جنگ بزرگ و نامحسوس ایران و اسرائیل در آبهای بین المللی
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۳۲۰۹۵۷
در ادامه این مطلب آمده است: دولت ایران جمعه 12 مارس اعلام کرد که یکی از کشتیهای تجاری اش در دریای مدیترانه هدف حمله قرار گرفته و احتمالا یک موشک هوا به زمین به این کشتی تجاری برخورد کرده است.
همان روز، روزنامه وال استریت ژورنال افشا کرد که اسرائیل حدود 12 نفت کش ایرانی را که به سمت سوریه حرکت می کردند طی یک سال و نیم گذشته هدف گرفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در آغاز ماه جاری، نتانیاهو ایران را متهم کرد که به یک کشتی اسرائیلی در آبهای خلیج فارس در نزدیکی سواحل عمان حمله کرده است، در حالی که تهران این اتهامات را رد کرد.
این انفجارها همزمان شده است با بحرانی شدن اختلاف بین واشنگتن و تهران در مورد چگونگی احیای دوباره برجام. رژیم صهیونیستی تلاش می کند مانع از این احیا شود و بارها تهدید کرده در صورت بازگشت آمریکا به توافق هسته ای، منافع یا اهداف ایرانی در منطقه را هدف می گیرد.
دریانوردی بین المللی در منطقه، یکی از مهمترین سلاحهایی است که طرفها در اختلافات سیاسی خود از ان استفاده می کنند، چرا که حدود 90 درصد تجارت بین المللی از خاورمیانه عبور می کند و ابهای خلیج فارس طی دو سال گذشته حوادث زیادی را به خود دیده است، از حمله به نفت کش های سعودی و اماراتی که به سمت اروپا حرکت می کردند، تا حمله موشکی به نفت کش ایرانی در سواحل سعودی در دریای سرخ.
در این میان، ایران و اسرائیل اتهاماتی را در مورد هدف گرفتن کشتیها متوجه یکدیگر می کنند، اما هیچ کدام از آنها مسئولیت این حملات را نمی پذیرند.
تنش ها زمانی اوج گرفت که دونالد ترامپ در می 2019 ناوگان دریایی پنجم را برای پاسخ مستقیم به هر حمله ای که متوجه سلامت سربازان و کشتیهای آمریکایی موجود در منطقه شود، اعزام کرد و در مقابل، سپاه پاسداران ایران حضور موشکی خود در سواحل خلیج فارس و دریای عمان را تقویت کرد.
با وجود رفتن ترامپ، طرف اسرائیلی به تهدیدات علنی خود علیه تاسیسات یا منافع و نیروهای ایرانی در منطقه ادامه داد. گزارشهای روزنامه های عبری حاکی از آن است که تماس های سری بین رژیم اشغالگر و عربستان، امارات و بحرین برای تشکیل یک ائتلاف امنیتی دفاعی در راستای مقابله با خطرات ایران در منطقه صورت گرفته است.
این در حالی است که وزارت خارجه ایران در آغاز سال جاری به دولتهای منطقه در مورد هر نوع همکاری با دولت اسرائیل هشدار داده بود.
در اواخر سال گذشته، روند تحرکات نظامی در ابهای خلیج فارس اوج گرفت، تا آنجا که فرمانده نیروهای آمریکایی در خاورمیانه تاکید کرد که نیروهایش آماده پاسخ دادن به هر گونه حمله احتمالی از سوی ایران هستند.
منابع اطلاعاتی از عبور یک زیر دریایی اسرائیلی از کانال سوئز در تاریخ 20 دسامبر 2020 خبر دادند، که هدف آن، آبهای خلیج فارس بود. در مقابل، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاستهای خارجی در پارلمان ایرانی، ابوالفضل عمّویی هشدار داد که کشورش این اقدام اسرائیل را یک عمل عداوت آمیز می داند. طبق تحلیل مرکز مطالعات استراتژیک، تل آویو به این طریق قصد داشت پیامی را به تهران برساند مبنی بر اینکه برای پاسخ دادن به هر اقدام ایران علیه اهداف اسرائیلی، امادگی کافی را دارد.
در همین رابطه، روزنامه پولتیکو، در اگوست گذشته در گزارشی از احتمالات تبدیل منطقه خلیج فارس به میدان تنش بین تهران و تل آویو در سایه عادی سازی اخیر، سخت گفته بود. به گزارش این روزنامه، توافق های عادی سازی، به اسرائیل اجازه می دهد به مرزهای دریایی ایران نزدیک شود و همین مساله باعث بحرانی شدن اوضاع می شود، بویژه آنکه تل آویو و ابوظبی از مدتها قبل به دنبال بر هم زدن آرامش ایران بوده اند.
محجوب الزویری، تحلیلگر مسائل سیاسی می گوید درگیری در ابهای بین المللی، یکی از فصلهای درگیری دایر بین دو طرف ایران و اسرائیل از سالهای گذشته تا کنون است و این احتمال وجود دارد که آنچه اخیرا اتفاق افتاد، در مورد دیگر کشتی های اسرائیلی که پرچم اسرائیل را حمل نمی کنند، بوقوع پیوندد.
وی در گفتگو با الخلیج آنلاین تصریح کرد:«گزارش وال استریت ژورنال حاکی از آن است که هدف گرفته شدن بیش از 12 کشتی از سال 2019، نشان می دهد که این یک جنگ جدید و در عین حال، غیر علنی است. ایران نگران آن است که بویژه پس از توافق های عادی سازی، امنیت آن از طریق این کشتیها در معرض خطر قرار گیرد، در حالی که تل آویو بیم آن دارد دولت بایدن با ایران صلح کند، از این رو، به ضربات خود به ایران ادامه می دهد و این کشور هم در حد توانش به ضربات مذکور پاسخ می دهد.
به عقیده الزویری، جنگ آبهای بین المللی هم اکنون به دور از انظار برقرار است و می تواند در آینده وارد مرحله خطرناکتری شود.
وال استریت ژورنال از کارشناسان نقل کرده بود که تل آویو با هدف گرفتن این کشتی، جبهه جدیدی را در درگیری با تهران گشوده است.
علامتی وجود ندارد که نشان دهد ایالات متحده در برابر اسرائیل می ایستد تا مانع از اینگونه حملات شود یا نه، بویژه آنکه صهیونیستها این حملات را ضامن حمایت از منافع خود می دانند.
منبع: انتخاب
منبع: خرداد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۳۲۰۹۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعراب میتوانند از جنگ تهران و تل آویو جلوگیری کنند؟
کریستین کواتس اولریشن محقق انستیتوی بیکر در دانشگاه رایس در مطلبی در پایگاه اینترنتی مرکزی عربی واشنگتن دی سی نوشت: سالها جنگ در سایه بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل منجر به رویارویی مستقیم بین دو کشور شد و خاورمیانه را در آستانه ورود به یک جنگ منطقهای گسترده قرار داد. این چرخه خشونت که با حمله اسرائیل به ساختمان سفارت ایران در دمشق در اول آوریل آغاز شد و با حمله موشکی و پهپادی بی سابقه ایران در روز ۱۳ آوریل به اسرائیل تداوم یافت، حداقل فعلا تمام شده به نظر میرسد. هرچند حملات تلافی جویانه طرفین ظاهرا فروکش کرده، اما این اقدامات نشان دهنده افزایش قابل توجه تنش بود و حکایت از آن دارد که آتش اختلافات در منطقه با گذشت بیش از شش ماه از جنگ بین اسرائیل و حماس همچنان شعله ور است.
به گزارش انتخاب، برای دولتهای عربی منطقه که خواستار گفتگو و دیپلماسی جهت خودداری از گسترش جنگ غزه به کل منطقه هستند، یک جنگ تمام عیار بین ایران و اسرائیل آنها را در معرض آتش متقابل طرفین قرار خواهد داد. چنین نتیجهای بدترین سناریوی ممکن خواهد بود که رهبران ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس سال هاست به دنبال اجتناب از آن هستند. روابط دفاعی و امنیتی آنها با ایالات متحده و (به خصوص بحرین و امارات) با اسرائیل، آنها را در برابر حملات متقابل مستقیم و غیرمستقیم آسیب پذیر خواهد ساخت. پس از حل و فصل رقابتهای ژئوپلتیک مابین کشورهای عربی منطقه در دهه ۲۰۲۰، اولویتهای منطقه خلیج فارس به سمت نزدیکی روابط و کاهش تنش تغییر کرده، اما این اولویت با به صدا درآمدن ناقوس جنگ در نزدیکی آنها به مخاطره افتاده است.
در هفتهها و ماههای پیش از حمله ۷ اکتبر، سیاست گذاران چند کشور عربی منطقه توجه خود را معطوف ابتکارات منطقهای در خصوص ارتباطات اقتصادی نظیر کوریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا کرده بودند که در نشست گروه بیست در ماه سپتامبر در دهلی نو اعلام شد. این کوریدور قرار بود هند و امارات را از طریق عربستان و اردن به اسرائیل و اروپا متصل نماید و تلاش دیگری از سوی دولت بایدن برای کنار هم قرار دادن شراکتهای منطقهای و ایجاد یک مرکز ثقل ژئواکونومیک جدید به شمار میرفت. تلاشهای هماهنگ برای زمینه سازی جهت یک توافق عادی سازی بین عربستان و اسرائیل نیز در همین راستا انجام میگرفت، زیرا کاخ سفید به دنبال مقابله با نفوذ چین در منطقه بود.
جنگ غزه در شش ماه اخیر بسیاری از این مفروضات را که ظاهرا در ذهن سیاست گذاران آمریکا، اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس تقویت شده بود بر هم زد. مفهومی که در توافقات ابراهیم نیز دنبال میشد و تصور این بود که میتوان یک رویکرد ایجاد مصالحه پایدار را دنبال نمود، به جهت در گرفتن طولانیترین و مرگبارترین جنگ بین اسرائیلیها و فلسطینیان از سال ۴۹-۱۹۴۸ تاکنون به شدت تضعیف شده است.
هیچ یک از دولتهای منطقه تمایلی به تحریک یا شعله ور کردن تنشهای منطقهای ندارد. مصالحه محتاطانه این کشورها با ایران از جمله توافقی که ایران و عربستان در مارس ۲۰۲۳ با میانجیگری چین به امضا رسید با دوامتر و پایدارتر از چیزی بوده که بسیاری انتظارش را داشتند. بحرین در این میان تنها کشور عربی حاشیه خلیج فارس است که به طور کامل اقدام به ترمیم روابط با ایران نکرده است. واکنشهای پایتختهای عربی به وضعیت امنیتی در یمن و دریای سرخ نشان میدهد که مواضع این کشورها تا چه اندازه تغییر کرده و از جهت گیریهای آنها در فاصله سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲ فاصله گرفته است. حوثیها نیز ترجیح داده اند به جای هدف قرار دادن غیرنظامیان و زیرساختها در عربستان و امارات، به کشتیرانی بین المللی در دریای سرخ حمله کنند. به نظر میرسد که نه ریاض و نه ابوظبی تمایلی به از سرگیری تنشها با حوثیها پس از برقراری یک آتش بس موقت در آوریل ۲۰۲۲ ندارند.
تنها بحرین تصمیم گرفته در ائتلاف دریایی به رهبری آمریکا که در دسامبر ۲۰۲۳ برای مقابله با حملات حوثیها شکل گرفت مشارکت نماید، البته مشارکت منامه نیز بیش از آنکه عملیاتی باشد، اداری بوده است. جالب توجه اینکه عملیاتهای انجام شده علیه مواضع حوثیها از ناوهای هواپیما بر و ناوچههای آمریکایی مستقر در دریای سرخ و پایگاههای بریتانیا در قبرس انجام گرفته و نه از تاسیسات دفاعی واقع در کشورهای حاشیه خلیج فارس و این کشورها از این طریق تلاش کرده اند فاصله خود را با ائتلاف آمریکایی بریتانیایی در خصوص یمن حفظ نمایند.
از این رو به نظر میرسد که رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس در حال حرکت بر روی یک لبه باریک و حفظ توازن میان عدم افزایش تنش با ایران از یک سو و به حداقل رساندن پتانسیل افزایش تنش منطقهای توسط اسرائیل از سوی دیگر هستند. چالشی که کشورهای حاشیه خلیج فارس با آن مواجه اند، عدم برخورداری از اهرم فشار لازم برای تاثیرگذاری بر تصمیماتی است که میتواند پیامدهای منطقهای گستردهای به دنبال داشته باشد. وقوع جنگی بین ایران و اسرائیل آنها را به معنای واقعی کلمه در خط آتش دو طرف قرار میدهد و احتمالا تلاش این کشورها برای ترسیم تصویری مثبت از منطقه به عنوان مکانی امن برای زندگی، کار و تجارت که پروژههای بزرگ اقتصادی میتواند در ان انجام گیرد را به باد خواهد داد.
ریسک زدایی در کشاورهای حاشیه خلیج فارس به یک شعار تبدیل شده و برای محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان پیشبرد پروژههای عظیم مرتبط با چشم انداز ۲۰۳۰، اولویتی است که هرگونه تنش منطقهای آن را به خطر خواهد انداخت. عربستان، امارات و قطر هر کدام به شیوه خود روی پروژههای توسعهای جدید خود متمرکز هستند که میتواند موقعیت آنها به عنوان قطبهایی کلیدی در اقتصاد جهانی را تقویت نماید. اولویت فوری تصمیم گیریان در این کشورها همچنین بررسی دقیق عملکرد سامانه دفاعی اسرائیل در برابر موشکها و پهپادهای ایران است تا درسهایی را برای استفاده در سامانههای دفاعی خود بیاموزند.
هنوز خیلی زود است که بخواهیم بگوییم آیا تحولات اول تا ۱۹ آوریل فاز جدیدی از جنگ اسرائیل و حماس تلقی میشود یا به معنای جابجا شدن مرزهای افزایش تنش در منطقه است. چرخه قبلی خشونت شامل ترور ژنرال سلیمانی و حمله به پایگاه نظامی عین الاسد در عراق منجر به یک جنگ گسترده نشد.
در سال ۲۰۲۰ مقامهای ارشد سعودی و اماراتی خواهان اجتناب از افزایش تنش شدند و احتمالا تحلیل غالب این باشد که در آوریل ۲۰۲۴ هم منطقه توانسته از یک جنگ احتمالی دیگر اجتناب ورزد. اما چنین رویاروییهای دورهای بین دشمنان منطقهای منجر به یک بازی ژئوپلتیک با ماهیت رولت روسی میشود که میتواند ایران و اسرائیل را به این نتیجه گیری برساند که وقوع جنگی در آینده محتملتر از گذشته شده است و در هر صورت دیر یا زود رخ خواهد داد.
شمشیر دموکلوس بالای سر منطقه قرار دارد، اما رهبران پایتختهای عربی هیچ عاملیتی در زمان فرود آمدن آن ندارند. آنها میتوانند از کانالهای پشت پرده و ایفای نقش میانجیگری ریسک اشتباهات محاسباتی و سوء تفاهمات احتمالی را کاهش دهند و در عین حال تلاش برای دستیابی به یک آتش بس پایدار در نوار غزه را تداوم ببخشند.