خواستگاری قاتل کلاهبردار اعدامی از دختر تهرانی!
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۲۶۶۳۹۴
خواستگار دختر ۲۰ ساله که مدعی بود مهندس مقیم استرالیا است در حقیقت یک محکوم به قصاص بود که قصد داشت با فریب دختر جوان چهار میلیارد تومان کلاهبرداری کند تا رضایت خانواده مقتول را بگیرد.
به گزارش ایمنا، مدتی قبل دختر ۲۰ سالهای به نام آرزو راهی اداره پلیس شد تا از جوانی که به اتهام قتل به قصاص محکوم شده و در زندان بود بهخاطر تهدیدهایش شکایت کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او در تشریح این ماجرا گفت: چند وقت قبل از طریق اینستاگرام با پسری آشنا شدم. خودش را آرین معرفی میکرد و میگفت که مهندس است و در استرالیا زندگی میکند.
گاهی از طریق فضای مجازی به من زنگ میزد و طوری وانمود میکرد که سرش خیلی شلوغ است. میگفت کارخانه دار است و باید به کارهایش رسیدگی کند. او وعده داد که بهزودی به ایران برمیگردد و به همراه خانوادهاش که در یکی از استانهای جنوبی کشور زندگی میکنند به خواستگاریام میآید. اما همه اینها دروغ بود.
مدتی که گذشت متوجه رفتارهای مشکوکش شدم. میدانستم که حقایقی را از من پنهان میکند. تا اینکه پی به راز او بردم. خواستگار قلابی من نه تنها مهندس و مقیم استرالیا نبود بلکه یک قاتل محکوم به قصاص بود که در یکی از زندانها در حبس بود. وقتی فهمید که پی به رازش بردهام گفت که چند سال قبل زمانی که سرکرده یک باند سرقت بوده در جریان سرقت از یک طلافروشی در اطراف تهران، یکی از افرادی را که در مغازه کار میکرد با شلیک گلوله به قتل رسانده بود.
او مدتی فراری بود اما سرانجام دستگیر و در دادگاه به قصاص محکوم شده بود. حکمش در دیوان عالی کشور هم تأیید شده بود. او برایم شرح داد که تا پای چوبه دار هم رفته اما در لحظههای آخر زمانی که طناب دار به گردنش بوده توانسته از اولیای دم مهلت بگیرد و به زندان برگردد. در نهایت اولیای دم راضی شده بودند به شرط دریافت ۴ میلیارد تومان از قصاص بگذرند او با من دوست شده بود تا برای گرفتن رضایت به او کمک کنم.
اجیر کردن آدمکشدختر جوان در ادامه شکایت خود گفت: وقتی مرد قاتل حقایق را بازگو کرد بهشدت وحشت کردم. او را در فضای مجازی بلاک کردم تا برایم مزاحمت ایجاد نکند. اما او دست بردار نبود. پیامی فرستاد و تهدید کرد که اگر ارتباطم را با او قطع کنم جانم را میگیرد. میگفت بیرون از زندان، افرادی دارد که اگر از آنها بخواهد مرا با ماشین زیر میگیرند و مرگم را تصادف جلوه میدهند. تهدید کرد که یکبار دست به آدمکشی زده و برایش خیلی راحت است تا مرا هم به قتل برساند.
آرزو ادامه داد: چند روز بعد از این تهدیدها متوجه شدم فردی مرا زیر نظر دارد و تعقیبم میکند. او همان آدمکش اجیر شده بود که قصد داشت با ماشین مرا زیر بگیرد اما من هوشیار بودم و متوجه شدم.
هدفش ترساندن و زهر چشم گرفتن بود و میخواست به من نشان بدهد که اگر با او همکاری نکنم به راحتی جانم را میگیرد. همه این تهدیدها برای این بود که من یا پول دیه خواستگار قلابیام را تهیه کنم و یا نزد اولیای دم بروم و از آنها بخواهم که مبلغ دیه را کم کنند.
وی گفت: وضع مالی خانوادهام خوب است، اما جرأت نمیکردم به پدرم چیزی بگویم. من حتی نزد اولیای دم هم رفتم اما آنها حاضر نشدند مرا ملاقات کنند. این در حالی بود که تهدیدهای مرد زندانی ادامه داشت و دیگر نتوانستم این وضعیت را تحمل کنم و تصمیم گرفتم با همه این تهدیدها از او شکایت کنم.
انکار تهدیدبا شکایت دختر جوان، پروندهای در دادسرای جنایی تهران تشکیل شد و با شناسایی جوان محکوم به قصاص گوشی وی که قاچاقی در زندان از آن استفاده میکرد توقیف شد.
مرد اعدامی در بازجوییها منکر تهدید دختر جوان و اجیر کردن آدمکش شد. این در حالی بود که در بررسی تلفن همراه وی، پیامهای تهدیدآمیز او بهدست آمد. با کشف این پیامها جوان محکوم به قصاص ادعا کرد: پس از آشنایی با آرزو در فضای مجازی به او حقیقت را گفتم و توضیح دادم که تنها شرط آزادی من گرفتن رضایت خانواده مقتول است.
او اما به حدی عاشقم بود که میگفت همه مشکلات را حل میکند. حتی میخواست پیش از آزادی به زندان بیاید و با من ازدواج کند و میگفت قرار ازدواج در زندان بگذاریم اما من قبول نکردم و گفتم پس از آزادی از زندان، به خواستگاریاش میروم.
وی ادامه داد: او بهخاطر عشق و علاقهای که به من داشت، خودش بهدنبال پروندهام افتاده و میخواست هر طور شده مبلغ دیه را تهیه کند. حتی میگفت با چند خیر صحبت کرده و از پدرش خواسته تا کمک کنند و من بهزودی آزاد شوم. من نه آدمکش اجیر و نه آرزو را تهدید کردم. هر کاری او انجام داده بهخاطر عشق و علاقه بوده است و حالا نمیدانم چرا تصمیم گرفته از من شکایت کند.
با وجود انکار مرد محکوم به قصاص، پروندهای در این خصوص تشکیل شده و تحقیقات همچنان ادامه دارد.
منبع: رکنا
کد خبر 526025منبع: ایمنا
کلیدواژه: دادسرای جنایی تهران کلاهبرداری در فضای مجازی محکوم به قصاص شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق محکوم به قصاص اولیای دم دختر جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۶۶۳۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عامل جنایت گاندی نمیدانست قاتل است | گفت و گو با متهم
همشهری آنلاین - حوادث: ظهر بیست و ششم فروردین ماه، اهالی کوچهای در خیابان گاندی صدای مشاجره زن و مردی جوانی را از داخل کوچه شنیدند. در جریان این درگیری، مرد جوان دیوانه وار با چاقو، به زن جوان ضربه زد و سپس از آنجا گریخت. شاهدان این صحنه هولناک با اورژانس و پلیس تماس گرفتند اما زمانی که آمبولانس رسید، زن جوان به دلیل شدت جراحات جانش را از دست داده بود. در این شرایط گزارش این حادثه به قاضی سالار صنعتگر، بازپرس جنایی تهران اعلام شد و او به همراه تیم بررسی صحنه جرم راهی محل جنایت شدند.
بررسیهای اولیه از این حکایت داشت که مقتول، زنی37 ساله بود که با 20 ضربه چاقو به قتل رسیده بود. بررسیها نشان میداد که قاتل فردی آشنا بود و این دو ظاهرا قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند اما به درستی مشخص نبود که علت درگیری آنها در خیابان چه بوده است.
دستگیری در کلبه جنگلیکارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران، جست و جو برای دستگیری عامل جنایت را آغاز کردند. آنها در گام نخست به تحقیق از خانواده مقتول پرداختند و به این ترتیب هویت قاتل شناسایی شد. خانواده مقتول میگفتند که وی از چند ماه قبل با جوانی به نام یاسر در ارتباط بوده و آنها قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند اما چند وقتی می شد که با هم دچار اختلاف شده بودند.
در این شرایط بود که ماموران راهی محل زندگی یاسر در پایتخت شدند اما او ساعتی پس از جنایت، وسایلش را جمع کرده و با یک چمدان از خانه گریخته بود. با این حال جست و جو برای یافتن مخفیگاه وی آغاز شد تا اینکه چند روز قبل مخفیگاه او در یکی از روستاهای استان گلستان به دست آمد. متهم در یک کلبه روستایی مخفی شده بود که ماموران با هماهنگی قضایی راهی آنجا شدند و وی را دستگیر کردند.
متهم جوان پس از انتقال به پایتخت، به قتل زن جوان اعتراف کرد و برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت.
نمی دانستم قاتلممرد جوان در تمام این چند روز خودش را در روستای جنگلی حبس کرده بود و از ترسش جرات نمی کرد به داخل شهر برود یا وارد فضای مجازی شود. هرچند به گفته خودش هرگز تصور نمی کرد که زن مورد علاقه اش را به قتل رسانده و تبدیل به قاتل شده است. گفت و گو با یاسر را می خوانید.
انگیزه ات از قتل زن موردعلاقه ات چه بود؟
من نمی خواستم شهرزاد را بکشم و ناخواسته تبدیل به قاتل شدم. خدا می داند که چقدر ناراحتم و هر شب خودم را سرزنش می کنم که ای کاش آن روز چاقو همراهم نبود. در یک لحظه عصبانی شدم و ناخواسته تبدیل شدم به قاتل.
با شهرزاد چطور آشنا شدی؟
5 ماه قبل در یک کافه او را دیدم و در همان نگاه اول عاشقش شدم. رفته رفته رابطه ما عمیق تر شد تا جایی که به او پیشنهاد ازدواج دادم. چون شهرزاد همان زنی بود که من همیشه در رویاهایم تصورش می کردم.
اما در نهایت جانش را گرفتی؟
متهم اشک می ریزد و ادامه می دهد: پشیمانم،خیلی هم پشیمانم. اشتباه کردم، ای کاش خدا به ما فرصت بازگشت به عقب و اصلاح اشتباهات بزرگمان را می داد.
برگردیم به روز حادثه ، چه شد که جان شهرزاد را گرفتی؟
شهرزاد این اواخر رفتارش با من سرد شده بود. دیگر تماس هایم را پاسخ نمی داد. جواب پیامک هایم را یک خط در میان می داد. می دانستم که دیگر نمی خواهد با من باشد. تا اینکه یک روز آب پاکی را روی دستم ریخت و گفت قصد دارد به این رابطه پایان بدهم. احتمال دادم پای شخص دیگری در میان است چون قرار بود با هم ازدواج کنیم اما به یکباره اخلاق و رفتارهایش تغییر کرده بود. روز حادثه با او قرار گذاشتم و می خواستم هر طور شده موبایلش را بگیرم تا آن را بررسی کنم. اما شهرزاد مقاومت می کرد. در نهایت موبایلش را گرفتم و شهرزاد به دنبالم امد تا آن را پس بگیرد. چاقو را برده بودم او را بترسانم و بتوانم با تهدید رمز گوشی را بگیرم.قصدم این بود که فقط بفهمم که آیا شهرزاد به من خیانت می کند یا نه؟ اما او می خواست گوشی را بگیرد و نمی دانم چه شد که از شدت عصبانیت چند ضربه به او زدم. اما تا روزی که دستگیر شدم نمی دانستم شهرزاد فوت شده است.
پس چرا فرار کردی؟
ترسیده بودم. یک درصد احتمال می دادم که او زنده نماند و من قاتل شده بودم. به همین دلیل فرار کردم و در این چند روز سعی کردم بیرون از خانه آفتابی نشوم. حتی گوشی موبایل ها را هم خاموش کرده بودم. با این وجود مخفیگاهم توسط پلیس لو رفت و بعد از دستگیری آنچه که می ترسیدم سرم آمد؛شهرزاد جان باخته و من تبدیل به قاتل شده بودم.
کد خبر 848122 برچسبها تهران قتل - قاتل حوادث ایران