر از این که آیا محصول آن صرفه اقتصادی دارد یا نه، بحث مهم این است که آن همه تبلیغ کردند و چندین میلیارد تومان هزینه برای مراحل اولیه کار انجام دادند، اما در نهایت کار را نیمه کاره رها کردند. این طرح که قرار بود طی این سالها به بهره برداری برسد، اکنون فقط یک زمین خاکی با یکسری تجهیزات اولیه است.
خادمی در پایان گفت: ایراد اصلی کار اینجاست که مدیران فعلی هرچند که خودشان انسانهای خوبی باشند، اما تخصص لازم را ندارند. نه آقای زنگنه و نه آقای کرباسیان هیچ کدام تخصص نفت ندارند؛ هر کدام در حوزه تخصصی خودشان شاید بهتر عمل کنند، اما میدانیم که نفتی نیستند و فقط در وزارت نفت فعالیت میکنند.
شعار جلوگیری از خام فروشی و تکمیل زنجیره ارزش افزوده، سالهاست که از سوی مدیران مختلف کشور ما سر داده میشود، اما میتوان گفت که مهمترین کار برای جلوگیری از خام فروشی این است که قبل از سرمایه گذاری برای اجرای طرحهایی مانند پالایشگاههای ۸ گانه سیراف، ابتدا باید زیرساختهای لازم برای استفاده از محصول آنها به عنوان خوراک در سایر صنایع فراهم شود؛ در غیر اینصورت چارهای جز فروش محصولات میانی نفت که هرچند نفت خام محسوب نمیشوند، اما ارزش کمتری از فرآوردههای نهایی آن دارند، باقی نخواهد ماند.
منبع: باشگاه خبرنگارانمنبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا شهید سلیمانی وزارت نفت شبکه برق دولت یازدهم دولت دوازدهم پارس جنوبی زنگنه بیژن زنگنه میعانات گازی مجلس شورای اسلامی پالایشی سیراف پالایشگاه ها میعانات گازی بهره برداری فرآورده ها وزارت نفت میلیون تن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۲۵۴۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبائی پیرامون حضور وزیر علوم در این دانشگاه: آقای زلفیگل! شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! شما اخراج اساتید ضد انقلاب و اسلام و دین از دانشگاه را، تبدیل به ابزاری برای تسویهحسابهای شخصی کردید
به گزارش جماران؛ بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبائی پیرامون حضور وزیر علوم در این دانشگاه در پی می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر زلفیگل؛
وزیر محترم نهادِ علم جمهوری اسلامی
سلام علیکم
به مهد علوم انسانی و جمع دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی(ره) خوش آمدید. از اینکه تصمیم گرفتید بالاخره پس از سه سال از زمان شروع وزارتداریتان، در میان دانشجویان دانشگاهی حاضر شوید که بارها بهصورت تشریفاتی و اداری در آن حضور یافتهاید، بسیار خرسندیم.
و اما بعد..
امروز حدود سه سال از زمانی که شما از عنوان «استاد عالی شیمی در سنگر خود یعنی آزمایشگاههای شیمی» خداحافظی کردید و عازم ساختمان وزارت علوم شدید گذشته است. هرچند برای ما پرسش مهمی است که با چه افق و تدبیری شیمیدان نمونه کشوری باید در مقامِ عالی وزارتخانهای قرار گیرد که ماهیت آن هیچ نسبتی با سررشتهی دانشگاهی وی ندارد، اما بگذریم و به اصل مطلب بپردازیم …
آقای وزیر!
شنبه هفته جاری - سالروز بیانات تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ بود. بیاناتی که یک روز بعد بهانهای برای آغاز انقلاب فرهنگی شد. اینکه متولیان انقلاب فرهنگی دانشگاهها چگونه آن را از اهداف اصیل خود دور کردند و بهانهای برای تسویهحسابهای شخصی در آن دوره قرار دادند، موضوع بحث ما نیست.
اما شما وزیر محترم و حضار این جلسه را فقط به یک جمله متوجه میکنیم : «دانشگاهها باید تغییر بنیانی کنند و باید از نو ساخته بشوند». عنایت دارید پس که انقلاب فرهنگی رسالتِ لحظهای شما و پیشینیان شما در وزارت علوم بوده است. انقلابِ فرهنگی! انقلابْ و نه ادارهٔ روزمرّه؛ فرهنگی و نه امنیتی!
پس ما در سالگرد روزی میزبان شما در دانشگاه علامه طباطبائی (ره) هستیم که چنین رسالتِ سیاسیای از زبان عارف انقلابی تاریخِ ما، امام روح الله خمینی (ره) خطاب به شما و جایگاه شما صادر شده است؛ چه خوش باشد که همین «گزاره تاریخی» هم معیار نقد و بررسی عملکرد حضرتعالی در صدارت وزارت علوم باشد! آیا شما در مسیر تحول بنیانی دانشگاه هستید آقای زلفیگل؟!
علاقهمندیم بهعنوان بسیجیان خمینی (ره) و سربازان امام خامنه ای در سنگر مهمترین دانشگاه علوم انسانی کشور، سخنِ آخر را اول به شما بگوییم :
«آقای زلفیگل! شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! همانطور که پیشینیان شما ندانستند از جانِ دانشگاه چه می خواهند و آن را به بیراهه کشاندند، شما هم نسبتی با رسالت مذکور تاکنون نداشتهاید!»
اما چرا میگوییم شما اشتباهی بودید؟
شما با افتخار در روز دفاع از خویش در مجلس شورای اسلامی و در مقابل چشمان ملت ایران، از ایدههای خودتان برای تقویت «دانشگاه کارآفرین» سخن گفتید. محض اطلاع عرض میکنیم آقای وزیر که این سیاست محبوبِ شما، یعنی کارآفرین کردن دانشگاه، نه فقط سیاست شما و اصلاحطلبان پیش از شما بلکه یک سیاست جهانی-غربی جهتِ «تبدیل دانشگاه به بنگاه» بوده است!
این راهبرد سالهاست دانشگاه مظلوم انقلاب اسلامی را تبدیل به «بنگاههای پروژهبگیری» کرده است که اساساً با طرح «دانشگاه جمهوری اسلامی» امام خمینی (ره) فاصله دارد. در دانشگاه کارآفرینِ شما خلاقیت فکری-دانشجویی مُرده است و «پول و کار» حرف اول را میزند. دانشگاه تبدیل به بنگاه استارتاپی شده و در آن علم، رخت بربسته است و منافع شخصی، گروهی، حزبی، شرکتی و پروژهای حرف اول را میزند. در این وضعیت دیگر چیزی به عنوان دانشجوی آزاده و استاد دانشگاه مستقل باقی نمیماند. چیزی به اسم شور و اشتیاق دانشجویی و برنامه پژوهشی مستقل، بروز پیدا نمیکند.
در این شکل دانشگاه، صرفاً پیمانکارِ دولت و شرکتهای بزرگ تلقی میشود و هزینههای خود را از طریق حل مشکلات فنی و تکنیکی دولتها و بازار تامین میکند. دانشگاه به سمت مسائل کاربردی متمایل میشود و تحقیقات بنیادی در علوم پایه و انسانی که نسبت کمتری با مسائل کارکردی دارند و اساساً کمتر پولساز هستند، به حاشیه میروند. این «سیاست» میراثی است که آقای ستاری معاون علمی سابق رئیس جمهور دولت امید، برای شما و رئیس جمهور محترم فعلی و البته دیگر ارکان حاکیمت به ارث گذاشته است!
یکی از مهمترین دستاوردهای دانشگاه کارآفرین، از ابتدای دهه ۹۰ تا اکنون که با شما سخن میگوییم «سیاستزدایی از محیط دانشگاه» بوده است. سیاستزدایی یعنی چه؟ یعنی تضعیف هدفمندِ تشکلهای دانشجویی. یعنی اولویت رفاه و ساختوساز عمرانی بر تقویت بنیهٔ فکری دانشگاه. یعنی ترس از آزاداندیشی دانشگاهی. یعنی سپردن افسار دانشگاه به نهادهای محترمِ حراستی-امنیتی. یعنی سوقدادن دانشجو به سوی اندیشه کارآفرینی بهجای اندیشه سیاسی. یعنی خالی شدن دانشگاه از اساتید دینمدار، میهندوست و متعهد به چارچوبهای ملی سرزمینی. یعنی غلبه چاپلوسی. یعنی خنثی بودن طرحها و واحدهای درسی. یعنی حضور تشریفاتی مسئولین حکومتی. اینها فقط مصادقی از سیاستزدایی است آقای وزیر.
اما دانشگاه از منظر ما آقای زلفیگل پیمانکارِ هیچکس نیست. دانشگاه بنگاه اقتصادی و تجاری نیست. دانشگاه مرکز کارآفرینی نیست. «دانشگاه، دانشگاه است و رسالتش طرح مسئله برای سیاست است و این رسالت فقط و فقط به دست دانشجو و استاد متعهد و آگاه رقم میخورد.».
البته این سیاستهای کارآفرینی، اقتصاد کشور را هم به سمت الگوهای خدماتی برده و دانشجویان و دیگر اقشار را، از ورود به عرصه مهم تولید منع کرده است. نمونهاش را میخواهید؟ دانشگاه شریف و دانشگاه علامه طباطبائی!
آقای وزیر!
مدت مدیدی است پارک علم و فناوری دانشگاه شریف، مهمتر از خودِ دانشگاه شریف نزد شما مسئولین جلوه کرده است. مدت مدیدی است بودجههای هنگفت برآمده از قانون تقویت دانشبنیان، دانشگاهیان را به مدیران شرکتی تبدیل کرده است. مدت مدیدی است دانش تاریخی ایرانی-اسلامی در تمامی حوزههای علمی، جایش را به «مدلهای خلاقیت زیستبوم فناوری استارتاپی» داده است. مدت مدیدی است همین دانشگاه علامه طباطبایی، هیچ رنگ و بویی از علوم انسانی درش باقی نمانده است و در عوض پارکینگ مسئولین و منسوبین بازنشستهٔ همهی دولتها شده است! البته به تازگی آقای معتمدی پارک علم و فناوری هم قرار است راهاندازی کنند که طبق شواهد موجود ما، چیزی جز بازتکرار فاجعه اکوسیستم استارتاپی دانشگاه شریف نخواهد شد. دانشگاه مظلومِ علامه امروز نه تنها فقط از کمرمقی و بی انگیزگی مدیریتی، بلکه از سردرگمی طراحی ایده اختصاصی علوم انسانی خویش رنج میبرد و البته همین معضل با نزاعهای طایفهای داخل دانشگاه نیز آمیخته شده است!
پس آقای زلفیگل!
وقتی از نجات دانشگاه و احیاء نهاد علم و تحول بنیادین دانشگاه سخن میگوییم، از ارادهها و تصمیمهای پولادین برای برچیدن چنین وضع اسفناکی سخن به میان میآوریم. شما در بیش از دو سال گذشته، صرفاً به اداره و رفع و رجوع امور این وزارتخانه حساس و مهم فکر کردهاید که البته در همان هم ناتوان بودهاید و به همین سبب به عقیده بسیاری از متخصصان، مستحقترین وزیر دولت آقای رئیسی برای برکناری بودهاید. و الحق که معاونین وزارتخانهٔ شما بیشتر برای جایگاهی که در اختیار داشتهاند ایده و دستاورد داشتهاند تا شما.
از کارنامهای که در ایام انتصاب رؤسای دانشگاهها داشتید، کمیته انتصابات وزارت علوم را از موضوعیت انداختید، عملاً رؤسای ناکارآمدی را در دانشگاههای کشور منصوب کردید و نتیجه این همه بیتدبیری را در بلوای ۱۴۰۱ دیدید، تا نگاهی که در طول این چند سال به تشکلهای دانشجویی و اساساً بافت فرهنگیِ دانشجویی بهعنوان «مجموعههای پرادعا و غیرکاربردی» البته برخلاف نظر رهبری انقلاب اسلامی داشتهاید و این در جلسات خصوصی بیشتر خودش را نشان داده، نمایانگر رویکرد مدیریتی و عملکرد شماست!
جناب وزیر!
با این رویکردها، شما اقدام درست و لازم اخراج اساتید ضد انقلاب و اسلام و دین از دانشگاه را، تبدیل به ابزاری برای تسویهحسابهای شخصی رؤسای دانشگاههای کشور با همکارانشان کردید که البته در همین دانشگاه هم مشاهده شده است؛ بنا نبود با حذف اساتید مطلقاً ضد انقلاب از دانشگاه، ما دانشجویان انقلابی پذیرای اساتیدِ مطلقاً بیسواد و رانتخوار اصطلاحاً حزب اللهی یا انقلابی باشیم. دانشگاه، اساتید و گروههای آموزشی مبتنی بر منطق و اراده علمی، بصیرت سیاسی و اهلیت برای مصالحهجویی اجتماعی میخواهد که مسیرِ علمی-سیاسی خودشان را از مسیرِ ایران اینترنشنال، جنبش سبز، بیبیسی و ایضاً فلان رئیس و وزیر و وکیل دولت انقلابی سیزدهم نگیرند! بلکه عالم باشند و صرفاً به استقلال ملی و دینی دانشگاه و ایران اسلامی متعهد باشند.
یا مثال سادهتری بزنیم که مدتهاست توسط بسیج دانشجویی دانشکده روانشناسی همین دانشگاه پیگیری میشود. کاش بدانید هیچ سازمانی با ابلاغیه اداره نمیشود و اراده لازم است :
ابلاغیه چند روز گذشته وزارت علوم مبنی بر اجراییسازی بند ت از ماده ۲۶ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در دانشگاهها که از مطالبات رهبری انقلاب هم بوده، در فضای مجازی منتشر شده است. اما آقای وزیر، فقط در همین حد هم باقی مانده است! حتی برخی دانشگاهها این ابلاغیه را دریافت نکردهاند. هیچ ارادهای در دانشگاهها برای ترویج زیست مادرانه وجود ندارد. چگونه است که در بحران کرونا همه نهاد ها بسیج می شوند تا با بحران مقابله کنند و از آموزش مجازی تا کلیه امکانات را به کار میگیرند، اما در بحران جمعیت همان مدیریت دانشگاهها و وزارت علوم حاضر به اجرای بند ت ماده ۲۶ قانون جوانی جمعیت نیستند؟!
آقای وزیر علوم جمهوری اسلامی ایران!
دانشجو قرار است عنصر فعالی باشد که در ضمن نگاه نقادانه به خود و کشور، در آیندههای نهچندان دور، حلال مشکلات ملت و دولتش باشد. اما با مدیریت درخشان شما و پیشینیان شما، دانشجویان تبدیل به کارمندانی شدهاند که سر ساعتی مشخص به دانشگاه میآیند و بی سرو صدا در ساعتی دیگر از آن خارج میشوند. گویا شما همین دانشگاه را میخواهید. دانشگاهی مرده و سوت و کور. الحق والانصاف باید برای شما دست زد. وقتی وضع چنین است، مجدداً باید تکرار کنیم که
«شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! همانطور که پیشینیان شما ندانستند از جانِ دانشگاه چه می خواهند و آن را به بیراهه کشاندند!»
اما سخن آخر، جناب دکتر زلفیگل!
ما بهعنوان دانشجویان انقلابی که ابتدای سال تحصیلی مورد لطف شما قرار گرفتیم، شما را به همان بیانات امام خمینی در ۵۸/۰۲/۰۱ فرامیخوانیم. همان روز هم چنین قصدی داشتیم و امروز با صدای رساتری اعلام میکنیم؛ «انقلابِ اسلامی از شما اتخاذ سیاستی را میطلبد که نهادِ علم در مسیرِ دانشگاهِ جمهوری اسلامی قرار گرفته باشد؛ دانشگاهِ ایرانیِ دروننگر و برونزا، استقلالطلب، دینمدار، عدالتخواه، آزاداندیش، مولّد و حامی مقاومت مستضعفان جهان.»
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته