از حماسه ماندگار مرصاد تا نقشآفرینی رزمندگان همدان
تاریخ انتشار: ۵ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۶۴۵۹۶۶
خبرگزاری فارس- همدان، علی پنبهای: مرصاد قصه عجیبی داشت، شاید روزگاری که حاج حسین همدانی منطقه چهارزبر را انتخاب کرد تا قرارگاهی به نام یار و رفیق شهید حاج محمود شهبازی در آن برپا کند، هرگز گمان نمیکرد که روزی چنین به کار آید. هنوز صدایش در باغ موزه دفاع مقدس وقتی از مرصاد میگوید در ذهن طنین میاندازد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تدبیر حاج حسین همدانی
شهید سلگی در کتاب خاطراتش، آب هرگز نمیمیرد میگوید: «همچنان در چادر بودیم. با این که بیش از ۱۵۰ کیلومتر از مرز قصر شیرین با عراقیها فاصله داشتیم اما تمام فکر و ذهن من این بود که مبادا مثل قضیه سقوط جزیره مجنون، عراقیها با جسارت پشت سر ما با هلیکوپتر پیاده شوند. فرمانده لشگر بیشتر در ارتباط با فرماندهان قرارگاه بود و من برای تمام امور گردانها باید از تجربیات ۸ سالهام استفاده میکردم. در مخیله هیچ رزمندهای نمیگنجید که اینجا، چارزبر، با این فاصله تا مرز به زودی خط مقدم خواهد شد و سرنوشت نهایی جنگ در میان دو تنگه چارزبر رقم خواهد خورد. حاج حسین همدانی، اولین فرمانده انصارالحسین(ع) از سال ۱۳۶۳ چارزبر را به عنوان عقبه یگان برگزیده بود. جایی در سمت چپ جاده در انبوه درختان بلوط که پادگان شهید محمود شهبازی نام گرفت.»
اجازه بدهید ادامه ماجرا را از زبان حاج حسین همدانی نقل کنیم:« حاج میرزا محمد سلگی زنگ زد، ما در جنوب بودیم، گفت عراقیها در حال حمله کردن هستند، ما باور نمیکردیم، از حاج میرزا خواستم خودش بالای صخره برود با دوربین نگاه کند و بیاید. او دو پا ندارد، خود حاج میرزا بالای سخره رفت و بازگشت و تلفن زد، وقتی به چارزبر رسیدم او دو پای مصنوعیش را که پر خون شده بود، درآورد. حاج میرزا قهرمان گمنام حماسه مرصاد است.»
در کتاب از قراویز تا مرصاد آمده است: «فرماندهان جنگ به منظور آزادسازی مناطق اشغالی از لوث وجود منافقین عملیات سرنوشت ساز مرصاد را با رمز«یا علی ابن ابیطالب(ع)» آغاز کردند. این عملیات از سه محور شروع شد.یکی از محورهای اصلی که قوای دشمن بر آن تمرکز داشت حوزه چارزبر بود. یگانهای زیادی در این محور وارد عمل شدند که یکی از آنها لشگر 32 انصارالحسین(ع) استان همدان بود. این لشگر در این مرحله از نبرد نیز با چندین گردان تازه نفس وارد عمل شد و برگ زرین دیگری بر کارنامه عملیات مرصاد افزود.» حاج میرزا پس از اطلاع از حمله مرصاد در کتاب آب هرگز نمیمیرد میگوید: «بلافاصله به تمام واحدها و گردانهای مستقر در چارزبر اماده باش صد درصد زدم و از هر گردان تا نفر پنجمش را برای اطلاع از حضور دشمن و طراحی عملیات مقابله دعوت کردم اما لازم بود قبل از هر تصمیم، گروهی را برای کسب خبر به جلو بفرستم».
