Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «الف»
2024-05-02@10:31:59 GMT

حمایت اصلاح‌طلبان از لاریجانی منتفی است؟!

تاریخ انتشار: ۱۴ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۴۶۰۶۷۵

حمایت اصلاح‌طلبان از لاریجانی منتفی است؟!

مهر نوشت: حزب متبوعش در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدای حزبی معرفی می‌کند از این رو معتقد است اگر یک نیروی حزبی سکاندار دستگاه اجرایی شود، حزب او پاسخگو خواهد بود.

کنایه‌ای غیر مستقیم هم به «حسن روحانی» می‌زند و می‌گوید: «نامزد حزبی در پاستور نمی‌نشیند و درب ارتباطی خود را ببندد و حتی استاندران را به حضور نپذیرد و مسئولیتی هم در قبال رأیی که از مردم گرفته است، نداشته باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

»

او در عین حال به تشریح فرآیند انتخاب نامزد واحد از سوی نهاد اجماع‌ساز پرداخت و ضمن تاکید بر معرفی یک چهره اصلاح‌طلب در انتخابات ریاست‌جمهوری، در واکنش به موضع‌گیری برخی از اعضای کارگزاران در حمایت از کاندیداتوری «علی لاریجانی»، گفت: «فضای سیاسی کشور در ۱۴۰۰ با ۹۲ به شدت متفاوت است و حتی اگر رهبر جریان هم اعلام نظر کند بدنه اصلاحات با آنها همراهی نخواهد کرد. اگر کارگزارنی‌ها هم همان روش انتخابات مجلس یازدهم را اعمال کنند به جایی نخواهند رسید.»

پیش‌بینی این فعال سیاسی اصلاح‌طلب که در شورای شهر تهران هم عضویت دارد این است که اگر میزان مشارکت مردم در شهر تهران بالا باشد فهرست اصلاحات شانس زیادی برای پیروزی دارد زیرا خوب عمل کرده‌اند، به طوری که عملکرد آنها با دولت و مجلس قابل قیاس نیست!

دل پُری هم از مجلس نهم دارد و می‌گوید: «در این دوره، نمایندگان تعداد اعضای شورا شهر تهران را کاهش دادند و این کار، کارشناسی نبود از این رو انتظار داریم مجلس فعلی در این دو ماه باقی مانده با طرح دوفوریتی، تعداد اعضای شوراهای کلانشهرها را فزایش دهد تا بدین وسیله بخشی از عمده مشکلات حل شود.»

این بخشی از اظهارات «محمدجواد حق‌شناس» عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی است.

مشروح گفتگو با محمدجواد حق‌شناس به شرح ذیل است:

در انتخابات ۱۴۰۰، تعدادی از احزاب اصلاح‌طلب همچون اعتماد ملی قصد دارند نامزد حزبی معرفی کنند، چرا در این دوره باز تصمیم گرفتید با نامزد حزبی وارد عرصه انتخابات شوید؟

مهمترین کارکرد احزاب در نظام سیاسی، ارائه برنامه برای اداره جامعه و تربیت و معرفی نیرو [کادرسازی] است، به عبارتی باید نیروها را پرورش و به جامعه معرفی کنند. از سوی دیگر ۴ رکن نظام کشور یعنی رئیس‌جمهور، نمایندگان مجلس، شوراهای شهر و روستا و مجلس خبرگان رهبری توسط رأی مستقیم مردم انتخاب می‌شوند؛ متأسفانه قانون انتخابات ما و همین طور قانون احزاب که باید هر دو مکمل هم باشند و یا حتی تبدیل به قانون جامع فعالیت‌های سیاسی در کشور شوند، به شدت به صورت گریزان از همدیگر و گریزان از مرکز عمل می‌کنند و ما هیچ نسبت مستقیم بین قانون انتخابات و قانون احزاب نمی‌بینیم و این بیگانگی، خلاء بزرگ را در نظام سیاسی ایران فراهم کرده است و تبدیل به «سندرم» شده است و گویا کسی نیست که به فکر حل این مشکل باشد.

