تجربه «گلولهباران» در سالن تاریک سینما
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۱۹۶۴۷۶
مرتضی پایهشناس از کسانی که علاقهمند به تماشای مستند «گلولهباران» هستند، دعوت میکند که این فیلم را حتما در سالن تاریک سینما ببینند تا تجربهای متفاوت داشته باشند.
مستند «گلوله باران» روایتی است از مبارزه مدافعان حرم با داعش. دو تصویربردار به همراه گروهی نظامی عازم خط درگیری میشوند. در میانه راه یکی از تصویربرداران با شلیک تک تیرانداز دشمن مجروح میشود و از پا میافتد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرتضی پایه شناس تدوینگر و یکی از کارگردانان مستند «گلوله باران» درباره ایده ساخت این مستند که مدتی است در سینماهای «هنر و تجربه» اکران شده است، به ایسنا گفت: من در گذشته به واسطه ساخت مستندی در «مرکز مستند حقیقت» به تهیهکنندگی مرتضی شعبانی با ایشان آشنایی داشتم و قبل از ساخت این مستند به من گفت که دو نفر از تصویربرداران ما در سوریه تیر خورده و مجروح شدهاند و قصد داریم از تصاویر آنها مستندی ساخته شود. پس از آنکه تصاویر مربوطه به دستم رسید و بررسی اولیه را روی آنها انجام دادم، احساس کردم این پروژه جای کار بیشتری دارد و برای همین درخواست کردم تصاویر بیشتری در اختیارم بگذارند. بعد از آن توانستم به قبل و بعد ماجراهایی که در آن واقعه رخ داده بود، نگاه کنم. در نهایت تصمیم گرفتم قصه در یک محدوده زمانی و در یک مکان مشخص روایت شود و ما در یک لحظه ویژه متمرکز شویم.
او افزود: تصاویری که به دستم رسید مرا به خود جذب کرد چرا که میتوانستم در آن چیزی بیابم که در کمتر جایی میشود آن را دید؛ به عنوان مثال یک حالت برزخی، یک تعلیق در لحظهای نزدیک به نیستی و حالت های انسانی که فقط در آن لحظهها دیده میشوند و امکان بروز پیدا میکنند. از طرفی دیگر به عنوان یک مستندساز با چالشی در فرم و روایت هم مواجه بودم، اینکه چگونه داستانم را در 60 دقیقه در یک فضای بسیار کوچک و با دوربینی که روی زمین رها شده بود، روایت کنم. همه این موارد باعث شد به سمت ساخت «گلولهباران» بروم.
پایه شناس با اشاره به اینکه مستندساز یک برداشت از برداشتهای بالقوه هر موضوع را روایت می کند، ادامه داد: مخاطبان هم میتوانند خوانشهای متفاوتی از آن برداشتی که من در مستند «گلولهباران» داشتم، داشته باشند به همین دلیل علاقهای ندارم با توضیحی که درباره محتوای کار میدهم برداشتی را پررنگ و یا کمرنگ کنم. همچنین معتقدم به محض اینکه فیلم ساخته میشود، فیلمساز هم از آن پس یکی از مخاطبان فیلم میشود و بهتر است به خوانش او هم به اندازه خوانش دیگر مخاطبان اهمیت داده شود.
وی افزود: فیلم هایی که من پیش از «گلولهباران» ساختهام بنا به توصیف و تعبیر خودم فیلمهایی هستند با یک پنجره نسبتا بزرگ به موضوع، یعنی تکلیف اینکه فیلم قرار است درباره چه موضوعی صحبت کند، مشخص میشود اما تجربه من در «گلولهباران» روایتی بود پر از پنجرههای کوچک به جهان فیلم که در هر بار دیدن، یکی از آنها مرا به خود جذب میکرد و از دریچه کوچک آن به دنیای بزرگ پشت آن مینگریستم.
او درباره همکاری با حسین مومن دیگر کارگردان این مستند اظهار کرد: ایشان در صحنه به درستی خود را با جریان فیلم و حوادث همراه کرده و دوربین خود را روشن نگاه داشته بود. در قدم بعدی در مرحله تدوین، جهان فیلم شکل گرفته، پایش و سازماندهی شده و فیلم از دل این همکاری متولد شده است. من و حسین مومن هر دو با هم سر پروژه نبودیم و زمانی پروژه به من سپرده شد که ایشان مجروح شده و پس از بازگشت به ایران در بیمارستان بستری شده بود. ما قبل از این مستند همدیگر را ندیده بودیم و زمانی یکدیگر را ملاقات کردیم که کار تمام شده بود. من، حسین مومن و سعید منفرد و رضا (رزمنده) را از درون تصاویر ضبط شده شناختم و در راش ها با آنها زندگی و حس و حالشان را کشف کردم.
پایهشناس درباره سختیهای ساخت این مستند تصریح کرد: بخشی از سختیهای ساخت این مستند قطعا در زمان ضبط تصاویر اتفاق افتاده است چراکه آن تصویربرداران تا نزدیکی اسارت و مرگ رفته اند. بخش دیگر از سختیهای کار مربوط به شکل دادن روایت و پای میز مونتاژ اتفاق افتاده است. «گلولهباران» فریم فریم مونتاژ شده و از ریزهکاریهای بسیاری برخوردار است. فضای ایستای «گلولهباران» و دوربین رها شده روی زمین در بیشتر زمان فیلم برای من ریسک بزرگی داشت و مانند بندبازی روی طناب نازکی بود که اگر فیلم خیلی کوتاه میشد حس تعلیق، نگرانی و آشنا شدن با دنیای کاراکترهای جلوی دوربین اتفاق نمیافتاد. از سوی دیگر اگر زمان فیلم بیشتر می شد ممکن بود ارتباط مخاطب به سادگی با فیلم قطع شود.
وی درباره اکران این مستند در موسسه «هنروتجربه» گفت: اکران «گلولهباران» در هنر و تجربه میتوانست تجربه منحصر به فردی را برای من رقم بزند اما متاسفانه پس از گذشت دو روز از آیین رونمایی این مستند، سینماها به دلیل کرونا تعطیل شدند و عملا ما اکران پیوستهای نداشتیم. البته در حال حاضر تبلیغات بیشتری برای اثرمان در نظر گرفتهایم و امیدواریم مخاطبانی که علاقهمندند به تماشای این اثر بنشینند آن را حتما در سالن تاریک سینما ببینند که تجربهای بسیار متفاوت در مواجهه با این مستند خواهد بود.
وی در پایان درباره جدیدترین فعالیت های خود اظهار کرد: من علاقه به سینمای داستانی ندارم و پروژه بعدی من نیز در حوزه مستند است. در چند سال اخیر پروژههایی را با مساله خانواده دنبال کردهام و نمیدانم کی به سرانجام برسند، اما قرار است یک مجموعه تلویزیونی برای «مرکز مستند حقیقت» تولید کنم که احتمالا سال بعد کلید میخورد.
مستند «گلوله باران» به کارگردانی مرتضی پایه شناس و حسین مومن و تهیه کنندگی مرتضی شعبانی با مشارکت «مرکز مستند حقیقت» و «مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی» تهیه شده است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: مستند گلوله باران ساخت این مستند گلوله باران پایه شناس حسین مومن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۱۹۶۴۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
توپ گوستاو، سلاح معجزهآسا نازیها/ عکس
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، از روی زمین، این توپ مانند یک ساختمان چهار طبقه به نظر می رسید – و بیش از ۴۲.۶ متر طول و بیش از ۶ متر عرض داشت. فقط لوله این سلاح شگفتانگیز ۳۰.۵ متر طول داشت – و میتوانست دو نوع گلوله شلیک کند: یک گلوله بیش از ۴.۸ تنی با قدرت انفجاری بسیار بالا و یک گلوله سوراخکننده بتن به وزن بیش از ۷.۵ تن. هر گلوله این توپ از دو مرد بلندتر و دو برابر عرض یک انسان بود. این توپ آنقدر بزرگ بود که صدها مرد فقط برای کار با آن و شلیک یک گلوله مورد نیاز بود.
براساس گزارش روزیاتو، توپ گوستاو با کالیبر ۷۷.۵ سانتیمتر میتوانست اهدافی را در فاصله ۴۸ کیلومتری هدف قرار دهد، با نیرویی که می توانست همه چیز را نابود کند. این توپ در واقع در پنج بخش حمل می شد: حلقه و بخش انتهایی توپ، لوله که به دو قسمت تقسیم می شد، جلیقه لوله، پایه و قلاب ها. این ابر توپ توسط کمپانی Krupp – یک شرکت فولاد مستقر در اسس- در سال ۱۹۳۶ و برای کمک به تهاجم آلمان به فرانسه در مه ۱۹۴۰ طراحی شد، اما بعداً در جنگ تنها علیه اتحاد جماهیر شوروی استفاده شد. در آن زمان، مفهوم چنین سیستم توپخانه ای غول پیکری از قبل وجود داشت – کشورهایی مانند بریتانیا که توپ ۳۹ تنی تزار را در اختیار داشتند و آلمان در سال ۱۹۱۴ توپ ۴۷ تنی “Big Bertha” را توسعه داد.
هیتلر نیز رویای داشتن چنین سیستم تسلیحاتی گسترده ای را در سر می پروراند که نه تنها بتواند دشمن را بترساند – بلکه اهداف مورد نظر را نیز با خاک یکسان کند. در دهه ۱۹۳۰، نازی ها شروع به طراحی نقشه هایی برای چنین سلاحی کردند که بتواند از خط دفاعی موسوم به ماژینو لاین فرانسه عبور کند. این امر مستلزم آن بود که چیزی بسازند که بتواند ۶.۷ متر بتن تقویت شده و حداقل یک متر فولاد جامد را سوراخ کند – به عبارت دیگر، سلاحی متفاوت از آنچه جهان تا آن زمان دیده بود.
در حالی که نازی ها توانستند چنین قطعه توپخانه ای غول پیکری را بسازند، برای استفاده از این توپ عظیم در فرانسه کمی دیر شده بود. اگرچه از توپ Schwerer Gustav برای عبور از خط ماژینو لاین استفاده نشد، نازی ها قدرت این سلاح جدید را در سال ۱۹۴۲ آزمایش کردند. طبق گزارش ها، تیمی متشکل از ۱,۰۰۰ مرد چندین هفته طول کشید تا این توپ را سرهم بندی کنند و سپس آن را برای کمک به ارتش آلمان نازی در طول محاصره سواستوپل ارسال کنند.
توپ Schwerer Gustav برای اولین بار در نبرد سواستوپل بکار گرفته شد و برای نابودی یک انبار مهمات زیرزمینی، به سمت یک صفحه سنگی بسیار مستحکم شلیک کرد. برای بیش از یک ماه، این توپ غول پیکر بر شهر محاصره شده شوروی گلوله ریخت و در این مدت حدود ۵۰ گلوله بزرگ شلیک کرد. سواستوپل پس از شکسته شدن خط دفاعی اش در پایان محاصره به یک ویرانه تبدیل شده بود – و قدرت های محور پیروزی قاطعی را به دست آوردند. بلافاصله پس از آن، نازی ها این توپخانه را به لنینگراد (سن پترزبورگ کنونی) منتقل کردند، اما این سلاح دیگر هرگز استفاده نشد.
زمانی که نیروهای شوروی، آلمان نازی را عقب راندند، تمام ردپاهای این توپ از اسناد نظامی ناپدید شد، بدون اینکه ردی از آن باقی بماند. به احتمال زیاد، آلمانی ها توپ غول پیکر خود را برای جلوگیری از افتادن آن به دست متفقین نابود کردند – و دیگر هرگز دیده نشد.
227227
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900036