انتقاد آزادی از پرداخت ۲۰۰ میلیون برای خرید حق پخش فیلمهای میلیاردی!
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۲۴۷۷۸۰
یک تهیهکننده سینما گفت: موسسات دولتی وارد حوزه تولید فیلم شدهاند و بودجههای بسیاری را برای فیلمهای سینمایی در نظر میگیرند و همین مساله سبب میشود که دستمزد بازیگران نیز افزایش پیدا میکند که این اتفاق برای فیلمسازان مستقل بسیار خطرناک است.
غلامرضا آزادی کارگردان و تهیهکننده سینما گفت: متاسفانه برخی از فیلمها که نمیتوانند نوبت اکران دریافت کنند، مجبور هستند به پلتفرمهای اینترنتی فروخته شوند که این پلتفرمها مبالغ ناچیزی را پرداخت میکنند که فکر میکنم نزدیک به ۲۰۰ میلیون تومان باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این تهیهکننده سینما با اشاره به اینکه موسسات دولتی وارد حوزه تولید فیلم شدهاند و بودجههای بسیاری را برای فیلمهای سینمایی در نظر میگیرند، توضیح داد: همین مساله سبب میشود که دستمزد بازیگران نیز افزایش پیدا میکند که این اتفاق برای فیلمسازان مستقل بسیار خطرناک است. بخش خصوصی در حال حاضر کمتر میتواند از هنرپیشههای درجه یک استفاده کند، چرا که هزینه دستمزدها بالا رفته است.
تهیهکننده فیلم «مرد نامرئی» ادامه داد: در گذشته اگر فیلمها فروش چندان خوبی نداشت به موسسه رسانههای تصویری و یا ایرلاینهای هوایی و تلویزیون فروخته میشد که بخشی از هزینهای که برای فیلم شده بود، بازگردد، به عنوان مثال فیلم سینمایی «کاکلی» را به ۳ میلیون تومان ساختم، این فیلم در تهران ۵ میلیون تومان فروش داشت، این فیلم را تلویزیون به قیمت یک میلیون تومان خرید، رسانههای تصویری نیز این فیلم را ۲ میلیون تومان خریداری کرد. همه اینها سبب شد تا بازگشت سرمایه خوبی از این پروژه داشته باشیم. همین مساله باعث شد تا با خیال راحت فیلم بعدی خود را جلوی دوربین ببرم.
وی تاکید کرد: در واقع زمانی که فروش خوبی برای یک فیلم رقم میخورد کارگردان و تهیه کننده برای ساخت پروژه بعدی خود اقدام میکند، اما در حال حاضر به دلیل فروشهای پایین، سرمایهگذاری برای تولید یک فیلم سینمایی تبدیل به ریسک شده است.
تهیهکننده فیلم «دره شاپرکها» بیان کرد: یکی از اتفاقات بدی که در حال رخ دادن است، تغییر کاربری سالنهای سینمایی است، در چنین شرایطی و با توجه به اینکه شیوع ویروس کرونا در اکران بسیار تاثیرگذاری بوده است، ممکن است شرایط اکران مانند گذشته نشود و بسیاری از سالنهای سینمایی بسته بمانند. همین شرایط سبب شده است که مردم عادت سینما رفتن را فراموش و این کالای فرهنگی را از سبد کالای خود خارج کردهاند.
/مهر
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: میلیون تومان تهیه کننده برای فیلم فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۲۴۷۷۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتقاد شدیدالحن از حکم اعدام توماج | کسانی عمدا حیثیت نظام را بر باد میدهند؟
اینکه خوانندهای با خواندن اشعاری، هرچند مخالف نظام، به اعدام محکوم شود، با چه منطقی سازگار است؟ منطق حقوقی یا اجتماعی یا سیاسی یا امنیتی؟ شاید هیچکدام.
گاه گفته میشود که «منطق حقوقی» مستقل است و استقلال قاضی از همین رو است؛ اما نقد «پوزیتیویسم حقوقی» جایی برای این ادعا باقی نگذاشته است. قاضی نیز مانند همگان درگیر زندگی اجتماعی و تجربه سیاسی است و فارغ از آن نمیتواند حکم دهد.
دکتر کیومرث اشتریان در روزنامه شرق نوشت: از همین رو است که مقولاتی مانند عوامزدگی، شهریزدگی، غربزدگی یا شرقزدگی برای یک قاضی نیز صادق است. اینکه یک قاضی باید از کارشناس فنی استفاده کند تا حکمش روا باشد، از همین رو است؛ کارشناس فنی هم محدود به حوزه ساختمان یا امور امنیتی نیست. کارشناس هنری، سیاسی، اجتماعی و بینالمللی هم از آن جمله است که کمتر به آن توجه میشود.
حکم اعدام، خود مشمول همین حکم است. فراموش نکردهایم که سالها پیش حکم اعدام دکتر هاشم آغاجری صادر شد و فضای بینالمللی را بر ضد ایران برآشفت. چهرهای خشن و بیتمدن از کشور آفریدند که قرار است یک استاد دانشگاه را به دلیل سخنرانی اعدام کنند. در همان زمان تصور کسانی بر این بود که این صرفا یک تهدید است و او اعدام نخواهد شد؛ و چنین هم شد؛ اما تنها چیزی که برای ایران باقی ماند، چهرهای بسیار مخدوش بود.
برخی «دستاندرکاران بیرونی» قوه قضائیه بیتوجه به ابعاد ملی و بینالمللی چنین احکامی میخواهند؛ مثلا به تصور خود بازدارندگی ایجاد کنند یا چهرهای انقلابی از خود نشان دهند درحالیکه آنگاه که در مرحله تجدیدنظر چنین احکامی نقض شود، دیگر اعتبار و اقتداری باقی نمیماند و ما میمانیم و حیثیتی که بر باد رفته و تبلیغاتی جهانی که به خاطر هیچ و پوچ شکل گرفته است.
درباره پرونده مورد بحث این روزها، برخی از اشعار این «رَپِر» همان محتوایی را دارد که برخی از «خودیها»، خون در دل و پا در گِل، بیان میکنند. انتظار دارید همه به یک زبان به نقد اجتماعی-سیاسی بپردازند؟ ظرفیت خود را بالا ببرید؛ بخشی از اصلاح و مبارزه با فساد را به نقدهای تند و تیز جوانان بسپارید؛ حتما ضرر نمیکنید و آنان نیز اگر برخورد درست ببینند، شاید زبان خود را اصلاح کنند. حتی اگر زبان خود را اصلاح نکنند، باز هم باید تحمل کنید.
همینجا بگویم که من هیچگونه علاقهمندی به برخی از رویهها و افکار این نسل معترض ندارم و فاش میگویم که آنان نیز به دلیل بیتدبیریهای ما دقیقا مانند خود ما سطحی و خودمحور و دیکتاتور هستند. خجل از ننگ بضاعتیم؛ چون دقیقا «کپی» برابر با اصل خود ما هستند. هیچ تسامحی در بیان ندارند و فقط باید با آنان همدست و همداستان باشیم تا مقبول درگاهشان باشیم. برای آنان بسیاری از شخصیتهای سیاسی درد و رنجکشیده که قدم در راه عدالتطلبی و آزادی گذاشتهاند و رنج زندان و تلخی حرمان کشیدهاند، یکساناند. از منظر آنان همه بر خطایند. تنها خود را بر حق میدانند.
درباره توماج صالحی اگر اکنون زیر تیغ نبود، نظرات خود را شفافتر ابراز میکردم که حتما خوشایند او نبود؛ اما همه اینها به آن معنا نیست که موافق اعدام آنان باشیم. آزادی چنین هنرمندانی میتواند به بهبود درک ما از وضعیت جامعه کمک کند و زخم عمیق مردم را از فساد بازنماید؛ آتشی نهان است اندرین تیغ آبدار. آزادی یادگرفتنی و تمرینکردنی است. در درجه نخست این خودِ نظام است که باید درک و تعهد به آزادی را پیشه کند.
وقتی چنین نباشیم، اعتراض نسل جوان بر ما رنگ طغیان و جلوه عصیان به خود میگیرد. مسابقهای که در میان برخی مسئولان کشور برای بیحیثیتکردن چهره ایران در جهان پدید آمده، حقیقتا شگفتآور است. گویی این افراد از محیط بسته خویش بیرون نیامدهاند تا ببینند که یک حکم بدوی اعدام که به خیال خود برای «بازدارندگی» صادر میکنند و معمولا در تجدیدنظر نقض میشود، چه بلایی بر سر چهره ایران در داخل و خارج میآورد.
البته نه چنین است، بلکه محتمل است که برخی به عمد چنین کنند تا پیوندهای حیثیتی جمهوری اسلامی را با مردمان و با جهانیان بگسلند تا در محیطی کاملا گسسته از جهان به تحصیل منافع و تحکیم مواضع خویش بپردازند. نتیجه سخن با رئیس محترم قوه قضائیه است که جز او کسی مسئولیت رسمی در این زمینه ندارد تا به چنین وضعیتی رسیدگی کند. گویی همواره دستانی آلوده در برابر چشم همگان در پی آلودهکردن تعمدی چهره ایران در جهان بوده است. شاید از اینرو مرکز رسانه قوه قضائیه اعلام کرده است که این حکم بدوی و قابل فرجامخواهی در دیوان عالی کشور است. از سوی دیگر، سخن با دستگاههای فرهنگی نیز هست که با هزینههای بسیار فعالیتهای برونمرزی دارند و بازتابی از چهره ایران در جهان نشان نمیدهند و در برابر چنین فضای آلودهای از طرف «خودیها» سکوت مطلق کردهاند.