به ظاهر ما در کشور، احزاب متکثر در سطح ملی و استانی داریم اما متأسفانه نقش احزاب و حضور آنها در قدرت در کمترین حد ممکن است و این دقیقاً به خاطر وجود چنین معضلی است که در قانون پیش بینی نشده است.

آیا در این فضا نامزد حزبی می‌تواند پُررنگ ظاهر شود و نقش تأثیرگذاری در انتخابات ایفا کند؟

مهمترین راه برای برون رفت کشور از وضعیت امروز و عدم پاسخگویی نهادهای قدرت به مردم و میلی که به سمت قدرت انفرادی شکل می‌گیرد به خاطر تضعیف جایگاه تحزب در کشور است از این رو ایجاب می‌کند هم احزاب اصولگرا و هم احزاب اصلاح‌طلب جهت ارتقا جایگاه تحزب در کشور تلاش بیشتری کنند و امیدوارم این اتفاق رخ دهد.

متأسفانه شاهد هستیم رئیس‌جمهوری که امروز سرکار است هیچ نسبتی با احزاب ندارد. رئیس‌جمهور قبل از او هم همین طور بود، نسبت دو رئیس‌جمهور اسبق (هاشمی و خاتمی) با احزاب نیز در حداقل تعریف شده بود. گرچه به عنوان عضو جامعه روحانیت و مجمع روحانیون شناخته می‌شدند اما یکی از این مجموعه‌ها حاضر نشد در قانون احزاب ثبت شود و دیگری که ثبت شد، ساختار حزبی ندارد بلکه بیشتر صنفی است.

بازهم سوالم را تکرار می‌کنم، به پیروزی کاندیدای حزبی خوشبین هستید و چرا مجدداً اعتماد ملی عزم خود را برای معرفی کاندیدای حزبی در آوردگاه ۱۴۰۰ جزم کرد؟

اگر بخواهیم استثنا قائل شویم، اولین دوره انتخابات آیت‌الله خامنه‌ای بود که بعنوان دبیرکل حزب جمهوری اسلامی در قامت کاندیدای ریاست جمهوری درانتخابات حاضر شدند؛ حزب جمهوری در آن مقطع، حزب کاملاً جدی و چارچوب‌دار بود اما متأسفانه تعطیل شد و اثری از آن حزب باقی نماند.

معتقدم در حال حاضر و در ۴۰ ساله دوم انقلاب ما باید بازگشتی به جمهوریت داشته باشیم، نه آنکه فقط رأی مردم را بخواهیم بلکه مردم باید متشکل باشند و در سازمان‌های سیاسی سازماندهی شوند و احزاب هم برنامه‌هایی در حوزه‌های مختلف کشور آماده کنند، اگر این برنامه را در دستور کار قرار دهیم آنگاه این سخن جایگاه خود را پیدا می‌کند که چرا احزاب با معرفی کاندیدای حزبی می‌خواهند وارد عرصه انتخابات شوند.

نکته دیگر درباره نامزد حزبی در انتخابات این است که اگر نامزد حزبی از یک حزب به صحنه آمد و انتخاب شد، طبیعی است که حزب او پاسخگوی مسئولیت‌های رئیس‌جمهور خواهد بود و دیگر رئیس‌جمهور در پاستور نمی‌نشیند و درب ارتباطی خود را ببندد و حتی استاندران را به حضور نپذیرد و مسئولیتی هم در قبال رأیی که از مردم گرفته است، نداشته باشد. آن موقع است که دفاتر حزبی در استان‌ها پاسخگو خواهند بود و ساختار دبیرکل، دفاتر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی پشتوانه‌های حضور رئیس‌جمهور خواهند بود و می‌توانند بحث پاسخگویی و مسئولیت پذیری را به سامان برسانند.

نامزد حزب اعتماد ملی را به نهاد اجماع ساز معرفی می‌کنید و یا این احتمال می‌رود که با نامزد اختصاصی خود وارد عرصه انتخابات شوید، همانند انتخابات ۸۴ و ۸۸؟

حزب اعتماد ملی به عنوان یکی از احزاب اصلاح‌طلب در نهاد اجماع ساز حضور دارد. احزاب عضو این نهاد، کاندیداهای خود را معرفی می‌کنند و کاندیدای حزبی تا زمان ثبت‌نام در انتخابات می‌تواند در فضای جامعه ظهور و بروز خود را داشته باشد تا بدین وسیله استقبال جامعه از آنها مشخص شود که چه رویکرد و چهره‌ای از جریان اصلاحات را در این دوره از انتخابات مناسب می‌دانند. از این رو با چنین رویکردی، نهاد اجماع‌ساز با سازوکاری که تعریف می‌کند نامزدهای ریاست جمهوری احزاب را مورد ارزیابی قرار می‌دهد. در نهایت نهاد اجماع ساز به کاندیدای نهایی خواهد رسید و به مردم معرفی می‌کند.

پس با این فرآیندی که در تشریح انتخاب نامزد نهایی جریان اصلاحات مطرح کردید، اگر نامزد حزب شما از سوی نهاد اجماع ساز انتخاب نشد، تصمیم حزب را کنار می‌گذارید و از نامزد واحد حمایت می‌کنید.

حضور ما در نهاد اجماع ساز مشروط به این نیست که این نهاد به نامزد حزب ما رأی دهد. ۳۰ حزب کوچک و بزرگ در این نهاد حضور دارند بنابراین آنها هم دارای نظر و حق رأی هستند. مهم این است که جریان اصلاحات تلاش می‌کند گزینه‌ای را معرفی کند که هم از آرای خوبی برخوردار باشد و هم بتواند نظر احزاب را جلب کند. البته امیدوارم در آینده بتوانیم به سمتی برویم که کشور دارای احزاب قدرتمند در جریان اصولگرا، اصلاح‌طلب و میانه باشد و این احزاب در فضای رقابتی با یکدیگر رقابت کنند.

به حضور و معرفی کاندیدای واحد اصلاحات در انتخابات ریاست‌جمهوری تاکید کردید. یکی از بحث‌هایی که مدتی در فضای سیاسی و رسانه‌ای مطرح می‌شود عدم حمایت اصلاح‌طلبان از کاندیداتوری «علی لاریجانی» است، با این حال شاهدیم کارگزاران تمایل خود را از کاندیداتوری او در صورت عدم حضور محسن هاشمی اعلام کرد، بااین حال می‌توان گفت با توجه به عدم تکرار استراتژی ۹۲ و ۹۶ حمایت اصلاح‌طلبان از «لاریجانی» منتفی است؟

در سال ۹۲ در وضعیتی قرار گرفته بودیم که ناچار شدیم از «حسن روحانی» حمایت کنیم. در فضای «پسا انتخابات» ۸۸ بودیم و جامعه با یک علامت سوال بزرگ روبه رو شده بود، حتی بخشی عمده‌ای از جریان اصلاحات بخصوص بدنه اصلاحات اصلاً تمایلی برای حضور در انتخابات نداشت. در این فضا، جریان اصلاحات برای آنکه بتواند حضور خود در فضای انتخابات را حفظ کند، ترجیح داد از میان گزینه‌های موجود به سراغ گزینه‌ای که به تفکر اصلاح‌طلبی نزدیک‌تر بود اعلام تمایل کند به همین جهت ائتلاف نانوشته ای بین جریان اصلاحات، میانه و اصولگرای معتدل شکل گرفت و این سه جریان نامزد واحدی را معرفی کردند و در انتخابات هم به پیروزی رسیدند؛ فضای سیاسی کشور در ۱۴۰۰ با ۹۲ به شدت متفاوت است و حتی اگر رهبر جریان هم اعلام نظر کنند بدنه اصلاحات با آن همراهی نخواهد کرد.

اما کارگزارنی‌ها که در نهاد اجماع‌ساز هم حضور دارند اعتقاد دیگری دارند. یک عضو این حزب در گفتگویی گفته بود اگر اصلاح‌طلبان از معرفی نامزد ذاتی خود محروم شوند ممکن است کسی که از نظر مواضع به ما نزدیکتر باشد را حمایت کنیم؛ «علی لاریجانی» از جمله چهره‌هایی است که می‌توان درباره او بحث کرد و تصمیم گرفت، با این اوصاف صف کارگزاران از سایر اصلاح‌طلبان جدا می‌شود؟

حزب کارگزان سازندگی در انتخابات مجلس یازدهم فهرست ۳۰ نفره ارائه داد اما کف رأی لیست کارگزاران در تهران چیزی حدود ۵ هزار نفر و یا کمتر بود پس اگر کارگزاران بخواهد مثل انتخابات مجلس رفتار کند بعید است دستاوردی بهتر از آنچه در انتخابات مجلس در تهران به دست آورد، کسب کند.

می‌توان نتیجه گرفت حمایت اصلاحات از «علی لاریجانی» و یا هر گزینه‌ای که از سوی اعتدال‌گرایان مطرح شود منتفی است؟

بخش اعظم جریان اصلاحات -نهاد اجماع‌ساز- نمی‌تواند بدنه خود را نادیده بگیرد. بدنه‌ای که به شدت معترض است و حتی به حضور در انتخابات راضی نیست و اگر می‌خواهد راضی باشد باید از انتخابات رقابتی مطمئن شود پس اگر می‌خواهیم بین گزینه بد و بدتر قرار بگیریم و سراغ گزینه بد برویم قطعاً این بار جواب نخواهد داد.

انتخابات شوراهای شهر و روستا همزمان با ریاست جمهوری برگزار می‌شود اما کمتر از این انتخابات صحبت شده است، از آنجا که عضو شورای شهر هم هستید از عملکرد این شورا رضایت دارید؟ یعنی به نظر شما با کارنامه موجود باز اقبال مردم به سمت شما خواهد بود؟

بله، انتخابات شوراها همزمان با ریاست جمهوی برگزار می‌شود و وقتی شما وارد شعبه اخذ رأی می‌شوید دو برگ رأی دریافت خواهید کرد به همین جهت نمی‌شود انتخابات شوراها را از ریاست جمهوری جدا دانست. انتخابات بزرگ‌تر ریاست جمهوری است با این حال این دو انتخابات بر هم اثر مستقیم دارند و به نوعی هم‌افزایی می‌کنند.

پیش بینی می‌کنم اگر مشارکت در انتخابات براساس آنچه در مجلس شکل گرفت، اعمال شود قطعاً جریان اصلاحات با این میزان مشارکت حداقلی در شهر تهران موقعیت نخواهد داشت و جریان رقیب ما وارد شورا خواهد شد، اما اگر میزان مشارکت بالا باشد به نظر می‌رسد در شهرهای بزرگ و تهران شانس جریان اصلاحات خوب باشد.

شما می‌گوئید اگر میزان مشارکت بالا برود شانس جریان اصلاحات در انتخابات شورای شهر بالا است، یعنی علیرغم انتقادهایی که به عملکرد شورای پنجم می‌شود به این اندازه از عملکرد این شورا رضایت دارید که اعلام می‌کنید باز مردم به فهرست شما رأی خواهند داد

بخواهیم نهادهای انتخاباتی (دولت- مجلس و شورای شهر) این دوره را با هم مقایسه کنیم، می‌توان اذعان اشت که قطعاً نهاد شورا با فاصله زیاد موفق‌ترین نهاد انتخاباتی هم نسبت به دولت و هم نسبت به مجلس بود و کاملاً در تحقق وعده‌ها و پیگیری خواسته‌ها توفیق جدی داشت.

