زن جوان: کاش هیچ وقت با یک دوستی خیابانی زندگی ام را تباه نمیکردم
تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۸۵۴۴۶۶
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، کاش چشم هایم از حدقه بیرون میزد و من به نگاه خیابانی «سیاوش» پاسخ نمیدادم. آن روز که با او آشنا شدم هیچ گاه فکر نمیکردم که روزی همین آشنایی خیابانی زندگی ام را به نابودی میکشاند و حس بدبینی و سوء ظن روزگارم را تباه میکند چرا که...
اینها بخشی از اظهارات زن ۲۹ سالهای است که برای چاره مشکلش قدم به دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گذاشته بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتر بخوانید:
زن جوان: چشم و گوش بسته در مسیر رسوایی قرار گرفتم!
در همین روزها بود که من برای فرار از این وضعیت، شغلی در یک شرکت خصوصی پیدا کردم و مشغول کار شدم، ولی یک روز نگاهم به نگاه یکی از افرادی گره خورد که به عنوان پیک موتوری به آن شرکت رفت و آمد داشت. با همین نگاه آشنایی من و سیاوش شکل گرفت و ارتباط خیابانی ما آغاز شد. من که در زندگی کمبود محبت داشتم با هر جمله عاطفی او بیشتر عاشقش میشدم تا جایی که شش ماه بعد تصمیم به ازدواج گرفتیم، اما خانواده او به شدت مخالف ازدواج ما بودند. با وجود این، مدتی بعد با اصرار سیاوش رضایت دادند تا ما با هم ازدواج کنیم، ولی در این میان خانواده ام در حالی مرا رها کردند که من هیچ ارادهای از خودم نداشتم و همیشه خانواده همسرم برای زندگی ما تصمیم میگرفتند. در این گیر و دار من و سیاوش بدون برگزاری مراسم عروسی و با حداقل لوازم، زندگی مشترکمان را شروع کردیم. مادرشوهرم که زنی معتاد بود، من و همسرم را نیز به استعمال مواد مخدر ترغیب کرد تا جایی که وقتی پسرم به دنیا آمد، من هم زنی معتاد بودم. در این شرایط همسرم نیز سر هیچ کاری دوام نمیآورد و پس از چند ماه اخراج میشد. وقتی در تنگناهای اقتصادی قرار گرفتیم تهمتهای ناروای خانواده همسرم به من شروع شد.
سیاوش نیز با این حرفها دچار بدبینی شدیدی شده بود و ادعا میکرد همان طور که با یک لبخند با من رابطه برقرار کردی از کجا معلوم که با افراد دیگری ارتباط نداشته باشی! این سوءظنها به جایی رسید که همسرم مرا به زندان انداخت و من چند روز بعد آزاد شدم، ولی جا و مکانی نداشتم و خانواده ام نیز به خاطر آشنایی خیابانی با سیاوش از من حمایت نکردند. مجبور شدم دوباره به همسرم پناه ببرم. در حالی که دخترم «تینا» را باردار شده بودم، خواهر شوهرم در زندگی ما رخنه کرد و با تحریک هایش سیاوش را مجبور کرد تا مرا از خانه بیرون کند. آنها قصد داشتند در قبال بخشیدن مهریه ام حضانت فرزندانم را به آنها بسپارم به همین دلیل تهمت زشت دیگری به من زدند که دخترم حاصل یک رابطه نامشروع است. با آن که آزمایشهای پزشکی خلاف ادعای آنها را به اثبات رساند و مشخص شد به من تهمت ناروایی زده اند، اما این موضوع نیز از شدت بدبینیهای همسرم نکاست تا جایی که من و فرزندانم را رها کرد و هیچ نفقهای نداد.
در این شرایط مجبور شدم برای خرید شیر خشک و لوازم ضروری زندگی به خیریهها مراجعه کنم. اکنون نیز سیاوش مرا زیر مشت و لگد میگیرد تا خانه اش را ترک کنم که او بتواند به قول خودش با دختری پاک ازدواج کند! و من با دو کودک خردسال باید آواره کوچه و خیابان شوم. کاش هیچ وقت با یک دوستی خیابانی زندگی ام را تباه نمیکردم و.... شایان ذکر است به دستور سرگرد مهدی کسروی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) پرونده این زن جوان برای رسیدگیهای کارشناسی و روان شناختی در اختیار مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع: خراسان
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: اخبار حوادث سرگذشت زندگی زن جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۵۴۴۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طلاق از شوهر بهخاطر خیلی خوببودن!
چند وقت پیش شایعه شده بود که همسر اول «کاکا»، ستاره سابق تیمملی برزیل، میلان، رئال و... از او بهخاطر خیانت جدا شده است. حالا بهتازگی «کارولین سلیکو» در گفتوگویی که همه را شوکه کرد، در اینباره گفت: «کاکا هرگز به من خیانت نکرد. او همیشه با من خوب رفتار کرد و خانواده فوقالعادهای به من داد. اما من خوشحال نبودم، چون یک چیزی کم بود. مشکل این بود که او برای من خیلی کامل و بینقص بود». اما آیا واقعا خیلی خوببودن شوهر میتواند به طلاق منجر شود؟
چرایی طلاق از همسر خیلیخوب
بسیاری از محققان طلاق را یک رویداد بحرانی در زندگی فرد میدانند. بیشتر تحقیقات نشان دادهاند، ختم زندگیمشترک با کاهش سلامت، تفاوتهای شخصیتی و اختلالات روانشناختی و سایر موارد همراه است. در هر رابطهای که به شکست منجر میشود، عوامل مختلفی در آن نقش دارد و همچنین دو نفر (زوجین) در پدیداری مشکلات سهم دارند. اما درباره زوجینی که معتقدند به دلیل خوبیهای بیش ازحد همسرشان طلاق گرفتهاند، میتوان چند نکته را مدنظر داشت که در ادامه به آنها اشاره خواهم کرد.
۱. پای یک ویژگی شخصیتی در میان است
خوبیهای بیش از حد همسر، ممکن است بهخاطر یک ویژگی شخصیتی باشد. مثلا همسر بسیار سلطهپذیر تمایل دارد از همه خواستههای خود بگذرد و خودش را قربانی شرایط خاص خانواده کند.
۲. جابهجا شدن نقش زنومرد در زندگیمشترک
از لحاظ رویکرد سیستمی در خانواده، گاهی نقشهای زوجین جابجا میشود. مثلا زن نقش مرد را برعهده میگیرد (بیرون از منزل کار میکند و ...) و مرد نقش زن را برعهده میگیرد (آشپزی میکند، درخانه میماند، از بچهها مراقبت میکند و ...). این اتفاق به تدریج مشکلات بسیار جدی ایجاد میکند که نیاز به مدیریت دارد.
۳. چشمپوشی از خواستههای منطقی خود
این که گاهی هر دو یا یکی از زوجین به دلیل عدم شناخت خواستهها و نیازهای خود، آنها را بیان نمیکنند و از بسیاری از خواستههای منطقی خود چشمپوشی میکنند، باعث میشود که خیلی خوب به نظر بیایند، اما بعد از مدتی این موضوع برای فرد و حتی همسرش، خستهکننده میشود و به طلاق عاطفی میانجامد.
۴. شناختنداشتن از احساسات
گاهی زوجین، احساسات و رفتارها را از همدیگر متمایز نمیکنند و شناخت کافی از احساسات و ضرورت بیان آنها ندارند. مثلا خشم را با پرخاشگری اشتباه برداشت میکنند و از ناراحت شدن در زندگیمشترک، فرار میکنند! وجود برخی از احساسات در وجود انسانها نشان دهنده سلامتروانی است. خشم هم از جمله احساساتی است که هر انسان سالم آن را تجربه میکند. انسانها حق دارند عصبانی شوند و آن را بروز دهند. اما آنچه در این بین از اهمیت بسیاری برخوردار است، شیوه بروز دادن آن است. پرخاشگری در واقع بدترین نوع بروز خشم در انسانهاست. بهطور کلی، زوجینی که احساسات ناخوشایند و خوشایند را ابراز نمیکنند، به اشتباه آن را دلیل خوببودن در زندگی مشترک میدانند درصورتی که بروز احساسات میتواند یکنواختی زندگی مشترک را در بلندمدت کمتر و شوروشوق را زیادتر کند.
این نکته را میتوان استخراج کرد که گاهی لازم است رفتارها و احساسات و خواستههای خود را از زندگیزناشویی بررسی کنیم و بیشتر بشناسیم. خودآگاهی مهارتی موثر برای تمرین شناخت احساسات، افکار، باورها و نیازهای ماست و در این زمینه پیشنهاد میشود زوجین دورههای خودآگاهی را از مشاوران و روانشناسان باتجربه و متخصص بیاموزند. مهارت جرئتمندی و نشاندادن احساس خشم به شیوه موثر میتواند کارکرد موثری در زندگی مشترک داشته باشد. گاهی نشاندادن احساس خشم در کنار عشق به همسر از دیدگاه روانشناختی میتواند سازنده باشد. این موضوع همانقدرکه برای مرد پرمعناست برای زن به همان اندازه و گاهی بیشتر میتواند لذتبخش باشد.
۵. نپذیرفتن تفاوتهای شخصیتی
در زندگیمشترک بین زن و مرد تفاوتهایی وجود دارد که شناسایی آنها در نقش و کارکرد خانواده و رابطه هر یک تاثیر میگذارد و گاهی ممکن است یک ویژگی برای یکی مثبت و برای دیگری منفی باشد. ابعاد مختلف این تفاوتها را میتوان در زمینه مسائل شخصیتی، جنسیتی، عاطفی، احساسی و فکری مطالعه کرد و تفاوتها را شناسایی کرد. آشنایی با تفاوتها برای سازگاری، نشاط، سلامت و آرامش در زندگیمشترک کارکردی موثر دارد. این کارکردها را میتوان در عشق و محبت اعضای خانواده نسبت به یکدیگر، فضای صمیمی حاکم بر زندگیزناشویی، قضاوت عادلانه افراد نسبت به خود و دیگران، متعادل در رفتار، شادی و نشاط جستوجو کرد.
حاصل این آشنایی، درک متقابل میان اعضای خانواده، انتظارات بجا و واقع بینانه، بهره مندی از آزادی قانونمند و حرکت تکاملی خانواده به سمت تعالی خانواده است. هر مرد و زنی نیاز دارد توسط اطرافیانش، خانواده و همسر با وجود تفاوتهای فردیاش، مورد پذیرش و حمایت قرار گیرد؛ بنابراین باید تفاوتهای شخصیتی همدیگر را بپذیریم و سازگار شویم و از آنها برای رشد خانواده استفاده کنیم. در این زمینه آموزش مهارتهای زناشویی میتواند در شناخت و پذیرش تفاوتهای زوجین موثر باشد.
منبع: خراسان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی