سه خط مشی از زمان اشغال فلسطین تاکنون/ راهکار مقاومت سودمندترین گزینه/ یادداشت محمد رضا شیبانی
تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۸۲۳۵۶۵
خط مشی مقاومت سودمندی خود را به اثبات رسانده و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به خط مشی مقاومت و ایستادگی در دو میدان فلسطینی و منطقهای تبدیل شد و نتایج و دستاوردهای آن را سال ۲۰۰۰ با آزد سازی جنوب لبنان شاهد بودیم. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، جمهوری اسلامی ایران نیز همانند تمام مسلمانان و آزادگان، فلسطین و قدس را سرزمین مبارک و میدان مبارزه دائمی بین حق و باطل میداند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قدس، قلب سرزمین این مقدس مبارک، سرزمین پیامبران، در برگیرنده مسجد الاقصی، اولین قبله، دومین مسجد بنا شده، سومین از حیث اهمیت و جایگاه، سرزمین سفر شبانه و دروازه زمین به آسمان است. صلح، ثبات و شکوفایی این سرزمین نشان سلامتی و مصونیت و قدرت امت است، اما اشغال آن از سوی دشمنانش، بر ضعف و ناتوانی امت و عقب ماندگی و تفرقه و اختلاف آن است.
امام خمینی برای تحقق به اهداف متعددی روز جهانی قدس را قرار داد که از جمله این اهداف:
● توجه جامعه جهانی را به ظلم و ستم روا داشته علیه فلسطینیها و رفتارهای جنایتکارانه صهیونیستها علیه مردم مظلوم فلسطین جلب کرد.
● پایه همبستگی مسلمانان و ملل آزاد جهان برای حمایت از حقوق قانونی و انسانی مردم فلسطین را بنا نهاد.
● ایستادگی ایران انقلابی به عنوان یک کشور قدرتمند در منطقه در کنار ملت فلسطین تا آزادی کامل سرزمینهای فلسطینی و بازگشت حقوق ملت فلسطین به آن را اعلام کرد.
● دمیدن روحی مقاومت در پیکره همه نیروها و فعالان در عرصه فلسطین و دعوت آنها به تمرکز تلاشهایشان تحت عنوان نیروهای مقاومت برای آزادسازی فلسطین و پایه ریزی حمایت و پشتیبانی کامل و همه جانبه از فلسطین و هر آنکه برای آزادسازی آن مقاومت میکند.
اما سوالی که در این شرایط حساس خود را مطرح میکند، این است که چرا علی رغم همه تلاشها برای تسویه و حل قضیه فلسطینی از یک سو و همه فداکاریها و ایستادگیهای ملت فلسطین و ملل منطقه از سوی دیگر، هنوز قدس و فلسطین را پس از هفتاد سال در اشغال صهیونیستها میبینیم؟ از گذشته تا آینده، از روز اشغال آن تا چشم انداز آزادی آن، ما در کجای تاریخ فلسطین ایستادهایم؟ آیا شرایط ما در این مرحله به اندازه ای دشوار شده که مانع تحقق ما، هدف ما، آزادسازی فلسطین و باز پس گیری حقوق ملت فلسطین می شود؟ یا اینکه در شرایط مناسب و رضایت بخشی بسر می بریم؟ فکر میکنم پاسخ دادن به این سؤالات به ما کمک میکند تا نیمی از راه آزادسازی قدس و فلسطین را طی کنیم.
حین پاسخ به این سؤالات، تنها به چند نکته مختصر درباره سه خط مشی تعامل صورت گرفته از زمان اشغال فلسطین تاکنون اشاره میکنم:
یک: خط مشی صهیونیستی: سیاستی ثابت به سمت اشغال هرچه بیشتر. اگر به اقدامات اتخاذ شده توسط صهیونیستها از ابتدای موجودیت رژیم صهیونیستی تاکنون نگاهی بیندازیم، پافشاری صهیونیستها برای ادامه سیاست اشغالگری و سرکوب، از ابتدای اشغال قدس تا تجاوز و تعرض به مسجدالاقصی، سپس یهودیسازی شهرکها و محلههای قدیمی و منطقه پیرامون قدس، گسترش شهرک سازی صهیونیستی و ساخت دیوار حائل و پس از آن یهودیسازی ساکنان قدس و فلسطین و بیرون راندن و آوارگی فلسطینیهای ساکن قدس با سلب حق سکونت در قدس، تخریب خانههای آنها، ندادن پروانه ساخت، تجاوز به اماکن مقدس و اوقاف اسلامی و مسیحی و سرانجام، اخیرا و نه آخرین آن، ندادن اجازه برگزاری انتخابات فلسطینی در قدس را میبینیم.
دو: خط مشی چانه زنی: خط مشی برخی از فلسطینیهایی که اعتقاد دارند، از طریق مذاکرات میتوانند، حقوق ملت فلسطینی خود را باز پسگیرند. به همین دلیل خط مشی آنها، ورود به مذاکراه و گفتگو برای آزادی اراضی و حرکت به سمت پیادهسازی بندها و مواد توافقنامههای متعدد از جمله توافقنامه اوسلو و پس از آن قرارداد قرن و گشودن راه در برابر عادی سازی روابط و رقابت برخی از رهبران جهان عرب به این سمت و سو است. موفقیتها و دستاوردهای این خط مشی چیزی جز ارائه امتیازات بیشتر به صهیونیستها نبود. نتیجه مذاکرات به جایی رسید که از نقشه فلسطین چیزی جز چند جزیره کوچک پراکنده و جدا از هم باقی نماند و با کمال تأسف آخرین دستاوردهای این خط مشی ندادن اجازه به فلسطینیهای ساکن قدس جهت شرکت در انتخابات فلسطینی و اذعان «محمود عباس» در نشست اخیر شورای مرکزی جنبش فتح به این امر بود که صهیونیستها به تشکیلات فلسطین اجازه برگزاری انتخابات در قدس را نمیدهند.
سه: خط مشی مقاومت و ایستادگی: خط مشی است که سودمندی خود را به اثبات رسانده و از زمان اشغال فلسطین آغاز شد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به خط مشی مقاومت و ایستادگی در دو میدان فلسطینی و منطقهای تبدیل شد و نتایج و رهاوردهای آن را سال 2000 شاهد بودیم که به لطف آن، جنوب لبنان، بدون از دست دادن هیچ چیز در برابر صهیونیستها آزاد شد و فرار آنها از غزه و آزادسازی منطقه و بیم از اشغال مجدد آن و همچنین جنگ ژوئیه سال 2006 و شکست دستگاه شکست ناپذیر نظامی صهیونیستی و برقراری موازنه وحشت و افزایش قدرت نیروهای مقاومت در غزه و توانمندی آنها در وضع پیش شرطهایی برای آتش بس را به دنبال داشت.
در این چارچوب نیروها و گروههای مقاومت باید روی چندین نکته تمرکز کنند تا از این رویکرد برای گرفتن نتایج و دستاوردهای مثبتتر به نفع ملت فلسطین استفاده کنند و ما به برخی از آنها اشاره میکنیم:
یک: عدم انحراف از مسیر و هدف اصلی.
دو: عدم درگیر شدن در قضایا و مسائل ثانویه که به شکاف و تفرقه در محور مقاومت منجر شود.
سه: محدود کردن و متمرکز کردن اهداف مقاومت روی مقابله با سیاستهای صهیونیستی و آزادسازی فلسطین.
چهار: حفظ یکپارچگی خط مشی و انسجام و همبستگی بین نیروهای مقاومت و تقویت آن.
پنج: تلاش برای بالا بردن سطح آگاهی و بیداری ملت، به ویژه نسل جوان در قبال طرحها و نقشههای صهیونیستی علیه طرح مقاومت و موفقیتها و پیروزیهایش در فلسطین و منطقه
با توجه به شرایط حاکم بر صحنه فلسطینی و آنچه از سرکوب و اشغالگری در آن در جریان است، ما ادامه سیاست کشتار غیرنظامیان و کودکان فلسطینی به دست نیروهای اشغالگر را به شدت محکوم میکنیم و خواستار آزادی فوری اسرا در زندانهای اسرائیلی و بازگشت پناهندگان به وطن خود و رفع محاصره نوار غزه هستیم.
ما سیاست رژیم صهیونیستی در یهودی سازی قدس را محکوم میکنیم و از سازمانها و مجامع بینالمللی میخواهیم، اقدامات اسرائیل علیه ملت فلسطین را محکوم و اقدامات متجاوزانه رژیم صهیونیستی را متوقف کنند.
جمهوری اسلامی ایران همچنین برقراری روابط رسمی و عادی سازی روابط توسط برخی کشورهای عربی بدون رایزنی با فلسطینیها را محکوم میکند و بر این باور است که این رویکرد جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین را افزایش خواهد داد.
ما بر این باوریم، خط مشی رژیم صهیونیستی در بیثبات کردن نظم و امنیت منطقه و نقض حاکمیت دولتهای منطقه از جمله سوریه و لبنان تهدیدی آشکار برای منطقه است.
