Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-05-04@03:50:51 GMT

ارج‌نامه ایرج

تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۲۵۴۰۶۹

ارج‌نامه ایرج

اما خوب است بدانید که برای نوشتن درباره برخی از نوادر دوران چه رنجی کشیده‌ایم. نه از این باب که نوشتن از خدمات آن بزرگ سخت و کشف مطالب درباره او ناممکن باشد، بلکه از این منظر که نمی‌توان همه عمر فعالیت‌ حرفه‌ای و مجاهدت‌های بی‌شمار بعضی از این بزرگان را در یک ستون ۴۰۰ کلمه‌ای خلاصه کرد.

برای این ادعا، در این لحظه مصداقی بارزتر از زنده‌یاد استاد ایرج افشار نداریم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ایرج افشار ایران‌شناس، پژوهشگر، ادیب، نسخه‌شناس، مصحح متون کهن ادبی، نویسنده و مجله‌نگار بود.

یک بار دیگر جمله‌ای که خواندید را از نو بخوانید. مگر می‌شود در یک بازه زمانی ۸۵ ساله به تمامی اینها در بالاترین سطح ممکن رسید؟ افشار ثابت کرد که می‌شود. یادتان است در کتاب‌های درسی‌مان در باب معرفی شاعرانی چون خیام نیشابوری چقدر صفت برایش قطار می‌کردند؟ حکیم، دانشمند، منجم، ریاضی‌دان، شاعر، فیلسوف و چه و چه‌ها. در عصر ما نیز کسانی بوده‌اند که این‌گونه زندگی کرده باشند چنان که پس از مرگ‌شان کوهی از آثار مختلف از آنها به جا مانده باشد و عناوین بسیاری را به آنها نسبت دهند. افشار این‌گونه بود.

شناختن ایرج افشار کاری نیست که بتوانید در یک گزارش کوتاه این‌چنینی به آن برسید. پس این گزارش این هدف را ندارد بلکه دو مقصود دیگر را دنبال می‌کند: نخست این‌که در سالمرگ استاد معظمی که قلبش برای ایران می‌تپید، کاری هرچند ناچیز برای بزرگداشت نامش انجام دهد و دوم آن‌که جوانبی کمتر دیده شده از زندگی افشار را به مخاطب نشان دهد تا این شوق در او پدید آید که به بازشناسی نوادر عصر خود بپردازد. بنابراین پیشاپیش از نپرداختن به برخی جوانب مهم اما شناخته شده زندگی پربار استاد ایرج افشار پوزش می‌خواهیم.

یادی از دکتر محمود افشار یزدی

پدر ایرج افشار، دکتر محمود افشار یزدی بود که طی هفت سال در لوزان سوئیس دوره لیسانس و دکتری حقوق را به پایان برد و از دانشکده علوم سیاسی دانشگاه لوزان درجه دکتری دریافت کرد.

پس از بازگشت دکتر محمود افشار به ایران، او در تهران برای گرفتن شناسنامه اقدام می‌کند و نام خانوادگی او را به جای «افشار یزدی» در شناسنامه «دکتر افشار» ثبت می‌کنند. خود ایرج این‌گونه روایت می‌کند که «از او پرسیدند نامت چیست؟ و او گفت من دکتر افشارم.

آنها هم نوشتند دکتر افشار!» این شد که نام خانوادگی ایرج افشار در شناسنامه «دکتر افشار» شد. اما افشار هرگز دکتری نگرفت و بنا به گفته دوستان مدرکش «کارشناسی ارشد» بود. اما شاید بپرسید چرا افشار دکتری نگرفت؟ دلیل اصلی‌اش این بود که کسی در دانشگاه تهران نبود که به افشار دکتری بدهد. به این معنا که تمامی کسانی که در دانشگاه تهران عهده‌دار سمت و استاد یا هیأت علمی شده بودند، همگی شاگردان ایرج افشار بودند و کسی در این حد و اندازه نبود که بخواهد به افشار دکتری بدهد!
افشاری که دکتر نبود، نام خانوادگی «دکتر افشار» را نیز بر خود نمی‌پسندید. این شد که نام خانوادگی‌اش را در اثنای عمر به «افشار» تغییر داد. او معتقد بود لفظ «دکتر» برازنده پدرش بود که به واقع دکتر افشار بود و نه خود او!

بیش از ۳۰۰ جلد کتاب و ۳۰۰۰ مقاله!

یک‌بار دیگر تیتر این قسمت را بخوانید. حیرت انگیز نیست؟ تدوین بیش از ۳۰۰ جلد کتاب و ۳۰۰۰ مقاله. مهم‌تر از کمیت این مقاله‌ها و کتاب‌ها که آن هم در جای خود بسیار حائز اهمیت است، از نکات جالب‌توجه آنها گستردگی موضوعی‌شان است.

در همین زمینه کتابی به همت میلاد عظیمی منتشر شده با نام «کتاب‌شناسی موضوعی – تاریخی از چاپکرده‌ها و نوشته‌های ایرج افشار». جالب است بدانید خود همین کتاب، یک مجموعه سه جلدی است! کتابی که صرفا به معرفی آثار و تقسیم‌بندی آنها می‌پردازد.

برای شناساندن گستردگی این آثار خوب است به دو نمونه از این چاپکرده‌ها بپردازیم. یکی از مهم‌ترین گنجینه‌هایی که به همت افشار به بازار کتاب عرضه شد، کتابی است دو جلدی به نام «نادره‌کاران».

نادره‌کاران مجموعه‌ای است از مطالب کوتاه و بلند در شناساندن رجال فرهنگی ایران و ایران‌شناسان غربی معاصر که ایرج افشار طی ۶۰ سال، پس از درگذشت هریک از ایشان به جهت حق‌گزاری به رشته تحریر کشیده و در نشریات گوناگون منتشر کرده است.

این کتاب یاد جمعی را دربردارد (جمعا ۷۳۰ تن) که نویسنده با آنان حشر و نشر یا مکاتبه و ملاقات داشته و آداب و اخلاق و آثار ایشان را می‌شناخته و از جمله وجوه اهمیتش آن است که درباره بعضی از این بزرگان اطلاع چشمگیری در منابع دیگر نیست.

کتاب دیگری که شاید مقایسه آن در کنار «نادره‌کاران» می‌تواند گستردگی شخصیتی افشار را به خوبی به مخاطب بشناساند، کتابی است به نام «گلگشت در وطن».

این کتاب که به سفرنامچه ایرج افشار نیز معروف است، شرح سفرهای نگارنده به شهرهای مختلف ایران از سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۸۱ است در این نوشته‌ها، مخاطب تا حدودی با وضعیت فرهنگی، اجتماعی و آب‌و‌هوایی مناطق مختلف ایران آشنا می‌شود.

چهار فرزند برومند افشار کتاب را طی سالیان متمادی جمع و در سال ۱۳۸۴ منتشر می‌کنند. ۱۲ سال بعد در سال ۱۳۹۶ به چاپ دوم می‌رسد! هم‌اکنون چاپ دوم کتاب در بازار کتاب موجود است و بگذارید بگویم که چقدر باید کاهل و غافل بوده باشیم که ۱۲ سال طول بکشد که چنین گنجینه‌ای به چاپ دوم برسد.

همین دو نمونه برای معرفی گستردگی کار ایرج افشار و همت او در گره زدن حوزه‌های مختلف و ایجاد پیوند بین حوزه‌های مختلف ایران‌شناسی کافی است که العاقل یکفیه الاشاره.

ایرج ۴ پسر داشت

ایرج افشار چهار پسر داشت: بابک، بهرام، کوشیار و آرش. از این میانه ایرج، فرزند بزرگ‌تر؛ بابک را بسیار خوش می‌داشت اما مرگ او را در ۵۶ سالگی در ربود و استاد بزرگ ایران‌شناس مرگ فرزند را به چشم دید. یادداشتی از افشار با عنوان «فرزندم بابک» وجود دارد که در آن می‌توان اوج دلبستگی عاطفی و علاقه او را به فرزند دید.

بابک افشار ۱۱ سال در ایران درس خواند و پس از آن مدتی در سوئیس و مدتی در انگلستان بود. افشار در این‌باره می‌نویسد: «در سوئیس از سیدمحمدعلی جمالزاده درخواست کرده بودم که بر او سرپرستی داشته باشد. او از این لطف دریغ نداشت و معمولا یکشنبه‌ها به مدرسه بابک که بر کوه «سالو» نزدیک ژنو بود می‌رفت و او را با خود به گردش می‌برد.»

افشار در همین یادداشت درباره شبی که بابک جان سپرد، می‌نویسد: «بابک ساعت ۱۱ شب روز واقعه در خانه بود و تلویزیون می‌دید اما با گفتن «ماری قلبم درد گرفت» بر زمین می‌افتد. ماری چون جیغ‌زنان تلفن کرد کمتر از ده دقیقه خودم را رساندم. دیدم اورژانس آمده است. ولی کاری نتوانستند بکنند. با تلفنم سه دوست نازنین دکتر محمد دانش‌پژوه، دکتر علی محمدمیر و دکتر احمد میر خود را بر بالین او رسانیدند ولی گریان. آخرین برگ از تاریخ زندگی بابک این شب شوم بود.»

دکتر میلاد عظیمی که از شاگردان افشار بود، روایتی از این شب دارد که حیرت‌انگیز است. او از قول دوستی نقل کرده که: «در شب واقعه بابک افشار، وقتی اطبا ‌‌‌مشغول تلاش بودند تا او را به زندگی برگردانند‌‌، شخصی تلفن می‌کند. آن شخص در آن برهه مشغول تدوین کتابی پژوهشی بود و گویا از راهنمایی‌های بزرگانی چون افشار در تالیف کتاب موردنظر نیز سود می‌برد.

افشار در آن وضع و حال به سؤال‌های آن مرد محترم جواب می‌داد: این را در آن کتاب ببینید و آن را در این مجله بیابید!» در همین حال بابک؛ فرزندش میان مرگ و زندگی ایستاده بود و پزشکان بر بالین او مشغول و نگران بودند. تا این‌که در نهایت پزشکان افشار را از اتاق بیرون کرده بودند که قلبش از دیدن جان دادن پسر نایستد. اما از آن شخص سوال‌کننده بشنوید که پرسش‌هایش گویا تمامی نداشت. در نهایت افشار گفت: «آقای فلان! بابکم از دستم می‌رود. نمی‌توانم بیشتر از این جواب بدهم. در وقت مناسب‌تری حرف می‌زنیم. تلفن کنید.»

پیمان طالبی - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم 

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: ایرج افشار پیمان طالبی محمود افشار یزدی نام خانوادگی ایرج افشار دکتر افشار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۲۵۴۰۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(تصاویر) بزرگان فرهنگ و ادب و هنر ایران، مهمان «مست عشق»!

امروز جمعه ۱۴ اردیبهشت در رویدادی کم نظیر، بزرگان فرهنگ و ادب و هنر در موزه سینما گردهم آمدند و به تماشای فیلم سینمایی "مست عشق" آخرین فیلم حسن فتحی که بر اساس برداشتی آزاد از حکایت شمس و مولانا ساخته شده است، نشستند.

به گزارش عصرایران، شاید به جرات بتوان گفت که جمع کردن چنین بزرگانی در کنار هم، تنها در سایه اسامی بزرگی، چون شمس و مولانا امکان پذیر بود که با همت سازندگان فیلم سینمایی مست عشق و "بنیاد شمس و مولانا" این امر محقق شد.

بزرگانی از دکتر محمدعلی موحد مولوی شناس و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب کشور، دکتر کریم زمانی و دکتر جلال‌الدین کزازی و دکتر ژاله آموزگار از ادیبان و مولوی‌پژوهان برجسته، پروفسور ارفعی زبانشناس و متخصص زبان‌های باستانی کشورمان که ترجمه منشور کوروش از خدمات ارزنده ایشان به تاریخ و فرهنگ کشورمان به شمار می‌آید تا استاد لوریس چکناواریان و استاد خدایی از بزرگان موسیقی کشور، استاد کریم زمانی، استاد محمد حیدری، استاد عین‌الدین صادق‌زاده و استاد سبزه که همگی از اساتید بنام خطاطی و خوشنویسی کشور هستند، دکتر موسی غنی نژاد استاد برجسته اقتصاد و دکتر عبدالمحمود رضوانی مترجم و زبانشناس بزرگ کشورمان که ترجمه گلستان سعدی به انگلیسی از شاهکار‌های ایشان است، دکتر سید احمد محیط طباطبایی، دکتر یونس شکرخواه، دکتر نمکدوست و دکتر فرید قاسمی که همگی از اساتید نامدار حوزه ارتباطات به شمار می‌روند، در برنامه صبح امروز در سالن سینماتوگراف موزه سینما به تماشای "مست عشق" نشستند.

این مراسم که از ساعت ۱۰ صبح و با حضور حسن فتحی کارگردان و فرهاد توحیدی نویسنده فیلمنامه فیلم سینمایی مست عشق آغاز شد، با تماشای فیلم ادامه یافت و پس از آن این اساتید در کنار یکدیگر و در محفلی دوستانه به بحث گفتگو درباره فیلم و محتوای آن پرداختند.

ابتکار گروه تولید فیلم سینمایی مست عشق در برنامه‌ریزی این رویداد که به نوعی با هدف ایجاد همگرایی میان جامعه نخبگانی و مخاطبان سینمایی شکل گرفته بود، در پایان مراسم و پس از اتمام فیلم بازخورد‌های بسیار مثبتی را به همراه داشت.

حضور ستارگانی، چون دکتر محمد‌علی موحد در کنار لوریس چکناواریان پیام آور این واقعیت جذاب بود، که پاسداران و نگاهبانان تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم، همچنان برای حمایت از آثار فاخری که مبلغ و نماینده‌ی چهره‌ی زیبای «ادبیات پارسی و عرفان ایرانی» در پیش چشم مردم جهان است، در کنار هنرمندان متعهد کشورمان ایستاده‌اند تا همچون همیشه، سالن‌های سینما محلی برای گرد آمدن فرهیختگان و تعالی فرهنگ باشد.

هرچند بازخورد شگفت انگیز این چهره‌های دانشمند و نکته سنج، مسئولیت دست‌اندرکاران و خالقان اثر را در آینده سنگین‌تر می‌کند، اما در عین حال، تعاریف زیبایی که این ستارگان درخشان آسمان فرهنگ و ادب کشور از فیلم و محتوای آن داشتند و رضایتمندی‌شان از نحوه پرداختن به ظرایف رابطه شمس و مولانا برای عوامل سازنده فیلم بسیار جالب توجه و امیدوار کننده بود.

امروز مجمع ستارگان با زبانی که مخصوص خودشان است گفتند: اگر خوب بسازید، خوب ببینید و به داشته‌های این مرز بوم آگاه و مؤمن باشید، در کنار شما هستیم.

این علاقمندی از تشویق‌های پایان فیلم تا احساسات برانگیخته تعدادی از مخاطبان که بویژه لحظات انتهایی فیلم را با چشمانی اشکبار دنبال می‌کردند تا سخنانی که پس از اتمام فیلم و بیرون از سالن نمایش عنوان می‌کردند، همگی نشان از آن داشت که فیلم توانسته است در رسیدن به بخش قابل توجهی از اهداف خود که همانا بازنمایی برگی از تاریخ زرین فرهنگ و ادبیات کشورمان حول دو شخصیت برجسته آن یعنی شمس و مولانا است، موفق عمل نماید.

دیگر خبرها

  • (تصاویر) بزرگان فرهنگ و ادب و هنر ایران، مهمان «مست عشق»!
  • روایت خسروپناه از سجایای اخلاقی محمدرضا سنگری
  • معلم علمدار مبارزه با جهل و معمار هویت کشور است
  • درباره پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی/ تراژدی پست مدرن
  • شهردار ارومیه با چهار رأی موافق ابقا شد
  • رقم باورنکردنی بدهی بابک زنجانی و معادل آن در ایران
  • خاطره ایرج مهدیان از همکاری با ویگن و عارف در مولن‌روژ
  • انتشار فراخوان بخش ویژه «کتاب و سینما» جشنواره فیلم کوتاه تهران
  • فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر با ترجمه سید مهدی شجاعی به چاپ ششم رسید
  • فرجام نماینده‌ای که «نخست‌وزیر» شد