سرقت ۶۰ دقیقه بعد از آزادی
تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۱۴۷۲۳۹
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، چند روز قبل مأموران گشت کلانتری در شمال تهران به پسر موتورسواری مشکوک شدند. با زیرنظر گرفتن پسر جوان، لحظاتی بعد او را در حالی که قصد سرقت گوشی تلفن همراه زن جوانی را داشت، دستگیر کردند.
سارق ابتدا منکر سرقت بود اما در بازرسی بدنی از وی 4 گوشی تلفن همراه پیدا شد که همگی سرقتی بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جمشید برای تحقیقات به دادسرای ویژه سرقت انتقال داده شد.
به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، متهم در اختیار کارآگاهان پلیس قرار گرفت و تحقیقات برای شناسایی سایر جرایم احتمالی او ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
سرقت یک ساعت بعد از آزادی چرا؟
بهخاطر شرطبندی. با هم سلولیام شرطبندی کرده بودم و نمیتوانستم در این شرط ببازم. «شاهین خطر» همسلولیام مثل من به اتهام سرقت گوشی تلفن همراه دستگیر شده بود اما به گفته خودش 15 سالی بود که این کار را انجام میداد. به قول خودش دستش چسب داشت و در چشم برهمزدنی گوشی را سرقت میکرد. همان روزی که من آزاد شدم او هم آزاد شد. شاهین خیلی ادعا میکرد که سرعتش در گوشی قاپی بالاست و قرار گذاشتیم که در یک روز 100 گوشی سرقت کنیم. مدل گوشی و قیمتش هم مهم نبود، فقط گوشی تلفن همراه باشد.
یعنی برای روکمکنی سرقت کردی؟
خب به غیر از پولی که در این میان گذاشته بودیم و قرار بود برنده 200 میلیون تومان بگیرد همین که در کریخوانی او میباخت و جلوی دیگران مشخص میشد که من حرفهایتر از او هستم، برایم کافی بود.
چند گوشی سرقت کردی که دستگیر شدی؟
هنگام سرقت پنجمین گوشی به دام افتادم و موفق نشدم شرط را برنده شوم.
سابقه داری؟
این دفعه ششمین باری است که بازداشت شدم.
دفعات قبلی به چه جرمی بازداشت شدی؟
من فقط در خط سرقت گوشی تلفن همراه هستم. دفعات قبلی هم سرقت گوشی بود. اما هر بار پس از مدتی که از حبسم گذشته بود کمی رد مال میدادم و به بهانه اینکه مابقی رد مالها را هم بدهم از زندان آزاد میشدم و دوباره سرقتها را انجام میداد.
این همه زندان برایت درس عبرت نبود؟
به غیر از این دفعه، بقیه سرقتها از روی اجبار بود.
چه اجباری داشتی که سرقت کردی؟
کار و کاسبی درست و حسابی نداشتم و به پیشنهاد بچهمحلهایم به فکر سرقت افتادم. اما وقتی افتادم زندان، من ماندم و کلی رد مال به همین دلیل مجبور میشدم که سرقت کنم و با پولهای سرقتی، رد مال بدهم.
پربیننده ترین مقتول پیش از مرگ قاتلش را لو داد افشای راز بزرگ با نزاع مرگبار در پارک کلاهبرداری با وعده اقامت در ترکیه خودکشی زن راز مرگ شوهر را فاش کردمنبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: سرقت متهم گوشی تلفن همراه سرقت گوشی رد مال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۱۴۷۲۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قتل زن مورد علاقه جلوی چشمان مردم در شمال تهران
به گزارش تابناک، 26 فروردین امسال، صدای درگیری و فریادهای زن و مردی جوان در یکی از خیابانهای شمال تهران توجه رهگذران را به خود جلب کرد. رهگذران که شاهد درگیری بودند، ناگهان با صحنه تلخ و عجیبی مواجه شدند.
مرد جوان گوشی تلفن همراهی در دست داشت و زن جوان با اصرار از او میخواست گوشیاش را پس بدهد اما در یک لحظه مرد عصبانی دست به جیب شد و با بیرون آوردن یک چاقو ضربات متعددی به زن جوان زد و پا به فرار گذاشت.شاهدان بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتند و زن جوان به بیمارستان منتقل شد اما 19 ضربه چاقو او را به کام مرگ کشاند. گزارش قتل زن جوان به بازپرس سالار صنعتگر اعلام شد و تیم جنایی تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری عامل جنایت آغاز کردند.
هویتی برای قاتل
با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل، مشخص شد محل سکونت زن جوان چند خیابان پایینتر از محل قتل بوده است. یکی از شاهدان در تحقیقات گفت: زن جوان اصرار داشت که گوشی تلفن همراهش را از قاتل بگیرد اما او ممانعت میکرد و میخواست محتویات داخل گوشی را ببیند. به همین دلیل مقتول به دنبال مرد جوان میدوید و فریاد میکشید.
خیلی زود محل زندگی مقتول و خانوادهاش شناسایی شد و در تحقیقات از آنها مشخص شد مقتول مدتی قبل از همسرش جدا شده و با فرزندش زندگی میکرده است. مدتی قبل او با مردی به نام پژمان آشنا شد.
اما بعد از چند ماه زن جوان تصمیم به جدایی گرفت اما مرد جوان موافق جدایی نبود. با این اطلاعات احتمال ارتکاب قتل از سوی پژمان قوت گرفت و کارآگاهان با دریافت عکس وی و نشان دادن به شاهدان ماجرا مطمئن شدند که قتل از سوی او رخ داده است.
همچنین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل درگیری تصاویر ضارب را بدست آوردند که با تطبیق عکسی که از پژمان در دست داشتند، تأیید میکرد که او قاتل فراری است.
دستگیری در شمال
با شناسایی هویت قاتل، تیم تحقیق راهی محل زندگی او شدند، اما مرد جوان آنجا را ترک و فرار کرده بود. تحقیقات برای شناسایی متهم ادامه داشت تا اینکه رد او در یکی از شهرهای شمالی کشور بدست آمد. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، پس از هماهنگیهای قضایی، راهی محل مخفیگاه متهم شده و او را بازداشت کردند.
متهم پس از انتقال به پایتخت، به قتل ناخواسته زن جوان اعتراف کرد. پژمان، برای تکمیل تحقیقات به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت به اداره آگاهی منتقل شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
نمیدانستم مرتکب قتل شدهام
مرد جوان که به اتهام قتل بازداشت شده، مدعی است پس از ضربه زدن به زن جوان و هنگام فرار از اینکه زن مورد علاقهاش به قتل رسیده بود، اطلاع نداشته و بعد از دستگیری متوجه شده است.
با مقتول چطور آشنا شدی؟
5 ماه قبل در یکی از خیابانهای شمال تهران با او آشنا شدم. رابطهمان اوایل در حد تلفن و پیامک بود، اما کم کم قرار ملاقاتها شروع شد و مدام همدیگر را میدیدیم. به خودم که آمدم متوجه شدم او را خیلی دوست دارم و او همان زنی است که سالها دنبالش بودم.
با این همه علاقه چرا او را به قتل رساندی؟
قصدم کشتن نبود. اصلاً نمیدانستم که او را کشتهام. وقتی او را زدم و فرار کردم نگران حالش بودم اما جرأت نمیکردم تماس بگیرم.
میدانستم پلیس در تعقیبم است و میترسیدم که لو بروم از طرفی هراس این را داشتم که بشنوم او کشته شده است.
چرا تلفنش را گرفته بودی؟
شک کرده بودم. رابطه ما خیلی خوب بود اما از یک هفته قبل از قتل همه چیز تغییر کرد. رفتارش سرد شده بود و تلفنهایم را پاسخ نمیداد. از هر 10 پیام یک پیام را جواب میداد. پیگیر رفتارش شدم و او گفت که دیگر نمیخواهد با من ادامه دهد و خواست که با او تماس نگیرم.
چرا؟
خودم هم نمیدانم، رابطهمان خوب بود و حتی قرار بود با هم ازدواج کنیم. اما یک دفعه تغییر کرد، احساس میکردم شخص دیگری وارد زندگیاش شده است و باید به این موضوع پی میبردم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
به مقابل خانهاش رفتم و از او خواستم گوشی تلفن همراهش را بدهد تا آن را بررسی کنم. تصور میکردم اگر پای شخص سومی در این میان باشد، بیشک پیامها یا تماسهایش را در گوشی میبینم. اما او نمیخواست تلفنش را ببینم و زمانی که گوشی او را به زور گرفتم، تا چند خیابان آن طرفتر دنبالم آمد.
چرا چاقو داشتی؟
چاقو را بردم تا او را بترسانم و بتوانم گوشی تلفن همراهش را بگیرم و با بدست آمدن رمز گوشی، وارد آن شوم و بفهمم که آیا به من خیانت کرده است یا خیر.
چند ضربه به او زدی؟
نمی دانم، خیلی عصبانی بودم. پلیس میگوید که 19 ضربه زدهام. آن زمان چون حالم را نمیفهمیدم، به یاد ندارم چند ضربه زدهام.
منبع: حادثه 24