شورای یکدست شهر تهران چه کارکردی داشته است که از آن دفاع می‌کنید؟

شورای شهر دررابطه با شهر فروشی، شفافیت، مبارزه با فساد، جلوگیری از تخریب باغات و مسائل فرهنگی و اجتماعی کارکرد قابل قبولی داشته است.

پس با این اوصاف شوای شهر تمامی مطالبات مردم را پیگیری و محقق کرده است!؟

این شورا می‌توانست در بخشی از حوزه‌ها پیگیری‌هایی انجام دهد، بخصوص در بحث پیگیری پرونده‌هایی که مربوط به حقوق مردم بود و آن طور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفت.

در بخش عملکرد شورای شهر تناقضی وجود دارد، از یک طرف می‌گوئید عملکرد شورا قابل قبول است و از طرف دیگر برخی از اعضای شورای شهر گفته بودند به ایده‌آل‌های خود دست نیافتیم، مقداری شفاف‌تر صحبت کنید. با این صحبت شما یعنی هیچ نقد جدی به عملکرد شورای پنجم ندارید؟

من نقد ساختاری دارم و آن بیشتر متوجه مجلس است. متأسفانه مجلس نهم اتفاق بدی را رقم زد و تعداد نمایندگان شورای شهر تهران را از ۳۱ نفر به ۲۱ نفر کاهش داد. اگر می‌خواستند کارشناسی عمل کنند باید شورای ما در طراز شورای استانبول، پاریس و لندن بود، حداقل تعداد اعضای آنها بالای ۱۰۰ نفر است؛ تهران را با شورای ۲۱ نفره نمی‌توان اداره کرد چرا که مسائل و جمعیت تهران به عنوان پایتخت بسیار زیاد است.

ما در شورای شهر ۶ کمیسیون تخصصی داریم، به خاطر کاهش تعدد اعضا، شاهد آن هستیم کمیسیون‌هایی با ۳ نفر عضو تشکیل می‌شود و به کار شورا لطمه می‌زند به همین دلیل بخشی از ضعف‌ها به این دلیل بود. باری که باید سوار کامیون می‌شد امروز آن وسیله با آن همه بار سنگین به وانت تبدیل شده است.

ای کاش مجلس می‌توانست در این ۲ ماه باقی مانده با طرح دوفوریتی برای کلان شهرها تعداد نمایندگان شوراها را افزایش می‌داد چون از این طریق خونی در رگ شوراها-کلان شهرها- جاری خواهد شد و بخشی از عمده مشکلات کشور هم حل می‌شود. ضمن آنکه امروز بخشی از شورای شهر تهران در قامت نمایندگان مجلس حضور دارند و رئیس مجلس هم خود شهردار تهران بود و سخن ما را درک می‌کنند.

در انتخابات شورای پنجم چند فهرست از سوی اصلاح‌طلبان ارائه شد، آیا پیش‌بینی می‌کنید جریان اصلاحات در این دوره فهرست واحد ارئه می‌دهد یا مجدداً فهرست‌های چندگانه منتشر می‌شود؟

به نظر نمی‌رسد لیست‌های متعدد از سوی احزاب ارائه شود. اصلاً نهاد اجماع‌ساز برای شکل‌گیری وحدت در بین جریان اصلاحات بوجود آمده است.

منبع: الف

کلیدواژه: نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان جریان اصلاحات کاندیدای حزبی انتخابات مجلس علی لاریجانی ریاست جمهوری میزان مشارکت حمایت اصلاح عملکرد شورا نامزد حزبی رئیس جمهور اعتماد ملی شهر تهران شورای شهر نامزد حزب اصلاح طلب پیش بینی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۶۰۶۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است

روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.

این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد.

اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شده‌اند، اما حالا که یک‌باره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابی‌گری محض زده است، دیگر کسی از اصلاح‌طلبان نمی‌پذیرد که نصیری را از خود ندانند.

دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمی‌دانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاح‌طلبان و شخصیت‌های محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاج‌زاده و امثال آقای تاج‌زاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یک‌مرتبه این طرف صفحه بیاید.

آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرف‌هایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاح‌طلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، می‌فهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»

صرف‌نظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاح‌طلب جای تأمل دارد.

محمدعلی ابطحی، رئیس‌دفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری به‌کار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزب‌اللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.

نه بولتن‌نویسی و اظهارنظر‌های تند حزب‌اللهی‌اش در گذشته توانست ریشه اصلاح‌طلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونی‌اش مورد قبول اپوزیسیونی قرار می‌گیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفته‌اند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش می‌داند نه شاهزاده می‌تواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقه‌مند به همکاری با شاهزاده است.»

اکنون پرسش‌های مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامه‌نگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه می‌کند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص می‌دهد، اما الان اصلاح‌طلبان تجمیع شده‌اند که بگویند «نصیری خل‌وچل است و افراطی و نامتعادل»؟!

چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفت‌وگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامه‌نگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام می‌دهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی می‌کند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!

چرا شبکه رسانه‌ای «هم‌میهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانه‌های مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر می‌کرد، بازتاب می‌داد، آن‌هم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیتر‌های آماده‌تان برای پیروزی پوتین، خاک می‌خورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!

مگر عباس عبدی سرمقاله‌نویس و مشاور هم‌میهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بی‌خبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان می‌اندازد و می‌گوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزاره‌های اعلام‌شده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!

اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمام‌صفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!

اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاج‌زاده با شاهزاده» را می‌دهد آیا به این علت نیست که تاج‌زاده در مرخصی به اصلاح‌طلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی می‌دهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفت‌وگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاح‌طلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و می‌خواستند سرشان بی‌کلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاح‌طلبان نیاموخته است؟!

اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهی‌نو» «برخی مجموعه‌های اصلاح‌طلب» را متهم به داشتن «مرض‌بچگانه» و «لوچ‌بودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاح‌طلبان را نشان دهد، اما نصیری به‌جای درس‌گرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!

این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاح‌طلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمی‌دهد. نصیری عین اصلاح‌طلبان است، بلکه خود اصلاح‌طلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرف‌های پشت‌صحنه را که از او می‌پسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام می‌آموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارش‌شده تاج‌زاده را به این زودی بسوزانید!

شما اکنون ترسیده‌اید و یک به‌یک به صحنه می‌آیید و نصیری را تکفیر می‌کنید. اما مگر می‌شود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامه‌نگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر می‌کنید خودتان را تکفیر می‌کنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.

سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود می‌برند و به اردوگاه اصلاح‌طلبی می‌زنند. نمی‌دانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمی‌کردند که از آن دولت و حمایت‌ها به جایی برسند که اکنون حرف مشترک‌شان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری به‌تعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!

دیگر خبرها

  • مجری جنجالی صداوسیما به اصلاح‌طلب و اصولگرا رحم نکرد: حرامید! +تصویر
  • مجری صداوسیما: اصلاح طلبی نطفه‌اش حرام است و اصولگرایی لقمه‌اش!
  • اصلاح طلبان در کدام حوزه های انتخابیه کاندیدا دارند؟
  • جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده
  • اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
  • رژیم صهیونیستی پاسخ پیشنهاد حماس را با اصلاحات به مصر داد
  •  واکنش اصلاح‌طلبان به سخنان نصیری درباره اتحاد شاهزاده و تاجزاده؛ تکرار یک شوخی بی‌مزه است | ارتباطی به جریان اصلاحات ندارد | واقعا یک توهم است
  • کرباسچی: مهدی نصیری تعادل ندارد؛ او فقط به درد تبلیغات بی‌بی‌سی می‌خورد
  • مرغ آمریکایی‌ها غاز است!
  • اصلاح‌طلبان درباره روند بررسی صلاحیت‌ها چه گفتند؟