Web Analytics Made Easy - Statcounter

همزمان با آغاز جلسات مجلس برای بررسی صلاحیت وزیران دولت سیزدهم، 23 صنف سینمایی در نامه‌ای خطاب به محمد مهدی اسماعیلی وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی، به برنامه منتسب به اسماعیلی واکنش نشان دادند.

به گزارش «تابناک»؛ پس از انتشار برنامه محمد مهدی اسماعیلی وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیزدهم، برخی موارد مورد اشاره در این برنامه درباره نقاط ضعف فعلی سینمای ایران، اسباب نگرانی سینمای ایران را در پی داشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اکنون 23 صنف سینمایی در نامه‌ای نسبت به ابعاد این برنامه نکات را با اسماعیلی در میان گذاشتند.

متن این نامه به این شرح است:


جناب آقای محمد مهدی اسماعیلی،
وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت سیزدهم،

صریح و بی پرده با شما سخن می گوئیم، چرا که از همان آغاز جایی برای پرده پوشی باقی نگذاشته اید. از جنابعالی هم می خواهیم که اگر باوری به صراحت کلام دارید پاسخگوی جامعه بزرگ فرهنگ و هنر باشید.

اگر قصدتان تعطیلی حرفه سینماست، لطفا تعارف را کنار بگذارید، اگر نه حتی در شرایطی که طالبان متحجر در بساط تازه به راه افتاده همسایگی مان، ندای رواداری و تساهل براه انداخته اند، جنابعالی هنوز از راه نرسیده، اکثریت محصولات سینمایی را باطل دانسته و به تبع آن سازندگان و دست اندرکاران این عرصه را به بدخواهان و مفسدین و کفار فرهنگی تشبیه کرده اید، که عزمی جز ترویج اباحه گری و فساد و بی اخلاقی ندارند.

شما پیش از جلوس برتخت وزارت، به زعم خود "اشّداء علی الکفار" خوانده اید و تیغ تان را به سمت هنرمندان مظلومی که با تمامی مشقت ها و تحت سیطره همین گونه مدیریت ها، سالهاست به فعالیت خود ادامه می دهند نشانه گرفتید؛ این چه معنایی جز قلع و قمع و حذف فرهنگی و هنری می تواند داشته باشد؟

با این بیانات و شعارها و طرح سطحی ترین درک و تحلیل از جامعه و مخاطب، نکند تصور کرده اید به جای وزیر فرهنگ قرار است وزیر شعار بشوید؟

اگر می خواهید جامعه سینمایی را با این پندارهای جعلی و گفتارهای باطل و بی اساس بیازمائید، باید گوشزد کنیم که زمین محکمی را انتخاب کرده اید و بدانید که گذشتن از این مسیر دامن تان را بگونه ای ناپاک می کند که هیچ آئین طهارتی قادر به تطهیر آن نیست.

جناب وزیر محترم آینده! از ما بپذیرید و باور کنید که مشاوران تان پوست خربزه زیر پایتان انداخته اند، چرا که اگر ایشان اندک درک و واقع نگری سیاسی و اجتماعی داشتند، به خاطر می آوردند که جامعه اصناف سینمایی و کل جامعه فرهنگی و هنری، در مواقع بحران چگونه کنار هم جمع می شوند و یکپارچه و متحدانه و با همه وجودشان از شرافت و موجودیت شان دفاع می کنند.

باور کنید که در این هنگام، اشک مان لحظه ای بر این نوشته همراه با خون جگر و از سر غیظ بند نمی آید، چرا که درد مصیبت از دست رفتن یکی از عزیزترین و گرامی ترین هم صنفی هایمان را از سر می گذرانیم. بانوی کاردانی که چون دیگر هموطنان و هم صنفی های ما، قربانی مدیریت کلان نالایقی شد که چون برگریزان خزان نفس مردمانش رایک به یک می گیرد. مدیریتی که عرصه فرهنگش را شما قرار است اشغال کنید و وا اسفا از این ترهات که بنام برنامه به هم بافته اید و نمی دانید که باد می کارید و طوفان درو می کنید. ای کاش فرجام این تجربه ناکام را از همفکران دیگرتان که یک بار در گذشته هم عزم شان را جزم کرده بودند که در این خانه را ببندند، می پرسیدید.

جناب آقای اسماعیلی، هنوز وزیر نشده، با این تحلیل های بی پایه از جان این سینمای بی جان شده چه میخواهید؟ بیکاری، اوضاع بد اقتصادی و معیشتی، بیماری و آینده نامعلوم برایمان کم نیست؟ از دست رفتن سرمایه های بزرگ انسانی وگرانبهای سینمای مظلوم ما کافی نیست که شما از راه نرسیده این چنین شلتاق می کنید؟ اگر همفکران تان در گذشته ودرمقابله با این سینمای ملی، به همین شیوه شما، با آمارها و پیش بینی های مجعول برگرفته از پایان نامه های دانشجویی قدیمی به اسم برنامه، پیش پای ما سنگ نمی انداختند، حالا در مرتبه بسیار والاتری در عرصه سینمای ملی و جهانی قرار داشتیم. با این اوصاف آیا ما باید شما را محاکمه کنیم یا شما ما را؟ سالیان درازی است که گاه و بیگاه با امثال شما کنار آمده ایم، بامحدودیت ها وکم دانشی وجهل هنری تان ساخته ایم و ازحوض خزه گرفته تان با مشقت تلاش کردیم تا خودمان را به اقیانوس سینمای جهانی برسانیم و موفقیت هایمان را باشما که غالبا اگر سد راه ما نبودید، یاور مان هم نبوده اید، قسمت کرده ایم.

جناب وزیر محترم پیشنهادی ؛ ما جامعه بزرگ سینما سخت امیدواریم که این اعتراض جمعی درسی روشنگر باشد برای پذیرفتن تعامل فرهنگی در خور بعنوان تنها مسیر آینده تان، چراکه آزمودن هر راه دیگری ، مصداق کامل برسر شاخ بن بریدن است.


۲۹ مرداد ۱۴۰۰

کانون کارگردانان سینمای ایران
انجمن صنفی تهیه کننده-کارگردانان سینما
انجمن صنفی فیلمنامه نویسان سینما
انجمن صنفی بازیگران سینما
انجمن صنفی فیلمبرداران سینما
انجمن کارفرمائی تهیه کنندگان (اکت)
انجمن تهیه کنندگان مستقل سینما
انجمن صنفی طراحان فیلم
انجمن صنفی تهیه کنندگان سینمای مستند
انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند
کانون آهنگسازان سینمای ایران
انجمن فیلم‌ کوتاه ایران
انجمن طراحان فنی و مجریان صحنه سینما
انجمن صنفی پخش کنندگان فیلم
انجمن صنفی مدیران و دستیاران تدارکات سینما
انجمن صنفى دستياران فيلمبردار سينماى ايران
انجمن صنفی گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم (دوبلاژ)
انجمن صنفی انیمیشن ایران
انجمن صنفی عکاسان سینما
انجمن صنفی صدابرداران و صداگذاران سینما
انجمن صنفی بازیگران بدلکاران سینما
انجمن صنفی تبلیغات سینما
انجمن جلوه های ویژه سینما

منبع: تابناک

کلیدواژه: محرم افغانستان اشرف غنی رای اعتماد کابینه پیشنهادی رئیسی طالبان پرویز کردوانی صنوف سینمایی خانه سینما محمد مهدی اسماعیلی محرم افغانستان اشرف غنی رای اعتماد کابینه پیشنهادی رئیسی طالبان پرویز کردوانی سینماانجمن صنفی وزیر پیشنهادی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۶۶۷۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟

فریدون جیرانی در آخرین گفت‌وگوی ویدئویی خود در «اعتمادآنلاین» روبروی ابوالحسن داوودی، کارگردان و تهیه‌کننده و فرهاد توحیدی، فیلمنامه‌نویس نشست و درباره شرایط روز سینمای ایران سخن گفتند.

در بخشی از این گفتگو فریدون جیرانی به سینمای عباس کیارستمی و تاثیر آن در دهه ۷۰ شمسی پرداخته است و با مهمانان به بررسی آن شرایط و دوره‌های پس از آن پرداخته‌اند.

به گزارش اعتمادآنلاین، در ادامه این بخش صحبت‌های جیرانی و ابوالحسن داوودی را می‌خوانید و می‌بینید:

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

در تحلیل دولتمردان فرهنگی دهه ۷۰ خیلی از عناصر که ممکن است به تعبیر الان مزاحم به نظر بیایند، کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود

*تفکر عباس کیارستمی با خانه دوست کجاست و کلوزآپ باعث شد روشنفکری تمام دنیا متوجه این‌جور سینما شوند و تاثیر جهانی گذاشت.

داوودی: و امر مهمی که داشت اینکه در تحلیل خیلی از دولتمردان فرهنگی آن زمان خیلی از این عناصر که ممکن است به تعبیر الان عناصر مزاحم به نظر بیایند، آن زمان کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود. یعنی یک جوری چهره جمهوری اسلامی را در دنیا یک چهره جذاب‌تر و قابل قبول‌تری نشان می‌داد.

در عرصه فرهنگ معمولاً سیاست‌هایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه می‌شود

*چهره را خیلی عوض کرد.

داوودی: اشکال بزرگی که در روش و سیستمی که به نظر می‌آید حاکمیت بعد از این جریان در پیش گرفت، [این است که]به نظرم حاکمیت را بیشتر تبدیل کرد به یک حاکمیت ترسیده که برای اینکه از شرایط پیشگیری کند درخت را از بن برید. یعنی سعی کرد درخت را به‌نوعی از ریشه دربیاورد یا خشک کند، نفت بریزد که ریشه‌اش هم خشک شود؛ و این توجه را نداشت که همه این عناصر حتی منتقدترین‌شان، حتی کسانی که به نظر اوج اپوزیسیون جریان حاکمیت می‌آیند، نهایتاً در این سیستم پیچیده فرهنگی و ارتباطی که در دنیا هست می‌توانند منافعی را هم برای دولت بیاورند. به‌خصوص در حوزه فرهنگ. در حوزه سیاست اگر این را ببینید سیاست برخورد‌های خیلی سلبی و تند و تیز را ممکن است جواب بدهد، اما در عرصه فرهنگ معمولاً سیاست‌هایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه می‌شود. شمشیر دولبه‌ای که بعد از یک مدتی بیشترین خسارت را برای خود آن شمشیرزن به وجود می‌آورد. این چیزی بود که دوستان تحلیل نکرده بودند.

جشنواره فجر به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد/ قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، می‌گوییم جیرانی چرا بسازد؟

در واقع شاید مهم‌ترین مساله‌ای که وجود داشت این بود که در این دوره دوستان کاملاً بدون هرگونه تحلیلی بر اساس شرایط مدرن امروز سینما و جامعه رفتاری را پیشه کردند که از همین الان می‌بینیم خسارت‌هایش چگونه اتفاق افتاد. مثلاً جشنواره فجر تقریباً جزو دولتی‌ترین جشنواره‌های دنیا محسوب می‌شود. به خاطر مناسبتش، ویترینش، به خاطر اینکه سال‌های سال همه درگیرش بوده‌ایم. اینکه جشنواره فجر همواره زیر سایه سالگرد انقلاب حرکت کرده و تبدیل به ویترینش شده، با همه لطمه‌هایی که زده، اما باعث شده خود این جامعه در دورانی تبدیل به یک چهره ملی و سبب ارتباط بین این دو هم بشود؛

یعنی بین حاکمیت و مردم و به‌خصوص بخش فرهنگی و سینمایی. الان تصویر جشنواره فجر را نگاه کنید. جشنواره فجر واقعاً به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد که یک نهاد و جریان حکومتی برگزار می‌کند تا چهره‌ای که هم اهالی سینما و هم مردم آن را پذیرفته بودند که این شرایط به دلیل وضعیتی که داریم بهترین شکلی است که می‌تواند الان برگزار شود. اشکالاتش را هم پذیرفته بودند، اما الان اتفاقی که از سال گذشته به شکل عمده و آشکار شروع شد، تاثیرش را همین امسال چقدر در سطحی شدن و از دست دادن کیفیت گذاشته است. از دست دادن هویت به‌خصوص حتی بخشی که مربوط به حاکمیت بود.

یعنی این به نظرم خسارتش بسیار عمده‌تر از چیزی است که جشنواره فجر برای مردم داشت و دوستان این را در تحلیل خودشان متوجه نشدند که هر کدام از این اتفاقات، از این شمشیر از رو بستن‌هایی که در واقع نفی کردن یک طیفی که فکر کنند چرا برویم دنبال اینکه آقای جیرانی چه چیزی می‌خواهد بسازد. اصلاً آقای جیرانی چرا باید فیلم بسازد. وقتی این تفکر غالب می‌شود و این می‌شود که قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، می‌گوییم جیرانی چرا بسازد؟

سینمای ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره می‌خورد به این دلیل که نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند

این تفکر خسارتش قبل از هر چیز به خودشان برمی‌گردد. به این دلیل که سیستمی که در تحلیل شما و فرهاد هم بود، رشد کردن سینمایی ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره می‌خورد. چون سینمای پروپاگاندا به دلیل اینکه نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و پل‌هایی را که مخاطب خودش نیاز دارد با درک و سلیقه خودش کشف کند و واردش شود، نمی‌تواند آن‌ها را بسازد؛ بنابراین روزبه‌روز چه دولت بخواهد چه نخواهد، گران‌تر و غیرقابل ساخت‌تر می‌شود و به جایی می‌رسد که دیگر سینما، حتی سینمای پروپاگاندا، امکانش از دست دولت و نهاد‌های سازنده هم خارج می‌شود. چون این‌ها مخاطب ندارند.

در تولیدات سال قبل، تعداد محدود محصولاتی که بنیاد فارابی به عنوان مهم‌ترین بنیاد تقویت‌کننده سینما که به این دلیل شکل گرفته بود... به این دلیل که حمایت کند یکسری محصولات ساخته شود تا رابط بین فرهنگ ایدئولوژیک و حاکمیتی و مردم باشد...، اما عملاً به چه سرنوشتی دچار شده؟

محصولات امسال هیچ شانسی در ارتباط با مخاطب ندارند/ کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون می‌آید جواب نمی‌دهد

سال گذشته و امسال تقریباً ۲۰ محصول داشتیم که از این تعداد تماماً در اختیار نهاد‌های مختلف بوده و سرمایه‌هایی که بیشتر سرمایه‌های دولتی بوده‌اند و شاید به جز یکی دوتا- که احتمال دارد بر اساس آن چیزی که دیده‌اند باشد، من هیچ کدام از محصولات امسال را ندیده‌ام-، اما کسانی که دیده‌اند به جز یکی دو مورد بقیه‌شان هیچ‌گونه شانسی برای اینکه کمترین اقبالی را بتوانند در ارتباط با مخاطب و مخاطب عام به وجود بیاورند [نداشتند]نه یک گروه خاص، گروه انتخاب‌شده که پول بدهند.

کسانی که تصمیمات فرهنگی می‌گیرند با شرایط و کسانی روبه‌رو می‌شویم که همان مثال معروف را به یادمان می‌آورند که بر سر شاخ نشسته‌اند و بن می‌برند و متوجه نیستند که این رفتار خشن، سلبی و تحریک‌کننده که پیش گرفته‌اند، فرار به جلویی که می‌بینیم که روزبه‌روز بیشتر می‌شود، این لجبازی از طرف تمام تصمیم‌گیران نسبت به اینکه همین است که هست، این سیاست حتی وقتی به جایی می‌رسد که دیدیم بعد از جشنواره فجر وقتی این میزان مهجوریت را مشاهده کردند، به جای اینکه این را تحلیل کنند، روزنامه معروفی که بیشتر از همه نسبت به این داستان واکنش دارد، عنوان می‌کند چه خوب شد که پای همه این عناصر را از سینما قطع کردید و ما همین را می‌خواستیم.

این کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون می‌آید، به نظر می‌آید اولین چیزی است که ممکن است به ذهن هر آدم عامی بیاید که برای اینکه با یک مساله و بحران حاد روبه‌رو شود، چیزی که فکر می‌کند می‌تواند عامل بحران باشد از اول سرش را قطع کند. این فرهنگ جواب نمی‌دهد. این در سینما جواب نمی‌دهد. اتفاقی که شاید افتاده و دوستان کاملاً ندیده گرفته‌اند تغییر ماهیت جریانات و نوع ارتباطات فرهنگی است که سینما جزو عمده‌ترین‌شان است.

در بین محصولاتی که تولید می‌شود که حتی مربوط به سینمای زیرزمینی هم نیست؛ همین فیلم آقای صناعی‌ها فیلمی است که خیلی مشخص و قانونی پروانه ساخت گرفته و با همه اصول و نظارت‌های دوستان ساخته شده، اما چرا تبدیل می‌شود به یک جریانی که مثل لیف خرما نمی‌دانند چه‌کارش کنند. فیلمی که همه مراحل قانونی را طی کرده و بر آن اساس ساخته شده.

اگر بخواهیم به تعبیر همان اواسط دهه‌های ۶۰ و ۷۰ نگاه کنیم، این فیلم باید از جانب مردم و حاکمیت افتخار سینمای ایران باشد. ممکن است حاکمیت نسبت به آن نقد هم داشته باشد هیچ ایرادی ندارد می‌تواند نقدش را داشته باشد، اما از یک طرف به عنوان یک تصویری [که جامعه آزاد را نشان می‌دهد]، جامعه‌ای که در آن امکان حرف زدن و ابراز سلیقه‌های مختلف وجود دارد، بیش از هر چیزی آن فیلم می‌تواند به حاکمیت و جریان بین‌المللی کمک کند. ۴۰ سال است که با پوست و گوشت و استخوان و تورم این را تجربه می‌کنیم که هیچ جور از این شرایط جهانی جدا نیست.

دیگر خبرها

  • کدام فیلم‌های سینما به جامعه کارگری ادای دین کردند؟
  • سینما به روایت «آپاراتچی»
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
  • کانون «نگاره و سینمای» دانشگاه آزاد بروجرد گشایش یافت
  • سینما بدون چهره کارگر ایرانی
  • «مست عشق» ، زمانی برای مستی سالن های سینما / روایت مولانا و شمس ، پدیده ای فراتر از اکران
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
  • اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار
  • (ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
  • کار وزارت نیرو برای فرهنگ‌سازی مصرف برق به جایزه‌دادن کشید!