کلاب هاوس در انتخابات ۱۴۰۰ تاثیرگذار است
تاریخ انتشار: ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۸۷۵۱۳۸
قاسم منصور آلکثیر: افزون بر جاذبههای متنی و تصویری که اپلیکیشنهای مشهور، علاقمندان بسیاری در جهان برای خود جمع کردند، اینبار یک ایده ساده از ظرفیتِ صدا برای گرد هم آوردنِ مردم بهره برده است. اپلیکیشنی با رویکردِ صدا محور که در ابتدای کارش طرفداران میلیونی یافت.
کلاب هاوس، در ایران نیز علاقهمندان چشمگیری پیدا کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حضور ۳ وزیر در کلاب هاوس و دیگر شخصیتهای سرشناس سیاسی به سرعت در کشور خبرساز شد و برخی نهادها نیز برای خود حساب باز کردند. فضایی همچون کنفرانس یا نشست خبری که نیاز به ساز و کارها و الزامات و مجوزهای فراوان و پیچیده داشت، اینبار به سادگی با تنها چند کلیک آنهم در سطح جهان برگزار میشود و محدودیت و تبعیضی برای حضور افراد در آن وجود ندارد. در این بین، واکنش رسانههای کشور نسبت به این شبکه اجتماعیِ صدا محور چگونه خواهد بود؟ برای شرح بیشتر این ماجرا، با محمد خدادی، معاون مطبوعاتی وزیر به گفتوگو نشستهایم که میخوانید:
موضع کلی معاونت مطبوعاتی درباره کلاب هاوس چیست؟
اصولا تایید یا رد یک بستر ارتباطی درحوزه وظایف معاونت مطبوعاتی نیست.
به نظر شما، رسانههای کشور باید در این شبکه اجتماعی حضور داشته باشند یا نه؟
اصولا حضور در شبکههای اجتماعی انتخاب رسانه نیست. واقعیت برای بقای رسانه است زیرا فضای شبکههای اجتماعی بازار چند منظوره متفاوت از گذشته را برای رسانهها بهعنوان یک فرصت بینظیر و غیر قابل پیشبینی مهیا کرده وفرصت بیبدلیلی را برای همه دستاندرکاران رسانه میسر ساخته است.
زیرا قدرت رسانه به جذب مخاطب است و برای جذب مخاطب نیاز به تسهیلسازی بستر رسانه است. مثلا برای توزیع یک روزنامه چه میزان زمان و نیروی انسانی نیازبود که محتوای روزنامه بهدست خوانندهاش برسد؛ امروز همین عوامل تقریبا نزدیک به صفر رسیده است.
یعنی زمان ارسال محتوا و دریافت مخاطب به ثانیه در شبکههای اجتماعی رسیده علاوه بر آن تجمیع فرآوردهای مکتوب تصویری و صوتی و... به همراه تجمیع بسترها فرصت بسیار ارزشمندی را فراهم کرده است که هیچگاه تصور آن هم نمیشد. اکنون نوبت رسانههاست که دراین میدان جدید، متفاوت و متمایز با گذشته که تقریبا همه موانع برطرف شده است، کارکرد رسانه را در شبکههای اجتماعی باز تعریف کنند و در این میدان به رقابت بپردازنند.
آیا کلاب هاوس رقیب رسانهها است؟
کلاب هاوس مانند هر بستر ارتباطی دیگر، رقیب و شریک ازیک سو و از سوی دیگر فرصت و تهدید است. این شامل فقط بسترهای ارتباطی نمیشود، در هر فرآیندی میتواند باشد.
کمی توضیح دهم - رقیب به معنی ظهور کلاب هوس با مدلی متفاوت، متمایز و درعین حال با دسترسی راحت – شریک به معنی اینکه همافزایی با رسانه در مسیر تبادل اطلاعات متقابلا مطالب مطرح شده درکلاب هاوس در رسانهها و بالعکس.
فرصت را میتوان بر توسعه امکان تبادل اطلاعات و گفتوگو دانست و تهدید آن، مورد سوء استفاده و بهرهبرداری خارج از چارچوب قوانین و مقررات کشور قرار گرفتن و مخل امنیت و منافع مردم شود.
البته این شامل کلاب هاوس تنها نیست، هر فرآیندی همین وضعیت را دارد. شما اجازه واردات به یک خودرو را هم بدهید و اصولا اگر از نظر استاندارد و ایمنی و تامین قطعات و ... در چارچوب قوانین نباشد مقررات راهنمایی و رانندگی هم نداشته باشیم، مخل آسایش و ایمنی مردم و منجر به مشکلات عدیده ازجمله افزایش تصادف جرح و تلفات میشود.
آیا با ظهور این شبکههای اجتماعی، ما دیگر از عصر مجوز عبور کردهایم؟
مجوز یعنی استاندارد تعیین کردن و مشخص کردن چارچوب وظایف و این اصولا برای کمک به استفاده صحیح و استمرار استفاده است نه مانع تراشی و ایجاد محدودیت _ شامل همه فرآیندها در یک جامعه میشود. ظهور شبکههای اجتماعی به معنی بینیازی به استاندارد و چارچوب نمیتواند باشد، باز هم مثال خودرو را میزنم که سادهترین است؛ برای تردد در خیابان، خودرو باید مجوز تردد با نصب و ثبت شماره و تعیین مالک داشته باشد. هم اکنون مجوز رسانه به همین شکل است یعنی هر رسانه باید شناسنامه داشته باشد و متولی آن مشخص شود. صدور مجوز رسانه در ایران همین روند را دارد طی میکند. قانون عملا مشخص کردن هویت برای فعالیت رسانه است و نه بیشتر به همین دلیل الان ما بیش از ۱۳ هزار رسانه با مجوز داریم یعنی هزاران رسانه با شناسنامه و مجوزدار داریم اگر غیر از این بود که این تعداد رسانه مجوز نمیتوانست بگیرد.
به نظر شما در نبود رسانههای حرفهای، مستقل، آزاد و بیطرف، شبکههای اجتماعی میتوانند یا توانستهاند جایگزین یا نیازهای رسانهای را برطرف کنند؟
در مورد چهار واژه حرفه ای، مستقل، آزاد و بی طرف این چهار واژه شاخص است اولا در تعریف این واژگان نگاه متفاوت وجود دارد و ازنگاه من این نسبت به زمان و مکان تعریف می شود. منبعث از فرهنگ یک جامعه، مسائل و مناقشات جاری و بسیاری عوامل متعدد معنی می یابد نمی توان یک جامعه افریقایی درگیر با هزاران منازعه را با کشوری مانند سوئیس مقایسه و شاخص ها را یکسان معنی کرد.
ثانیا تعریف تئوری با تعریف کاربردی کاملا متفاوت است مثلا رسانه های فارسی زبان مقیم خارج ازکشور خود را شامل این چهار شاخص با تعریف خود می دانند که قطعا از نگاه روزنامه نگاران ایرانی کاملا فاقد آن هستند و به عکس مامور به اجرای ماموریتی با هزینه اختصاص یافته توسط یک کشور در معادلات سیاسی امنیتی علیه کشور مقابل البته با بهره از ابزار رسانه یعنی نه حرفه ای هستند نه مستقل و نه آزاد و نه بی طرف بنظر شما چرا عربستان سعودی که با ایران رابطه سیاسی ندارد و عملا اعلام دشمنی می کند هزینه کلان می کند که رسانه ای به زبان فارسی در انگلستان ایجاد کند با چه هدفی است و این شاخص ها که ذکر کرده اید را شامل می شود – چون کسی پول برای بی طرفی هزینه نمی کند و وقتی طرف بودی دیگر استقلال و آزادی معنی ندارد و وقتی استقلال نداشتی پس دیگر حرفه ای نیستی.
درمورد شبکه های اجتماعی هم همین گونه است یعنی شبکه های اجتماعی شاخص تبادل اطلاعات و ... مشابه سایر رسانهها را دارند با قدرت جمع آوری اطلاعات – پردازش، محیط دسترسی و تبادل وسرعت انتقال بسیار بالا – پس نتیجه گیری میکنم که حرفه ای بودن مستقل و آزاد وبی طرفی به تولید کننده اطلاعات بر می گردد که چه میزان این شاخص ها برایش مهم است و چه میزان به آن عمل میکند و مهم تر این که اصولا این شاخص را چگونه معنی می کند.
دراین گذر با توجه به اینکه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰هستیم و بعلت وجود کرونا نقش فضای مجازی پررنگ تر می شود آیا کلاب هاوس می تواند در این فرایند موثر، جدی و نقش تعیین کننده ایفا کند؟
قطعا هر بستری که گفتوگو را میسر کند در ایجاد فرایند درک متقابل – تضارب آرا و طرح دیدگاههای متفاوت در کنار و در برابر هم میسر باشد مناسب اثر گذار خواهد بود.
کلاب هاوس هم از این قاعده مثتثنی نیست – علاوه بر آن تجربه جدیدی است که فرصت گفت و گو را در مدل متفاوت ممکن کرده است. باور من این است که کلاب هاوس خوب یا بد مهم این است که مهارت گفت و گو – نیاز به گفت و گو – قدرت گفت و گو در درک متقابل را بازخوانی کرد.
حال باید دید فضای افراط و تفریط شامل کلاب هوس می شود یا نه ؟! نگاه صفر و یکی – این که کلاب هوس اگر باشد چه می شود اگر نباشد چه خواهد شد ؟! و ... غالب بر محتوی گفت وگوی شکل گرفته نشود.
بنظرم مهم تر از کلاب هاوس افرادی است که در کلاب هلوس حضور دارند و آن جامعه کنشگر جوان ایرانی است و مهم تر از آن گفتمانی که در آن شکل گرفته ، انتظار این است که همین مسیر ادامه یابد و دچار افراط و تفریط نشویم علاوه بر ان ساز وکار و چارچوب های مشخصی هم برای جلوگیری از سو استفاده فراهم شود که استمرار گفت و گو و تبادل دیدگاهها که حیات جامعه – امنیت افرین و توسعه کشور درهمه زمینه ها ممکن می کند را فراهم آورد.
کلاب هاوس مثل بسیاری از شبکههای اجتماعی آنچنان وارد فضای اجتماعی شد که جز پذیرش و بهره از آن در راستای اهداف مورد نظر، رفتار دیگری نمی توان با آن داشت. معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد نیز با اینکه می گوید " اصولا تایید یا رد یک بستر ارتباطی درحوزه وظایف معاونت مطبوعاتی نیست" اما در خلال سخنانش مشخص است که نگاه مثبتی به این اپلیکیشن با هدف ایجاد بستر مناسب برای گفت وگو را دارد. با این حال همچنان نگاه این معاونت به سیستمِ و ساز و کار مجوز نیز ایجابی است و آن را تنها یک استاندارد می داند. با این حال هنوز هستند افرادی که فرایند مجوز را نوعی استقلال زدایی از رسانه تعبیر میکنند.
۵۷۵۷
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: شبکه های اجتماعی کلاب هاوس رسانه ها گفت و گو گفت وگو حرفه ای بی طرف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۷۵۱۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مخاطب ۶۹.۲درصدی ثمره تحو ل رسانه ملی
جالب اینجاست که در این میان یک رسانه نوشته بود بهواسطه ضعیفبودن کارنامه عملکرد VODها یا همان شبکه نمایش خانگی، آمار مخاطبان تلویزیون بالا رفته! و به نوعی نفس تازهای به رسانهملی تزریق شده است؛ اما نکته مهم، صحبتهای مطرحشده از سوی یکی از مدیران شبکههای نمایش خانگی است که نشان میدهد وضعیت این تولیدات و روابط آنها بیشتر از چیزی که مخاطبان مطلع باشند آشفته است و تنها یک اظهارنظر باعث شده تا دمل چرکین تولیدات عجیب و نمایش خانگی بیشتر از قبل برای مخاطب سر باز کند.حالا با تازهترین نظرسنجی منتشرشده از سوی مرکز افکارسنجی ایسپا، همه این تحلیلها بر باد رفته و نشان میدهد که مخاطبان تلویزیون واقعی و حتی بیشتر از آمار اعلامشده از سوی مقامات رسانهملی است. آمار منتشرشده از سوی مرکز افکارسنجی ایسپا، از این منظر اهمیت دارد که نه از سوی خود تلویزیون که از سوی یک رسانه مستقل مطرح شده که آمارهایش تاکنون محل استناد بسیاری از تحلیلهاست. این آمار نشان میدهد که ۴۰.۸درصد «ایرانیان» شبکه سه را بیشتر از سایر شبکههای تلویزیونی میبینند، ۳۵.۲درصد شبکه آیفیلم و ۲۱درصد شبکه یک را تماشا میکنند. میزان تماشای این شبکهها در بین «بینندگان صداوسیما» به ترتیب ۵۸.۹درصد شبکه سه، ۵۰.۸درصد شبکه آیفیلم و ۳۰.۳درصد شبکه یک بوده. همچنین ۶۹.۲ درصد «ایرانیان» بیننده برنامههای صداوسیما هستند.«مردان آهنین» پرمخاطب شد
این نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) یک طرح نظرسنجی با عنوان «سنجش نگرش مردم در خصوص برنامههای صداوسیما» با تعداد نمونه ۱۷۱۵نفرازشهروندان ۱۵سال به بالای سراسرکشور در «هفته آخر فروردینماه» سالجاری بوده که به شیوه مصاحبه تلفنی انجام شده و نکات مهمی را از مخاطبان تلویزیون روشن میکند. در مدت اخیر مطالبه بسیاری از منتقدان و فعالان رسانه بیان آمار روشن از میزان مخاطبان تلویزیون بود که بارها با حدس و گمان مطرح میشد. بااینحال، حتی زمانی که خود رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما آمار را بهصورت شفاف، دقیق و در حضور رسانهها بیان کرد، بازهم این نقدها ادامه یافت. حالا به نظر میرسد که با اعلام آمار از سوی مرکز ایسپا، بتوان تحلیل بهتری روی مخاطبان برنامههای تلویزیون داشت. بخشی از یافتههای ایسپا مربوط به درصد مخاطبان به تفکیک برنامههاست. یافتههای نظرسنجی ایسپا نشان میدهد ۹/۳۶درصد از «ایرانیان» برنامه مردانآهنین،۳۴.۷درصد برنامه زندگی پس از زندگی، ۳۴.۲درصد برنامه محفل، ۳۲.۳درصد برنامه شبخوش، ۳۱.۸درصد برنامه فوتبال برتر، ۲۹.۷درصد برنامه پانتولیگ و ۲۶.۵درصد برنامه معرکه، ۲۴.۵درصد برنامه مهمونی، ۲۱.۳درصد برنامه ماه خدا، ۱۸.۸درصد برنامه ماه من، ۱۷.۲درصد برنامه ایران دوستداشتنی، ۱۶درصد برنامه پاورقی و ۱۲.۱درصد برنامه برمودا را دیدهاند.میزان تماشای این برنامهها در بین «افرادی که تلویزیون تماشا میکنند» ۵۳.۳درصد برنامه مردان آهنین، ۵۰.۱درصد برنامه زندگی پس از زندگی، ۴۹.۴درصد برنامه محفل، ۴۸درصد برنامه شبخوش، ۴۶درصد برنامه فوتبال برتر، ۴۲.۹درصد برنامه پانتولیگ و ۳۸.۳درصد برنامه معرکه، ۳۵.۴درصد برنامه مهمونی، ۳۰.۷درصد برنامه ماه خدا، ۲۷.۲درصد برنامه ماه من، ۲۴.۸درصد برنامه ایران دوستداشتنی، ۲۳.۱درصد برنامه پاورقی و ۱۷.۵درصد برنامه برمودا بوده است. همچنین ۴۵.۴درصد از «ایرانیان» گفتهاند سریال زیرخاکی، ۲۳.۲درصد سریال هفت سر اژدها و ۲۰.۴درصد سریال رستگاری را دیدهاند. میزان تماشای این سریالهای تلویزیونی در بین «بینندگان تلویزیون» حاکی از این است که ۶۵.۵درصد آنها گفتهاند سریال زیرخاکی را دیدهاند. ۳۳.۵درصد سریال هفت سر اژدها و ۲۹.۴درصد سریال رستگاری را دیدهاند.
رشد مخاطب در دوران افول تلویزیونهای خارجی
نکتهای که در این میان باید به آن اشاره کرد، یکی از جملات رئیس مرکز تحقیقات صداوسیماست که در نشست اخیر گفته بود نباید انتظار مخاطب ۸۰درصدی از رسانه تلویزیون داشت، چراکه در کشورهای دیگر هم این آمار حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد است. در همان نشست هم برخی خبرنگاران با واکنشهای کنایهآمیز از این مقایسه گفتند و خواستار توضیح شدند که شاکرینژاد گفته بود: «امروز در عصری هستیم که مخاطب را باید ترکیبی از برادباند و برادکست دانست و از آن گریزی نیست. در حقیقت این عددها در این عصر چیزی شبیه معجزه است. مثلا مرکز تحقیقاتی در آمریکا یا انگلیس که میزان مخاطب را ارائه میکند، بهندرت آمارهایش به ۱۰درصد میرسد؛ بهعنوانمثال، برنامه پرمخاطب ۲۰۲۳ انگلیس، برنامه مربوط به تاجگذاری چارلز بود که ۱۲.۵میلیون نفر درمجموع آن را دیده بودند که حدود ۱۸درصد میشود. امروز وقتی با مردم صحبت میکنیم متوجه میشویم مردم در بستر خارج از تلویزیون و بر بسترهای دیگر مصرف رسانهای دارند. در حقیقت باید به یک فناوری برسیم که وقتی درباره میزان مخاطب صحبت میکنیم، هر دو را لحاظ کنیم.» انتشار آمارهای ایسپا در کنار این صحبتهای مطرحشده از سوی شاکرینژاد که حداقل آمار را بیان کرده بود، نشان میدهد که تلویزیون بهعنوان یک رسانه سنتی، هنوز هم مخاطبان خود را دارد و بیان آمار ۶۹.۲درصد برای مخاطبان تلویزیون، مهر تاییدی بر درستبودن آماری است که مرکز تحقیقات صداوسیما منتشر کرده بود. البته خود مرکز هم در نشست فوق تاکید کرده بود که حداقل آمار را بیان کرده و حتی میتوان گفت آمار فراتر از این مقدار است. نگاهی به تعداد کلیدواژههای تکرارشده در پیامکهای سامانه ۱۶۲ هم دال بر این است که مخاطبان تلویزیون به شکل دقیق این رسانه را تماشا کرده و از طریق همین سامانه، نظرات خود را درباره جزئیات این تولیدات بیانمیکنند.
دلیل اهمیت آمار ایسپا
ناگفته پیداست که هر رسانهای برای رسیدن به قله برنامههای خود نیاز به اصلاح و دریافت بازخورد دارد و بهطور قطع برخی تحلیلهای مطرحشده ــ صرفنظر از اهداف پشت آن یا صادقانه بودن یا نبودن نکات ــ میتواند رسانهملی را در جهت بهبود و استمرار جذب مخاطب هدایت کند. کما اینکه دو محور هویتمحوری و عدالتگستری که در اهداف تحولی سازمان صداوسیما قید شده و هر بار در صحبتهای رئیس این سازمان مورد تاکید قرارمیگیرد هم نشان از همین رویکرد ثبت بازخورد دارد. بااینحال، نمیتوان انکار کرد که برخی از این تحلیلها تنها هدف خود را بر نقد غیرعادلانه و یکطرفه علیه رسانهملی گذاشتهاند که در این صورت نمیتوان آن را موثر دانست. آمار۶۹.۲درصد مخاطب برای تلویزیون و بیان آن درزمانی که بحثها پیرامون مخاطبان این رسانه بالا گرفته، میتواند فصل تازهای برای ارائه نقدهای درست ومنصفانه و البته نگاه به عملکرد واقعی و مستند رسانهملی باشد.