حاج میرزا، هادی فضلی را با نیروهای زبدهاش راهی میکند. فضلی به حاجمیرزا میگوید که طرف مقابل منافقین هستند. قهرمان گمنام حماسه مرصاد اینجا فقلبش میشکند:« تلختر از آمدن دشمن از مرز تا عمق 150 کیلومتری خاک ایران، خبر رویارویی با دختران و پسرانی بود که فارسی حرف میزدند»
هادی فضلی چندی بعد به فیض عظما شهادت نایل میشود. نخستین گردان از لشگر ۳۲ انصارالحسین(ع) که در ابتدای روز ۵ مرداد وارد عمل شد، گردان ۱۵۳ قاسم ابن حسن(ع) شهرستان تویسرکان بود. این گردان که در ابتدا در جنوب مستقر بود پس از اطلاع از حمله منافقین به چارزبر برگشت و وارد عمل شد.
جا ماندن هم حکمتی دارد
در این زمان کریم مطهریفرمانده گردان غواصی دلش در همدان ناآرام است، هر کاری میکند راهی به جنوب نمییابد، او باید میماند و تقدیر الهی بر این بود. بالاخره پس از سه روز تلاش از چارزبر سردر میآورد و به پیش حاج میرزا میرسد. از او وسیلهای میخواهد که به جنوب برود، حاج میرزا همه را به جنوب فرستاده و از کریم میخواهد که شب را در چارزبر بماند. او خوابیده بود که خبر از جنگ میدهند ۱۵۰ کیلومتر دورتر از مرزها. حاج کریم در کتاب هفتاد و دومین غواص میگوید: « هوا تاریک بود؛ اما روی بیشتر ماشینها، پرچم سفید خودنمایی میکرد که روی ان یک آرم بود که در اوایل انقلاب دیده بودم؛ آرم «سازمان مجاهدین خلق». تردید نکردم که سازمان منافقین با حمایت نیروهای عراقی در عملیاتی مشترک توانستند تا اینجا بیایند. قبل از ما یک اتوبوس از نیروهای لشکر بدر، متشکل از مجاهدین عراقی، درست مثل بچههای اطلاعات عملیات، به طور کاملا تصادفی با منافقین روبهرو شده بودند و درگیری آغاز شده بود.»
اینجاست که حاج میرزا میگوید:« این تلخی با شیرینی حضور مجاهدین عراقی از ذائقهام رفت و به فضلی گفتم: هادی میبینی تقدیر الهی را که ایرانیها در جبهه صدام میجنگند و عراقیها در جبهه ما!!!».
نبرد با منافقین ادامه پیدا میکند، شهید صیاد شیرازی به منطقه میآید و از اقدامات همدانیها در این شرایط تقدیر میکند او که منطقه را ترک میکند تا ادامه نبرد را سامان دهد، میگهای عراقی از راه میرسند، درگیری جدی رقم میخورد. در روز دوم بچههای هوانیروز و رزمندگان از جنوب میرسد. کریم مطهری در هفتاد و دومین غواص بیان میکند: هشت سال از جنگ میگذشت و چهرههایی را میدیدم که تا آن زمان پایشان به جبهه باز نشده بود. بسیاری از رزمندگان حتی سلاح انفرادی هم نداشتند؛ اما آمده بودند. امواج توفندهتر از اروند در مقابل جبهه مشترک حزب بعث و فرقه نفاق ایستاده بود. اراده همه مردم ایران بر این بود که ائتلاف شوم صدام، امریکا و منافقین را در روزهای آخر جنگ درهم بشکند. با دیدن این صحنه غرورانگیز مطمئن شدم که پای منافقین به کرمانشاه نخواهد رسید.»
گردانها یکی پس از دیگری میرسند
اما بعد از گردان 153 قاسم ابن الحسن(ع) گردان 160 سیدالشهدای شهرستان بهار به عنوان اولین گردان احتیاط و تازه تأسیس وارد عمل شد. به دنبال مأموریت گردان 160، گردان 155 حضرت علی اصغر(ع) به منظور پاکسازی منطقه شیان وارد عمل شد.
گردان 164 هم پس از حرکت گردان 155 به عنوان پشتیبان ورود پیدا میکند. عملیات گردانهای 155 و 164 به عقب نشینی منافقین منجر شد به همین دلیل مأموریت گردانهای بعدی عملا به استفاده از موفقیت و تعاقب، تغییر ماهیت داد. در این مرحله گردان جدیدی از لشگر 32 انصارالحسین(ع) که به تازگی از مأموریت خود در جنوب برگشته بود، وارد عمل شد. گردان 152 حضرت ابوالفضل پرچم پیروزی را به دست گرفت و به سرمنزل مقصود (پیروزی کامل بر دشمن مهاجم) رسانید.
حاج میرزا سلگی در آب هرگز نمیمیرد میگوید: «شاید منافقین باور نمیکردند که بعد از حرکت سریع از مرز و عبور از شهرهای قصرشیرین، سرپل ذهاب، کرند و اسلام آباد مانعی جلویشان سبز شود. البته طبق اسناد و کروکیهای حرکتشان برای درگیریهای کوتاه در مسیر محاسباتی داشتند و از جمله میدانستند که عقبه لشگر انصارالحسین در پشت تنگه چارزبر در اردوگاهی به نام شهید محمود شهبازی است. طبق برآورد آنها، تمام توان جمهوری اسلامی برای مقابله با عراق در جنوب مستقر بود و هر مقاومتی در مسیر غرب ظرف یک ساعت پاک سازی میشد و بقیه ستون، حرکتشان را برای رسیدن به کرمانشاه ادامه میدادند.» اما خداوند هرگز اجازه نداد آنها به اهداف خود دست یابند.
منابع: قراویز تا مرصاد، کتاب دوازدهم از مجموعه روایت انصار
آب هرگز نمیمیرد، خاطرات حاج میرزامحمد سلگی، به قلم حمید حسام
هفتاد و دومین غواص، خاطرات کریم مطهری، به قلم حمید حسام
انتهای پیام/۸۹۰۴۰/
منبع: فارس
کلیدواژه: عملیات مرصاد همدانی شهید سلگی شهید همدانی دفاع از وطن آب هرگز نمی میرد حاج حسین همدانی انصارالحسین ع وارد عمل شد حاج میرزا گردان ها عراقی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۴۵۹۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حماسه پورحمیدی با چشمان گریان (عکس)
به گزارش “ورزش سه”، نمایش ضعیف برابر ذوبآهن و انتقادات شدید از روی سکوها، یک شب جهنمی را برای حسین پورحمیدی به وجود آورد. طوری که حالا دیگر علنی شده که او در رختکن اشک میریخت و تلاش بازیکنان برای آرامکردن او نیز به جایی نمیرسید.
پورحمیدی برابر نساجی هم نتوانست دروازه خود را بسته نگه دارد تا فشارها به اوج خود برسد و صدای تشویق او پیش از بازی ذوبآهن در فضای استادیوم به گوش نرسد. البته فضا به اندازه بازی لیگ با ذوبآهن ملتهب و پرتنش نبود اما به هر حال گلر تراکتور چارهای یک نمایش فوقالعاده نداشت.
او در طول ۹۰ دقیقه تمام تلاش خود را کرد تا با کمترین ریسک به توپ ضربه بزند و اشتباه خاصی نداشته باشد اما در صحنه گل ذوبآهن شاید انتظار بیشتری از او میرفت. با این حال همه چیز در ضربات پنالتی تغییر کرد و ورق به سود شماره یک تراکتور برگشت.
پورحمیدی که شاید پیش از این خود را به عنوان یک گلر پنالتیگیر مطرح نکرده بود، از چهار پنالتی دو تا را گرفت و یکی هم به تیرک حورد. آن هم در شرایطی که بازیکنان ذوبآهن ضربات را به گوشه دروازه میزدند اما او به شکلی معجزه اسا سیو میکرد.
این شاید بهترین نمایش فصل حسین پورحمیدی بود که باعث شد تا حتی هواداران تراکتور هم دوباره در تمجید از او شعار بدهند.
بعد از اینکه صعود تراکتور قطعی شد نیز در حالی که پورحمیدی با چشمان گریان در گوشه زمین نشسته بود، بازیکنان به سراغ او رفتند و این پیروزی را حسین تقدیم کردند.
این یک نمایش ویژه و یک شروع تازه برای دروازهبانی است که شاید بیش از آنچه نشان میدهد، احساساتی است. دروازهبانی که حالا باید از این موقعیت و مقبولیت تازه شکل گرفته بهترین استفاده را برده و آن را حفظ کند.
عکاس: مهرورز احمدی