اقتصاد بحران زده عربستان در میان تلاش آل سعود برای فرار از واقعیت/ دلارهای نفتی کجا رفت؟
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۶۳۰۴۹۲
حجم بدهیهای میلیاردی، تاثیر ویرانگر کرونا بر اقتصاد، هزینههای پروژههای چشم انداز ۲۰۳۰ محمد بن سلمان، جنگ یمن و نیز حمایتهای مالی عربستان از تروریسم از جمله عوامل بحران اقتصادی سعودیهاست. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، بحران اقتصادی در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که اقتصاد تک محصولی داشته و عمده درآمدهای آنها رابطه مستقیم با سود نفتی دارد، به دنبال بحران شیوع کرونا از اوایل سال 2020 دچار رکود بیسابقهای شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تشدید بحران اقتصادی در دوره ملک سلمان
اما در این میان عربستان سعودی که به ویژه با آغاز دوره پادشاهی «سلمان بن عبدالعزیز» و سیاستهای افراطی پسرش محمد، به عنوان ولیعهد این کشور از روزهای طلایی اقتصاد خود فاصله گرفته است، از جمله بارزترین کشورهای عربی به شمار میرود که طی دوره اخیر به دلیل چالشهای اقتصادی توجه موسسات مالی و نیز رسانهها را به خود جلب کرده است.
آمارهای منتشر شده نشان میدهد اقتصاد عربستان برای پنجمین فصل متوالی با رشد اقتصادی منفی مواجه شده است. تعهد عربستان به اوپک پلاس برای کاهش تولید نفت در راستای افزایش قیمت نفت و ضربههای اپیدمی کرونا به اقتصاد این کشور سبب شد، تا بزرگترین اقتصاد جهان عرب در فصل سوم سال گذشته میلادی 6/ 4 درصد نسبت به دوره مشابه سال قبل کوچکتر شود و بخش نفتی اقتصاد این کشور با انقباض 2/ 8 درصدی بزرگترین افت در دهه اخیر را به ثبت رسانده است.
همچنین طبق آمار، تولید ناخالص داخلی عربستان سعودی برای پنجمین فصل متوالی با انقباض همراه بوده است. تحلیلگران دلایل مختلفی را برای این رکود بیسابقه عنوان کردهاند؛ با شیوع ویروس کرونا و کاهش تقاضای نفت و متعاقبا کاهش قیمت طلای سیاه، اقتصاد عربستان که وابستگی زیادی به فروش نفت دارد و به نوعی اقتصادی تک محصولی به حساب میآید با کاهش چشمگیر درآمدهای نفتی مواجه شده است.
دلارهای نفتی عربستان کجا هزینه می شود؟
علاوه بر آن عربستان به دلیل ولیعهد جوان و کم تجربه این کشور در به راه انداختن جنگ در یمن، حمایت از گروههای تروریستی در منطقه همچون داعش، تحریر الشام در عراق و سوریه و جنگ لیبی و همچنین منازعه بر سر بهای نفت با روسیه و ایران، به شدت با بحران مالی و اقتصادی مواجه شده به حدی که برای اداره امور خود حتی به استقراض از بانکهای جهانی روی آورده است. عربستان در سالهای اخیر حدود 200 میلیارد دلار در به آشوب کشاندن کشورهای سوریه، عراق و لیبی و دیگر کشورهای منطقه با تجهیز و تسلیح گروههای تروریستی هزینه کرده است که اگر 300 میلیارد دلار هزینه جنگ شش ساله یمن را به آن اضافه کنیم، میبینیم که آل سعود نزدیک به 500 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی خود را فقط برای کشتار مردم مسلمان منطقه و توطئه چینی علیه آنها صرف کرده است.
