خاطراتی از مادران چشم انتظار شهدا/ پایان فراق ۲۷ ساله با یک خواب
تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۱۹۴۰۶۹
خبرگزاری فارس یاسوج، نسیم راوند_ هشت سال دفاع مقدس سرشار از رشادت، دلاوری و از جان گذشتگی رزمندگانی است که با خدا معامله کردند و برای دفاع از کشور و انقلاب راهی میدانهای جنگ حق علیه باطل شدند.
۴۱ سال از روزهای دفاع از کشور و انقلاب میگذرد و هنوز هستند خانوادههایی که چشم انتظار خبری از فرزند شهیدشان هستند، سردار شهید جانمحمد کریمی یکی از آن رزمندگان است که پیکر مطهرش پس از ۲۷ سال به وطن بازگشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این روزها مستند شهید کریمی در کنگره شهدا در حال ساخت است، به همین خاطر با مادر شهید کریمی همسخن شدیم تا به مناسبت هفته دفاع مقدس سری به سالهای گذشته و خوابی که به ۲۷ سال چشم انتظاریش پایان داد بزنیم.
مادر شهید کریمی؛ چند روزی از مرداد سال ۹۴ میگذشت داشتم تلویزیون نگاه میکردم که اعلام کردند پیکر مطهر ۷۰ شهید به کشور بازگشته که چند نفر از شهدا در جزیره مجنون تفحص شدند و بقیه از عملیات فاو و کربلای ۴ هستند بهم ریختم، جانمحمد پسرم هم در جزیره مجنون به شهادت رسیده بود گفتم یا ابوالفضل علامتی از فرزند شهیدم به من بده.
چند روز بعد یعنی ۱۱ مرداد بود که احساس کردم خواب امانم نمیدهد طوری که نمیتوانستم بلند شوم با خودم گفتم قدری بخوابم و بعد بلند شوم و نماز بخوانم.
خوابم برد. یک نفر که نه قد بلند و نه قد کوتاه بود به خوابم آمد و ابراهیم پسرم را صدا زد ابراهیم از خانهاش بیرون آمد و جوابش را داد. آن فرد گفت ۵ آمبولانس از طرف سوق میآیند آمبولانس اولی که دو خط سبز در دو پهلویش دارد متعلق به شهید کریمی است اگر تابوتش را باز کنید لباسهایش کنارش گذاشته شده است.بروید شهید را به خانه بیاورید و اجازه ندهید جای دیگری دفن شود.
از خواب پریدم و تا جان داشتم فریاد زدم نمیدانم بعد از هوش رفتم یا دوباره خوابم برد که دوباره بیدار شدم گوشیم را برداشتم و به ابراهیم زنگ زدم و گفتم سریع خودت را به من برسان.
ابراهیم که آمد خواب را برایش تعریف کردم و گفتم بیا با هم برویم تهران، تازه پیکر شهدا را آوردهاند و این خواب بیعلت نیست. او هم دستم را گرفت و گفت مادر برویم خانه خودم، آنجا به آقای نوروزی( از همرزمان شهید) زنگ بزنیم. در کتابی که مربوط به شهید کریمی است روایت شده که دشمن بعد از اینکه جانمحمد را به شهادت رساند پیکرش را قطعه قطعه و با بنزین میسوزانند. به آقای نوروزی که زنگ زدم گفت مادر عصبی شدی نمازت را بخوان و شکرت را بکن در جوابش گفتم نماز خواندن و شکر کردن جای خود دارد من خواب بچهام را دیدهام.
گفت الان زنگ میزنم به آقای نصیرزاده رئیس سابق کنگره شهدای کهگیلویه و بویراحمد و خبرت میکنم.نیم ساعتی گذشت که به من زنگ زدند و گفتند بیایید دهدشت آزمایش خون بدهید تا سریع برای تهران ارسال کنیم.
پزشک از ما آزمایش خون گرفت و به تهران ارسال کردند چند روز بعد یک روحانی و پاسداری آمدند خواب را برایشان تعریف کردم گفتند انشاءالله نتیجه میگیرید.
فردای آن روز حوالی عصر بود که به ابراهیم زنگ زدند و گفتند مادر و خواهرانت را جمع کنید که با شما کار داریم خانه یکی از بچههایم بهبهان و دیگری هندیجان بود اما دو دخترم در لنده بودند همه جمع شدیم آقای نصیرزاده به همراه حدود ۲۰ پاسدار به خانه آمدند آقای نصیرزاده گفت مادر خوابت را تعریف کن گفتم قبلا که برایت تعریف کردهام گفت من خوابت را میدانم اما این برادران پاسدار نمیدانند، برایشان تعریف کردم.حرفهایم که تمام شد گفتند مادر اول به تو تسلیت و بعد تبریک میگوییم از خوابی که دیدی پسرت پیدا شد.آن لحظه برایم غیرقابل وصف است دخترانم آرام و قرار نداشتند و ابراهیم از شدت خوشحالی اشک میریخت و به سرش میزد.
خدا را شکر کردم که چشم انتظاریم به پایان رسید.۲۷ سالی که نه شب داشتم و نه روز، کارم فقط گریه کردن و اشک ریختن بود. چند روز بعد پیکر شهید را به کنگره شهدا آوردند آنجا بعد از ۲۷ سال پیکرش را روی دست و در آغوش کشیدم.
او را که در آغوش کشیدم استخوانش در دستم شکست و صدای شکستن را حس کردم قلبم شکست. جانمحمد پسرم تکاور بود و از سال ۶۲ که وارد سپاه شد تا روزی که شهید شد فرمانده و خطشکن بود. در جنگ با کوملهها اسیر و زخمی شد و حالا از آن فرزند رشید و فرمانده دلاور چند استخوان برای یک مادر چشم انتظار مانده بود.
در یاسوج مراسم باشکوهی برای جانمحمد گرفتند و طی سخنانی خطاب به پدران و مادران شهدا گفتم غم و غصه نخورید که فرزندتان شهید شده آنها را در راه خدا و امام حسین دادیم. آیا شهادت در راه خدا بهتر از این نیست که بچههایمان در تصادف یا از بیماری فوت میکردند. خدا را شاکرم که فرزندم در راه خدا و ائمه اطهار به شهادت رسید.
مادر شهید این را هم میگوید که پسرش با اینکه تازه ازدواج کرده بود اما به جنگ رفت و بعد از دو سه ماه غروب از جنگ به خانه میآمد و صبح زود لباس میپوشید که دوباره راهی جنگ شود. به او میگفتم جانمحمد مادر دیشب آمدی استراحت کن، میگفت مادر من بیایم خانه بنشینم تا دوستان و رفیقانم در جنگ کشته شوند و من استراحت کنم.میگفتم مادر این دو سه ماهی که به خانه نمیآیی من چشم انتظارت هستم زنت چشم انتظارت است چند روزی پیش ما بمان بعد برو میگفت نمیتوانم بمانم.
یک روز به من گفت مادر یادت باشد این جنگ به پایان نمیرسد تا من به شهادت برسم بعد از اینکه من شهید شدم جنگ هم تمام میشود دقیق همانطور هم شد که گفت.پس از عملیات پد خندق و شهادت جانمحمد بود که امام قطعنامه را پذیرفتند.
انتهای پیام/۸۲۰۲۴/
منبع: فارس
کلیدواژه: خبرگزاری فارس یاسوج هفته دفاع مقدس شهید کریمی گفت مادر چند روز ۲۷ سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۱۹۴۰۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتظار ۱۰ ساله مردم ۳۰ روستا برای تکمیل پل سوخته سرا پایان رسید
به گزارش خبرنگار مهر، حسن جهانیان عصر سه شنبه در حاشیه بازدید از پل سوخته سرا اظهار کرد: با تلاش های شبانه روزی و مدیریت جهادی این مجموعه، عملیات احداث پل سوخته کلاسالیان سال راکد بود و حدود ۲ سال قبل پروژه نیمه کاره از مجموعه اداره کل راه و شهرسازی منفک وجهت اتمام نهایی به این اداره کل واگذارشده بود در حال انجام و بزودی مورد بهره برداری قرار می گیرد.
وی با بیان اینکه اتمام این پروژه تاثیر خوبی در کاهش بار ترافیکی ۳۰ روستای همجواردهستان بالا تجن شهرستان قائمشهر و همچنین شریان سوادکوه شمالی خواهد داشت گفت: با افتتاح این پروژه تردد بیش از ۴۰ هزار جمعیت ۳۰ روستای مذکور به آسانی فراهم خواهد آمد.
جهانیان با اشاره به اینکه توسعه و رفع محرومیت از چهره روستاها از اولویت های دولت مردمی است، گفت: روستاییان بیش از دیگران به خدمت رسانی و دریافت امکانات و خدمات برای تأمین نیازهای اساسی خود و رهایی از محرومیت نیاز دارند، به همین دلیل محور برنامههای خدمترسانی، توسعه و مقابله با محرومیت باید متوجه نواحی روستایی می باشد.
مدیر کل راهداری و حمل و نقل جاده ای استان افزود: فعال کردن اقتصاد روستا یکی از اولویت های اساسی دولت سیزدهم است و باید با برنامه ریزی اصولی روند مهاجرت معکوس جوانان روستا فراهم شود.
وی در ادامه گفت: طی یک سال گذشته ده ها پروژه نیمه تمام که سالیان سال راکد مانده بود ازجمله پل اروست شهرستان ساری، امیر ده وگردرودبار شهرستان بابل، بلیران و چنگ میان شهرستان آمل، کردخیل شهرستان جویبار و تیل پرده سر شهرستان تنکابن با همت راهداران به سرانجام رسید و عاقبت به خیر شد.
کد خبر 6093477