ممیزی، تیشه بر ریشه خلاقیت نویسندگان تالیفی/ موفقیت ترجمه در گرو پیروی از الگوهای نوشتاری
تاریخ انتشار: ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۸۴۷۴۷۱
دلایل ناموفق واقع شدن کتابهای تالیفی گروه سنی کودک و نوجوان از منظر ساختاری و شیوههای نوشتاری موضوع این شماره از پورنده ادبیات کودک و نوجوان است که برای یافتن مشکلات و ضعفهای این دسته از اثار به سراغ نویسنده و منقدانی رفته که در زمینه داروی کتابهای فعالیت دارند.
سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- نرگس مهراجی؛ پس از ورود به بخش ادبیات کودک و نوجوان، مسیرش را به سمت پیشخوان آثار پرفروش تغییر میدهد و از میان آنها آثاری را انتخاب میکند که از همان ظاهر کتاب میتوان به فضای وهم آلود و ترسناک قصه پی برد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این حکایت بسیاری از کودکان و نوجوانانی است که در میان کتابها به دنبال هیجان اند و به واسطه همین ذائقهشان، کتابهای ژانر وحشت و فانتزی بیش از دیگر آثار نیازشان را ارضا میکند. این که عموما کتابهای ترجمه در بازار بیشتر از کتابهای تالیفی به چشم میآیند و گاهی پرطرفدارترند موضوع تازهای نیست و در گزارشهای قبلی به دلایل این اتفاق اشاره کردیم. اما به گفته بسیاری از والدین و نوجوانان قسمت جالب ماجرا آنجاست که برخی از کتابها به خصوص آثار ترجمه گاهی نکته جدیدی برای عرضه ندارند، اما با این وجود برای کودکان و نوجوانان جذاب و خواندنی به نظر میرسند.
برای بررسی دلایل این موضوع و این سبک از جذابیتها به سراغ نویسندگان و کارشناسانی رفتیم که در حوزه ارزیابی آثار کودک و نوجوان فعالیت میکنند و نسبت به تفاوتهای ساختاری و محتوایی آثار تالیفی و ترجمه این شاخهی ادبیات از آگاهی و شناخت کاملتری برخودارند.
حمید اباذری، نویسنده و فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان در گفتگو با خبرگزاری دانشجو درباره ذائقه کتابخوانی این دسته از مخاطبان ادبیات میگوید: «بچهها در میان آثار ادبی دنبال جذابیتاند و به ندرت ممکن است اندیشههای نو را در این سن و سال میان کتابها جستوجو کنند و عموما به اهدافی ابتدایی فکر میکنند. همین که با خواندن کتاب سرگرم شوند و ذهنشان از چهارچوبهای متعارف فراتر رود به خواسته خودشان رسیدهاند. در این راستا کتابهای دو ژانر وحشت و فانتزی این نیاز آنها را بیشتر تامین میکند و بیشتر اوقات هم به دنبال کتابهایی هستند که خوشخواناند. این مسئله درباره کودکان و نوجوانانی است که کتابخوان حرفهای محسوب نمیشوند و از روی تفریح و سرگرمی به کتابها روی میآورند که البته از این جهت ایرادی به آنها وارد نیست.
حال ممکن است در این بین کتابهای ترجمه با سلایقشان هماهنگتر باشد، اما این مسئله به معنی ناموفق بودن آثار تالیفی نسبت به آثار ترجمه نیست، چرا که کتابهای تالیفی خوب و مطلوبی در بازار ادبیات عرضه میشود که مورد استقبال مخاطبان واقع شده است. ادبیات تالیفی، ادبیات نویسندگان ایرانی است، اما ادبیات ترجمه، ادبیات نویسندگان دیگر کشورهاست که در قیاس با آثار تالیفی از جامعه آماری وسیع تری برخوردارند. موفق بودن آثار ترجمه و افزایش آنها به واسطه عدم رعایت حق تکثیر و انگیزههای غیرفرهنگی ناشران، روی ضعف آثار تالیفی مهر تائید نمیزند.»
ادبیات تالیفی، برآمده از انزوا
او ادامه میدهد: «رشته ادبیات کودک و نوجوان در ایران جزو رشتههای نوپا محسوب میشود و اکثر فارغ التحصیلان این رشته در زمینه نقد ادبیات فعالیت میکنند و به همین خاطر از دریچه تحصیلات دانشگاهی و آکادمیک، تربیت نویسنده اتفاق نمیافتد و از این منظر نگاه تخصصی حاکم نیست، اما این نکته را به خاطر داشته باشیم که فعالیت نویسندگی چه در حوزه بزرگسال و چه در حوزه کودک و نوجوان در ایران یک امر تجربی و شخصی است و هر فردی بنابر عقاید و علایق شخصیاش به نوشتن روی میآورد.
