شروع کسل کننده «تورج اصلانی» در کارگردانی/«حمال طلا» فیلمی که مخاطب دوست نداشت
تاریخ انتشار: ۱۲ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۴۴۷۰۳۰
فیلم سینمایی «حمال طلا» در جشنواره فیلم فجر نتوانست اتفاق جذابی را در اختتامیه تجربه کند، فیلم در هیچ بخشی کاندید نشد و از سویی نقد چندان خوبی از سوی منتقدان دریافت نکرد تا با این پشتوانه تصمیم به اکرانی جمع و جور در مدیوم آنلاین بگیرد اما در این مدیوم هم فروش خوبی نداشت.
خبرگزاری میزان - فیلم سینمایی «حمال طلا» به کارگردانی تورج اصلانی پس از حضور در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر در صف اکران در سینماها قرار گرفت، شیوع کرونا باعث شد تا نه تنها این فیلم بلکه بسیاری از دیگر آثار سینمایی نیز اکران خود را به تعویق بیندازند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فیلم سینمایی «حمال طلا» در جشنواره فیلم فجر نتوانست اتفاق جذابی را در اختتامیه تجربه کند، فیلم در هیچ بخشی کاندید نشد و از سویی نقد چندان خوبی از سوی منتقدان دریافت نکرد تا با این پشتوانه تصمیم به اکرانی جمع و جور در مدیوم آنلاین بگیرد اما در این مدیوم هم فروش خوبی نداشت.
بیشتر بخوانید: برای مشاهده آخرین اخبار از سینمای ایران اینجا کلیک کنیدفیلمنامه حمال طلا شاید در ابتدا ایده نسبتا خوبی داشته باشد، اما این ایده پیچیده نیست، اتفاق گره هیجان انگیزی را برای مخاطب رقم نمیزند، مهمترین مشکل فیلمنامه در کنار روان بودن داستان این است که نقاط عطف جذابی ندارد و مخاطب هیچگاه به قول معروف روی صندلی خود میخکوب نمیشود.
فیلمنامه هرچند در دیالوگ نویسی خوب پیش رفته، اما در جای جای اثر رنگی از بی انگیزگی در متن دیده میشود، نویسنده خواسته تا موضوعی اجتماعی و بکر را سوژه قرار دهد، اما نگاهی سطحی به آن داشته هیچ چیز را به عمق نمیبرد.
کاراکترها مشکلات پیرامون خود را دارند، اما نکته آنجاست این مشکلات بارها و بارها در فیلمهای دیگر تکرار شدند و به نوعی مخاطب دیگر با بردن کاراکتر به حومه شهر و زندگی زاغه نشینی به وجد نمیآید. این فیلم هرچند تلاشی بر سیاه نمایی مرسوم فیلمهای اجتماعی ندارد، اما به نوعی توان و قوت یک فیلم سرپا را هم از خود نشان نمیدهد.
شاید یکی از نقاط قوت اثر گروه بازیگران «حمال طلا» باشد، گروهی که هر چند چهره نیستند، اما از یکدستی خوبی برخوردارند، سعید آقاخانی به عنوان شناخته شدهترین عضو سینمایی نقش قابل قبولی اجرا کرده و، اما در هر صورت متن تا حدی دست و پای بازیگر را هم بسته است.
عدم رسوخ کاراکترها در اثر، برخورد سطحی با آنها، پرداخت نامناسب و نداشتن پیشینه صحیح باعث شده تا شخصیتهای فیلم همه در سطح بمانند، عاملی که آنها را باورپذیر نمیکند و به نوعی مشکلات آنها را کاملا مصنوعی جلوه میدهد، شاید اوج عدم شخصیت پردازی صحیح را در کاراکتر «ژاله صامتی» میبینیم، کاراکتری که حذفش از اثر یا قرار دادن یک پیرمرد، یا هر فرد دیگری در آن تغییری ایجاد نمیکند.
از لحاظ کارگردانی هم به واسطه حضور طولانی مدت در مقام فیلمبردار، اصلانی قابهای روان و سادهای را در نهایت ظرافت ایجاد کرده، اما همچنان آن جادو مورد نظر سینما در فیلم «حمال طلا» دیده نمیشود، شاید مخاطب سینما قبل و بعد تماشای این فیلم تغییری در خود احساس نکند، تنها نکته دریافت برخی اطلاعات درباره تعمیرات طلا و مشکلات این قشر است.
انتهای پیام/
برچسب ها: اخبار سینما سینمای ایرانمنبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: اینجا اخبار سینما سینمای ایران حمال طلا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۴۷۰۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
با«مست عشق» کرک و پر حسن فتحی ریخت؟!
همهچیز در مست عشق سردستی است. چه رابطه مرید و مرادی مولانا با شمس باشد چه خواستگاری دفعی شمس از کیمیا خاتون، چه رابطه آن سردار نظامی با آن کنیزک مسیحی و چه جمع شدن این سه ضلع در کنار هم.
به گزارش مشرق، مثلا اسمش را بگذاریم نهضت آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت! پدیده یک دهه اخیری که به مدد خط تولید سریدوزی همسایه شمالغربیمان در ترکیه راه افتاده.
این نهضت باید بفروشد، صادرات داشته باشد و دلار وارد کند. لاجرم باید عامهپسند باشد و لاجرمتر آنکه برای این عامهپسند بودن نباید خیلی توی مسائل غور کند. هر چیزی که بخواهد دستگاه هاضمه مخاطب را به زحمت هضم و پرداخت بیندازد و او را به گاوگیجه گرفتن انداخته باید قیچی شود.
جالب است بدانید که این نهضت از سال ۲۰۱۰ سایر پهلوانهای رقبای سریالساز در دنیا را زده به گاراژ و بعد از صنعت عظیم فرهنگ سریالساز ایالاتمتحده در رتبه دوم دنیا قرار گرفته و مدام هم دارد به طول و عرض و ارتفاعش اضافه میشود.
سر ریز این خروجی هم به مدد دهها شبکه ماهوارهای ریخته میشود توی حلق مردم منطقه در خاورمیانه و منطقه بالکان و برگردانش در ایران هم پر کردن سبد مصرف فرهنگی بخشی از قشر متوسط و رو به پایین جامعه که زیر ضرب مشکلات اقتصادی و در فقر تولیدات رسانه ملی، سرگرمی فرهنگی رایگان دیگری ندارد جز شبکههای ماهوارهای ترک و تخموترکههای ایرانیشان. حتما صنعت سریالسازی ترک -حداقل آن قسمی که مخاطب فارسیزبان در یک دهه اخیر با آن روبهرو بوده- را هزار و یک ویژگی مخصوص به خود را دارد اما اگر خواسته باشیم دال مرکزی این هزار و یک ویژگی مخصوص را ذیل یک دال مرکزی جمع کنیم، آن دال مرکزی آن چیزی نیست جز «پرداخت سردستی»!
خصوصیت اصلی این جناب آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت در همه چیز، سردستی و سطحی بودن است چه زمانی که روایت زندگی میکند، چه زمانی که روایت حماسه میکند، چه زمانی که راوی خداست و کنش و واکنشهای غیرمادی این عالم چه زمانی که با لعاب اروتیسم و جاذبههای غلیظ جنسی در جایگاه روایت عشق و خیانت خلقالله نشسته.
اصلا مساله این نیست که مای انسان ایرانی چقدر با این مفاهیم سر صلح داریم یا آشتی؛ مساله آن است که همه چیز در این خط تولید سردستی است و فاقد عمق و فستفودی. در منظومه زیستی انسان امروز جایی برای «تامل» نیست. همه چیز برای مصرف است. لاجرم صنعت فرهنگ آن هم ورژن ترکش هم از این قاعده مستثنی نیست.
آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت شاید قصه بگوید، پیرنگ داشته باشد و برخلاف صنعت فرهنگ مد شده این سالهای سینمای ایران، پایان مشخص و غیر شرحه شرحهای هم داشته باشد، اما خروجی محتوم هر نوع ورودی ولو متعالی به این دستگاه پرداخت تحلیلی، سطحی شدن است و سردستی و مبتذل شدن. هر چیزی تولید میشود که فقط «مصرف» شود. «تامل» کردن، سرعت مصرف را پایین میآورد پس باید از آن دور شد.
خروجی این حالت سطحی و سردستی شدن است آنقدر که بعضا حس میکنی دارد به شعور مخاطب توهین میشود. این ۴۵۱ کلمه را عارض شدم که این را بگویم «مست عشق» هم بدجور به این آفت مبتلاست حالا گیریم راوی نوعی عشق باشد در جایگاه صلح کل عالم هستی نشسته بدون زهرماریهای مرسوم در همتایان ترکش! خروجی اما همان همیشگی است؛ سردستی و سطحی و بهقدر اقتضائات سینمای ایران بهره گرفته از مثلث و مربعهای عشقی!
همهچیز در مست عشق سردستی است. چه رابطه مرید و مرادی مولانا با شمس باشد چه خواستگاری دفعی شمس از کیمیا خاتون، چه رابطه آن سردار نظامی با آن کنیزک مسیحی و چه جمع شدن این سه ضلع در کنار هم که قرار است مفهوم اصلی مست عشق را بسازد که از سنتز پا گذاشتن هر یک از کاراکتر روی شخصیت سابقشان حاصل میشود.
مولانایی که دیگر آن فقیه سنگین سر کرده در کتاب و درس نیست و شمسی که معترف است به شکستن خویش و فروتنی در برابر عشق کیمیا خاتون و درنهایت هم خودشکنی آن فرمانده نظامی که به خود میآید! انگار که مخاطب باید همهچیز را پیشفرض پذیرفتهشده بداند تا کارگردان بهسرعت قصهاش را بگوید و به سرانجامی برساند و سوژه را مصرف کند. این سطحینگری و سردستی بودن نقطه مقابل کارنامه حسن فتحی است.
کافی است مست عشق را بگذارید کنار «شب دهم»، «مدار صفر درجه»، «پهلوانان نمیمیرند»، «میوه ممنوعه» یا حتی «شهرزاد» که بین ساختههای فتحی، عامهپسندترین اثرش محسوب میشود تا مشخص شود این آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت چه بلایی سر فتحی آورده. آقای فتحی! چه داری میکنی با خودت؟!
منبع: روزنامه فرهیختگان