ما تأکید میکنیم که حمایت و پشتیبانی کامل و برنامه ریزی شده آمریکا از اقداماتی که با قوانین بینالمللی و اصول اخلاقی و بشردوستانه رژیم صهیونیستی مغایرت دارد، بر مشکلات قضیه فلسطینی میافزاید.
جمهوری اسلامی ایران طرحی چهار مادهای را برای حل قضیه فلسطینی ارائه داد که در دبیرخانه سازمان ملل متحد به ثبت رسید. بر اساس این طرح، برگزاری همه پرسی ملی بین فلسطینیها، بر اساس اصول دموکراتیک و قوانین بینالمللی که توسط همه کشورها و ملتها پذیرفته شده باشد، ممکن است، بتواند جایگزین مناسبی برای طرح ناکام سابق باشد.
در پایان، ما بر این باوریم که رژیم صهیونیستی به بن بست سیاسی، اجتماعی و امنیتی در ابعاد مختلف رسیده است و علی رغم همه درد و رنجهایی که ملت فلسطینی با آن رو به رو است، فرزند قدس در خاک خود ثابت قدم و به آن پایبند است و همچنان پافشاری و پایداریش نه تنها مایه مباهات و افتخار هر فلسطینی، هر عرب و هر مسلمان، بلکه برای هر انسانی است که منادی حق، عدالت و آزادی است. با این حال، این ایستادگی و پایداری باید از سوی کسانی حمایت و پشتیبانی شود که در کنار فلسطین و قضیه عادلانه ایستادهاند و ضروری است که از زبان همه شعارها و امیدها خارج شده، به زبان برنامهها و اقدامات تبدیل شود که در عمل اجرا می شود.
این یک جنگ ارادههاست که تنها راهکار آن، آمادگی و تدارک خوب، کار بیشتر، صبر، فداکاری و ایستادگی است.
یادداشت: «محمدرضا رئوف شیبانی» کارشناس ارشد غرب آسیا
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: رژیم صهیونیستی خط مشی مقاومت صهیونیست ها ملت فلسطین فلسطینی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۲۳۵۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زیرپوست وتوی کشور فلسطین
ایالات متحده از مهمترین بازیگران موجود در منازعه فلسطینی – صهیونیستی و به طور کلی روند صلح منطقه است. سیاست اعلامی آمریکا در قبال این مسئله، حمایت از راهکار دو دولت در سرزمینهای اشغالی به مرکزیت قدس شرقی و قدس غربی است. با این حال در جلسه اخیر شورای امنیت که موضوع عضویت کامل دولت فلسطین در سازمان ملل به رأی گذاشته شد، آن را وتو کرد. این دوگانگی نظر و عمل در مواضع آمریکا در این مقطع در حمایت از رژیم اشغالگر انجام میشود.
رویکرد ۲ دولت در دولتهای مختلف آمریکا
راه حل دو دولتی از زمانی که مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه ۱۸۱ را در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ تصویب کرد مورد حمایت بوده است. در عین حال چنین راه حلی برای پایان دادن به مناقشه فلسطین در قطعنامه سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۴ ارائه شد. این قطعنامه خواستار آن بود که دو طرف در کنار هم و در مرزهای مورد توافق پیش از سال ۱۹۶۷ دو دولت تشکیل دهند. در این راستا از زمان رسمیت رژیم اشغالگر در سال ۱۹۴۸ و متعاقب آن اشغال بخشی از سرزمینهای فلسطین، اردن، مصر و سوریه، آمریکا همواره حامی آن بوده است. از این رو یک مبحث اساسی در سیاست خارجی آمریکا در طول حدود نیم قرن اخیر، نحوه اداره مناقشه بین عربها و رژیم صهیونیستی است. رویکرد دو دولتی به عنوان یک محور عمده سیاستهای دولت آمریکا به ویژه در دو دهه گذشته بوده است.
دوره بوش
بوش پس از آنکه به کاخ سفید راه یافت سعی کرد با مطرح ساختن نقشه راه بر میزان فعالیتهای ایالات متحده برای حل و فصل مناقشه فلسطین بیفزاید. به همین منظور وی وانمود کرد که به تشکیل دولت مستقل فلسطین متعهد است. در عین حال مدتها طول کشید که تشکیل دولت مستقل فلسطینی که در نقشه راه پیشبینی شده بود مورد توافق قدرتهای جهانی و کشورهای عربی واقع شود. به این منظور دولت بوش از همان ابتدا در نظر داشت تا گروههای مبارز فلسطینی را با استفاده از زور وادار به پذیرش دولت صهیونیستی کند. یکی از مهمترین شیوهها به این منظور خلع سلاح این گروهها بود. به گمان سیاستمداران آمریکایی با خلع سلاح گروههای مبارز فلسطینی از جمله حماس، آنها مجبور به پذیرش طرح نقشه راه میشدند. دولت بوش همچنین با حمایت از خروج رژیم از باریکه غزه، آن را راهی برای بازگشت به روند نقشه راه و دستیابی به راه حل دو دولتی میدانست به گونهای که دو دولت در کنار هم و در صلح و امنیت زندگی کنند.
