علم میگوید: «با پول نمیتوان عشق را خرید»
تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۹۲۴۰۳۱
نگرانیهای مالی یکی از اصلیترین دلایل درگیریها در بین زوجهای عاشق شناخته شده است. اما نتایج یک تحقیق جدید نشان میدهد، افرادی که ارزش به خودشان، وابستگی عمیقی به میزان درآمدشان دارد، بیشتر احتمال دارد که با شریک عاطفی زندگیشان دعوا و درگیری داشته باشند.
به گزارش فرادید به نقل از دیلی میل، تیمی از پژوهشگران که در میشیگان و تگزاس مستقر بودند، در حدود ۱۰۰نفر را که یا ازدواج کرده یا در دوران نامزدی بودند، برای انجام یک آزمایش، استخدام کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنها بین درگیریهای بین زوجها، چیزهایی مانند بحث و جدل، و خودارزشی با مبنای میزانِ درآمد – این احساس که ارزشِ یک فرد بستگی به توانایی او در کسبِ موفقیتهای مالی دارد – ارتباط پیدا کردند.
نکته جالب آن بود که پیوند بین این دو متغیر هیچ ارتباطی به میزان درآمدی که افراد کسب یا سطحِ فشار اقتصادیای که احساس میکردند، نداشت که یعنی زوجها با درآمد بالا نیز که فکر میکردند ارزشِ یک فرد به موقعیتِ مالی اوست، بیشتر با هم به مشکل برمیخوردند.
کارشناسان نتوانستند علتِ پیوندِ این دو متغیر را پیدا کنند، اما توضیح دادند که احتمالاً فردی که توجه زیادی به وضعیت مالی خودش دارد، نمیتواند به نیازهای شریک زندگیاش توجه کافی داشته باشد و این سرچشمه نزاع و درگیری میشود.
این تحقیق به هدایت دبورا ای. وارد، استادیار رشته روانشناسی در دانشگاه دولتی ساگینا، ولی در میشیگان انجام شد.
وارد توضیح داد: «موضوع این نیست که دوست داشتن، ارزش قائل شدن، خواستنِ یا داشتنِ پولِ بیشتر و موفقیت مالی بهتر، چیز بدی است. این زمانی بد است و میتواند آسیبزا باشد که فرد دیدگاهش این باشد که میزانِ ارزشمندی و خوب بودنِ یک فرد بستگی به موفقیتهای مالی او دارد.»
محققان در ابتدای کار ۴۳۴ مشارکتکننده که همه در یک رابطه متعهدانه بودند – یا ازدواج کرده بودند یا نامزد بودند—استخدام کردند. سپس سطحِ احساس ارزشمندی بر مبنای موفقیت مالی در بین آنها ارزیابی و مشخص شد. بعد از آن، آنها به پرسشهایی درباره میزان تفاهمی که فکر میکنند با شریک عاطفی زندگیشان دارند، پاسخ دادند.
تحقیقات نشان داد که هر چه افراد عمیقتر باور داشتند که ارزشِ یک فرد به موفقیتِ مالی او بستگی دارد، بیشتر احتمال داشت که احساس کنند با شریک زندگیشان تفاهم ندارند یا از سوی او حمایت نمیشوند.
در تحقیق دیگری که به دنبال تحقیق اول صورت گرفت، محققان ۳۳۷ مشارکتکننده را به خدمت گرفتند و میزانِ احساس ارزشمندی بر اساس موفقیت مالی را در آنها دستکاری کردند.
آنها مشارکتکنندگان را به دو گروه تقسیم کردند. گروه اول باید مقالهای میخواندند که درباره فواید موفقیتهای مالی بود و گروه دوم باید مقالهای را میخواندند که میگفت موفقیتهای مالی هیچ اثری بر کیفیت زندگی ندارد.
بدیهی است که گروه اول سطحِ احساسِ ارزشمندی بر اساس موفقیتِ مالیشان بالاتر از گروه دوم ارزیابی شد. همچنین گروه اول، پاسخهای کوبندهتری به یک سناریوی فرضیِ مالی که با مشارکت شریک عاطفیِ زندگیشان برگزار شد، دادند. آنها سطح رضایتشان از رابطه در مقایسه با گروه دوم بسیار پایینتر بود و احساس میکردند کمتر از سوی شریک زندگیشان حمایت میشوند.
این نشان میدهد که صرفِ کاشتن بذر این ایده در ذهنِ یک فرد که موفقیت مالی مهم است، میتواند باعث شود که او احساس کند از سوی شریک زندگیاش به قدر کافی حمایت نمیشود و رابطه خود را با او دوباره ارزیابی کند.
پروفسور وارد تأکید کرد که این مطالعه یک مطالعه از نوع آزمون همبستگی است، بنابراین تیم او نمیتواند با قطعیت بگوید که باور به این ایده که ارزشِ یک فرد به میزان موفقیت مالی او وابسته است، دلیلِ درگیریهایی است که افراد در یک رابطه عاشقانه با هم دارند.
او توضیح میدهد: «برای مثال، جهت این رابطه ممکن است اینطور باشد که افرادی که به دلیل مشکلاتِ مالی با هم دعوا و درگیری دارند، فکر کنند که اگر پولِ بیشتری داشتند میتوانستند مشکلاتِ رابطه خود را کم کنند که این نوع تفکر میتواند منجر به این احساس در افراد شود که داشتنِ پولِ بیشتر باعث میشود که افراد ارزشمندتر باشند.»
«آنچه که از این پژوهش نتیجهگیری کردیم آن است که ما مدام بین احساسِ خودارزشمندیِ مشروط به موقعیت مالی – یعنی زمانیکه فرد تصور میکند پول باعث ارزشمندی اوست – و این احساس در افراد که مشکلاتشان در یک رابطه ناشی از مسائل مالی است، رابطه و پیوند پیدا کردیم.»
منبع: فرارو
کلیدواژه: روابط عاشقانه زندگی زناشویی پول موفقیت های مالی موفقیت مالی شریک زندگی زندگی شان مالی او یک فرد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۲۴۰۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مارتین لوتر کینگ و خشونت
خبرگزاری علم و فناوری آنا، آزاده پورحسینی؛ مارتین لوتر کینگ کشیش و فعال مدنی آمریکایی بود که برای برابری حقوق سیاهپوستان تلاش میکرد. او معتقد بود که استفاده از راههای صلحآمیز، مانند صحبت کردن و پیدا کردن نقاط مشترک میتواند به افراد در درک یکدیگر کمک کند. کینگ میگفت که استفاده از خشونت میتواند به دیگران صدمه بزند و آسیبهایی را ایجاد کند که از رفع آن سخت است. کینگ فکر میکرد خشونت مسائل واقعی را حل نمیکند و میتواند مردم را واقعاً غمگین و وحشتزده کند. مارتین لوتر کینگ میگفت: « خشونت راه خوبی برای حل مشکلات نیست.» او فکر میکرد که حتی زمانی که همه چیز واقعا سخت است، بهتر است برای یافتن راه حلهای صلح آمیز تلاش کنیم.
او میخواست در تمام مسائل با همه منصفانه رفتار شود و استفاده از خشونت میتواند مشکلات را بیشتر و بدترکند. کینگ معتقد بود که همه باید بتوانند احساسات و افکار خود را بدون ترس بیان کنند. به عقیده او استفاده از خشونت میتواند باعث شود مردم احساس کنند صدایشان شنیده نمی شود. او میخواست که مردم از عشق و درک متقابل استفاده کنند تا دنیا را به مکانی بهتر برای همه تبدیل کنند.
به نظر این فعال صلح طلب همه میتوانیم با مهربانی و احترام با دیگران، در بقیه حس خوب ایجاد کنیم. او معتقد بود که انتخاب راههای صلحآمیز حتی زمانی که سخت است، میتواند دنیا را به جای بهتر و شادتری برای همه تبدیل کند.
ایستگاه فکر
آیا تا به حال از دست کسی عصبانی شدهاید که بخواهید به او آسیب بزنید؟
این خشم غیر عادی نیست، اما باید بدانیم که با این احساس بد و شدید چکار کنیم که بعدا پشیمان نشویم.
کینگ فکر میکرد وبرای مقابله با ظلم و ستم راههایی وجود دارد که از نظر اخلاقی صحیح تر و تاثیر گذارتر است.
نظر شما چیست؟
اگر یکی از همکلاسیهایتان شما را اذیت کند، آیا این حق را دارید که به او آسیب بزنید؟
اگر جزء گروهی باشید که با آنها ، با بی عدالتی رفتار شده است. آیا خشمگین میشوید؟
داستان کوتاه
روزی روزگاری در یک مهدکودک شلوغ پسر کوچکی به نام جیم بود. یک روز در حین بازی وقتی جیم نتوانست با شن، برجی را که میخواست بسازد، عصبانی شد. از شدت ناراحتی صورتش از قرمز شد و اشک در چشمانش حلقه زد.
عصبانیت جیم با وجود تمام تلاشهای معلمش برای دلداری دادن او بیشتر شد و شروع به داد و فریاد کرد و برجهای دیگر بچهها را به زمین زد. بچههای دیگر با ترس و نگرانی به او نگاه میکردند و نمی دانستند در برابر رفتار جیم باید چکار کنند.
مدیر مهدکودک با دیدن این فریادها، با رفتاری آرام و فهمیده نزدیک شد و به آرامی جیم را برای مدتی به گوشه ای ساکت راهنمایی کرد.
مدیر جیم را در آغوش کشید و به آرامی به تمام صحبتهایش گوش کرد.
پس از مدتی، جیم آرام شد، نفسهای سنگینش تبدیل به هق هق آرامی شد.
مدیر از او خواست تا احساساتش را با نقاشی کشیدن به او بگوید.کم کم عصبانیتش از بین رفت. چون احساس میکرد حرفهایش شنیده شده و درک میشود.
با گذشت زمان، جیم در یک فعالیت گروهی به بچههای دیگر پیوست، این بار با احساس آرامش و میل به همکاری کردن.
دوستانش با آغوش باز از او استقبال کردند و همگی درسهای ارزشمندی در مورد مدیریت احساسات و حمایت از یکدیگر در مواقع عصبانیت و ناراحتی آموختند.
انتهای پیام/