البته این اتفاق لزوما به معنی عدم تخصص نیست و درباره همه افراد صدق نمیکند. چرا که نویسنده تا زمانی که به یک اندازه از تخصصی نرسد نمیتواند مسیر نوشتن را آغاز کند و آثاری را ارائه دهد. در حوزه ادبیات کودک و نوجوان کشور ما نیز، خود افراد هستند که با کسب دانش و تجربه و مطالعه فراوان به رشد این شاخه کمک میکنند.»
حمید اباذری از جمله افرادی است که در حوزه ارزیابی اثار کودک و نوجوان و تهیه فهرست اثار برگزیده این حوزه فعالیتهای قابل توجهی را تا کنون انجام داده است به همین دلیل از او درباره وجه تمایز اثار ترجمه و تالیفی از منظر تخصصی میپرسیم و او به نکات قابل توجهی اشاره میکند از جمله این که ادبیاتی که در ایران خلق میشود، ادبیاتی است که نویسنده در انزوای شخصی خود به رشته تحریر در میآورد. اما ادبیات ترجمه به خصوص آثاری که در دسته بندی ادبیات ژانر قرار دارند، بیشتر اوقات به وسیلهی گروهی از نویسندگان نوشته میشوند.
به این صورت که از سوی سرویراستار، موضوع کتاب و الگوی پرداخت به آن از قبل مشخص میشود، سپس جمعی از نویسندگان نوشتن اثر را آغاز میکنند. اما در ایران سرویراستاران عموما وابسته به ناشران هستند. ناشران نیز به واسطهی به صرفه بودن انتشار کتابهای ترجمه، به انتشار کتابهای تالیفی و دعوت از نویسندگان تالیفی و تعریف سوژه برای نوشتن رغبتی به آن صورت نشان نمیدهند.
این نویسنده معتقد است بررسی کتابهای ترجمه و تالیفی نشان میدهد ضعفهای ساختاری در کتابهای ترجمه کمتر دیده میشوند چرا که نویسندگان دیگر کشورها در نوشتن آثار از الگوهای مشخصی پیروی میکنند و بر اساس قواعد مشخص پیش میروند. پیروی از الگوهای نوشتن موجب میشود اثر از نقطه آغاز، میانه و پایان بندی اصولی تری بهرهمند باشد، شخصیت پردازی و صحنه پردازیها خلاقانهتر باشد و در نهایت خوانش آن اثر مخاطب را خسته نکند. همین اثر ممکن است از لحاظ محتوا هیچ مطلب خاصی را به مخاطب عرضه نکند، اما پیروی از الگویهای نوشتن این اثر را در پله بالاتری قرار میدهد. در ادبیات ترجمه حتی آن کتابهایی که صرفا قصد سرگرمی دارند از ساختار خوب و محکمی برخوردارند.
اکنون این گزاره در ذهن ما شکل میگیرد که تا چه میزان ضعفهای ساختاری در کماقبالی نسبت به آثار تالیفی نقش دارد؟ این نویسنده کودک و نوجوان در پاسخ به این سوال میگوید: «به هر حال اگر در دیگر آثار هنری تاملی داشته باشیم، خواهیم دید که به عنوان مثال برخی فیلمها با استقبال بینظیری از سمت مخاطبان مواجه میشوند، اما همین اثر از نگاه منتقدین با ضعفهای ساختاری فراوانی همراه است و خالی از ایراد نیست.
بنابراین گمان نمیکنم ضعف ساختاری اثر به گونه مستقیم در حوزه ادبیات کودک و نوجوان در نگاه مخاطبان تاثیر گذار باشد و تصور کنیم یکی از دلایل کم اقبالی به آثار تالیفی ضعف ساختاری آنهاست. ضعفهای ساختاری بیشتر در اهدای جوایز در جشنوارهها وتهیه فهرستها مورد توجه است. ممکن است یک کتاب در ژانر وحشت برای نوجوانان جذاب باشد، اما پر از نقصهای ساختاری باشد.»
از نویسندگانی به جامانده در روزگاران دور تا محدودیتهایی دست و پاگیر
عدم پیروی نویسندگان تالیفی از الگوهای نوشتاری تنها دلیل این ماجرا نیست. در گفتگو با دیگر افرادی که در زمینه داوری اثار کودک و نوجوان فعالیت دارند به چالشهای دیگری پی میبریم که در کیفیت اثار تالیفی موثر است. نلی محجوب، مترجم حوزه کودک درباره این موضوع میگوید: «یکی دیگر از دلایل ضعف آثار تالیفی که به هنگام بررسی اثر به آن پیمیبریم این است که برخی از نویسندگان تالیفی در دوران کودکی خودشان جاماندهاند. دورهای که که با کودکی فرزندان این نسل فاصله زیادی دارد و آثارشان متاثر از همان روزگارانی است که اکنون دیگر ممکن است فاقد جذابیت برای کودکان و نوجوانان باشد. البته این به این مفهموم نیست که شما باید صرفا خوراک روز را برای مخاطبان عرضه کنید بلکه به این معنی است که نویسندگان باید با بافت و زبان ذهنی کودکان و نوجوانان آشنایی داشته باشند.»
این مترجم ادامه میدهد: «مسئله محدودیتهای وزارت فرهنگ و ارشاد برای انتشار کتاب بر خلاقیت نویسندگان تالیفی تاثیرات بسیاری برجای گذاشته است؛ نویسندگان تالیفی عموما با محدودیتهای فراوانی در زمینه خلق آثار مواجه اند و دائما مجبورند خلاقیت خودشان را محدود کنند حتی خیلی از اوقات در انتخاب سوژه با مشکل مواجه هستند. حال ما چگونه میتوانیم در یک بستر ناعادلانه با نویسندگان و آثار ترجمه حوزه کودک و نوجوان رقابت کنیم؟
آثار خارجی در دیگر کشورها نوشته میشوند سپس برای ترجمه، قسمتهایی از آن در ارشاد حذف میشود تا قابل انتشار باشد؛ اما ذهن نویسندگان تالیفی از همان ابتدای مسیر نوشتن درگیر محدودیتها است و دیگر فرصتی برای عملکرد خلاقانه و نوگرایانه باقی نمیماند در حالی که نویسندگان ما به دلیل بافت روحی و فرهنگی و باورهایی که دارند میتوانند جزو اخلاقیترین نویسندگان جهان باشند، اما این حجم از محدودیتها بستر فعالیت را برایشان محدود میسازد.»
ضعف آثار تالیفی حاصل نگاه خودمان است
یکی دیگر از موضوعاتی که به نظر میرسد در میزان انتشار و کیفیت کتابهای تالیفی میتواند موثر باشد طرحهای حمایتی است. اگرچه این سالها اقداماتی در این زمینه انجام شده، اما به اعتقاد بسیاری با نگاه حرفهای همراه نبوده است و چه بسا با تاثیرات مخربی بر بدنه ادبیات و کودک و نوجوان همراه بوده است.
سیدمهدی یوسفی، نویسنده و منتقد ادبیات کودک و نوجوان، در گفتگو با خبرنگار دانشجو درباره همین مسئله میگوید: «اگر از زاویهای دیگر به بسیاری از آثار شاخص جهانی ادبیات نگاه کنیم درمی یابیم هیچ حمایتی از آنها در جریان خلق اثر اتفاق نیفتاده بلکه حاصل خلاقیت نویسندگانش بوده است. مشکل اساسی ادبیات کودک و نوجوان در ایران دخالتهایی است که در قالب نگاههای حمایتی یا اعمال محدودیتها از سوی افراد و سازمانهای مختلف لحاظ میشود. نگاه حرفهای به این معناست که تا جایی که ممکن است شاهد دخالتها نباشیم و نویسندگان این شاخه از ادبیات را شخصیتی مستقل و آزاد به رسمیت بشناسیم و برایشان ارزش قائل شویم.»
او همچنین درباره دلیل رغبت کودکان به کتابهای ترجمه میگوید: «ایران جزو باسابقهترین کشورها در حوزه ادبیات کودک و نوجوان است. عموما ما ایرانیان به خودمان اعتماد نداریم. اگر بعد از کشورهایی، چون انگلیس، امریکا، فرانسه، ایتالیا و اسکاندیناوی، از ایران در گروه باسابقهترین کشورها در شاخه ادبیات کودک و نوجوان یادکنیم، حرفی غیرقابل پذیرش و دور از تصور ذهن به زبان نیاورده ایم. قطعا در جریان نشر آثار ادبی با مشکلات اقتصادی و محدودیتها و ممیزیهای فراوانی روبرو هستیم، اما این به معنی ضعیف بودن آثار تالیفی نمیتواند باشد. بلکه این خودمان هستیم که به دلیل نوع نگاهمان به ماجرا همه چیز را ضعیف جلوه میدهیم.»
چنانچه از بحث ژانر و محتوای غالب آثار حوزه کودک و نوجوان عبور کنیم آنچه که مشهود و مبرهن است اقبال کودکان و نوجوانان به آثار ترجمه بوده که از نگاه داوران این حوزه برخی از دلایل این موضوع و از طرفی مشکلات آثار تالیفی تشریح شد. صحبت از کیفیت و تاثیرات ممیزیهای حاکم بر صنعت ادبیات و نشر و چالشهای ناشی از آن موضوع تازهای نیست و تاکنون انتقادات بسیاری از سوی صاحبنظران این حوزه مطرح شده است.
اما اکنون پرسش اصلی این است که با وجود آگاهی نویسندگان از رمز موفقیت آثار ترجمه ادبیات کودک و نوجوان که همان پیروی از الگوهای نوشتاری است، چرا از این الگوها در ادبیات ژانر بهره نمیگیرند و همچنان به دنبال خلق آثاری شخصیاند که ممکن است با ذائقه مخاطبان همخوانی نداشته باشد؟
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: ادبیات کودک و نوجوان ترجمه کتاب کودک کتاب نوجوان کتاب تالیفی حوزه ادبیات کودک و نوجوان ادبیات کودک و نوجوان کودکان و نوجوانان نویسندگان تالیفی ضعف های ساختاری کتاب های تالیفی کتاب های ترجمه پیروی از الگو آثار تالیفی محدودیت ها آثار ترجمه حوزه کودک کشور ها کتاب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۴۷۴۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زندگی با آلاحمد در شیوه نگارش سیمین دانشور تاثیر نداشت
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: سیمین دانشور نویسنده و مترجم ایرانی ۸ اردیبهشت سال ۱۳۰۰ در شیراز زاده شد. او سومین فرزند محمدعلی دانشور (پزشک) و قمرالسلطنه حکمت بود. دوره ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه انگلیسیزبان مهرآیین گذراند.
در سال ۱۳۱۶ اولین مقالهاش را با نام «زمستان بیشباهت به زندگی ما نیست» در نشریهای محلی چاپ کرد. در سال ۱۳۱۷ به تهران آمد و مدتی در شبانهروزی آمریکایی تهران ساکن شد و آموزش زبان انگلیسی را پی گرفت. بعد در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد.
در سال ۱۳۲۰ بهعنوان معاون اداره تبلیغات خارجی در رادیو تهران استخدام شد. علیاکبر کسمایی و احمد شاملو از همکاران او در رادیو بودند. سیمین دو سال بعد، یعنی در سال ۱۳۲۲ از کار رادیو کنارهگیری کرد و در روزنامه ایران مشغول به کار شد. از این زمان به بعد، او با نام مستعار «شیرازی بینام» برای نشریات مختلف مقاله نوشت و ترجمه کرد.
در ۱۳۲۷، اولین کتاب خود را با نام «آتش خاموش» نوشت. این اثر نخستین مجموعه داستانی بود که به قلم زنی ایرانی چاپ شد. داستانهای این مجموعه با نقدهای منفی بسیاری مواجه شد. در ۱۳۲۸ با مدرک دکترای ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و یک سال بعد با جلال آلاحمد، نویسنده و مبارز اجتماعی مطرح آن سالها ازدواج کرد. این ازدواج تا مرگ نابههنگام آل احمد در سال ۱۳۴۸، بهمدت ۲۰ سال دوام داشت.
همزمان با سالروز تولد سیمین دانشور در گزارشی به مرور زندگی این نویسنده پرداختیم که مشروح آن در ادامه میآید؛
تحصیل در آمریکا
دانشور در شهریور ۱۳۳۱ با دریافت بورس تحصیلی از مؤسسه فولبرایت به دانشگاه استنفورد آمریکا رفت و در رشته زیباییشناسی تحصیل کرد. در این سفر نامههایی که بین او و جلال رد و بدل شد که بعدها در کتابی به نام «نامههای سیمین دانشور و جلال آلاحمد» توسط انتشارات نیلوفر منتشر شد. در مدت تحصیل در آمریکا «باغ آلبالو»، دشمنان چخوف»، «بئاتریس آرتور شنیتسلر» و «رمز موفق زیستن» دیل کارنگی را هم ترجمه و منتشر کرد.
بازگشت به ایران و ادامه کار نویسندگی
دانشور در سال ۱۳۳۴ به ایران بازگشت و در هنرستان هنرهای زیبای دختران و پسران مشغول تدریس شد. سپس مدیریت مجله نقش و نگار را پذیرفت و «کمدی انسانی» سارویان و «داغ ننگ» ناتانیل هاتورن را ترجمه کرد.