دوره اوباما
در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، او در ابتدا سعی کرد با مطرح کردن توقف شهرکسازیها از سوی تلآویو به عنوان یک پیششرط برای آغاز مذاکرات صلح، فلسطینیها را تشویق کند که با دریافت مشوق حاضر به اعطای امتیاز به رژیم صهیونیستی شوند، اما پس از آن دریافت که نتیجه مورد نظر او نه تنها حاصل نمیشود بلکه فلسطینیها را در شرایط سختتری قرار داد. پس از آنکه تلآویو درخواست واشنگتن برای توقف شهرکسازیها در کرانه باختری را نپذیرفت، اوباما در سال ۲۰۱۰ مجبور شد تا از اصرار بر توقف شهرکسازی به عنوان پیششرط آغاز مذاکرات صلح صرف نظر کند و این رویداد سبب تقویت موضع رژیم شد. این موضوع بیش از همه موقعیت بنیامین نتانیاهو را در سرزمینهای اشغالی تقویت کرد.
اوباما در می ۲۰۱۵ راه حل دو دولت را «مطلقا حیاتی» دانست. این سخنان از رئیس جمهور آمریکا پس از آن طرح شد که نتانیاهو دولت ائتلافی خود را تشکیل داد و با توجه به ترکیب وزرای کابینه آن، آینده توافق با فلسطین برای تشکیل دولت مستقل روشن به نظر نمیرسید. اوباما اظهار داشت که: «ایالات متحده هنوز معتقد است امنیت اسرائیل در بلند مدت در گرو توافق بر سر به رسمیت شناخته شدن دولت فلسطین است. من میدانم که در دولتی که به تازگی تشکیل شده، کسانی هستند که این فرضیه را قبول ندارند، اما این فعلاً تنها گزینه من است.»
دوره ترامپ
در دوره ترامپ با وجود حمایتهای بی حد و حصر از رژیم و اقدامات تاریخی ترامپ در انتقال سفارت این کشور به بیتالمقدس و توافق صلح آبراهام در نزدیک کردن رژیم به دو کشور عربی امارات متحده و بحرین، اما رویکرد دو دولتی همچنان در سیاست خارجی آمریکا ادامه یافت. ترامپ در دیدار با نتانیاهو در ۲۸ ژانویه ۲۰۲۰ طرح معروف به معامله قرن را ارائه و اعلام کرد که این طرح بر مبنای راه حل برد - برد استوار است و راه را برای تشکیل کشور مستقل فلسطین هموار میکند. صلح به سازش نیاز دارد؛ اما نمیخواهیم کاری انجام دهیم تا امنیت اسرائیل به خطر بیفتد. من برای اسرائیل کارهای زیادی کردم؛ سفارتمان را به قدس انتقال دادم و بلندیهای جولان را به عنوان بخشی از اسرائیل به رسمیت شناختم.»
دوره بایدن
سیاست اعلامی دولت جو بایدن نیز بر مبنای تشکیل دولت مستقل فلسطینی در سرزمینهای اشغالی است؛ اما به طور رسمی یک کشور مستقل فلسطین را به رسمیت نمیشناسد. با این حال اگر ترامپ به دلیل حمایت بالا از رژیم صهیونیستی همراهی نتانیاهو را داشت، اما بایدن به دلیل جنگ غزه با سد محکم نتانیاهو مواجه است. نتانیاهو رسماً اعلام کرده که با تشکیل کشور مستقل فلسطین بعد از اتمام جنگ غزه مخالف بوده و مخالفت خود را به آمریکا اطلاع داده است. جدا از این، «بی بی» مدعی است که تمامی اراضی غرب رود اردن باید زیر کنترل امنیتی اسرائیل باشند.
