جزئیاتی از قتل «مبینا» ۱۶ ساله توسط همسرش
تاریخ انتشار: ۱۶ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۰۳۵۲۱۵
داس پدر جان رومینای چهارده ساله را در تالش گرفت اما روسری قرمز شد آلت قتاله مبینا شانزده ساله در رومشکان. در هر دو پرونده قاتلان آشنا حکم دادند و اجرا کردند.
به گزارش برنا، روزنامه «شهروند» در ادامه نوشت: هفت روز از این جنایت دهشتناک در روستای ولیعصر بخش سوری شهر رومشکان استان لرستان میگذرد. شایعات زیاد بود، تعداد دستگیریها هم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دستگیری همسر جوان
اما دستگیری همسر مبینا شانزده ساله که گفته میشود یک طلبه و روحانی بیستوسه ساله است خط بطلانی بر تمام شایعات است.
هفتم شهریور بود که روستاییان ولیعصر از مرگ مبینا شوکه شدند؛ دختری که در یکی از باغهای روستا به قتل رسیده بود؛ خبری دردناک و داغی بزرگ برای اهالی کوچک روستا.
تحقیقات نخست نشان میداد این جنایت ناموسی به دست خانواده دختر لر صورت گرفته است. هشت مظنون از اعضای خانواده مقتول دستگیر شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند اما قطعه گمشده این پازل معمایی در دستان همسر مقتول قرار داشت. ۶ روز از این جنایت گذشته بود که مرد روحانی در مقر پلیس رومشکان اعتراف کرد؛ اعترافی تلخ از جنس جنایت. اقرار این شوهر جوان سبب آزادی مظنونان دیگر پرونده شد و پس از اعتراف همسر مقتول به قتل همه افراد بازداشتشده آزاد شدند.
کینه مرگبار
یکی از اهالی روستا از جزئیات این ماجرا میگوید:
مبینا وقتی ۱۴ سال داشت ازدواج کرد؛ یک ازدواج فامیلی با پسرعمه بیستویک سالهاش که یک طلبه و روحانی است. همسرش با چند نفر اختلاف داشت. همین اختلافات به شکایت و دادسرا کشیده شد تا جایی که پرونده به نفع همسر مبینا تمام شد و متهم به زندان رفت. پسر مرد زندانی اما آرام ننشست. کینه از مرد روحانی سبب شد برای مبینا مزاحمت ایجاد کند. دختر روستایمان گویا موضوع را به شوهرش اطلاع داده بود اما او واکنشی نشان نداده بود.»
مزاحمتهای این پسر تمامی نداشت تا جایی که یک شب به پشت بام خانه این زوج جوان میرود. همسایهها متوجه میشوند. ابتدا تصور میکنند دزد است. او را به پایین خانه میکشند و کتک میزنند. پسر مزاحم همان جا فریاد میزند که با مبینا ارتباط داشته به همین خاطر یواشکی قصد داشته از پشت بام خانه فرار کند که همسایهها پیدایش میکنند.
بازی دو سر باخت
کینه دیرینه اما پای دخترک را به بازی دو سر باخت کشانده بود. اصرار و التماسهای مبینا دال بر بیگناهیاش فایده نداشت. از مزاحمتهای این پسر به شوهرش میگوید و از بیتوجهی شوهرش در برابر این مزاحمتها؛ از دروغگویی این پسر گفت اما بیاثر بود.
کلمات پسر مزاحم ذهن شوهر را تسخیر کرده بود. خود را رسوای روستا میدانست. افکارش سیاه بود. هر چند که در این راه او تنها نبود. عموها هم نقشه میکشند تا سرنوشت دخترک را با مرگ گره بزنند. پدر و مادر مبینا مخالف بودند. یک هفته او را پنهان میکنند و طلاقش دخترشان را میخواهند. نمیخواستند به مبینا آسیب برسد.
نقشه قتل
در نهایت روز هفتم شهریور دخترک را به بهانههای واهی از خانه بیرون میکشند. مبینا در یک باغ با روسری خفه شد. حالا شوهرش قتل را به گردن گرفته است اما تحقیقات پلیسی ادامه دارد. احتمال اینکه او به تنهایی این جنایت را مرتکب نشده باشد وجود دارد.
یکی دیگر از اهالی این روستا میگوید: «پدرشوهر مبینا هم قبلا با تهمتهایش باعث طلاق یکی از همسایهها شد. همان همسایه نقش فعالی در گسترش شایعات عجیب علیه مبینا داشت. میخواست انتقام بگیرد. بیشتر شایعات را او درست کرد. میگفت مرد غریبهای را در خانه مبینا دیده است یا ادعا میکرد به شوهرش قرص خواب داده تا پنهانی ارتباط داشته باشد. گویا شوهر مبینا در زمان قتل تنها نبوده اما قتل را گردن گرفته تا بقیه تبرئه شوند.»
قتل عروس سقزی
مبینا تنها عروسی نیست که به دست شوهرش به قتل رسیده است. هشتم خرداد هم گلاله شیخی عروس سقزی قربانی خشم همسرش شد؛ گلاله که قرار بود خیلی زود لباس سپید عروس به تن کند و به خانه بخت برود اما مرگ شد هدیه عروس سقزی. کیومرث نفس را از عروس کردستان گرفت و جسدش را به آتش کشید.
هشت ماهی بود که عقد کرده بودند. مقاومت خانواده شیخی برای این وصلت فایدهای نداشت. کیومرث پاشنه در خانه را کنده بود. از اقوام دور مادر گلاله بود و برای ازدواج مصر. با وجود مخالفتهای پدر و گلاله اما این ازدواج سر گرفت.
پنجم تیر تاریخ جهازبران بود؛ جهیزیهای که حالا چشمان پدر و مادر تاب دیدنش را ندارند. در انبار خانه پدر جا خوش کردهاند و شدهاند یادآور خاطرات سفید و سیاه دوران هشت ماهه نامزدی گلاله. کیومرث با کار همسرش مشکل داشت. همین میشود سرآغاز درگیری گلاله و همسرش. او نمیخواست گلاله سر کار برود. دعوا بالا میگیرد. کیومرث در ماشین با مشت به سر گلاله میزند. او پس از دستگیری در بازجوییها به مأموران گفته بود: «وقتی او را بیحال دیدم، نبضش را گرفتم، اما نبض نداشت. سرش را روی سینهام گذاشتم و مطمئن شدم که او دیگر نفس نمیکشد. بعد در مسیر از پمپ بنزین ۴ لیتر بنزین خریدم و جسدش را به منطقه چاپان خارج از سقز بردم و گلاله را به آتش کشیدم.»
منبع: خبرگزاری برنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۰۳۵۲۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعلام جزئیاتی درباره پنجمین آتشسوزی در شهرک امامزاده ابراهیم شفت
ایسنا/گیلان فرماندار شفت با اشاره به وقوع پنج مورد آتشسوزی در منطقه در سالهای ۱۳۷۵، ۱۳۷۸، ۱۳۹۲، ۱۳۹۶ و ۱۴۰۳ گفت: با وجود شرایط خاص منطقه و داشتن یک ماشین آتشنشانی ۲۵۰۰ لیتری و ایستگاه پمپاژ آب آتشنشانی، شهرک در آتش سوخت.
مهدی نقدی امروز، ۱۴ اردیبهشت ماه در جلسه ستاد پیشگیری، هماهنگی و فرماندهی عملیات پاسخ به بحران استان گیلان که با محوریت حادثه آتش سوزی شهرک امامزاده ابراهیم (ع) شفت برگزار شد، ضمن قدردانی از استاندار و مدیران کل استان جهت حضور در صحنه حادثه در همان ساعات اولیه، اظهار کرد: آتش سوزی ۴۸ ساعت گذشته بسیار متفاوت بود و شدت زیادی داشت؛ تا جایی که نزدیک شدن به صحنه و اطفای حریق غیر ممکن بود.
وی با بیان اینکه پروژه گازرسانی روستای امامزاده ابراهیم در دست اقدام است و به محوطه حرم رسیده، ادامه داد: مردم از کپسول گاز استفاده می کنند که در حادثه آتش سوزی با خطرات ناشی از انفجار مواجه بودیم و کار را برای مردم و آتش نشانان و امدادگران سخت می کرد.
نقدی با بیان اینکه آتش نشانان از شفت و احمدسرگوراب و نصیرمحله و شهرک صنعتی شفت و رشت و فومن برای کمک آمدند، گفت: سازه ها چوبی بود و سرعت آتش را افزایش دادند، البته یک دیوار به طرف حرم امامزاده و یک ساختمان بتنی از گسترش آتش تا رسیدن آتشنشانان جلوگیری کرد، اگر آنها نبودند، بازار کامل میسوخت.
وی با اشاره به مصوبه شورای تامین شهرستان شفت درباره عدم الزام احداث سازههای چوبی، تاکید کرد: چون این روستا به شهرک چوبی معروف است، فقط نمای ساختمانها میتواند طرح چوب باشد.
فرماندار شفت با قدردانی از جمعیت هلال احمر برای اسکان خانوارهای خسارتدیده، بیان کرد: ادارههای آب و برق و بنیاد مسکن و صمت پای کارند. اکنون نیازمند برقراری روشنایی معابر و آواربرداری و کمکهای بلاعوض هستیم.
انتهای پیام