Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری مهر، برنامه رادیوی سوفیا در برنامه این هفته خود به موضوع مراقبتهای حمایتی و تسکینی و نقش آن در اخلاق پزشکی پرداخت. میهمانان این برنامه مامک طهماسبی عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و علی قنبری مطلق عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی بودند.

محمد جواد ادبی، کارشناس مجری برنامه در ابتدای برنامه از طهماسبی پرسید که معنا و مفهوم مراقبت و تسکین از منظر شما چیست؟

وی پاسخ داد: انسان موجودی اجتماعی است و نیاز به مراقبت دارد و این کلمه بسیار کلی است و همه باید از هم در شرایط سخت از هم مراقبت داشته باشیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وقتی در خصوص مراقبت تسکینی صحبت می‌کنیم سخت‌تر می‌شود. از زمانی که مریضی که به بیمارستان با یک بیماری صعب‌العلاج به بیمارستان مراجعه می‌کند تیمی نیازمند حضور و مراقبت بیمار هستند را تیمی در کنار مریض برای مراقبت بسیار اهمیت دارد. برای اینکه در خصوص رنج صحبت می‌کنیم. درد کاملاً مفهومی متفاوت از رنج دارد. کسانی که دارای بیماری سخت هستند علاوه بر درد رنج زیادی می‌برند.

در ادامه قنبری گفت: چیزی که در مراقبت‌های تسکینی و حمایتی مطرح است که در سرطان سیار مورد استفاده قرار می‌گیرد. هم به عنوان بیمار و درمانگر این موضوع را موضوعی طبعی بدانیم اینکه آیا درد و رنج جزئی از بیماری است یا نه سوالی است که باید به آن اول پاسخ دهیم. چیزی که مسلم است این است که درد کشیدن و رنج کشیدن جزئی از زندگی است. علیرغم دیدگاه ای فلسفی و اسلامی که انسان در درد و رنج آفریده شده است این دیدگاه ما را به اینجا می‌کشاند که درد و رنج را به عنوان امر طبیعی تلقی کرده و آن را بپذیریم اما دانش پزشکی به این می‌پردازد که انسان تلاش کند تا زندگی بهتری داشته باشد. تلاش برای بقا از دیر باز مورد اهمیت واقع می‌شده است. و این امر باعث شده تا بیمار برای بیشتر زنده ماندن تلاش کند و پزشک درمانگر هم کاری به کیفیت ندارد بلکه سلامت بیشتر هدف قرار می‌گیرد. آنچه که مهم است عرض زندگی است تا طول زندگی و در دل مراقبت‌های حمایتی و تسکینی به نوعی برنامه‌ریزی شده است که بیمار برای تلاش برای درمان درد و رنج منجر به این شود که عرض زندگی و کیفیت زندگی بهتر داشته باشید بلکه طول عمر هم افزایش پیدا کند. آنچه که برای ما مهم است این دیدگاه درد و رنج جزئی از زندگی است تغییر دهیم. موضوع یا این دیدگاه شاید نادرست را که درد و رنج لزوماً جزئی از بیماری هست را تغییر دهیم چون در خیلی از مواقع می‌تواند این طور نباشد و همچنین این دیدگاه را عوض کنیم که درد کشیدن در بیماران به رنج کشیدن فضیلت نیست اینکه احتمالاً چرا اصلاً آدمی باید درد را تحمل کند، به گذشته‌ها آموخته‌ها و ناخودآگاه ما برمی‌گردد که در ما نهادینه شده که برای ما درد و رنج کشیدن فضیلتی محسوب می‌شود و اگر من از کسی کمک بخواهم که درد و ناراحتی کمتری داشته باشم انگار توهین فردی حساب می‌شود. حتی در مورد این مسأله در مورد به قول معروف شیر کردن یا به اشتراک گذاشتن ناراحتی‌ها و دردها و رنج‌هایمان صادق هستند کمک خواستن از اطرافیان جزئی از زندگی ماست و این اتفاق به نظر من یک فضیلت است نه اینکه آدم خودش را بی‌نیاز از همه چیز بداند بپذیرد که در زندگی به کمک اطرافیان نیاز دارد و اینکه درد و رنج کشیدن فضیلتی محسوب نمی‌شود.