چرایی وتوی قطعنامه عضویت کامل فلسطین توسط آمریکا
ایالات متحده با عدم حمایت از صدور قطعنامهها در شوای امنیت درباره منازعه فلسطین، تلاش میکند تا آن را در جهت منافع خود مدیریت کند. از جمله میتوان به قطعنامه ۱۳۹۷ در سال ۲۰۰۲ اشاره کرد که در آن شورای امنیت به صراحت خواستار پیگیری راه حل تشکیل دو دولت مستقل شد. این قطعنامه با ۱۴ رأی موافق از تصویب شورای امنیت گذشت. نماینده آمریکا در نشست اخیر شورای امنیت اعلام کرد که «عضویت فلسطین تنها از طریق مذاکره مستقیم با اسرائیل و تحت حمایت آمریکا صورت خواهد گرفت.» در این عبارت دو نکته حائز اهمیت وجود دارد:
مذاکره مستقیم یا تلاش برای حذف حماس
ایالات متحده مدتها است تاکید دارد که تشکیل کشور فلسطین باید از طریق مذاکرات مستقیم بین رژیم و تشکیلات خودگردان فلسطینی که بر بخشهایی از کرانه باختری اشغالی توسط رژیم نظارت میکند، اتفاق بیفتد. نتانیاهو نیز در پیامی توئیتری در ۱۶ فوریه ۲۰۲۴ پس از گفت و گوی تلفنی با بایدن، همین موضع را تکرار کرد و گفت: «اسرائیل دستورهای بینالمللی در مورد توافق دایمی با فلسطینیها را رد میکند، چنین توافقی تنها از طریق مذاکرات مستقیم بین طرفین و بدون پیش شرط حاصل خواهد شد. اسرائیل مخالفت با به رسمیت شناختن فلسطین را ادامه خواهد داد. اگر ما چنین کاری کنیم پاداش بزرگی به تروریسم بیسابقهای میدهیم که در ۷ اکتبر راه افتاد و این کار از هرگونه توافق صلح در آینده جلوگیری خواهد کرد.» با این حال به نظر میرسد آنچه که آمریکا مذاکره مستقیم مینامد، بیشتر شامل بازگشت دوباره تشکیلات خودگردان و تلاش برای حذف حماس است. واشنگتن در تلاش است تا دولت حاکم بر غزه را تابع تشکیلات خودگردان فلسطین نموده و وضعیت این منطقه را به قبل از ژوئن ۲۰۰۷ برگرداند.
تلاش برای طرح مجدد معامله قرن
دولت بایدن از ابتدای روی کار آمدن به ویژه در شش ماه گذشته از جنگ غزه وانمود کرد که در حال طراحی سیاستی برای اعمال رویکرد دو دولتی و افزایش فشارها در این زمینه بر رژیم صهیونیستی است. این که آمریکا معتقد است مذاکره فلسطینی - صهیونیستی برای عضویت فلسطین باید با حمایت آمریکا باشد، نشان از آن دارد که بایدن همچنان مایل به ادامه چارچوبهای معامله قرن بعد از اتمام جنگ غزه است. بایدن قبل از عملیات طوفان الاقصی قصد داشت تا سال ۲۰۲۴ بتواند عربستان سعودی را در ازای یک پیمان دفاعی با ایالات متحده، به سمت روابط رسمی با رژیم صهیونیستی سوق دهد. این در حالی است که سیاستمداران فلسطینی به سیاستهای آمریکا بدبین هستند. مصطفی برغوثی دبیرکل حزب ابتکار ملی فلسطین معتقد است: «رویکرد آمریکا هیچ معنایی ندارد مگر این که با سه چیز مرتبط باشد: پایان اشغالگری اسرائیل، حذف شهرکهای آن در کرانه باختری اشغالی و توافق در مورد اینکه مرزهای کشور فلسطین چگونه خواهد بود». احمد تیبی سیاستمدار فلسطینی در پارلمان رژیم صهیونیستی و مشاور سابق یاسر عرفات نیز بر آن است که «بایدن میتواند و باید جنگ را متوقف کند، اما او کار دیگری انجام میدهد. او به اسرائیل مهمات میدهد تا جنگ را ادامه دهد».
نتیجه
ایالات متحده به عنوان عضو دایم شورای امنیت با رأی منفی به قطعنامه عضویت دایم فلسطین در سازمان ملل به دنبال دو هدف عمده است. نخست، مذاکره مستقیم یا تلاش برای حذف حماس. آمریکا پذیرش عضویت دایم فلسطین را به مذاکره مستقیم بین طرفهای فلسطینی با رژیم صهیونیستی منوط کرده است و از این راه سعی میکند با مرکز ثقل قرار دادن تشکیلات خودگردان، حماس را از فرایند سیاسی حذف کند. دوم این که آمریکا میخواهد مذاکرات دو طرف تحت نظارت این کشور انجام شود، احتمالاً چنین چیزی به معنای ارائه مجدد طرحهایی از قبیل معامله قرن در دوره بعد از جنگ است.
منبع: روزنامه خراسان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی