انتقاد صریح علی رهبری به مدیران موسیقی/انحصار را کنار بگذارید!
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۱۰۷۸۱۸
علی رهبری در نامهای سرگشاده خطاب به محمد سریر ـ عضو شورای عالی خانه موسیقی ـ درخواست کرده است، گروهی که به زعم او موسیقی را در انحصار خود درآوردهاند، انحصار را کنار گذاشته و فضا را برای جوانترها نیز باز بگذارند.
علی رهبری ـ رهبر بینالمللی ارکستر و آهنگساز ـ در این نامه که رونوشتی از آن در اختیار ایسنا قرار گرفته، آورده است: دوست عزیز دیرین، آقای محمد سریر؛ از اولین مسئولیتم در ارکستر سمفونیک ایران در ۱۶ سال پیش، آشفتگیهای اوضاع موسیقی در ایران، از دغدغههای بزرگ زندگی من شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از آن زمان تاکنون علاوه بر بررسیهای وسیعی که از سر دلسوزی انجام دادم، با سایر دوستان و دستاندرکاران دیگر نیز بحثهای طولانی صورت گرفت تا به دلایل این نابسامانیها پی ببریم. ابتدا گمان میکردیم که عامل اصلی این بی عدالتیها و بیبرنامگیها دولت است و دولت و مقامات رسمی متولی امر موسیقی به دلایلی علاقه چندانی به این مقوله ندارند و در نتیجهی کمبودهای مالی این نابسامانیها بروز کردهاند. اما با بررسیهای بیشتر دریافتیم که این استدلال به هیچ عنوان درست نیست و مشکل تخصیص بودجه نیست. کما اینکه شنیده بودم که دولت حتی برای ضبط یک قطعه در لندن چند ۱۰ هزار یورو به یکی از آهنگسازان اختصاص داده بود یا به مناسبت تولد شخص دیگری منابع مالی کلان را آزاد کرده بود.
بعضی از دوستان، مقامات بالادستی در وزارت ارشاد را فاقد صلاحیت هنری و موسیقایی میدانستند که این هم از نظر من مردود بود؛ چون تجربهام در سایر کشورها نشان میداد که این رده از مسئولان الزاماً هنرمند نیستند. بالاخره با انداختن نگاهی به ردههای پایینتر مدیریتی و تصمیمهای تصمیمگیران میانی، دریافتیم که هرجا نگاه میکنیم یک نام وجود دارد. نام دوست محترم و دیرینهام آقای محمد سریر در کنار حلقه اطرافش.
آقای سریر گرامی، حتماً خاطرتان هست که آشنایی من با نام و شخص شما به دو سال قبل از انقلاب در شهر وین برمیگردد. زمانی که شما کارمند سفارت ایران در اتریش بودید و من در سن ۲۹ سالگی ارکستر سمفونیک وین را در سالن مشهور طلایی شهر وین رهبری میکردم. ۳۰ سال بعد از آن، زمانی که برای اولین بار به وطن برگشتم، با کمال شگفتی و در عین حال خوشحالی، دریافتم که دوست گرامیام، با وجود اینکه در زمان اقامت در وین صحبتی از حرفهای بودنش در امر موسیقی نبود، بعد از بازنشستگی از وزارت امور خارجه، همّت کرده، به موسیقی روی آورده است و با گروهی برای موسیقی مملکت زحمت میکشد و دل میسوزاند.
دوست عزیز، شما شخصی خوشرو، باادب، متین و مهربان هستید و با من هم شخصاً هیچگونه مشکلی نداشتهاید؛ به همین دلیل برای من آسان نیست که اشتباهات ویرانکنندهای را که در رابطه با شغلی که به عهده گرفتهاید، بدون رودربایستی یادآوری کنم و خدمتتان بنویسم ولی چارهای نیست.
شوربختانه نام شما و حلقه اطرافتان که با نام شما پیوند خوردهاند، در جریان تمامی نابسامانیهایی که پیشتر به آنها اشاره کردم، به چشم میخورد. آن چه من و سایر دوستان به آن رسیدهیم این است که گروه شما و همراهانتان آقای داوود گنجهای نوازنده کمانچه، آقای حمیدرضا نوربخش خواننده سنتی و آقای حسن ریاحی سازنده سرود، مسئولیت اصلی در تصمیم گیریهای نادرست و غیرکارشناسیِ شوراهای متفاوتی را که همهتان عضو آن هستید، به عهده دارید؛ با تمام احترامی که برایتان قایل هستم ... من ۱۴ ماه تمام شخصاً شاهد آن بودهام که این گروه، هم در شوراهای دفاع از حق نوازندگان؛ یعنی کاربرداران عضویّت داشته و هم در شوراهای دفاع از منافع کارفرمایان.
آخر شما این تضاد منافع را چگونه توجیه میکنید؟ جز آنکه ....
تجربیات شخصی من نشان میدهند که خانههای موسیقی در همه جای دنیا پناهگاه موسیقیدانان و نوازندگان هستند، اما در ایران همه از این خانه گریزان و فراریاند. در کشوری که به آسانی وزیر و حتی رئیس جمهورش مورد نقد و ایراد قرار میگیرند، شما شرایطی فراهم آوردهاید که انتقاد از افراد گروهتان جزو گناهان کبیره به حساب میآید. خلاصه آنکه این گروه، در عمل بیش از ۲۰ سال است که تمام امکانات دولتی را در دستهایش دارد و این امکانات عملا در جهت منافع گروهی درآمده است.
آقای سریر محترم، شما از سال ۱۳۵۰ تاکنون ریاست تقریباً تمام تشکیلات موسیقی ایران را تجربه کردید و از سال ۱۳۸۵ تا کنون هم با دوستانتان محکم بر پایه خانه موسیقی ایران تکیه زدهاید. اما بدانید که در این مملکت افراد جوان و هنرمندی هم وجود دارند که در رشته موسیقی و مدیریت هنری تحصیل کردهاند و با دانش امروز دنیا آشنا هستند. افرادی وجود دارند که قابلیت شکوفایی و خلاقیت دارند. افرادی هستند که به خاطر مدیریت جمعی شما بیهوده بیکار شدند و زندگیهایشان از هم پاشیده شد. افرادی که بهخاطر به بازی گرفته نشدن، احساس بیهودگی میکنند و از اینکه به آنها میدان داده نمیشود، رنج میبرند. از اینکه میبینند میهنشان در مورد آنها تبعیض قایل میشود، دلگیرند. اندکی انصاف داشته باشید. انحصار را کنار بگذارید و راه را باز کنید تا زندگی جریان یابد. اجازه دهید تا نسلی که باید هنر این سرزمین را تجربه کند خودش آن را بسازد.»/ایسنا
بیشتر بخوانید
علی رهبری : هنوز فرد سالمی هستم و میخواهم سالها رهبری کنممنبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: نابسامانی ها علی رهبری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۱۰۷۸۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصاویر دیده نشده از محمدرضا شجریان
آفتابنیوز :
محمدرضا شجریان، خواننده محبوب و استاد آواز موسیقی اصیل ایران در سال ۱۳۱۹ در شهر مشهد در خانوادهای مذهبی متولد شد. پدرش قاری قرآن بود و صوت قرآن را از ۸ سالگی به محمدرضا که صدای خوشی داشت نیز آموخت.
شجریان با اولین معلم موسیقی خود در سال ۱۳۳۶ زمانی آشنا شد که برای تحصیل به دانشسرای مقدماتی مشهد وارد شد. وی دو سال بعد علاوه بر تلاوت قرآن، برای رادیو خراسان آوازهای بدون موسیقی را نیز اجرا کرد.
شجریان که پس از دریافت دیپلم از دانشسرای عالی، به استخدام آموزش و پرورش درآمده بود از سال ۴۶ پس از چند سال تدریس در دبستانهای مشهد به تهران منتقل شد. وی در تهران نزد اسماعیل مهرتاش درس آواز آموخت و همزمان خوشنویسی و نوازندگی سنتور را نیز پی گرفت.
اولین اجرا و ضبط صدای شجریان در پاییز سال ۴۶ در غالب برنامه «برگ سبز شماره ۲۱۶» از رادیو ایران پخش شد. اما او به دلیل اینکه پدرش میخواست نام «شجریانها» با قرائت قرآن شناخته شود، در برنامههای رادیویی خود را با نام «سیاوش بیدکانی» معرفی کرد. تا اینکه در سال ۱۳۵۰ پدرش به خوانندگی آواز توسط وی رضایت داد و شجریان با نام خود در رادیو و تلویزیون حاضر شد. او در سال ۱۳۵۰ با فرامرز پایور آشنا شد و آموزش سنتور و ردیف آوازی «صبا» را نزد وی آغاز کرد.
شجریان همزمان با هوشنگ ابتهاج، شاعر پرآوازه متخلص به «سایه» آشنا شده و به واسطه وی همکاری با برنامه «گلها» در رادیو را آغاز کرد. محمدرضا شجریان در این مدت در رادیو با بزرگان موسیقی نظیر احمد عبادی، حسن کسایی، جلیل شهناز، فرهنگ شریف و فرامرز پایور قطعات بسیاری را اجرا کرد.
شجریان آموزش سبک آوازی «طاهرزاده» را از سال ۱۳۵۱ نزد «نور علی خان برومند» آغاز کرد و در سال ۱۳۵۲ نیز با عبدالله دوامی آشنا شد و ردیف آوازی وی را آموخت. او در همان سال در کنار هنرمندان بی نظیر موسیقی سنتی ایران نظیر محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، جلال ذوالفنون و ناصر فرهنگفر به عضویت مرکز حفظ و اشاعه موسیقی به سرپرستی داریوش صفوت پیوست.
سال ۱۳۵۴ شجریان به همراه محمرضا لطفی و ناصر فرهنگفر در «جشن هنر شیراز» کنسرت «راست پنجگاه» را اجرا کردند. محمدرضا شجریان که پیش از انقلاب سال ۵۷ رادیو ملی را مانند بسیاری دیگر از هم دورههای خود ترک کرد. وی به همراه محمدرضا لطفی و حمایت هوشنگ ابتهاج که او هم پس از رویداد تلخ میدان ژاله از کار در رادیو دست کشیده بود، کانون «چاووش» را بنیان گذاشت.
شجریان با کانون چاووش که اکثر اعضای آن از گروه شیدا و عارف بودند آثار بسیاری را خواند که تعداد زیادی از آنها محتوای انقلابی و ملی داشتند. «شب نورد» یا (برادر نوجوونه) از چاووش ۲ و «سپیده یا ایرانای سرای امید» و «ایرانی به سر کن خواب مستی» از چاووش۶، «همراه شو عزیز» و «ایران خورشیدی تابان دارد» از چاووش، از جمله این آثار هستند.
منبع: خبرگزاری ایلنا