ادبی، استاد عرفان و ادیان دانشگاه ادامه داد کلیدواژه خیلی خوبی استفاده شد به نام وحشت امیدواری این وحشت امیدواری شما چکار می‌کنید برای اینکه امنیتش تأمین شود و اگر ما به بیمار بگویم که این دفعه اگر متاستاز کرد درمان‌های ما شاید جواب ندهد اگر به فرد امید واهی دهیم مشکل دیگری به وجود خواهد آمد؟

طهماسبی گفت: علم پزشکی علم شگفت‌انگیزی به صورت روزانه پیشرفت می‌کند و مدلش این است که از یک نفر به نفر دیگر منتقل می‌شود. طب تسکینی نسبتاً رشته‌ی جدیدی به مراقبت تسکینی که رویکرد فلسفی به مراقبت در جهت بهبود کیفیت زندگی بیمارانی که یک بیماری پیش رونده و تهدیدکننده‌ی حیات دارند از چه طریقی از طریق کنترل علائم جسمی اجتماعی روحی روانی دارند خیلی چیز پیچیده‌ای که معمولاً در دانشکده‌های پزشکی آموزش داده نمی‌شود انسان موجود بسیار کمپلکس و پیچیده‌ای نمی‌خوایمنو جز جز بکنیم اما بخشش فقط جزئی نمود جسمی دارد برای چی هرچقدر هم درد عمیق‌تر و شدیدتر باشد ممکنه منجر به رنج نشود من به عنوان یک متخصص زنان می‌گفتند بزرگترین درد عالم درد زایمان اما هیچ زنی بابت درد زایمان دچار رنج نمی‌شود. چون یک پاداش دارد.

مجری برنامه در اینجا از قنبری پرسید که اگر کسی دچار بی‌معنایی و یک پرسش وجودی از معنای بودن شود چه باید کرد آیا پزشک می‌تواند در روند درمان کمک کند؟ یا اصلاً پزشکان ما حوصله دارند؟

قنبری پاسخ داد: همانطور که آدم‌ها با همدیگر متفاوتند پزشکان نیز با همدیگر متفاوتند خیلی از مسائل در دانشکده طب به ما یاد ندادند در واقع خیلی از روش‌ها در کتاب‌ها و مقالات نیست بلکه در کنار دست کسی بودن و آموختن این طور نیست که نحوه‌ی مواجهه با یک بیمار را بلد باشند و یا آموخته باشند اما می‌شود آموزش داد. مواجهه‌ی بین پزشک و بیمار آن هم در شرایط به قول معروف مرزی یکی از دشوارترین مواجه‌های که آدم‌ها دارند باید تصور کنید که یک پزشک که اگر بخواهد خوب کار کند روزانه باید به صورت متعدد با این شرایط مواجه می‌شود.

طهماسبی، عضو هئیت علمی دانشگاه تهران هم در خصوص این پرسش گفت: رنج همانطور که گفتم ابعاد بسیار پیچیده‌ای دارد چون انسان موجود پیچیده‌ای است ما از بعضی از ابعادش صحبت کردیم من داشتم مریضی که از من سوال کردن دو دختر دانشجو پزشکی تحویل این جامعه دادم آخرش باید این شود؟ من تا حالا چند دفعه رفتم کربلا برگشتم خدا از من انتقام می‌گیرد؟ این سوالات هیچکدام توسط کس دیگری را نیاز ندارد مریض لازمه خودش به این جواب برسد این سوالات مطرح می‌شود چون دغدغه‌های ذهن و و فقط احتیاج دارند که شنیده شوند در این مسیر هیچ کسی نمی‌تواند به کسی بگوید که تو به این علت و مبتلا به سرطان شده‌ای. قرار نیست که من دیدگاه‌های خودم را از زندگی یا از مطالعاتی که کردم به بیمارانم تحمیل کنم. تجربیات است که رنج‌های ما را تشدید و یا تقلیل می‌دهد. بخشی از رنج ما را فرهنگ ما شکل می‌دهد. و بخش دیگر نگاه اجتماعی است که به آن داریم. مثل نگاه جامعه به اعتیاد. معنی این رنج‌ها چطور می‌تواند ترجمه شود اهمیت دارد و این درد به معنای مرگ نیست و درد قابل درمانی است. اینجا که کار تیمی شکل می‌گیرد و جامعه ارتقا پیدا می‌کند.

ادبی سپس بیان کرد ما در این وجه رنجوری آدمی چقدر می‌توانیم راهگشا و معنا بخش باشیم؟

قنبری، رئیس اداره سرطان وزارت بهداشت بیان کرد: همیشه چیزی که در موردشان تخصص من سرطان بهش فکر می‌کنم این است که آن چیزی که بیش از همه باعث شاید در رنج بیماران که ما خیلی از بیمارانی را داریم که اصلاً خوب می‌شود واقعا حداقل پنجاه درصد سرطان‌ها خوب می‌شوند و طولانی زندگی می‌کنند و اما چیزی که شاید بیماری‌های به اصطلاح حالا یا سخت‌درمان یا صعب‌العلاج متمایز می‌کند نامشخص بودن و عدم قطعیت است این امر به این معنی است که شما اگر یک بیماری محدود داشته باشد یک چیزی همیشه ذهن را درگیر می‌کند و آن را به خودش مشغول می‌کند آن هم این است که نکند بیماری من دوباره برگردد به نظر من این مهمترین مشخصه یک بیماری مثل سرطان است. بهانه‌ای پیدا می‌کنیم که بیندیشیم به اینکه من ممکنه که دقایق دیگر یا ثانیه‌های دیگر اتفاقی بیافتد که اصلاً غیرمنتظره بوده و انتظارش را نداشتم. فراموشی امری است که تا کنون به این دیدگاه فلسفی به آن نگاه کنیم که ما قرار بوده فراموش کنیم ما در این دنیا آمدیم که چیزهایی را فراموش کنیم یعنی در واقع این زندگی به قول مولوی غفلت یعنی اگر ما به آن سطح از آگاهی برسیم که این مساله را درک کنیم خیلی از موضوعات برای ما حل می‌شود. یعنی چی من این‌جوری با بیمار صحبت می‌کنم؟ یکی از مثال‌هایی که می‌زنم همسری که سرطان نداشت زودتر از آن کسی که سرطان داشت فوت کرده بنابراین می‌خواهم بگویم که اصلاً در ذات زندگی بپذیریم این عدم قطعیت جزئی زندگی است. بنابراین اگر این را بپذیرد خیلی راحت‌تر با آن کنار خواهد آمد درسته که ما در بیماری‌های سخت درد، فقدان داریم که آزارمان می‌دهد و اینها چیزهایی است که مرتب ذهن ما را به خودش مشغول کرده ولی بزرگترین امر به نظرم همان عدم قطعی بودن است.

کارشناس مجری برنامه سوفیا این سوال را بیان کرد که مجری راهکارهای مثبت مواجهه با بیماری‌های صعب‌العلاج چیست؟

قنبری گفت: چیزی که به نظر من خیلی مهم است در مواجه با بیماری‌های دشوار و سخت خیلی از استرس‌ها و ناراحتی‌های بیماران ما به خاطر احساس فشار اجتماعی و خانوادگی است. هنوز هم شاید اطلاع داشتن به بیماری یک برچسب بد تلقی می‌شود. من دارم دختری که هنوز مادرش نمی‌داند که مبتلا به سرطان است شما تصور کنید که آدم در ناراحتی و رنج و بیماری داشته باشد اما در عین حال هم رنج و ناراحتی هم به آن اضافه شود. قسمت زیادی از این به خاطر همین انگ بیماری که بخشیش به خاطر مسائل مرتبط با شخصیت خانوادگی ماست اصولاً هیچ بیماری نیست که بگوییم خوب شده بنابراین تعریف از خوبی و بدی و درمان پذیری باید آموزش داده شود بخش دیگری از این جنگ بیماری و ناراحتی بیماری مسائل و مشکلات حقوقی قانونی اجتماعی و خانوادگی است چقدر آدم‌هایی که رنج‌هایی را تحمل می‌کنند که می‌شود با آموزش درست کرد و چقدر درمان‌هایی که تحمل می‌کنند که با قانون گذاری و با حمایت‌های اجتماعی می‌شود درست کرد.بنابراین به نظر من مهمترین راهکار این است که ما از بیماری سرطان انگ‌زدایی و حمایت کنیم از بیماران و تابوهایی که وجود دارد را با آموزش‌های چهره به چهره و همگانی بشکنیم. در کنار آن آموزش به کادر درمانی و چگونه صحبت کردن با بیمار را پرسنل درمانی آموزش دهیم. این آموزش‌ها بسیار مهم که ما در مواجه با بیمار و بیماری سخت را به هم یاد دهیم.

