چطور می شود کودکان را با طبیعت دوست کرد؟
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۲۰۵۰۸۳
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، دلتنگی پشت دلتنگی و آرزوهایی که امیدوارند بزودی برآورده شود. این روزها وقتی از بچهها بپرسید چه آرزویی دارند، بیشترشان میگویند کرونا برود و دوباره پیش دوستانمان برگردیم. آدم قلبش مچاله میشود واز ته دل امید میبندد به روزی که آرزوی این دلهای کوچک برآورده شود. آنها تمام خواستههایشان همین قدر صادقانه و زیباست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روز درختکاری همیشه فرصتی بوده برای یادآوری اهمیت این دوستی. برای آدم بزرگها که از دنیای کودکی فاصله گرفتهاند حتی مفهوم دوستی با انسانها هم گاهی رنگ میبازد و منفعت طلبی جای آن را میگیرد. برای بچهها اما جنس این دوستی هم همان قدر زلال است که دوستیهای دیگرشان. طبیعت به روی آنها آغوش میگشاید و پذیرایشان میشود و امید دارد که دوستان بهتری از گذشتگان باشند؛ مهربانتر و دلسوزتر.
در آستانه روز درختکاری، گروهی از کودکان که در قالب کودکان نیکوکار آموزش میبینند و فعالیت میکنند، تصمیم گرفتهاند توجه مردم را به این دوستی یعنی دوستی با طبیعت جلب کنند. بگذارید از زبان خودشان بیشتر بشنویم.
امیرعلی عزیزیان 14 ساله میگوید: «ما بچهها به مناسبت روز درختکاری، گروهی تشکیل دادیم تا به مردم آگاهی بدهیم که با درختان بیشتر مهربان باشند تا محیط زیستی سالمتر داشته باشیم. من میخواهم بگویم که درختها مثل پرندهها نیستند که وقتی جنگل آتش گرفت کوچ کنند و از آنجا بروند. درختها در جنگل میمانند اما نمیتوانند جنگل را نجات دهند. در واقع درختها ریههای زمین و ما هستند و ما برای حفاظت جسم و روحمان باید از آنها نگهداری کنیم. 15 اسفند روز درختکاری است؛ روزی که به یادمان میآورد هرکدام از ما برای داشتن زمینی سبزتر نقش مهمی داریم. باید قدر این نعمت خدا را بیشتر بدانیم و در حفظ و نگهداری آن بیشتر تلاش کنیم.»
نگار 6 ساله، خواهر امیرعلی صحبتش را با یک بیت شعر شروع میکند که معلوم است آن را خوب یاد گرفته و بارها با خودش تکرار کرده است: «برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتریست معرفت کردگار.» نگار بعد از خواندن این شعر درباره آن توضیح میدهد: «در واقع هر برگ درخت برای ما یک پیامی دارد و ما اگر هوشیار باشیم این پیام را میفهمیم. بهنظر من ما درختها را با قلبمان میکاریم نه با دستهایمان.»
وهاب پاکی 14 ساله هم اینطور میگوید: «ما به همه چیز مهربانی میکنیم، هم به انسانها و هم بهگل و گیاه. الان هم روز درختکاری نزدیک است و ما برای این روز کاری کردهایم و روی برشهای تنه درختهایی که بههر دلیل از بین رفتهاند شعارهایی نوشتهایم و قرار است آن را در روز درختکاری اطراف مؤسسه و محل زندگیمان نصب کنیم تا مردم با اهمیت حفاظت از درختان آشنا شوند.»
علی مجیدی هم از کودکان نیکوکار است. او هم نظرش این است: «ما خیلی کارها را درباره نیکوکاری یاد میگیریم. فعالیتهای اجتماعی را یاد میگیریم و از آنها استفاده میکنیم. هر چند وقت یک بار هم دور هم جمع میشدیم که الان به خاطر کرونا خیلی وقت است که دور هم جمع نشدهایم اما بهصورت آنلاین سعی میکنیم برنامه هایمان را برگزار کنیم و حفاظت از درختان و محیط زیست را یاد بگیریم. همچنین ما یاد میگیریم که به همه کمک کنیم چون همهمان انسان هستیم و فقط از لحاظ مالی مثل هم نیستیم پس باید به آنهایی که توان مالی ندارند کمک کنیم.»
یکتا پیشبین 7 ساله هم کودک نیکوکار کوچکی است که از مهربانی با محیط زیست میگوید: «ما باید به محیط زیست کمک کنیم چون درختان ،موجودات زنده هستند. ما باید مراقب گیاهان باشیم که صدمه نخورند. ما نباید زبالههایمان را در طبیعت بریزیم چون با این کار طبیعت مان آلوده میشود.»
اعظم حاج یوسفی، فعال اجتماعی و مدیر مؤسسه موعود ایرانیان که در زمینه آموزش نیکوکاری به کودکان فعالیت میکند هم اینطور میگوید: «ارتقای مهارت اجتماعی باعث افزایش مهارت کودک از لحظه ارتباط با دیگران میشود. هرانسانی برای داشتن یک زندگی موفق در جامعه، نیازمند کسب مهارتهای اجتماعی است. افرادی که تعاملات اجتماعی را بلدند در روابط شان خیلی بهتر عمل میکنند. به همین دلیل من معتقدم که ما باید مهارتهای اجتماعی را در کودکان خیلی تقویت کنیم و این موضوع از اهمیت بسزایی برخوردار است. وقتی یک کودک در مهارت اجتماعی به قدرت برسد، قطعاً به محبوبیت هم میرسد و تبدیل به یک انسان دوست داشتنی در جامعه میشود. همین موضوع باعث میشود که بچهها کمتر دچار کمرویی و انزوای اجتماعی بشوند. همه ما میدانیم که انزوای اجتماعی در کودکی عواقب درازمدتی دارد و بر بهداشت روانی افراد حتی در بزرگسالی هم تأثیرات جدی میگذارد. بههمین دلیل من بهعنوان یک فعال اجتماعی و نویسنده کودک سعی کردم بچهها را با این مقوله آشنا و آنها را با بازیهایی آشنا کنم که باعث رشد اجتماعی و افزایش حس تعامل در آنها شود و از همه مهمتر روحیه مهربانی، همدلی و همکاری را در بچهها تقویت کند. بچههای ما در دنیای پرخشونتی زندگی میکنند بهخاطر همین ممکن است موضوع مهربانی آنطور که باید در وجودشان پرورش پیدا نکند. ما هر از گاهی با بچهها با رضایت والدینشان گروههایی تشکیل میدهیم و درباره یکی از آسیبهای اجتماعی صحبت میکنیم و در نهایت با بچهها یک فعالیت اجتماعی انجام میدهیم. در این راستا سعی میکنیم از مناسبت های مختلف فرصتهایی برای ترویج فرهنگ مهربانی بسازیم. این بار هم به مناسبت روز درختکاری خواستیم با بچهها کار ویژهای انجام دهیم. ما با بچهها به این نتیجه رسیدیم که درختها خودشان بلدند از خودشان مراقبت کنند به شرط آنکه ما انسانها آنها را آزار ندهیم. بههمین دلیل روی درختهایی که بههردلیلی بریده شده بودند شعارهایی نوشتیم تا توجه مردم را به این مسأله جلب کنیم تا درختانی را که توسط افراد سودجو بریده شدهاند ببینند و بدانند که ما باید بیشتر از درختان محافظت کنیم و به آنها احترام بگذاریم. از آنجا که مهمترین نقش در سرنوشتسازی کودکان را والدین ایفا میکنند، از پدر و مادرها میخواهم برای کودکانشان دوستانی صمیمی باشند و برای اوقات فراغت آنها وقت بگذارند و همراه و حمایتگرشان باشند چون دوستی پدر و مادر با بچهها باعث میشود بچهها آنها را محرم اسرار خودشان بدانند و مسائل خود را با آنها درمیان بگذارند.»
آنها میتوانند دوستان بهتری برای طبیعت باشند اگر بیاموزند که طبیعت بهترین دوست انسان است. این روزها که همه خسته از کرونا هستیم، روزهایی است برای فکر به اینکه در نهایت طبیعت میتواند نجاتگر انسان باشد. شاید راهی باز کند و پیش پای انسان ملول بگذارد.
پربیننده ترین ضرورت ایجاد تسهیلات بیشتر برای فرهنگیان فرصت جدید برای استخدام در آموزش و پرورش آزمون جدید برای استخدام معلمان برگزار میشود بادیگاردهای عجیب احمدی نژاد +عکس اسامی کاندیداهای احتمالی انتخابات ۱۴۰۰منبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: طبیعت کودکان برجام روز درختکاری بچه ها درخت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۲۰۵۰۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فقط یکی از معلمها میداند
خبرگزاری مهر، گروه مجله _ مرتضی درخشان: اینکه یک پسر در آینده چهکاره میشود را میتوان اول از همه از خودش پرسید و پاسخی که دریافت میکنید اغلب خلبان، پزشک یا مهندس است. البته ضمن احترام به صنف «لاستیک فروشان»، این قاعده، استثنائاتی مثل آن لاستیک فروش محترم هم دارد؛ اما این پاسخ اصلاً معتبر نیست، شما باید از افراد دیگر هم بپرسید، هرچند، در آنها هم پاسخ کلیشهای بسیار دیده میشود.
مثلاً در زمان ما پدر و مادرها مصرّاََ معتقد بودند که ضمن احترام به شغل شریف «حمالی»، ما نهایتاً حمال میشویم که البته بعضی اعتقاد داشتند که همان موقع حمال هستیم که البته با پیشرفت تکنولوژی و آشنایی پدر و مادرها با مشاغل جدید امروزه این رویه تغییر کرده و بخصوص مادرها معتقدند که بچهها «یک چیزی» میشوند که آن یک چیز حتماً حمال نیست.
خالهها و داییها معتقد بودند که این بچه هوش سرشاری دارد و ضمن احترام به «یک جایی»، یک روز این بچه به یک جایی میرسد! البته اگر شما رقیب فرزندان آنها بودید ضمن احترام به «هیچ جا» شما به هیچ جا نمیرسیدید.
عموها و عمهها خیلی متأثر از رفتار پدر و مادر شما آینده شما را ترسیم میکردند و اگر شما را دوست داشتند میگفتند که این بچه خیلی «باهوش» است و ضمن احترام به مقام شامخ «پدر»، یک روزی مثل پدرش یک چیزی میشود، اما اگر پدر شما و همسرش را دوست نداشتند، ضمن احترام مجدد به مقام شامخ «پدر» میگفتند، این هم مثل پدرش هیچ چیز نمیشود.
بهترین روش برای فهمیدن آینده فرزندان، جستوجو در بین معلمهای مدرسه بود. نه اینکه معلمها بدانند؛ اما یکی از معلمها معمولاً میفهمید. شما باید بگردید و برای هر دانشآموز آن معلم خاص را پیدا کنید.
از نظر مشاوران مدرسه که همه دانشآموزان اگر با همین روند ادامه بدهند ضمن احترام به «مشکلات جدی»، در آخر سال به مشکلات جدی بر میخورند. معلمها هم اغلب معتقدند که ضمن احترام به «زندانیان و خلافکاران»، دانشآموزان آخرش از راه بهدر میشوند و از این حرفها! اما یک معلم هست که انگار همهچیز را میفهمد، یکی که هر دانشآموز یکی برای خودش دارد و مال من «علیرضا افخمی» بود؛ معلم ریاضی سال اول دبیرستان.
من استعداد خاصی در فیزیک، هندسه و ورزش داشتم، خودم در کودکی فکر میکردم که فضانورد بشوم، در راهنمایی تصورم این بود که مدیر یک جایی خواهم شد، اما در دبیرستان، وقتی آقای افخمی به ما موضوع تحقیق داد که یک جوان چه خصوصیاتی باید داشته باشد، وقتی نتیجه کارها را بررسی کرد و به کلاس برگشت از یک ساعت و نیم زمان کلاس، حدود یک ساعت در مورد تحقیق من صحبت کرد. نه اینکه از تحقیق خوشش آمده باشد، نه! از یک جمله خوشش آمده بود. من یک جایی از این تحقیق برای نقل قول از پدرم نوشته بودم: «پدرم میگوید…» و همین جمله شده بود موضوع کلاس ما!
اصلاً قواعد تحقیق را رعایت نکرده بودم، حتی حرف مهمی هم در تحقیقات من نبود. علیرضا افخمیِ جوان، که خیلی لاغر بود و ریش کوتاه یک دستی داشت از این شکل نقل قول من خوشش آمده بود. او همان معلم من بود که فهمید قرار است چهکاره شوم، اما من همیشه با او «ارّه بده و تیشه بگیر» بودم. نهایتاً روزی که فهمیدم او درست فهمیده بود، دوست داشتم اینها را برایش بنویسم و بخوانم، اما سرطان این حسرت را به دل من گذاشت و آقای افخمی را توی بیمارستان پیدا کرد و با خودش برد.
خیلی دوست نبودیم، اما میتوانستیم در پیری دوستان خوبی باشیم. مثل بعضیها که این روزها دوستان خوبی برای هم شدیم. «علیرضا افخمی» خیلی شاگرد داشت، حتی شاید وقتی بعد از مدتها من را میدید نمیشناخت، اما من فقط و فقط یک افخمی داشتم…
کد خبر 6094247