در ۱۳۳۷ کتاب «همراه آفتاب» نوشته هارولد کورلندر را ترجمه و منتشر کرد. تا اینکه در سال ۱۳۳۸ بهعنوان دانشیار کلنل علینقی وزیری در رشته باستانشناسی و تاریخ هنر دانشگاه تهران مشغول به کار شد. کار تدریس او در دانشگاه تهران تا بیست سال بعد، یعنی سال ۱۳۵۸ که از دانشگاه تهران بازنشسته شد، ادامه پیدا کرد. اینداستاننویس سال ۱۳۴۰، دومین مجموعه داستان خود با نام «شهری چون بهشت» را منتشر کرد. دانشور، همراهِ همسرش جلال آلاحمد، عضو کانون نویسندگان ایران بود. و در نخستین انتخابات، فروردین ۱۳۴۷ بهعنوان رئیس کانون نویسندگان ایران برگزیده شد. در تیر ۱۳۴۸ رمان «سووشون» را منتشر کرد که مشهورترین رمان او است و تا به حال به هفده زبان ترجمه شدهاست. بسیاری از منتقدان این اثر را یکی از ماندگارترین آثار ادبی فارسی میدانند. دو ماه بعد از انتشار «سووشون»، در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸، جلال آلاحمد درگذشت.
دانشور سال ۱۳۵۱ کتاب «چهل طوطی» را منتشر کرد. این کتاب ترجمهای است از مجموعهای از حکایتهای هندی که لین یوتانک، نویسنده چینی، در کتابی به نام The Wisdom of Indiaجمعآوری کردهاست. این کتاب که تنها همکاری آلاحمد و دانشور به حساب میآید که توسط انتشارات موج به چاپ رسید. او سال ۱۳۶۱ کتابی را به نام «غروب جلال» را منتشر کرد. این کتاب از دو بخش تشکیل شدهاست: بخش اول کتاب، با نام «شوهرم جلال» در سال ۱۳۴۱ و در زمان حیات آلاحمد نوشته شدهاست. دانشور این کتاب را با وصف آلاحمدِ نویسنده آغاز میکند، افکار و ویژگیهای اخلاقی او را از منظر خود توصیف میکند و به جنبههای فردی، اجتماعی و سیاسی زندگی او میپردازد. بخش دوم کتاب، تقریباً بیست و یک سال بعد نوشته شدهاست. در این بخش، دانشور خاطره روز درگذشت آلاحمد را روایت میکند. نام کتاب، از همین بخش دوم گرفته شدهاست.
با فرارسیدن سال ۱۳۷۲، اولین کتاب از سهگانه سیمین دانشور، به نام «جزیره سرگردانی» منتشر شد که به دغدغههای روشنفکران ایران در دهه ۴۰ و ۵۰ میپرداخت. در ۱۳۷۶ مجموعه داستان «از پرندههای مهاجر بپرس» با همکاری نشر نو و نشر کانون چاپ شد. در سال ۱۳۷۸ یادنامه جلال آلاحمد توسط علی دهباشی منتشر شد که گفتوگویی مفصل با دانشور را شامل میشد. جلد دوم تریلوژی دانشور، «ساربان سرگردان»، در سال ۱۳۸۰ را چاپ کرد.
دانشور در گفتوگو با ناصر حریری گفته او و جلال آلاحمد هر چه مینوشتند، به هم نشان میدادند اما او هرگز اجازه نمیداده جلال در نوشتههایش دست ببرد. همچنین هیچگاه از نثر آلاحمد که دستکم سه دهه یکهتاز میدان نویسندگی بود، تأثیر نپذیرفت و زندگی مشترک در شیوه نگارش او اثر نگذاشت و استقلال خود را حفظ کرد.
درگذشت
سیمین دانشور در ۳۰ تیر ۱۳۸۶ بهعلت مشکلات حاد تنفسی در بیمارستان پارس تهران بستری شد. با بستری شدن او شایع شد که وی درگذشتهاست اما این خبر تکذیب شد. او در ۲۲ مرداد ۱۳۸۶ با تشخیص تیم پزشکی از بیمارستان پارس مرخص شد. دانشور پس از یک دوره بیماری آنفولانزا، عصر روز ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ برابر در ۹۰ سالگی در خانهاش در تهران درگذشت. قبر سیمین دانشور در قطعه هنرمندان بهشت زهرا است.
الهام قاسمی
کد خبر 6089822 الناز رحمت نژاد