ای بخارا! شادباش و دیرزی
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۱۸۱۲۹۱
دهباشی در سالهای اخیر نماد ممارست و همت والا در حیطههای فرهنگی و هنری بوده و تلاش کرده تا آنجا که میتواند بدون حمایت از هیچ سازمان یا نهادی به صورت شخصی به ارائه خدمات فرهنگی بپردازد. در این سالها هر جایی نامی از بزرگانی چون ایرج افشار، ژاله آموزگار، باستانیپاریزی، پرویز ناتلخانلری، محمدعلی موحد، دکتر شفیعیکدکنی، محمد استعلامی، منوچهر ستوده، نصرا.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علی دهباشی کیست؟
نام اصلی علی دهباشی، «علیاکبر جعفر دهباشی» و متولد ۱۳۳۷ است. دهباشی همزمان با تحصیل از سال آخر دبستان کار در چاپخانه را آغاز کرد و بهعنوان مصحح نمونههای چاپی چندین انتشاراتی در چاپخانه «مسعود سعد» کار میکرد. از همان سالها با اساتید صاحبنامی از فرهنگ و ادب معاصر کار کرد و با مبانی فرهنگ، تاریخ و ادبیات ایران آشنا شد. اگر دهباشی را از نزدیک دیدهباشید احتمالا صدای خسخس سینه او هنگام نفس کشیدن یا اسپری آسم او را دیدهاید. این مشکلات تنفسی یادگار دورانی است که او در چاپخانه کار میکرده است. البته هنوز هم که هنوز است دهباشی را غالبا میتوان در چاپخانهها پیدا کرد چرا که چاپ نشریات و کتب گوناگون سبب شد در این سالها پیوندی ناگسستنی بین دهباشی و چاپ باقی بماند.
علی دهباشی در دوران نوجوانی از اعضای فعال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بهشمار میرفت و چندین روزنامه دیواری که ماهها مورد بازدید و مطالعه علاقهمندان قرار گرفت تنظیم و اجرا کرد. بعدها فعالیت روزنامهنگاری خود را با همکاری در نشریه «جنبش» آغاز کرد که از مدتی پیش از انقلاب اسلامی توسط علیاصغر حاجسیدجوادی بهصورت زیراکسی و مخفی منتشر میشد و این همکاری بعد از پیروزی انقلاب هم ادامه یافت. پس از آن با انتشارات رواق به سرپرستی شمس آلاحمد همکاری داشت که ناشر آثار جلال آلاحمد بود. دهباشی با ماهنامهها و نشریات ادبی، فرهنگی و هنری همچون «آرش»، «برج»، «چراغ»، «دنیای سخن»، «آدینه» و «دفتر هنر» همکاری مستمر داشته است. او از سال ۱۳۶۹ به مدت هفت سال سردبیر ماهنامه «کلک» بود. ماهنامه کلک از نشریات معتبر در زمینه فرهنگ، ادبیات و ایرانشناسی بهشمار میرود که مورد مراجعه استادان دانشگاههای ایران و ایرانشناسان جهان است و بسیاری از صاحبنامان عرصه فرهنگ و ادب ایران از همکاران و نویسندگان این مجله بودند.
دهباشی و مجله بخارا
دهباشی در گفتوگویی از روزی سخن گفتهبود که صبح از خواب بیدار شده و باخبر شدهبود که دیگر سردبیر کلک نیست. صاحب امتیاز و مدیرمسؤول کلک، کسری حاجسیدجوادی او را بهناگاه کنار گذاشت و باعث شد که تلخترین خاطره دوره کاری دهباشی رقم بخورد. پس از این ماجرا دهباشی مجلهای به راه انداخت که میتوان آن را معتبرترین مجله فرهنگی حال حاضر ایران دانست. مجله «بخارا» از شهریور ۱۳۷۷ با سردبیری دهباشی منتشر شده که در آن در زمینه فرهنگ، ادبیات و ایرانشناسی مقالاتی منتشر میشود.
تاکنون ۱۴۲شماره از مجلهبخارا به چاپ رسیدهاست. بزرگترین نامهای فرهنگ، تاریخ و اندیشه در ایران، از شهریور ۷۷ که اولین شمارهبخارا درآمد، نویسندگان بخارا بودهاند. اشعار منتشرنشده ابتهاج و شفیعیکدکنی، یادداشتهای ایرانشناسی ایرج افشار، مقالات محمدعلی موحد و گاهنوشتهای بهاءالدین خرمشاهی تنها بخشی از بیشمار مطالب خواندنی بخاراست. محمود دولتآبادی؛ نویسنده شاخص و شناختهشده و مولف رمان معروف کلیدر چندسال پیش در گفتوگویی یادآور شدهبود بخارای دهباشی درحقیقت یک دایرهالمعارف است که هرکسی بخواهد در حوزه فرهنگ و هنر تاریخمعاصرایران به اطلاعاتی دستیابد، میتواند به آن مراجعه کند و از آن بهرهمند شود.
بخارا به میزانی از اعتبار رسیدهاست که امروز نوشتن مقاله و یادداشت در آن میتواند شاخصهای برای میزان دانش و اعتبار در فضای فرهنگ و هنر به حساب بیاید.
شبهای بخارا
عصرجمعه اولاسفند امسال، ششصدویکمین شب از مجموعهشبهای مجلهبخارا با همراهی بخش فرهنگی سفارت فرانسه به شب «آندره ژید و ایران» اختصاص یافت. «شبهای بخارا» یکی از خدمات بزرگ و مهم فرهنگی دهباشی در سالهای اخیر است. او افزون بر انتشار مجلات بخارا، با برگزاری شبهای بخارا که در آن میزبان استادان فرهنگ، هنر و اندیشه ایرانمعاصر بود، توانست یک گردهمایی بزرگ فرهنگی را تدارک ببیند و درباره سوژههایی در آنها به بحث و تبادلنظر بپردازد که کمتر در جامعه به آنها توجه میشود. موضوعاتی چون ادبیات آشوری، ادبیات اتریش و سوئیس، کتاب سال شعر خبرنگاران، ادبیاتتطبیقی، ابنبطوطه، اورهان پاموک، ابوالحسن صبا، آنا آخماتووا، عبدالحسین زرینکوب، پرویز ناتلخانلری،فریدون رهنما، محمدعلی موحد، بهرام بیضایی، منوچهر انور، جلال ستاری، جمال میرصادقی و جلال آلاحمد از جمله موضوعاتی است که در قالب شبهای بخارا به آنها پرداخته شدهاست.
یادداشتهای دوستان
در پی ابتلای دهباشی به کرونا، بسیاری از دوستان او که همه از بزرگان فرهنگمعاصر به شمار میآیند، در یادداشتهایی برای او آرزوی سلامت کردند. از جمله دکتر محمدعلی موحد در یادداشتی برای دهباشی چنین نوشته است:
آقای دهباشی عزیز
شنیدم که بالاخره تصمیمگرفتی مردانه به مصاف کرونا بروی و روی در روی با او پنجه درافکنی. شک ندارم پیروز خواهیشد. به محض اینکه عرق جبینت خشک شد تلفن بکن تا صدایت را بشنوم. دست و بازویت نیرومند باد و زانوانت استوار. هر صبح و شام برایت و ان یکاد میخوانم. دعات میکنم و بیصبرانه منتظر خبرهای خوشم.
پیام دکترژاله آموزگار نیز خواندنی و شیرین بود:
میدانستم همه شما را دوست دارند ولی نه تا این حد! میدانستم روابط صمیمانه گستردهای دارید ولی تا این حد! میدانستم بخارا جای خاصی در میان اهلقلم و اهل مطالعه دارد ولی نه تا این حد! میدانستم مردم خدمات فرهنگی شما را ارج مینهند نه تا این حد! میدانستم در آن سوی مرزها هم دوستان فراوان دارید نه تا این حد! با این همه انرژی مثبت که به سوی شما فرستاده شدهاست باید شاهد بهبود سریع شما باشیم. منبع: پیمان طالبی - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: علی دهباشی مجله بخارا کرونا محمدعلی موحد ژاله آموزگار ادبیات محمدعلی موحد شب های بخارا نه تا این حد علی دهباشی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۱۸۱۲۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راه حل مسائل فرهنگی بازگشت به سیاست و سیاستگذاری
جهان غرب همواره تلاش میکند هر نوع دین و فرهنگی را به تسخیر خود درآورد و آن را مصرف کند. در وضع کنونی اگر بخواهیم دین و فرهنگ اسلامی ایرانی را در موقعیت پاسخ به بحران انسان معاصر قرار دهیم؛ راهحل شناخت و استفاده درست از رویکردهای سیاستگذاری است. - اخبار اجتماعی -
بهگزارش خبرگزاری تسنیم، علی نیکوکار- جهان غرب همواره تلاش میکند هر نوع دین و فرهنگی را به تسخیر خود درآورد و آن را مصرف کند. در وضع کنونی اگر بخواهیم دین و فرهنگ اسلامی ایرانی را در موقعیت پاسخ به بحران انسان معاصر قرار دهیم باید آن را چیزی غیر از رسم و عادت و مراسم و مناسک بدانیم و نگاههای قاعدهمند و فرایند محور به آن داشته باشیم.
بر اساس مبانی اعتقادی و تربیتی، برای اینکه دین و فرهنگ راهنمای رفتار و کردار قرار بگیرد باید با جان آدمیان پیوند خورد. متاسفانه سیاست فرهنگی کشور در جهتی است که گمان میشود با تدریس چند ساعت دین و فرهنگ میتوان رفتار و عمل انسان را تغییر داد، فراموش میکنیم که آموختن و تربیت، حفظ کردن و یاد دادن الفاظ و عبارات نیست. نباید محدود به دانستههای سطحی و عادات در عمل و رفتار شویم. به عبارت دیگر زمانی افراد آداب ظاهری احکام دینی و فرهنگی و عرفی جامعه را رعایت میکنند که آنها را با جهان خود پیوند داده باشند.
اگر بخواهیم دین و فرهنگ اسلامی ایرانی که آثار بزرگی در تاریخ ایجاد کرده را به دور از نگاه سطحی و ظاهری، با جان جامعه ایرانی پیوند دهیم، لازم است بدانیم که روابط و مناسباتی که بر انسان امروز حاکم شده به صورت قهری تلاش میکند هر نوع فرهنگی را در خود منحل یا نفی و انکار کند. متاسفانه مواجهه جهان اسلام و به طور خاص ایران و سیاست های فرهنگی در مقابل این امر، محدود و محصور به ترمیم ظواهر شده، یعنی نه تنها تلاش نکردیم به طریق غیرمستقیم و نرم، متعادل و متناسب با شرایطِ زبان و زمان فعلی پیش برویم بلکه تعارضات درونی در ظاهر و باطن موجب تشدید وضعیت هم شده است. لذا گام نخست توجه به این امر، احساس وضع کنونی، عدم غفلت، پذیرش و مواجهه با آن است.
ناگفته نماند با وجود شرایط فعلی همچنان بخش عظیمی از مردم تعلق به فرهنگ و جهان اسلامی و ایرانی دارند، اما در جامعه ایران با دو قشر دیگر نیز مواجه هستیم که باید آنها از هم تفکیک کرد، دسته اول افرادی هستند که می توان با زبانِ متناسب با روزگار کنونی آنها را به دین و فرهنگ و سنت تاریخی خویش بازگرداند.
رایزن فرهنگی ایران در اندونزی: کار فرهنگی خارج از کشور هزینهبر است و موازیکاری بلای جانشدر جهان این افراد فردیت از اهمیت ویژه ای برخوردار است و فردیت چیزی غیر از انتخاب آزاد نیست. آنچه اهمیت دارد نه اعمال قهر در انتخاب، بلکه آگاهی فرد از گزینههای پیش رو و نتایج آن است. به تعبیر دیگر سیاست فرهنگی ما باید در جهتی باشد که فرد با انتخاب آزاد به سمت فرهنگ اسلامی ایرانی خویش حرکت کند. چراکه بخش عظیمی از آنها دچار تقلید بیحساب و پراکنده شدهاند و نمیدانند چه میکنند و نتایج آن چیست.
اما دسته دوم کسانی هستند که پیش از آنکه تجربه توسعه و پیشرفت کشورهای غربی را داشته باشند وارد بحرانهای آن در مقام نظر و عمل شدهاند. به عبارت روشن مصرفگرایی، لذتجویی، افسردگی، بیبنیادی و بیاعتنایی به ارزشهای دینی و اخلاقی و... معیار و ملاک آنها قرار گرفته و تلاش میکنند صورت محلی و منطقهای از جهان مدرن و حتی پست مدرن را به نمایش بگذارند. لذا دشوار می توان در زمان محدود تغییری بنیادین در جان این دسته ایجاد کرد. چراکه این قشر از جامعه اساساً در پی دین و فرهنگ نیستند. به تعبیر دیگر این دسته مقلد مناسبات و روابطی هستند که به مبادی و مبانی، آثار و نتایج آن کاری ندارند. حتی ممکن است پوچ و بیهوده بودنش را هم درک کنند اما اهمیتی به آن نمی دهند.
جهانگیر الماسی: غرب جامعه ایرانی را هدف گرفته استبنابراین جامعه هدف و راهکار نویسنده مربوط به دسته اول است که خواسته یا ناخواسته بخشی از مناسبات و روابط جهان مدرن بر آنها حاکم شده است.
در جهان کنونی حفظ و اعمال هر نوع حاکمیتی با هدف تغییر و تاثیر در مناسبات و روابط از دریچه سیاستگذاری پیش میرود. اگر بخواهیم سیاستگذاری را در یک کلمه معنا کنیم چیزی غیر از پیوستگی نیست. به عبارت دیگر هر مسئله ای بخصوص مسائل فرهنگی را باید در پیوستگی وضعیت آموزش و پرورش، مدیریت و اشتغال، تولید و رسانه و... دید و حل کرد. به همین جهت با طرح و دستورالعمل نمی توان به نتیجه مطلوب رسید.
در شرایطی که سیاستگذاری به روشهای چند دهه گذشته هم در حال تغییر است و رویکردهای جدیدی در حکمرانی مانند هوشمندسازی مطرح شده، دیگر با روش های سیاستگذاری چند دهه اخیر هم نمیتوان پیش رفت، چه رسد به دستورالعملهای یکطرفه و سنتی! بنابراین شناخت و استفاده از رویکردهای سیاستگذاری و حکمرانی در جهان امروز، یک ضرورت است.
سیاستگذاری و حکمرانی روز به روز بیشتر به سمت شبکهای شدن، مشارکتی شدن و دیجیتالی شدن، حرکت میکند. یعنی اولاً باید ابعاد مختلف هر سیاستی را در پیوند با دیگر بخش ها مشاهده کرد. ثانیاً توجه به مشارکت تمامی اقشار و طبقات اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاستگذار داشت. ثالثاً شبکههای اجتماعی، وب سایتها، برنامهها و هوشمندسازی را به عنوان یکی از بازیگران موثر بخش عمومی در نظر گرفت.
لذا سیاستگذاری فارغ از جهت و محتوای آن مستلزم استفاده از دادهها و روشهای جدید است و بدون استفاده از آن نمیتوان نه تنها مسائل فرهنگی، بلکه هر مسئلهای را حل کرد.
گفتوگو|رایزن فرهنگی ایران در دمشق: دشمن میخواهد هزینه چالشهای سوریه را به گردن مقاومت بیندازدآنچه که می توان در این مطلب به عنوان راهکار برای رفع بخش عظیمی از مصائب فرهنگی مطرح کرد؛ بازگشت به محوریت خانواده در جهت تامین نیازهای طبیعی، عاطفی، جسمی، تربیتی، آموزشی و تفریحی و...است. به عبارت دیگر تامین این نیازهای فطری خارج از چهارچوب خانواده آغاز انحراف است و این مهم محقق نمیشود مگر با تسهیل تشکیل خانواده برای بخش عظیمی از جوانان، از طریق طرحهای ملی مسکن و ارائه زمین برای زوجین و ....
پایان پیام/