جانبازی که به عشق محمدرضا شجریان مجسمهساز شد
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۳۹۶۲۵
محمدرضا شجریان یکی از پرآوازه ترین هنرمندان ایران که شهرتی جهانی داشت در سال ۱۳۹۹ فوت کرد و پس از درگذشتش هنرمندان زیادی برای ادای احترام به او انواع تولیدات هنری را عرضه کردند اما اثر یکی بیش از دیگران در فضای مجازی و واقعی چرخید، قدر دیده شد و به تایید خاص و عام رسید؛ تندیسی که امیر باقری از چهره محمدرضا شجریان ساخته بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از جانبازی تا تحصیل در دانشگاه تهران
امیر باقری در یکی از روستاهای اقلید فارس در سال ۱۳۴۵ شمسی متولد شده است. وقتی هنوز خیلی کوچک بود در دوران جنگ ایران و عراق به جبهه رفت و با جراحتی که به عنوان یادگاری از جنگ با خود آورده و او را مزین به لقب جانبازی کرده زندگی میکند. هرچند فروتنی میکند و میگوید: «خارم ولی ز من گلاب میتوان گرفت/ از بس که بوی همدمی گل گرفتهام. بین جانبازان اصلی و واقعی کشور من هم بر خوردهام وگرنه در این ساحت من عددی نیستم.»
پس از بازگشت از جنگ، در رشته طراحی صنعتی در دانشگاه تهران قبول شد و ادامه تحصیل داد. همزمان به عنوان معلم به تدریس در دبیرستانهای تهران مشغول شد و اکنون بازنشسته آموزش و پرورش است.
علاقمندی به شجریان
«بچه که بودم وقتی از مدرسه به خانه برمیگشتم پدرم از رادیو به آوازهایی گوش میداد که فردی با تخلص «سیاوش بیدکانی» میخواند. {در سالهای اولیه فعالیت استاد شجریان، به دلیل مخالفت پدرشان با آواز خواندن، ایشان با تخلص سیاوش بیدگانی فعالیت میکرد}. طبعا ما هم به این صدا علاقمند شدیم و مهر استاد از همان کودکی در جان و روح ما ریشه دواند.»
این علاقمندی وقتی بیشتر میشود که امیر باقری در دانشگاه هنر با مژگان شجریان دختر استاد، همکلاس میشود و چندبار توفیق دیدار استاد محمدرضا شجریان نصیبش میشود.
روزی به طور اتفاقی در شب شعری در خانه شاعران متوجه میشود مواد و ملات لازم برای مجسمهسازی را کناری گذاردهاند و هرکس ذوقی دارد برای دل خودش مجسمه یکی از بزرگان ادب و هنر را طرح میزند. او برای اولین بار و نخستین تجربه، مجسمه کوچکی از استاد شجریان میسازد که با استقبال هنرمندان حاضر در جلسه روبرو میشود و از او درخواست میکنند برای مراسم بعدی خانه شاعران مجسمهای از استاد بسازد.
«مراسم بعدی به همت انجمن شعر شاعران شاهرود در این شهر برگزار میشد و مصادف با بزرگداشت حافظ بود. از آنجا که آقای شجریان حافظ پژوه هم بود و با تصنیفهای خودش اشعار شعرایی مثل حافظ، سعدی، مولانا و خیام را زنده نگه داشته بود تصمیم گرفته شد این مجسمه در مراسم بزرگداشت حافظ در شاهرود رونمایی شود.»
امیر باقری با بضاعت مالی اندک، سردیسی از استاد تهیه و به دلیل بیتجربگی آن را از تهران با اتوبوس به شاهرود حمل می کند که همین مسئله باعث میشود سردیس طی راه آسیبهایی ببیند و کمی دفرمه شود. با این حال هنوز آنقدر زیبا هست که بعد از رونمایی، عکسها و فیلمهایش در خبرگزاریها منتشر شود و تایید و تصدیق اهالی هنر را در پی داشته باشد.
در سال ۹۷ سردیس بهتری، قالب گرفته از جنس برنز درست میکند که در یک نگارخانه شخصی با حضور چهرههایی همچون کیوان ساکت، حسامالدین سراج و... رونمایی میشود و مورد استقبال قرار میگیرد و در پی آن همایون با ارسال پیام کتبی از مجسمهساز قدردانی میکند.
شباهت استاد به خواهرش
«مجسمهسازهای حرفهای میگویند اگر مجسمه شخصی را صرفاً از روی عکس و فیلم بخواهی بسازی در بهترین حالت ۷۰ تا ۸۰ درصد شبیه خودش میشود. برای ساختن مجسمه یک نفر، باید چندین ساعت پیوسته با او معاشرت کنی و همه زوایای صورتش را کاملا بشناسی. یا اینکه از یک حالت صورت او مثلا در هنگام خشم و غم و شادی از چندین زاویه عکس داشته باشی؛ یعنی در یک روز و ساعت مشخص از روبرو، نیم رخ و حتی پشت سرش عکس بگیری تا بتوانی همه زوایای صورت، چین و چروک پوست و تاب و شکن مو و جزییات ریز دیگر را در اثر پیاده کنی. اما من چنین فرصتی هرگز نداشتهام. استاد را دو سه بار در دانشکده هنر مخصوصا هنگام دفاع پایان نامه مژگان خانم دیده بودم و بیشتر از این دیداری از نزدیک میسر نشده بود. عکسهایی از زوایای مختلف صورت در یک روز یا حتی یک ماه و سال هم نداشتم. به عکسهای موجود در اینترنت مراجعه میکردم و از روی همان عکسها کار را پی میگرفتم اما عشق و علاقهام به شجریان وصف نشدنی بود و میخواستم بهترین اثر را ارائه دهم. گویاترین وصف حال من این بیت است که "بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد". آنچه باعث شهرت من شده بزرگی استاد شجریان است.»
یکی از نکات جالب توجه در کار این هنرمند این است که برای ترسیم دقیقتر چهره استاد از شباهت بین خواهر و برادر استفاده کرده است:« جالب است بدانید در خانواده استاد شجریان، بیشترین شباهت چهره را نسرین خانم خواهر ایشان با استاد دارند. بنابراین من چندین بار به دیدن ایشان رفتم و عکسهایی گرفتم تا بتوانم دقیقتر صورت استاد را ترسیم کنم.»
بزرگتر از استاد آواز بودن، آوازه مردمی بودن اوست
«شجریان همیشه طرف مردم بود و طرف مردم باقی ماند. شما زلزله بم را به یاد بیاورید که استاد شجریان برای احداث باغ هنر بم چقدر زحمت کشید و چندین بار به آن منطقه سفر کرد تا این پروژه جان بگیرد و راه بیفتد و آبی باشد بر آتش آلام مردم و مخصوصا کودکان و نوجوانانی که چنان تجربه هولناکی را از سر گذرانده بودند. در همه بزنگاههای تاریخی و سیاسی کنار مردم ماند، موضعگیری میکرد و نمی ترسید و به همین خاطر نام و یادش همیشه زنده است و هیچ کس به گرد پایش نمیرسد. مردمی بودن هر هنرمندی را جاودانه میکند.»
۵۸۵۸
کد خبر 1562570منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: محمدرضا شجریان مجسمه هنرهای تجسمی محمدرضا شجریان استاد شجریان امیر باقری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۳۹۶۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای ناپدید شدن مجسمه ۵میلیاردی یک هنرمند
هنرمند مجسمهساز هرگز تصور نمیکرد، وقتی مجسمه ۵ میلیاردیاش را به مرد قالبساز میدهد، با سناریوی عجیب سرقت مجسمه مواجه شود.
به گزارش مشرق، چندی قبل مرد مجسمهسازی به یک نمایشگاه نقاشی رفت اما هنگام بازدید از نمایشگاه متوجه یک تابلوی نقاشی شد که روی آن طرحی از کلمه «هیچ» دیده میشد؛ طرحی که نظر مرد جوان را به خود جلب کرد و تصمیم گرفت از این طرح ایدهبرداری کند و مجسمهای از آن بسازد.
به همین خاطر عکسی از طرح گرفت و راهی خانه شد تا آنچه که در ذهن داشت در قالب مجمسهای خاص و منحصر بهفرد
بسازد؛ مجسمهای دستساز که میلیاردها تومان ارزش داشته و اگر از روی آن نسخههای دیگری میخواست، میتوانست کسب درآمد کند.
پس از ساخت مجسمه از جنس برنز کارشناسان ۵ میلیارد تومان روی آن قیمت گذاشتند.
مرد هنرمند با این تصور شیرین به سراغ یک قالبساز رفت و از او خواست از روی مجسمهاش، قالب بسازد؛ قالبی که میتوانست با استفاده از آن، تعداد زیادی مجسمه بسازد و برای فروش به بازار ارائه کند؛ مجسمههایی که هر کدام را میتوانست ۴۰ میلیون تومان به فروش برساند.
او برای ساخت قالب، نمونه مجسمهاش را در اختیار او قرار داد. مدتی بعد مرد مجسمهساز به سراغ مرد قالبساز رفت و سراغ مجسمهاش را گرفت اما او بهانهای آورد و مجسمه دستساز را به صاحبش نداد.
دو ماه از این ماجرا گذشته بود و مرد قالبساز هر بار از پس دادن مجسمه میلیاردی طفره میرفت تا اینکه یک روز که به مغازه قالبسازی رفت، متوجه شد مغازه خالی و تعطیل است. مغازهداران دیگر مدعی بودند که او چند روز قبل مغازهاش را خالی کرده و رفته و کسی از او خبری ندارد. مرد هنرمند که مجسمه ۵ میلیاردیاش را از دست رفته میدید، به ناچار به پلیس مراجعه و از مرد مغازهدار شکایت کرد.
بهدنبال شکایت مرد مجسمهساز، پروندهای در دادسرای ویژه سرقت تهران تشکیل شد. کارآگاهان اداره آگاهی پایتخت به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت وارد عمل شده و تحقیقات برای یافتن ردی از مرد قالبساز در دستور کار آنها قرار گرفت.
کارآگاهان پلیس موفق به شناسایی محل زندگی او شده و مرد جوان را بازداشت کردند. وی در تحقیقات ادعای عجیبی مطرح کرد: کار من طراحی و دکوراسیون داخلی است. اصلاً قالبسازی بلد نیستم. شاکی را یکی از دوستانم معرفی کرد و گفت که اگر کارش را انجام دهم، پول خوبی گیرم میآید. به دروغ گفتم قالبسازم اما وقتی مجسمه را گرفتم، به سراغ یک قالبسازی رفتم و از او خواستم برایم قالب بسازد. حتی پول زیادی به او برای ساخت قالب دادم، اما چند روز بعد وقتی به سراغ قالبساز رفتم، متوجه شدم که او مجسمه را برداشته و فرار کرده است.
ظاهراً بعد از رفتنم، تحقیق کرده و متوجه شده بود که مجسمه گرانقیمت است. وقتی فهمیدم که مرد قالبساز، مجسمه را سرقت کرده است، مدام برای شاکی بهانه آوردم و درنهایت هم تصمیم به فرار گرفتم، چون کاری نمیتوانستم برای او انجام دهم.
در حالی که متهم چنین اظهاراتی داشت، در ادامه تحقیقات کارآگاهان دریافتند که چند روز قبل ۳۸۰ میلیون تومان پول به حساب او واریز شده است. باتوجه به مبلغی که به حساب متهم وایز شده بود، این فرضیه برای تیم تحقیق مطرح شد که وی مجسمه را فروخته و سناریوی قالبساز حرفهای و سرقت مجسمه را نیز برای انحراف مسیر تحقیقات مطرح کرده است.
تحقیقات به دستور قاضی تقیزاده ادامه دارد و متهم در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی پایتخت قرار داده شد.
منبع: روزنامه ایران