«طنز آور» به ایستگاه سوم رسید
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۲۹۸۵۲۹
به گزارش خبرنگار مهر، سومین شماره نشریه «طنزآور» منتشر شد.«طنز آور» نشریهای است در حوزه طنز ادبی یا طنز بلند و مکتوب که در مشهد منتشر میشود. ویژگی شاخص طنزآور که آن را از دیگر مجلات طنز متمایز میکند این است که نیمی از آن به طنز ایرانی و نیمی دیگر به طنز ملل اختصاص دارد و در هر دو بخش نمونههایی از طنز بلند در قالب شعر، داستان کوتاه، قطعه و خاطره ارائه شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ویژگی دیگر طنزآور پیوند آن با کاریکاتور است. علاوه بر وجود کاریکاتورهای متعدد و مرتبط با موضوعات در داخل مجله، روی جلد هر شماره هم به یک کاریکاتور از یک کاریکاتوریست برجسته ایران اختصاص یافته و با آن فرد گفتوگو شده است. در این شماره، بخش طنز ملل شامل داستانهایی است از پی جی وودهوس، دورتی پارکر، رابیندرانات اگور، رابرت بنچلی، کرت وانهگت، زکریا تامر، جیمز تربر، لطف الله کبیروف، آرکادی آرکانف و لوئیس وریسیمو. در بخش طنز ایرانی نیز نام طنزنویسانی از جمله علی اکبر دهخدا، بهاالدین خرمشاهی، محمود فرجامی، آذردخت بهرامی، علی خزاعیفر، کیارش زندی، آبتین گلکار، راشد انصاری، علی مرسلی، قاسم رفیعا، فروغ بهلولی، علیرضا خانجان، حسین گلچین، عبدالعلی براتی، حسن هاشمی میناباد و دیگران آمده است.
در سردبیریه، علی خزاعی فر دلیل شیوع خنده در میان ایرانیان را چنین توضیح میدهد:
دلیل این امر را باید در هوشمندی تاریخی ایرانیان جست. اطبای سنتی ما آن زمانی که غربیها هنوز فرق بین جادوگری و پزشکی را نمیفهمیدند و در ظلمت قرون وسطایی دست و پا میزدند فهمیده بودند که خنده بر هر درد بی درمان دواست. توده مردم هم به فراست فهمیده بودند که خنده بادبزن دل است و خنده دل خوش نمیخواهد؛ بلکه، برعکس، باید خندید تا دل خوش شود چون خنده همه جای آدم را درگیر میکند. از لب شروع میشود ولی به سرعت میریزد توی چشم و اگر موضوع خنده خیلی خندهدار باشد، سریع از شکم سردر میآورد و جسم را به ریسه وا میدارد و به روح میرسد و از روح هم سرریز شده و چون به شدت مُسری است به محیط اطراف نشت میکند. حکماً همچنین فهمیده بودند که اگر آدم جلوی خندهاش را بگیرد خنده از لب فروبسته پایین رفته و از اولین شکاف بدن محکم خارج میشود و بنابراین نخندیدن را کاری کاملاً بی ادبانه و غیراجتماعی تلقی میکردند. امروزه ایرانیان بنا بر تجربه تاریخی خود میدانند که هر گرهای را که در کارشان افتاده فقط به زور خنده میتوانند باز کنند و میدانند که خنده همگانی یک سرمایه ملی است و همبستگی میآورد چون در فرهنگی مختلط از قومیتهای مختلف، خنده تنها زبانی است که لهجه ندارد؛ تنها سلاحی است که در مقابل آن هرچیز دیگری بی سلاح است.
کد خبر 5240242منبع: مهر
کلیدواژه: معرفی نشریات دکه روزنامه طنز آبتین گلکار بهاالدین خرمشاهی انتخابات 1400 تازه های نشر معرفی کتاب موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران انتشارات سمت پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات نقد کتاب رونمایی کتاب سید عباس صالحی مشارکت مردم در انتخابات ویروس کرونا ایران شناسی جامعه شناسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۲۹۸۵۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جای خالی آقای حرف حساب
«یک زبان دارم دوتا دندان لق/ میزنم تا میتوانم حرف حق»؛ بیتی آشنا که روی جلد نشریه «گلآقا» خودنمایی میکرد و حالا این نشریه و این بیت تبدیل به نوستالژی شدهاست. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، «یک زبان دارم دوتا دندان لق/ میزنم تا میتوانم حرف حق»؛ بیتی آشنا که روی جلد نشریه «گلآقا» خودنمایی میکرد و حالا این نشریه و این بیت تبدیل به نوستالژی شدهاست. دهه 70 و اوایل دهه 80، مخاطبان «گلآقا» هفته به هفته برای خریدن شماره جدید هفتهنامه انتظار میکشیدند؛ یک انتظار شیرین و شاد برای خواندنِ طنزهایی که به مسائل و مشکلات جامعه کنایه میزد و برای دقایقی آنها را میخنداند. امروز، 11اردیبهشتماه، بیستمین سالروز درگذشت زندهیاد کیومرث صابری فومنی، همان «گلآقا»ی آشناست؛ مردی که تأثیری انکارنشدنی بر جریان طنز و طنزپردازی پس از انقلاب داشت. «گلآقا» در سالهایی که تصویرسازی و کاریکاتور خیلی رواج نداشت، در هر شماره کاریکاتور یکی از مسئولان را روی جلد میبرد. این یک نوع خطشکنی بود که بعدها دیگر نشریات هم در همین مسیر حرکت کردند. «گلآقا» با شناختی که از جامعه داشت بدون اینکه حریمشکنی کند، در چهارچوب حرکت و نقد میکرد. از این رو مخاطبان این نشریه طیف گستردهای داشتند و محتوای آن مطالب عامپسند و نخبهپسند را دربر میگرفت.
«گلآقا» در شناسایی نیروهای جوان هم نقش زیادی داشت. این نیروها بعدها وارد فضای رسمی طنز و رسانه شدند. آخرین شماره هفتهنامه گلآقا» در دوازدهمین سال انتشارش در دوم آبان 1381 منتشر شد. زندهیاد صابری فومنی در سال 1370 پس از انتشار اولین شمارههای هفتهنامه «گلآقا»، تعدادی از آنها را برای رهبر انقلاب فرستاد تا نظر ایشان را که زمانی با یکدیگر همکار بودند، جویا شود. رهبر انقلاب هم در پیامی به تاریخ 27 تیر ماه 1370 برای گلآقا نوشتند: «ادعا نمیکنم که کار شما کامل و بیعیب است؛ اما با ملاحظه اجمالی شمارههای «گلآقا»، امید هرچه بهتر شدن و کاملتر شدن آن را دارم. طنز صادق و دلسوزانه باید همه نقاط معیوب، بهخصوص آنها را که کمتر به چشم میآیند و آنها که بیشتر به علم و اطلاع همگان از آن نیاز هست، هنرمندانه ببیند و بنمایاند. امروز جامعه و نظام انقلابی ما با دشمنانی روبهروست که همه ابزارهای محسوس و نامحسوس را برای ضربه زدن و جریحهدار کردن مردم و نظام و انقلاب به کار میبرند. برای آگاه کردن ذهن مردم از خدعه دشمن، چه وسیلهای از طنز هنرمندانه و شیرین و زیرکانه، بهتر و کاریتر؟ انشاءا... شما و همکارانتان موفق باشید».
اردیبهشت ماه دو سال پیش مستندی از شبکه مستند سیما به نام «روزگار گلآقایی» ساخته محمدحسن یادگاری پخش شد؛ مستندی که پس از آن چندبار دیگر هم بازپخش شد. «روزگار گلآقایی» پرترهای از یک شخصیت محبوب و تأثیرگذار است که مردم هنوز هم طنزها و کاریکاتورهای خاطرهانگیز نشریهاش را به یاد دارند. در ادامه ،گفتوگوی ما را با محمدحسن یادگاری، کارگردان این مستند میخوانید.
لطفا درباره این که چه اتفاقی باعث شد به سراغ ساخت مستند «گلآقایی» بروید توضیح دهید؟
در دوران کودکی مخاطب پر و پاقرص «بچهها گلآقا» بودم و همین موضوع باعث شد به سراغ ساخت این مستند بروم. یکی دونفر از استادان من در حوزه ارتباطات که با مرحوم صابری آشنایی داشتند، به من کمک کردند تا با گروهی از کاریکاتوریستها و نویسندههای قدیمی طنز ارتباط پیدا کنیم. بعد از آن با آقای ناصر فیض دراین باره مشورت کردم و ایشان که شبکه همکاران «گلآقا» را میشناختند و با استاد صابری مراوده داشتند، به ما کمک کردند. بهتدریج با تعداد زیادی از دوستان و همکاران ایشان آشنا شدیم و حمایتی که افراد از ما میکردند، باعث میشد نفرات بعدی هم به جمع ما اضافه شوند. در نهایت با حدود 25نفر از یاران «گلآقا» گفتوگو کردیم که نامشان هم در فیلم هست.
در خلال گفتوگوها و دیدارهایتان با این افراد، نکتهای بود که شما را تحت تأثیر قرار بدهد؟
درزمان ساخت این مستند و با شنیدن گفتوگوها لحظه به لحظه بیشتر شیفته شخصیت آقای صابری فومنی شدم. استاد صابری دانش و تجربه زیادی داشتند و توانایی تعامل با همه جناحها و سلیقهها را داشتند؛ چیزی که امروز کم داریم؛ یعنی افراد بابینشی که بتوانند با چنین دید وسیعی با همه در ارتباط باشند و همه را به تعامل وادار کنند، این شخصیت ها خیلی کم هستند. این ویژگی آقای صابری بود و ما سعی کردیم در مستند هم این ویژگی را برجسته کنیم. از آن طرف وقتی فیلم پخش شد همه جناحها و گروه های سیاسی به آن واکنش مثبت نشان دادند و این برای ما اتقاق خوبی بود.
جالبترین بازخورد چه بود؟
روز اکران فیلم، هم هادی حیدری، کاریکاتوریست اصلاحطلب آمده بود و هم دکتر حدادعادل. هر دو هم راضی از سالن بیرون آمدند.
ساخت مستند «روزگار گلآقایی» چقدر زمان برد؟
پژوهش فیلم حدود دو سه ماه و فیلمبرداری و تدوین هم تقریباً 5، 6ماه زمان برد؛ یعنی یک فرآیند 8، 9ماهه شد. ما ساخت مستند را در سال 1399 شروع کردیم که سال 1400 به پایان رسید و اردیبهشت 1401 به پخش رسید.
منبع: خراسان
انتهای پیام/