طهماسبی هم در پایان اضافه کرد: بپذیریم آدم‌ها با همدیگر متفاوتند هرکسی رنج خاص خودش را دارد و تا از او سوال نشود نمی‌توانیم از نگاه کردن به آن مریض پی ببریم چه رنجی را تحمل می‌کند از نظر گروه پزشکی که من در آن حیطه کار می‌کنم اولین و مهم‌ترین نکته این است که ارتباط خوب با مریض، خانواده شأن داشته باشیم توضیح دادن و آموزش به بیمار و خانواده اهمیت بسیار زیادی دارد تا زمانی که بیمار معنا نکند اتفاقی که برایش وجود دارد تا زمانی که ما توضیح ندهیم مشکلاتی که برایش به وجود آمده کمکی به رنجش نخواهیم کرد. کنترل علائم جسمی از درد جسمی غیرقابل تحمل هم کمک می‌کند همچنین باید راه را برای تاب‌آوری مریض‌ها باز کنیم.

کد خبر 5300762

منبع: مهر

کلیدواژه: برنامه رادیویی سوفیا فلسفه پزشکی اخلاق پزشکی ترجمه تازه های نشر معرفی کتاب کتاب محمد مهدی اسماعیلی ادبیات دفاع مقدس انتشارات سوره مهر رونمایی کتاب موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران دفاع مقدس جنگ تحمیلی نقد کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادبیات داستانی پیچیده ای یک بیماری رنج کشیدن نظر من درد و رنج یک بیمار آدم ها رنج ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۰۶۰۷۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوی

در نظام تجلیات میان جلوه وجودی زن و مرد تفاوت‌های بازتابش وجود دارد. ولی مهم این است که ارزشمندی هر کدام از این بازتابش‌ها در حوزه خاصی پیدا می‌شود و به طور کلی نمی‌توان حکم کرد که کدام یک از این دو بر دیگری برتری دارد. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی از اصلی‌ترین موضوعات زنان در حوزه تحقیقات بنیادین، مقایسه میان ارزش جنسیت زنانه و مردانه است. به این دلیل که برخی از راهبردها در حوزه‌های کاربردی و توسعه‌ای مبتنی بر تبیین مبانی زیرساختی است. بر این اساس لازم است از منظره عرفانی و قرآنی به ارتباط میان جنسیت و رشد معنوی پرداخته شود و مسائل بنیادین جنس برتر یا فروتر بودن زن یا مرد و همچنین چرایی آن مورد تحلیل قرار بگیرد.

خبرگزاری تسنیم طی یادداشتی از مهدیه مستقیمی، استاد دانشگاه، به بررسی آثار جنسیت زنانه بر رشد معنوی و عرفانی پرداخته است.

رابطه جنسیت و معنویت

زمانی که عرفان دینی در استخدام قرآن کریم درآید، طبیعتاً عرفان از توحید قرآنی نشأت می‌گیرد. بر این اساس، نظرات عارفان و مفسران قرآن درباره این موضوع تفاوت زیادی با هم ندارد.

تحلیل جنسیتی در رابطه با ارزشمندی معنوی و جنسیت در نظام تجلیات و مظهریت زنان نشان دادن خاستگاه تفاوت‌های تکوینی زن و مرد در زمینه جسم و روح و روحیات آنها درباره مقایسه ارزشمندی این دو جنس هم مطالبی را ارائه می‌دهد و بررسی سرنخ‌های ظریف در موضوع جنسیتی از منظر عرفان مانند ساحت تناکح اسمائی، ساحت عشق عرفانی و مباحث مربوط به شعور عمومی و سیر حبی عالم وجود و نیز مراتب صدوری کتاب هستی، می‌تواند افق‌های روشن و گسترده‌ای را در تحلیل رابطه جنسیت و معنویت در اختیار جستجوگران قرار دهد. بررسی و تحقیق در میان آیات قرآن ما را به امکان رشد برابر معنوی مردان و زنان می‌رساند.

نقش روحیات زنانه بر میزان گرایش به معنویت

تحلیل رابطه جنسیت زنانه و رشد عرفانی

تعداد زیادی از عارفان این عقیده را دارند که حقیقت ذاتی مردان و زنان یک چیز است و تفاوت‌ها میان آنها به دلیل قالب و مسائلی خارج از حقیقت وجود است. بر اساس این نظر، رشد معنوی زنان و مردان برخاسته از حقیقت وجود آنهاست که همان ذات و ذاتیات آن دو محسوب می‌شود.

با این تعبیر، جنسیت زنانه مانع از رشد دینی و ارتقای فکری و اعتقادی زنان نخواهد شد و زنان در این زمینه همپای مردان می‌توانند افق‌های بلند و روشن معنویت را فتح کنند. چه‌بسا زنانی یافت می‌شوند که از رشد دینی به مراتب بسیار بالاتری از  بسیاری مردان رسیدند به طوری که مردان یا شاگرد چنین زنان معنوی شده‌اند و یا حتی از منظر فکری و استعداد توان نشستن در زمره شاگردان چنین زنانی را هم نداشته‌اند.

رشد معنوی هر انسانی فارغ از جنسیت او به حقیقت وجود انسانی و به روح ناطقه قدسیه او مربوط می‌شود و کثرات خارجیه همگی به منزله تعیناتی به حساب می‌آیند که بیرون از حقیقت روح انسان قرار دارند. باید دانست تعینات نوعی امور مجازی هستند که در سنجش حقایق ورود چندانی ندارند.

مصباح الانس که یکی از کتاب‌های مرجع در زمینه عرفان محسوب می‌شود، در تعریف تعین عنوان می‌کند: جز یک وجود چیزی در عالم خارج وجود ندارد و کثرات تعین یافتن و ظهور یک هستی است که آن را با واژه‌هایی مانند تعین، اتصاف، نسبت یا ظهور تعبیر کرده‌اند. (ابن فناری 1363 ص 45)

این نوع تعبیر را با مثالی می‌توان مشخص کرد که حقیقت آبی که در ظرفی به شکل دایره یا مربع می‌ریزند یکی است و آنچه که موجب می‌شود تفاوت‌هایی به وجود بیاید، قالب ظرفیتی و تعینات صوری و شکل ظاهری ظرف‌های آب است و این ظواهر موجب تغییر فرمول شیمیایی در آب نمی‌شود. در هر حال می‌توان عنوان کرد کثرات تعین یافتن و ظهور یک هستی هستند که آن را با کلماتی مانند تعین، اتصاف، نسبت، مظهر یا ظهور تعبیر کرده‌اند.

تعبیر عینیت حقیقت زن و مرد در بیان عارفان حتی به این نکته اشاره دارد که این نوع نیست که آبی که در ظرف جنسیت مردانه ریخته می‌شود، آبی باشد که مانند باران از آسمان نازل شده ولی آبی که در ظرف جنسیت زنانه ریخته می‌شود آبی است که از اعماق زمین استخراج شده باشد. بلکه حقیقت زن و مرد به مثابه آب بارانی است که در دو ظرف متعین ریخته می‌شود و با تعینات ظرف، شکل خاصی به خود می‌گیرد.

مثال دیگر درباره مفهوم تعین را می‌توان به دریای موج‌داری تعبیر کرد که موج‌ها کلیت، جزئیت و بزرگی و کوچکی دارند و این ویژگی‌ها همان تعینات موج دریا محسوب می‌شود.

سحر دانشور: حوزه زنان رسانه ندارد!

جنسیت زنانه در نظام تجلیات

طبق قاعده تجلیات عرفانی، وجود مرد و زن و تفاوت‌های تکمیلی بین آن دو ریشه در تفاوت تجلیات دارد. تجلیات با یکدیگر متفاوت هستند که در زمان تنزل در مراتب وجود این تفاوت‌ها بر حسب نشأت‌های مختلف متنزل می‌شوند تا در عالم ناسوت این تفاوت‌ها در زن و مرد و همچنین جسم و روحیات آنها ظهور پیدا کند.

از منظره عرفانی جهان‌های بالاتر، حقایقی محسوب می‌شوند که سایه آنها در جهان‌های پایین‌تر منعکس شده است. تشبیه عالم باطن به آفتاب و عالم ظاهر به عکس یا سایه، در ادبیات عرفانی تشبیه بسیار معناداری در نظام تجلیات است. در منظر عرفانی، خداوند نور آسمان‌ها و زمین است: «الله نور السموات و الارض». تجلیات نوریه او تمام هستی را روشن کرده است. پرتو آفتاب از مبداء خورشید فاصله می‌گیرد و پایین می‌آید و طی مراتبی تنزل کرده و به مرور ضعیف می‌شود، بدون اینکه این پرتو از مبداء صدور تا مقصد نزول پاره شده یا خللی در آن ایجاد شود. نور وجود به همین شکل بدون تجافی تنزل پیدا می‌کند. (طباطبایی، 1362، ص 17 و 18)

قابل توجه است که موضوع تجلی در کتاب عارفان به طور مفصل مطرح شده است و جناب ملاصدرا هم در جلد دوم اسفار به آن اشاره کرده است. (ملاصدرا، ج 2، ص 287 و 291)

طبق نظام تجلیات الهی، تمام انواع و نقش و نگارها تجلی یک نور واحد هستند و همه مانند هفت رنگ رنگین‌کمان محسوب می‌شوند که از شکست پرتوهای متفاوت یک نور به وجود آمده‌اند. هفت رنگ هر کدام به جای خود می‌نشیند و از ترکیب این رنگ‌ها، جهانی زیبا و تماشایی ایجاد می‌شود. عارف به یک جلوه قائل است و به نام وجود منبسط، اثراتی که حکیم قائل است از نظر عارف از لوازم وجود منبسط است.

زن و مرد و تقابلی که میان آنها به دلیل جنسی با یکدیگر وجود دارد، از پرتو نورهایی هستند که در نظام تجلیات ایجاد شده است. نور وجود در حوزه تعینات زنانه به رنگی و در حوزه تعینات مردانه به رنگ دیگری بازتابش می‌یابد.

اگر بتوان میان رنگ‌های نور سفید به لحاظ ارزشمندی ذاتی تفاوت قائل شد، شاید بتوان میان بازتابش این نورها هم تفاوت‌هایی قائل شد.

در نظام تجلیات حتماً میان جلوه وجودی زن و مرد تفاوت‌های بازتابش وجود دارد. ولی مهم این است که ارزشمندی هر کدام از این بازتابش‌ها در حوزه خاصی پیدا می‌شود و به طور کلی نمی‌توان حکم کرد که کدام یک از این دو بر دیگری برتری دارد.

ارتباط جنسیت زنانه با جمال الهی

بر اساس مبانی عرفانی در تمام موجودات، تجلی جمال و جلال الهی وجود دارد و غلبه نور جلال بر جمال یا نور جمال بر جلال است که موجب می‌شود برخی آیت لطف و جمال و برخی آیت جلال و عظمت الهی باشند. (سبزواری، 1372، ص 137 و 152)

در چنین فضایی نگرش به موضوع جنسیت افق‌های عرفانی در حل این معما باز می‌کند. انسان پرتو وجود خداوند است و نور الهی در آیینه وجود او به‌طور تام و تمام تابیده است، اما این نور وقتی به آینه تعینات جنسیتی می‌رسد، به نوعی بازتابش دارد. در جنسیت زنانه نور الهی به صورتی ظاهر می‌شود که برآیند مجموعه انعکاس‌ها این نور با مقتضیات صفات جمال سازگاری بیشتری دارد. بازتابش این نور در قالب تعین جنسیت مردانه نیز به گونه‌ای است که برآیند مجموع آن با صفات جلال توافق بیشتری دارد.

محی‌الدین ابن عربی در رساله جلال و جمال این مطلب را به بعضی از عارفان نسبت می‌دهد که: جمال چیزی است که مواجهه و مشاهده آن، انس و انبساط می‌بخشد و جلال امری است که از آن هیبت و شکوه تداعی می‌شود. (ابن عربی، 1361، ص 3)

در احادیث و روایات اسلامی هم به تفاوت ظهور جلال و جمال در آینه وجود زن و مرد اشاره شده است. حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در این باره فرموده‌اند: «عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم.» (امالی شیخ صدوق، مجلس چهارم)

بنابراین شاید بتوان در تحلیل جنسیتی در نظام انوار جمال و جلال، این چنین ارزیابی کرد که: حقیقت زن و مرد یک حقیقت و نور واحد است که بازتابش آن در وجود زن با مرد تفاوت دارد. در عرفان ثابت شده است که هر جا نور جمال هویدایی بیشتری داشته باشد، انوار جلال تحت ساتریت آن محفوظ است. به تعبیر دیگر در باطن هر جمالی، جلال و در باطن هر جلالی، جمالی است.

بنابراین تفاوت حقیقی آیت جمال یا جلال بودن به نوع بازتابش و انعکاس برمی‌گردد و مربوط به ماهیت، هویت و حقیقت نور نیست.

جلوه بیشتر زنان در مظهریت الهی

از نظر بعضی از عرفا، زن و مرد هر دو مظهر خداوند هستند، اما زن از جهاتی در مظهریت الهی تابندگی بیشتری دارد. تبیین عرفانی این مطلب را تحلیل می‌کنیم.

تمام عالم وجود از بالاترین مرحله تا پایین‌ترین مرتبه آن، ارتباط واحدی با هم دارند و تمام ذرات کائنات با یکدیگر مرتبط هستند و با همه کثرت و تفصیل ظاهری موجود میان اشیا در عالم خارج، تمام آنها در باطن عالم یکی هستند و وحدت دارند. (صدرالدین شیرازی، 5 و 359)

هر چند که ذات، بسیط است و همین ذات بسیط تجلی می‌کند. اما هر یک از مجالی یکی از اوصاف و اسمای الهی را نشان می‌دهد، نه اینکه او با یکی از اوصاف و ظهور کند. چراکه متجلی با تمام نام‌ها و اسماء ظهور کرده است، اما گیرنده تجلی یکی از اوصاف را بر حسب عین ثابت خود نشان می‌دهد.

تفاوت‌های تکوینی زن و مرد در یک نگاه توحیدی ناشی از یک مبداء واحد و به منظور وصول به یک غایت واحد و در یک سیستم به هم مرتبط واحد متحقق می‌شوند و راز این تفاوت‌ها در قوس صعود این است که زن و مرد بتوانند مکمل وجود یکدیگر بوده و در مدار تکامل انسانی به سوی خدای یکتا بازگردند.

از این دیدگاه انسان‌ها مظهر خدای واحد هستند و ارتقای معنوی در نظام مظهریت بر این اساس است که کدام یک از انسان‌ها بهتر می‌تواند آینه الهی باشد. موضوع این است که سخن از مظهریت هم در قوس نزول مطرح می‌شود و هم در قوس صعود.

همان طور که آفتاب از یک مبداء نور تجلی و ظهور کرده است، جهان هستی هم به مثابه آفتاب از یک مبداء هستی تجلی و ظهور پیدا کرده است. (شیرازی 1360 ص 47)

در این نوع جهان‌بینی و نگرش عارفانه، هر نوری که بتواند با زبان تکوین خود از مبداء نور بیشتر حکایت کند، ارزشمندی ذاتی بیشتری دارد و معنویت بیشتری کسب خواهد کرد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • چهار دلیل برای فرار از خرید پوکو X5 پرو
  • (تصاویر) این زن زندگی خود را وقف گربه‌ها کرد
  • معمای کیفیت سکه های حراجی بانک مرکزی
  • سلین دیون در مورد بیماری عصبی نادر خود می‌گوید / از لحاظ اخلاقی زندگی کردن روز به روز سخت‌تر می‌شود!
  • تقسیم عشق در زندگی زوج مبتلا به «ای‌ال‌اس»/بیماری جزیی از زندگیست
  • بهترین گوشی زیر ۱۰ میلیون؛ جنگ ردمی نوت 13 و A25
  • تفاوت های آیفون 13 و 13 پرو در چیست ؟
  • بیماران«ای‌ال‌اس» با امانت دادن تجهیزات به یکدیگر زنده‌اند
  • زخم‌های دیابت، کشنده‌تر از سرطان
  • آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوی