نامه سرگشاده اصلاحطلبان به سیدمحمد خاتمی
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۸۷۴۴۳۱
در نامه سرگشاده جمعی از اصلاحطلبان به سیدمحمد خاتمی آمده است: تشکیل نهاد اجماعساز اصلاحطلبان گامی لازم برای پیشگیری از خطای پرهزینه سال ۸۴ بود، اما صرف تشکیل این نهاد کافی نیست و برای اینکه این نهاد بتواند اصلاحطلبان کشور را بهتر نمایندگی کند نیازمند گام برداشتن به سمت اصلاحات نهادی جدی در جهت شفافتر، دموکراتیکتر و کارآمدتر شدن است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش اعتمادآنلاین، متن کامل نامه سرگشاده جمعی از اصلاحطلبان به سیدمحمد خاتمی و اعضای نهاد اجماعساز اصلاحطلبان درباره ۱۰ اصلاح نهادی ضروری در جبهه اصلاحطلبان که به امضای ۱۲۶ نفر از فعالان دموکراسیخواه و عدالتجوی نسلهای جدید اصلاحطلبان ایران رسیده از این قرار است:
حضور محترم دبیران کل ۳۱ حزب و تشکل عضو نهاد اجماعساز اصلاحطلبان، اعضای حقیقی این نهاد و جناب حجتالاسلام سیدمحمد خاتمی
با سلام و احترام.
تشکیل نهاد اجماعساز اصلاحطلبان گامی لازم برای پیشگیری از خطای پرهزینهٔ سال ۸۴ بود، اما صرف تشکیل این نهاد کافی نیست و برای اینکه این نهاد بتواند اصلاحطلبان کشور را بهتر نمایندگی کند نیازمند گام برداشتن به سمت اصلاحات نهادی جدی در جهت شفافتر، دموکراتیکتر و کارآمدتر شدن است.
اصلاحطلبان که برای احیای پایگاه اجتماعیِ ریزشکردهشان بیش از پیش نیاز به نوسازیها، بازسازیها و توانمندسازیهای گفتمانی و تشکیلاتی در جبههٔ خود را احساس کردهاند باید در عمل نیز به اقتضائات آن تن بدهند. فقط نهادهای حکمرانی نیستند که نیازمند شفاف، دموکراتیک و کارآتر شدناند و احزاب و نهاد اجماعساز اصلاحطلبان هم هنوز دچار انواعی از اندکسالاری، ضعف سازماندهی و عدم شفافیتاند. در نتیجه هنوز تا نمایندگی کردن بدنهٔ اصلاحطلبان و افزایش معنادار مشارکتشان در تصمیمگیریها فاصله دارند و کاستن این فاصله نیازمند توجه، اصلاحات نهادی و تحرک بیشتر رهبران این جبهه است.
ما، جمعی از فعالان دموکراسیخواه و عدالتجوی نسلهای جدید اصلاحطلبان ایران، برداشتن گامهای زیر را در جهت «اصلاحات در اصلاحات» و ارتقای نهاد اجماع ساز اصلاحطلبان ضروری میدانیم و بازسازی و نوسازی در این جبهه در ماههای پیش رو را از لوازم استفاده از فضای انتخاباتی برای تقویت جایگاه و اعتبار این جریان در کوتاهمدت و البته بلندمدت میدانیم، صرف نظر از اینکه در نهایت این جبهه در خود انتخابات چه نوع حضوری داشته باشد یا نتیجهٔ انتخابات چه باشد:
۱) در ترکیب کنونی نهاد اجماعساز درصد نسلهای جدید، زنان و غیرپایتختنشینانِ عضو بسیار کمتر از سهم جمعیتیشان و نامتناسب با توانایی این نیروها است. از دبیران کل ۳۱ عضو این نهاد دعوت و مطالبه میکنیم که از میان فعالان حزب و تشکلشان بکوشند حتیالامکان نمایندگان توانای زن یا جوانتر یا غیرپایتختنشین را برای شرکت در جلسات این نهاد در اولویت قرار بدهند و معرفی کنند تا ترکیب این شورا تبعیض کمتری علیه این گروهها داشته باشد.
۲) از اعضای این نهاد دعوت و مطالبه میکنیم سامانهای از اعضای همهٔ احزاب و تشکلهای اصلاحطلب کشور و نمایندگان مرجع گروههای اجتماعی تشکیل دهند و در دورههای بعدی انتخاب اعضای حقیقی این نهاد را به رای دموکراتیک همهٔ اصلاحطلبان کشور بگذارند تا این اعضا بهتر بتوانند بدنهٔ اصلاحطلبان کشور را نمایندگی کنند. اینکه در این دوره اعضای حقیقی با رای نمایندگان احزاب و تشکلها انتخاب شدهاند یک گام دموکراتیکتر از انتصاب توسط یک فرد است، اما هنوز به قدر کافی دموکراتیک و با مشارکت همهٔ فعالان اصلاحطلب کشور نیست.
۳) بعضی از تشکلهای عضو نهاد اجماعساز کنونی اعضای کمشماری دارند و فاقد حداقل نفوذ اجتماعی و وزن سیاسیاند. تعیین حداقلی از شرایط و حد نصاب برای عضویت احزاب و نهادها در این نهاد ضروری است.
شرایطی همچون داشتن یک حدنصاب حداقلی تعداد اعضا در سراسر کشور، اعلام التزام به روشها و اهداف اصلاحطلبانه (بسطِ دموکراسی، عدالت، آزادی و توسعه در ایران با التزام به روشهای قانونی، خشونتپرهیز و تدریجی) و تصمیمات جمعی در نهاد اجماعساز، داشتن دفتر/شعبه در چند استان ایران، داشتن حداقل یک رسانهٔ چاپی یا آنلاین، برگزاری حداقل یک کنگرهٔ سالانه و انتخابِ دموکراتیک اعضای شورای مرکزی میتواند از جمله شرایط حداقلی عضویت در این نهاد قرار گیرد.
۴) متاسفانه در نهاد اجماعساز تازهتشکیلشده همچون نهادهای قبلی همهٔ احزاب و تشکلها حق رای برابر دارند. در حالیکه ضروری است حق رای هر حزب و تشکل متناسب با وزن اجتماعی آن شود. رویهٔ فعلی که احزاب بزرگ و تواناتر به اندازهٔ کوچکترین تشکلهای چندنفره حق رای دارند خلاف موازین دموکراتیک است.
وضعیت کنونی همچنین باعث شدهاست که به جای رفتن به سمت فراگیر شدن احزاب و ادغام احزاب کموبیش همسو و گام برداشتن به سمت تشکیل احزاب بزرگترِ وسیعپایه، همین نهادها انگیزهٔ تکثیر احزاب را در جبههٔ اصلاحطلبان افزایش دهند. در کنار گام برداشتن به سمت حزبیشدن انتخابات در کشور، باید این انگیزههای درونجبههای برای تکثیر احزاب و تشکیل تشکلهای چندنفره و کمنفوذ را کاست و انگیزه برای بزرگشدن و توانمندسازی احزاب را افزود. مثلا میتوان به احزابی که حد نصاب عضویت فوق را دارند، به نسبت مستقیم با تعداد اعضای اختصاصیشان حق رای داد.
۵) انتخاب نامزدها و اولویتهای اصلاحطلبان در انتخاباتهای گذشته به شیوهای نسبتا اندکسالارانه صورت میگرفته است. ضروری است که اصلاحطلبان در انتخاباتهای پیش رو از طریق مکانیزمهای دموکراتیکتر و با مشارکت و گفتگوی جمعی گستردهتری نامزد و لیستهای واحدشان را انتخاب کنند. بر اساس تجربیات جهانی استفاده از یکی از انواع منصفانهٔ «انتخابات مقدماتی» در این مسیر مطلوب و در نیل به اجماع توأم با اقناع راهگشا است. تصویب «سرا» (سامانهٔ رایسنجی اصلاحطلبان) به عنوان سازوکار انتخاب نامزدهای «شعسا» برای انتخابات سال ۹۸ گام ارزشمندی به این سمت بود که عملا بعد از رد صلاحیتها و تصمیم این جبهه برای لیست ندادن اجرا نشد.
ما از شما مطالبه میکنیم هم در سطح احزاب بزرگ اصلاحطلب و هم نهاد اجماعساز اصلاحطلبان استفاده از انتخابات مقدماتی برای معرفی نامزدها و تعیین اولویتهای گفتمانی و برنامههای اصلاحطلبان را از همین انتخابات در دستور کار قرار دهید.
۶) علاوه بر گامهای فوق و اصلاحات نهادیای که به نحوی دموکراتیک نقش نسلهای جدید و زنان و اصلاحطلبانی که ساکن پایتخت نیستند را افزایش میدهند، سهمیهٔ جنسیتی و سهمیهٔ جوانان و سهمیهٔ غیرپایتختنشینان در این نهاد هم از لوازم جبران کمتوجهیهای ساختاری به این گروهها است. برای مثال میتوان تصویب کرد که زنان، جوانان و غیرپایتختنشینان هر کدام لااقل سهمی ۳۰ درصدی (که همپوشانی هم خواهد داشت) از ترکیب اعضای این نهاد اجماعساز و لیستهای انتخاباتی پیدا کنند.
۷) گام برداشتن اصلاحطلبان به سمت گرفتن نمایندگی گروههای بزرگ اجتماعی مستلزم این است که از هر یک از این گروهها لااقل یک نمایندهٔ توانا و با نفوذ اجتماعی در ترکیب نهاد اجماعساز حضور داشته باشد. معلمان، دانشجویان، کارگران، اساتید دانشگاه، فعالان حقوق زنان، فعالان محیط زیست، مذاهب غیرتشیع، اقوام، پزشکان و پرستاران، روزنامهنگاران، هنرمندان، کارآفرینان و صنعتگران و فعالان اجتماعی و سمنها از جملهٔ این گروههای اجتماعیاند که شایستهاست در احزاب و نهاد اجماعساز اصلاحطلبان نمایندهای توانا داشته باشند و این نهادها در ارتباطگیری با نهادهای نمایندگی این گروهها و شناسایی مطالبات و مسائلشان قویتر عمل کند. این نمایندگان هم شایستهاست به نحوی دموکراتیک و طبق سازوکاری که در بند ۵ آمد انتخاب شوند.
۸) متاسفانه در دورههای پیشین جبههٔ اصلاحطلبان به نامزدهای مورد حمایتاش عملا چک سفیدامضا داد. بعد از این ضروری است که نهاد اجماعساز اصلاحطلبان حمایتش از هر نامزدی را مشروط به تعهد او به همه یا بخشی از برنامهها و اولویتهای اصلاحطلبان (که میتواند برآیند نظر اکثریت اصلاحطلبان در انتخابات مقدماتی باشد) و استفادهٔ او از تیم و نیروهای توانا کند. پیشنیاز این کار تدوین برنامههای سنجشپذیر و باکیفیتِ دموکراسیخواهانه، عدالتجویانه، آزادیخواهانه و بسطدهندهٔ توسعهٔ فراگیر و پایدار، و شناسایی و معرفی تیمی توانمند به نامزد نهایی و گرفتن تعهد از او برای استفاده از این برنامهها و نیروهای پیشنهادی است.
انتشار ۵۰ برنامهٔ سنجشپذیر و دقیق اصلاحطلبان در سال ۹۸ گامی به پیش بود و بعد از این نیازمند تقویت حضور برنامهمحور و تیممحور در رقابتهای انتخاباتی هستیم.
۹) برای پایش و رصد و تغذیهٔ عملکرد نمایندگان اصلاحطلبان در دولت، مجلس، شوراها و شهرداری نیز نیازمند توجه و تمهیدات نهادی جدی تری در احزاب و نهاد اجماعساز اصلاحطلبانیم. متاسفانه در دورههای پیشین اصلاحطلبان هم در پایش شفاف و مستمر عملکرد نمایندگانشان (از جمله فسادپرهیزیشان) و هم در تغذیهٔ عملکردشان و هم گزارشدهی دقیق و منظم به شهروندان ضعیف عمل کردند و ضروری است در بازسازی تشکیلاتی این جبهه توجه به رفع این نقطه ضعف در اولویت باشد.
۱۰) نهادهای اجماعساز اصلاحطلبان در دورههای پیشین کارنامهٔ قابل دفاعی در «شفافیت عملکرد» نداشتهاند. ضروری است در این دوره از ابتدا فرآیندهای تشکیل و معیار عضویت اعضا و تصمیمگیری این نهاد در قالبهایی سهلالوصول و شفاف به اطلاع اصلاحطلبان کشور و عموم شهروندان برسد و زمینهساز رفع تعارض منافع و حامیپروری و افزایش مشارکت اصلاحطلبان برای ارتقا و اصلاح این نهاد شود.
ما امضاکنندگان تاکید میکنیم و باور داریم بدون اصلاحات نهادی فوق جبههٔ اصلاحطلبان توان بازسازی پایگاه اجتماعی و نوسازی گفتمانیاش و افزایش دستاوردهایش در جهت توانمندسازی نهادهای حکمرانی و مدنی و بسط دموکراسی و عدالت و آزادی و توسعه در حد ممکن و لازم را نخواهد یافت و جدیت در تحقق اصلاحات نهادی فوق ظرفیت این جبهه برای بسط خیر همگانی را خواهد افزود.
۱۳ بهمن ۹۹
امضاکنندگان:
۱. بهاره آروین
۲. امیر آریازند
۳. امیرحسین آزاد
۴. محمد آقاجانزاده
۵. سمانه ابوالپور
۶. سجاد احمدوند
۷. مرتضی احمدی
۸. ابوالفضل اسدی
۹. حمید اشرفی خوزانی
۱۰. پدرام الوندی
۱۱. حبیب امامی
۱۲. بابک امیری
۱۳. سجاد برنجی
۱۴. عماد بهاور
۱۵. زهرا بهروزآذر
۱۶. مجتبی بیات
۱۷. احسان بیسادی
۱۸. فرهاد پاسدار
۱۹. وحید پورقاسم
۲۰. مهرداد پولادی
۲۱. سجاد پهلوانزاده
۲۲. فاطمه پهلوانی
۲۳. علی پیرحسینلو
۲۴. امیر تاکی
۲۵. امیر تنها
۲۶. سمیه توحیدلو
۲۷. محمدمهدی توکلی هرندی
۲۸. محمدامین ثامنی
۲۹. محسن جعفری
۳۰. محمدرضا جلائیپور
۳۱. مهدی جلیلی
۳۲. امیرحسین جهانی
۳۳. ابوالفضل حاجیزادگان
۳۴. شهاب حسنزاده
۳۵. حسین حمدیه
۳۶. جواد حیدری
۳۷. رضا خجستهرحیمی
۳۸. علیرضا خداوردی داریان
۳۹. مجتبی خندان
۴۰. حامد خوانساری
۴۱. زهیر خیری
۴۲. امیرحسین داوودی فراهانی
۴۳. داود دشتبانی
۴۴. عقیل دغاقله
۴۵. مصطفی دینی
۴۶. مهران ذکایی
۴۷. بهنام ذوقی
۴۸. حسن رحمانی
۴۹. ایمان رحمتیزاده
۵۰. وحید رضائیان
۵۱. حسین رهبری
۵۲. حنیف رهبری
۵۳. محمد رهبری
۵۴. مسعود رهبری
۵۵. مصطفی رهبری
۵۶. متین رمضانخواه
۵۷. محمدجواد روح
۵۸. اصغر زارع
۵۹. میثم زینالدین
۶۰. سجاد ساوجبلاغی
۶۱. عارف سپهری
۶۲. میثم سعادت
۶۳. محمدهاشم سمتی
۶۴. سیدمرتضی سیداردکانی
۶۵. صدرا سمنانی رهبر
۶۶. علی شریعتی
۶۷. مهدی شیرزاد
۶۸. مجید شیعهعلی
۶۹. مطهره صالحی
۷۰. شهریار صحاف
۷۱. حمیدرضا صداقتجم
۷۲. شیوا طاهری
۷۳. امیرحسین عالمی
۷۴. وحید عابدینی
۷۵. علی عربحسینی
۷۶. محسن عربی
۷۷. امیرطاها علوی
۷۸. احسان علیزاده
۷۹. ناعمه علینژاد
۸۰. محمدحسین نعیمیپور
۸۱. مریم عباسینژاد
۸۲. حمزه غالبی
۸۳. نیما فاتح
۸۴. علیرضا فراهانی
۸۵. مجید فرجی
۸۶. محمد فکری
۸۷. پدرام قدرتی
۸۸. احمد قدیانی
۸۹. حسین قرایی
۹۰. علیمحمد قزوینی
۹۱. محدثه قزوینی
۹۲. پویا قلیپور
۹۳. نسرین قنواتی
۹۴. محمد کبیری
۹۵. سعید کریمی
۹۶. جلال کریمیان
۹۷. شکرالله کلاهکج
۹۸. ابالفضل کولآبادی
۹۹. جعفر گنجی
۱۰۰. ساجده گودرزی
۱۰۱. حسین جمشیدی گوهری
۱۰۲. طوبی گوهری
۱۰۳. کوثر گوهری
۱۰۴. حسین گنجی
۱۰۵. نوید لطیفی
۱۰۶. احسان مالکیپور
۱۰۷. احسان مجتهدی
۱۰۸. سیدعلیرضا محسنی
۱۰۹. سعید محمدی
۱۱۰. غلامحسین محمدی
۱۱۱. صادق مدیری
۱۱۲. رسول مرکزی
۱۱۳. مهدی معتمدیمهر
۱۱۴. فاطمه مقدسی
۱۱۵. محبوبه منصوری
۱۱۶. محمد منصوری
۱۱۷. امیرحسین مهدوی
۱۱۸. علی مهرداد
۱۱۹. سعید نادری
۱۲۰. علی ناظمزادهٔ هرندی
۱۲۱. محمد نخعی
۱۲۲. زینب نصیری
۱۲۳. الهه نوری
۱۲۴. علی وفقی
۱۲۵. سمیه وکیلی
۱۲۶. علیحسین یوسفزاده
منبع: فرارو
کلیدواژه: انتخابات 1400 علی انصاریان مینو محرز اصلاح طلبان نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان محمد خاتمی نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان گام برداشتن به سمت اصلاح طلبان کشور اصلاح طلبان اصلاح طلبان اصلاح طلبان اصلاحات نهادی سیدمحمد خاتمی دموکراتیک تر احزاب و نهاد نسل های جدید گروه ها برنامه ها نامزد ها تشکل ها نهاد ها حق رای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۷۴۴۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بررسی ابعاد سیاسی علامه سیدمحمد باقر درچهای/ یک کنشگری سیاسی با شاگردپروری
میزگرد بررسی ابعاد سیاسی علامه سید محمد باقر درچهای در دفتر نهاد مقام معظم رهبری دانشگاه اصفهان به همت مجموعه تاریخی فرهنگی و مذهبی تخت فولاد برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، میزگرد بررسی ابعاد سیاسی علامه سید محمد باقر درچهای در دفتر نهاد مقام معظم رهبری دانشگاه اصفهان به همت مجموعه تاریخی فرهنگی و مذهبی تخت فولاد برگزار شد.
در ابتدای این نشست محمود فروزبخش کارشناس مرکز مشاهیر تخت فولاد با اشاره به موضع آیتالله درچه ای در دوران مشروطه اظهار کرد: ایشان در ظاهر یک کنشگر سیاسی نیستند، اما در حقیقت ایشان سیاست را در سطح بالاتری دنبال میکنند، این سطح همان شاگردپروری است.
وی افزود: ایشان به اهداف خود در سیاست در آن زمانه نمیرسیدند، اما شاگردانی تربیت میکنند که حلقهای از حلقههای زنجیر روحانیت شیعه است که در نهایت به ظهور میرسد.
این اصفهانپژوه تصریح کرد: در آن دوران دو سبک سیاسی آشکار وجود داشته است، یکی جریان مشروطهخواه به رهبری حاج آقانورالله بوده که با کلماتی مانند مقاومت و نهضت میتوان از آن نام ببریم. جریان دوم هان نست وزارت ایرانی است که برترین جلوه آن رکن الملک بوده است. یعنی شخصیتی که بیش از سه دهه در کنار شخصیت ظالمی مثل ظل السلطان بوده، اما طوری سیاستورزی داشته که مردمان از او به نیکی یاد میکنند.
فروزبخش در پایان خاطرنشان کرد: سختگیریها و ملاحظات و احتیاطهای علامه درچهای باعث که ایشان داخل بازی مشروطه قرار نگیرند. این وضعیت سبب شد که این عالم فرزانه بتواند در انزوا و خلوت خاص خود، مسیر علمی خودش را ادامه دهد. مسیری که قله است و به صورت تعمدی رفتاری را اتخاذ میکند که از بسیاری از عوامزدگیها دور باشد.
سخنران دوم این میزگرد مصطفی مرتضوی، مدیر خانه مشروطه اصفهان بود.
مرتضوی اظهار کرد: یکی از شاگردان آیت الله درچه ای، زعیم حوزه علمیه قم یعنی آیت الله بروجردی بوده است؛ بسیاری از شاگردان حضرت امام خمینی (ره) کسانی بودند که شاگردی آیتالله بروجردی را در مقطعی کرده بودند. پس این ربطی است برای ظهور پدیدهای به نام انقلاب اسلامی. اینجا میتوان بگوییم که بسیاری از آن چه در ایام مشروطه برای آیت الله درچه ای تحققپذیر نبود، وقوعش را در آینده نشان داد و این همان موضوع شاگردپروری است که چنین فضایی را برای آینده ایجاد میکند.
این پژوهشگر علوم سیاسی با اشاره به گستره و تنوع شاگردان علامه درچهای اشاره کرد: سختگیری آیت الله درچهای در مباحث علمی به منظور مقابله با دو جریان انحرافی بوده است. جریانی که تحت عنوان غربگرایی رونق گرفته بوده و جریانی که گرایش سلفی داشته است. مقابله ایشان با نگاههای عوامزده نیز باید از همین منظر نگاه شود که در بطن آن سدی در برابر نگاههای غربگرایانه است که با اسم مقابله با عوامزدگی میخواهد ریشه دین را بزنند.
مرتضوی تاکید کرد: طبیعتاً با این سختگیری از فضای مرید بازی فاصله گرفته میشود تا بتواند با خرافه مبارزه کند. در طی این مبارزه عقلانیتی پدید میآید که در آینده به کمک اصلاحات سیاسی میآید. پس از بحرانهای پر از نا امنی، خرافات را در بین مردم زیاد میکند. وظیفه یک عالم دینی در این زمان بیان اصالتها است. اصلاح سیاسی نیاز به عقلانیتی دارد که برآمده از همین اصالتها است.
در ادامه حجتالاسلام احمد رهدار پژوهشگر حوزه اندیشه سیاسی و تاریخ معاصر با اشاره به نمای کلی جریان روحانیت شیعه پس از صفویه تا امروز اظهار کرد: علامه درچهای در خط ناب فقهی اصولی قرار دارد. وصف اول برای ایشان عالم بودن و مدرس فقه و اصول بودن است. در درجات بعدی از فقه او، دلالتهای سیاسی هم خلق میشود. پس هر کس میخواهد از علامه درچهای بنویسد باید اول از عالم بودن و فقیه بودن او بگوید. او شخصیتی است که در یک کلام باید بگوییم فقط درس داده و درس داده است و در ازای آن شاگردان بزرگی تربیت کرده است.
این پژوهشگر حوزه علمای معاصر شیعه تصریح کرد: اگر بخواهیم شخصیتی را در دوران نزدیک مثال بزنیم که مشی او شبیه به آیت الله درچهای بوده باید از مرحوم آیت الله خویی نام ببریم. او نیز تمام عمرش به فقه و فقاهت و تدریس شناخته میشده است. هر چند که به عقیده من درس ایشان به شدت دلالت فقهی داشته است و یک نشانه اینکه سیاسی بوده آن است که برخی از شاگردان حلقه اول ایشان توسط صدام به شهادت رسیدهاند. وقتی به فهرست بلند شاگردان آقای درچه ای نگاه میاندازیم متوجه میشویم که ایشان هم شاگردان متفاوتی دارند که در میان آنان شخصیتهایی سیاسی مانند آقانجفی قوچانی و شهید مدرس هم وجود دارند.
رهدار بار دیگر به نمای فقاهتی مرحوم درچه ای اشاره داشت و افزود: اگر بخواهیم علامه درچهای را بیشتر بشناسیم، باید شبکه شاگردان ایشان را ردیابی کنیم و بشناسیم. آیت الله درچهای اگر چه در ظاهر سیاسی نبوده، اما بودهاند کسانی که ایشان را در حوزه سیاست بسط دادهاند، مانند شخصیت علامه طباطبایی که سیاسی نبودند اما طلبههای شاگرد ایشان بارها توسط ساواک دستگیر شدند و بعدها ستون فکری جمهوری اسلامی شدند.
این پژوهشگر اندیشه سیاسی با اشاره به تحولات سریع زمانه مواجه ما با تجدد گفت: روحانیت شیعه در دوران اخیر فرصت کمتری داشتند که به مسئلههای دوران جواب دهند و به دنبال روشهای جدید داشتند از جمله این که فرستادههایی به بلاد مختلف میفرستادند. این روحانیان در آن شهر، مرجع رسیدگی به امور بودهاند. در اصفهان به سبب پیشینه حوزه علمیه ما چندین عالم شهری برجسته داشتهایم و گویا این روحانیون در یک پیمان نانوشته دست به تقسیم کار زدهاند و در این میان مشخص است که مسئولیت کرسی درس عالی فقه و اصول به آیت الله درچهای رسیده است.
وی با اشاره به شخصیت جامع امام خمینی (ره) خاطرنشان کرد: شخصیت استثنایی حضرت امام خمینی (ره) ما را در زمینه قضاوت علمای شیعه دچار خطا کرده است. ایشان در همه تخصصها در حد قله مطرح بودهاند، اما علمای دیگر این گونه نبودهاند و هر کس در تخصص خود میتوانسته مطرح باشد، مثلاً برخی سلوک عرفانی داشتهاند برخی به شدت اجتماعی بودهاند و برخی شاگردپرور بودهاند. هر کدام از این وادی ملاحظات خود را داشته است. در دوران مشروطه، آقای درچهای به این نتیجه رسیده است که عهدهدار کرسی درس و بحث باشد.
این استاد حوزه و دانشگاه بار دیگر در پایان سخنان خود تاکید کرد: آن چنان که از فیلسوف، فلسفهورزی انتظار میرود از فقیه هم فقاهت ناب انتظار میرود و روش و قواعد خاص خود را دارد. دین باید در ساحت تخصص خود توسط عالمی بیان شود. فقیهی مانند آیت الله درچهای باید فقه را بگوید و از استانداردهای آن علم کوتاه نیاید و یک شاخص و معیار باشد، بعدها دیگرانی باید بیایند و به خصوص در حوزه سیاست، اهالی سیاست میتوانند این سخن ناب فقهی را در مجرای خود جلو ببرند و در سایه آن علم و حقیقت دین، سیاست را به پیش ببرند.
کد خبر 748022