عوامل بحران اقتصادی گسترده سعودیها
اواسط آوریل سال جاری میلادی وبگاه «میدل ایست مانیتور» با انتشار گزارشی اعلام کرد که بیکاری رو به گسترش، نرخ فزاینده فقر، کسری در بودجه عمومی، افت شدید درآمدهای کلی و ذخایر ارزی، رکود در بازار، خروج کارگران خارجی از کشور، افت فراوان در سودآوری بانکها و شرکتهای بزرگ و دیرکرد پرداخت دستمزدها از شاخصهایی هستند که نشان از بحرانی بودن اقتصاد عربستان سعودی دارند.
بر اساس این گزارش بعضی از معضلاتی که شهروندان عربستان با آن روبرو خواهند شد شامل افزایش مخارج زندگی از جمله بالا رفتن قیمت کالاهای اساسی و سوخت است، اگرچه این کشور بهعنوان بزرگترین تولیدکننده سوختهای فسیلی در جهان شهره باشد. علاوه بر آن بهای آب مصرفی، برق، حملونقل عمومی و صورتحساب تلفن و موبایل هم با افزایش روبرو شده و این امر با بالا رفتن میزان مالیات بر درآمد مخصوصاً مالیات بر ارزشافزوده، فشار بیشتری به شهروندان خواهد آورد.
چشم انداز رویایی محمد بن سلمان موسوم به چشم انداز 2030 با هزینههای چند صد میلیارد دلاری نیز از جمله دیگر عوامل خالی شدن خزانه دلارهای نفتی عربستان است. البته چشم انداز 2030 بنسلمان با دشواریهای اقتصادی مواجه است، طوری که «صندوق سرمایهگذاریهای عمومی» موفق به حرکت در جهت دستیابی به اهداف این چشم انداز نشده است. قرار بود که حجم داراییهای سال جاری میلادی این صندوق 600 تا 700 میلیارد دلار باشد و بدین ترتیب در سال 2030 به بیش از دو تریلیون دلار برسد، اما بسیاری از سرمایهگذاریهای آن با شکست مواجه شد و داراییهای کنونی این صندوق 300 تا 400 میلیارد دلار بیشتر نیست.
صندوق بینالمللی پول نیز با ارائه گزارشی درخصوص پیشبینیهای خود در قبال اقتصاد کشورهای منطقه اعلام کرد که بدترین عملکرد را برای تولید داخلی عربستان از دهه هشتاد میلادی تاکنون پیشبینی کرده است به طوری که کسری بودجه این کشور نسبت به سال گذشته 2 برابر شده و به 11.4 درصد میرسد. «محمد الجدعان» وزیر دارایی عربستان نیز اخیرا اعلام کرد عربستان طی 4 سال بیش از یک تریلیون ریال (حدود 266 میلیارد دلار) از ذخایر کشور استفاده کرده است و همین امر ریاض را در تنگنای مالی قرار داده است.
وضعیت اسفناک کارگران زن سریلانکایی در زندانهای عربستانعربستان| کمپین سازمانهای حقوق بشری ضد سرکوبگریهای آل سعودنگرانی گزارشگران سازمان ملل از وضعیت وخیم کارگران مهاجر در عربستانافزایش نرخ بیکاری در میان تلاش مقامات سعودی برای فرار از واقعیت
اخیرا مقامات سعودی در اداره آمار کل عربستان با انتشار گزارشهایی مدعی شدند که نرخ بیکاری در این کشور طی سه ماهه چهارم سال 2020 کاهش 7.4 درصدی داشته است. اما موسسات مالی و اعتبارسنجی با استناد به مدارک موثق این ادعاها را رد کردند.
بر اساس گزارش موسسه بین المللی «مک کینزی» نرخ بیکاری در میان شهروندان سعودی به 12.6 درصد رسیده است و انتظار می رود این میزان به 22 درصد افزایش یابد.
موسسه «فیچ ریتینگز» (Fitch Ratings) آمریکا (ویژه خدمات مالی) در جدیدترین ارزیابی خود، آینده خوبی را برای اقتصاد عربستان پیشبینی نکرد. این موسسه در 9 نوامبر 2020 با اشاره به سقوط آزاد قیمت نفت در بازارهای جهانی و افزایش مشکلات مالی و بودجهای دولت عربستان در نتیجه تعطیلی کسب و کارها برای کاستن از سرعت شیوع کرونا، ارزیابی خود از چشم انداز بزرگ ترین اقتصاد خاورمیانه را تغییر داد و آن را منفی اعلام کرد.
فارغ التحصیلان دانشگاهی سعودی در خارج از کشور نیز یک بحران جدی برای مقامات سعودی هستند. در یک سال ، 200 هزار شهروند برای تحصیل به آمریکا و اروپا اعزام میشوند ، همه آنها پس از بازگشت به صدها هزار بیکار در عربستان سعودی تبدیل شدهاند که چالش بزرگی برای نظام اقتصادی این کشور محسوب میشود.
با شروع چشم انداز 2030، ولیعهد سعودی در مورد فراهم کردن 90 هزار فرصت شغلی برای جوانان صحبت و همچنین تأکید کرد که هدف این چشم انداز فراهم کردن یک میلیون فرصت شغلی است که جوانان آموزش دیده و واجد شرایط را طبق برنامههای تعیین شده در چشم انداز 2030 جذب کند.
اما در واقع بر اساس گزارش منتشر شده توسط اداره آمار عربستان در مورد بازار کار این کشور ، در سالهای پس از آغاز چشم انداز 2030 ، نرخ بیکاری در عربستان حدود 4٪ افزایش یافته است.
- 4میلیون از شهروندان سعودی زیر خط فقر زندگی میکنند.
-2 میلیون کارمند حقوق مکفی ندارند.
-2 میلیون شهروند واجد الشرایط، بیکار هستند.
-بدهی عمومی عربستان 854 میلیارد دلار برآورد شده است.
-35 هزار کارمند از 25 سال گذشته با گواهی جعلی فعالیت میکنند.
- درحالی که بیش از 6.5 میلیون شهروند خارجی در بخش خصوصی عربستان مشغول به کارند این آمار درباره خود سعودیها به کمتر از 2.5 میلیون نفر می رسد.
- مقامات سعودی مالیات بر ارزش افزود کالاها را 15 درصد افزایش دادند.
- هزینهها در انواع معاملات تجاری و دولتی به شکل قابل توجهی افزایش یافته است.
- قیمت آب و برق به دوبرابر افزایش پیدا کرده است.
- قیمت سوخت در کشور نفت افزایش یافته است.
- صدها هزار کارمند به دنبال شیوع اپیدمی کرونا اخراج شدند.
-بحران مسکن از اواخر سال 2020 یکی از اساسی ترین چالشهای سعودیها بوده است.
شرکتهای بزرگ دولتی هم مدتی است که دستمزد کارمندانشان را پرداخت نکردهاند و شرکتهای بخش خصوصی در حال تعدیل نیرو و کاهش دستمزدها هستند.
عربستان دیگر مقصد امنی برای کارگران خارجی نیست
در سایه این شرایط حتی کارگران خارجی نیز به شکل گروهی خاک عربستان را ترک میکنند. 10 آوریل جاری رویترز گزارش داد که آمار و ارقام منتشر شده دولت عربستان سعودی نشان میدهد، حدود 135 هزار و 400 کارگر مهاجر که با هدف اشتغال به این کشور عربزبان مهاجرت کردهاند مجبور به ترک این کشور شدهاند. حدود 2.5 میلیون کارگر خارجی از سال 2017 تابهحال این کشور را ترک کردهاند و 1.2 میلیون کارگر خارجی دیگر نیز درصدد خروج از کشور هستند.
از سوی دیگر به دنبال بحران اپیدمی کرونا و افزایش مالیات بر ارزش افزوده از 5 به 15 درصد موجب اعتراضات گسترده شهروندان سعودی شد. در همین راستا موسسات مالی گزارش میدهند که احتمال دارد این میزان مالیات بیشتر هم بشود.
ناکامی ریاض در جذب سرمایه گذاریهای خارجی
سیاست خصوصی سازی نیز از جمله روشهایی است که احتمالا نظام حاکم بر عربستان در شرایط کنونی پیش خواهد گرفت و ممکن است تاسیسات مهم و حساس این کشور در اختیار بخش خصوصی یا سرمایهگذاران خارجی قرار بگیرد. طبق گزارشهای مربوطه ممکن است این روند بخش درمان و آموزش از جمله مدارس، بیمارستانها و داروخانهها و حتی چندین نیروگاه تولید برق و شرکتهای تولید آرد را هم تحت تاثیر قرار دهد.
این درحالی است که سرمایهگذاریهای خارجی در عربستان طی دو سال گذشته با رکود قابل توجهی مواجه بوده است و سعودیها در جذب سرمایه گذاران و شرکتهای خارجی موفقیت چندانی کسب نکردند. در همین راستا آژانس اقتصادی بلومبرگ گزارش داد که تمایل ثروتمندان سعودی به خارج کردن سرمایه خود از کشور باعث شده است تا با وجود اعمال محدودیتهای سختگیرانه خروج سرمایه توسط دولت، برای سومین سال متوالی روند خروج سرمایه از این کشور صعودی باشد.
در واقع عربستان کنونی با قوانین سفت و سخت و فرهنگ و آداب سنتی در کنار کمبود امکانات خدماتی و سرگرمی کمترین جاذبه برای جذب سرمایه گذاران و اقامت کارکنان شرکت های خارجی دارد، موضوعی که مورد توجه فعالان حوزه سرمایه گذاری و شرکتهای خارجی است.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: سرمایه گذاری اقتصاد عربستان بحران اقتصادی عربستان سعودی نرخ بیکاری اپیدمی کرونا میلیارد دلار مقامات سعودی چشم انداز 2030 بزرگ ترین مواجه شد سعودی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۶۳۰۴۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تولد توافق امنیتی جدید عربستان و آمریکا در انتظار چراغ سبز اسرائیل/ آیا آمریکا مجوز غنی سازی را به عربستان سعودی می دهد؟/ ریاض در یک قدمی پیروزی بزرگ قرار دارد
به گفته مقامات آمریکایی، عربستان سعودی و ایالات متحده در حال نهایی کردن جزئیات یک توافق مهم برای تقویت تجارت و دفاع دوجانبه هستند، اما اگر عربستان و اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار نکنند، توافقی حاصل نخواهد شد.
به گزارش جماران، سی ان ان در تحلیلی در این باره می نویسد:
یک معاهده دفاعی، ائتلاف امنیتی هفت دهه ای بین عربستان سعودی و ایالات متحده را مستحکم و آنها را هر چه بیشتر به یکدیگر نزدیک می کند، زیرا دشمنان ایالات متحده مانند ایران، روسیه و چین به دنبال گسترش نفوذ خود در خاورمیانه هستند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، مدتهاست که به دنبال روابط با عربستان سعودی است، زیرا این اقدام میتواند در سراسر جهان اسلام تاثیر خود را بگذارد.
متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا روز پنجشنبه گفت که ایالات متحده در حال مذاکره برای یک قرارداد بزرگ شامل سه جزء است.
مولفه اول شامل بسته ای از توافقات بین آمریکا و عربستان سعودی، مولفه دیگر عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل و مولفه سوم تشکیل کشور فلسطین است.
به گفته سخنگوی وزارت خارجه آمریکا این سه با هم مرتبط هستند و هیچ کدام بدون دیگران جلو نمی روند. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، در یک میزگرد در کنفرانس اقتصادی این هفته در ریاض گفت: برای اینکه عادی سازی بین عربستان سعودی و اسرائیل محقق شود، باید مسیری برای تشکیل کشور فلسطین و «آرامش در غزه» وجود داشته باشد. به نظر من کاری که عربستان سعودی و ایالات متحده با هم در زمینه توافقات خود انجام داده اند، به طور بالقوه به اتمام نزدیک است، اما برای پیشبرد عادی سازی دو چیز لازم است: آرامش در غزه و مسیری معتبر به سوی یک کشور فلسطینی.
وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد، در حاشیه این مجمع، بلینکن با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی (MBS) دیدار کرد تا در مورد این توافق گفتگو کند. کارشناسان، پیمان عربستان و آمریکا را «مجموعه ای جامع از تفاهمات» توصیف می کنند که شامل تضمین های امنیتی، اقتصادی و فناوری برای سعودی و همچنین حمایت از برنامه هسته ای غیرنظامی این کشور می شود.
انتظار میرود این توافق عادیسازی از توافقنامه ابراهیم، مجموعهای از معاهدههایی که چهار کشور عربی اسرائیل را در سال 2020 به رسمیت شناختند و تقاضای دیرینه اعراب برای تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی به عنوان پیششرط به رسمیت شناختن اسرائیل را نادیده گرفتند الگوبرداری شود.
محمد بن سلمان پیشتر گفته بود که توافق با اسرائیل «بزرگترین توافق تاریخی از زمان جنگ سرد» خواهد بود. در سال 2021، نتانیاهو این توافق را اینگونه توصیف کرد که اسرائیل را قادر میسازد «دکترین قدیمی و خطرناک سرزمین در ازای صلح را جایگزین کند و صلح را در ازای صلح به ارمغان آورد، بدون اینکه اسرائیل حتی یک سانتیمتر از دست بدهد».
از آن زمان، دولت بایدن عادی سازی اسرائیل و عربستان را در مرکز سیاست خاورمیانه ای خود قرار داده است. ایالات متحده و عربستان سعودی در سال 2023 به گفتگوها درباره این پیمان ادامه دادند و انتظار میرفت که بلینکن در 10 اکتبر سال گذشته به ریاض برود تا درباره جزئیات آن صحبت کند، این تاریخ درست سه روز قبل از حمله حماس به اسرائیل بود که عملا این توافق را به تاخیر انداخت.
تحلیلگران می گویند که حمله بعدی اسرائیل به غزه که این منطقه را ویران کرده و بیش از 34000 فلسطینی را کشته، ممکن است پارامترهای توافق را برای عربستان سعودی تغییر داده باشد. اکنون پذیرش بخشی که خواستار مسیری «غیرقابل بازگشت» به سوی تشکیل یک کشور فلسطینی است، کلید اصلی بخش عادی سازی توافق گسترده تر خواهد بود.
نتانیاهو بارها چشم انداز تشکیل کشور مستقل فلسطینی را رد کرده و استدلال می کند که این امر به امنیت اسرائیل آسیب می زند و بر ادامه جنگ غزه تا زمانی که حماس از بین برود، مصمم است.
تحلیلگران می گویند که این موانع ممکن است منجر به تلاش عربستان برای بستن توافق دوجانبه بدون جزء عادی سازی توافق شود. اما چنین رویکردی با موانع بزرگی روبرو خواهد شد. سناتور جمهوری خواه لیندسی گراهام در این باره می گوید: توافقی که تعهد نظامی قاطعانه ایالات متحده به امنیت عربستان سعودی را بدون مولفه عادی سازی ایجاد می کند، بعید است از کنگره آمریکا عبور کند.
اگر توافقنامه دفاعی متقابل در قالب یک معاهده مورد مذاکره قرار گیرد، برای الزام آور شدن نیاز به 67 رأی در سنا دارد. گراهام در پاسخ به گزارشهایی مبنی بر تصمیم عربستان سعودی گفت: بدون عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان و اطمینان از تامین نیازهای امنیتی اسرائیل در مورد پرونده فلسطین، رای بسیار کمی برای توافق دفاعی متقابل بین ایالات متحده و عربستان سعودی وجود خواهد داشت.
کارشناسان می گویند که شاید بایدن بتواند با الگوبرداری از توافقنامه امنیتی دیگری که سال گذشته با بحرین امضا کرد، کنگره را برای رسیدن به توافق دور بزند. به گفته فراس مکساد، کارشناس ارشد و مدیر توسعه استراتژیک در موسسه خاورمیانه در واشنگتن دی سی، مسیر دیگری وجود دارد که حول توافقنامه یکپارچگی و رفاه امنیت جامع که دولت بایدن در سپتامبر 2023 با بحرین امضاء کرد، الگوبرداری شده است. متن این پیمان صراحتاً بیان میکند که ممکن است از طرف های دیگر برای پیوستن دعوت شود.
با این حال، هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه دولت بایدن برای تصویب توافق دوجانبه با عربستان سعودی، کنگره را دور بزند، وجود ندارد. برای عربستان سعودی، توافق دوجانبه با ایالات متحده یک پیروزی بزرگ خواهد بود، که نشان دهنده پایان دورانی است که بایدن به دنبال تضعیف محمد بن سلمان به اتهام دست داشتن در قتل جمال خاشقجی، ستون نویس واشنگتن پست در کنسولگری سعودی در استانبول بود.
برخی کارشناسان معتقدند که این توافق همچنین «سلطه آمریکا را در خاورمیانه برای نسلها تثبیت میکند و چالش رو به رشد چین و روسیه را کمرنگ میکند.» محمد بن سلمان مشتاق تقویت سیستم دفاعی عربستان و تنوع بخشیدن به اقتصاد عربستان به دور از هیدروکربن است، زیرا او یک سیاست اقتصادی بلندپروازانه به نام چشم انداز 2030 را دنبال می کند. پادشاهی سعودی دارای یک برنامه هسته ای غیرنظامی نوپا است که ولیعهد مایل به توسعه آن با حمایت ایالات متحده است.
به گفته کارن یانگ، محقق ارشد پژوهشی در مرکز دانشگاه کلمبیا، عربستان سعودی مایل است با ایالات متحده معامله کند و این احتمالاً بهترین زمان در دوران دولت بایدن برای کمک به برخی از مسائل مهم در کنگره نظیر سیاست جهانی انرژی است.
یکی دیگر از نقاط سخت در حمایت ایالات متحده از چنین برنامه ای، مخالفت آمریکا با غنی سازی محلی اورانیوم در داخل خاک کشورها است، غنی سازی یک جزء کلیدی برای تولید انرژی هسته ای است که می تواند برای تولید سلاح های هسته ای نیز استفاده شود. عربستان سعودی از نظر ذخایر اورانیوم غنی است و اصرار دارد که بتواند آن را در داخل غنی سازی کند . در صورت تحقق چنین مسئله ای این برای یک کشور عربی برای اولین بار خواهد بود. برای مثال، امارات متحده عربی همسایه، اورانیوم غنی شده را برای نیروگاه های هسته ای خود وارد می کند.
روز چهارشنبه، سناتور دموکرات، اد مارکی، رئیس مشترک گروه کاری تسلیحات هستهای و کنترل تسلیحات، از دولت بایدن خواست اطمینان حاصل کند که ریاض از غنیسازی و بازفرآوری مواد هستهای خودداری میکند . او در بخش هایی از سخنان خود به اظهارات قبلی محمد بن سلمان استناد کرد که گفته بود عربستان سعودی در صورت حرکت تهران به سمت سلاح هسته ای در این مسیر گام خواهد گذاشت. وی گفت: مسیر صلح خاورمیانه نباید شامل چشم انداز عربستان سعودی مجهز به سلاح هسته ای باشد که منافع آمریکا، متحدان و شرکای خود را در سراسر منطقه تضعیف کند.
پیمان عربستان سعودی و آمریکا دو کشور را موظف می کند که برای بازدارندگی و مقابله با هرگونه تجاوز خارجی با یکدیگر همکاری کنند، اما به این تعهد جنبه معاهده رسمی نمی دهد.
زمانی که شرایط سیاسی اجازه دهد، هنوز جایی برای یک توافق امنیتی چندجانبه که در نهایت شامل اسرائیل، بحرین، ایالات متحده و دیگران باشد، وجود خواهد داشت. انتخاب با اسرائیل خواهد بود که چه زمانی آماده پاس دادن توپ به سمت تشکیل کشور مستقل فلسطین باشد.