Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: علامه حسن حسن‌زاده آملی از علما و عرفای معاصر چندی پیش درگذشت. محمد طیّب یکی از نویسندگان و پژوهشگران کشور، در مطلبی که به‌تازگی برای گرامیداشت یاد و خاطره این‌عالم ربانی در اختیار مهر قرار داده، بخشی از خاطرات مربوط به ایشان را در کتاب جدید خود که در حال نگارش است، مرور کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کتاب مورد اشاره، تاریخ شفاهی و خاطرات سرتیپ پاسدار اسماعیل احمدی مقدّم فرمانده‌ سابق ناجا و ریاست کنونی «دانشگاه و پژوهشگاه عالی دفاع ملّی و تحقیقات راهبردی» است که مرحله نگارش را طی می‌کند.

در ادامه مشروح این‌بخش از خاطرات اسماعیل احمدی‌مقدم را با محوریت شخصیت علامه حسن‌زاده آملی می‌خوانیم:

زمانی‌که فرمانده‌ی نیروی انتظامی بودم، گاهی به همراه دوستان، به شهر قم مشرّف می‌شدیم، به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها می‌رفتیم؛ با مراجع عظام در بیوت شریف‌شان دیدار می‌کردیم و از فرمایشات و راهنمایی‌های‌شان برخوردار می‌شدیم. طبیعی بود که در این دیدارها خاطرات دوران خوشِ تحصیل و زندگی طلبگی در قم پیش از پیروزی انقلاب اسلامی هم برایم تازه می‌شد.

یادم هست یک‌بار در قم، به دیدار آیت‌الله حسن‌زاده آملی اعلی الله مقامه الشّریف رفتیم. تاریخ دیدار را به طور دقیق به یاد ندارم امّا یادم هست که سرتیپ دوم پاسدار مرحوم خورشیدوند هم که حدفاصل سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۸ فرماندهی نیروی انتظامی استان قم را عهده‌دار بودند در آن جلسه حضور داشتند. عُرف و مرسوم بین بزرگان قم این گونه است که زمانِ پذیرایی، مهمان‌ها را به اتاق خاصی راهنمایی می‌کنند تا بنشینند و بعد از دقایقی صاحب‌مجلس وارد می‌شود امّا علّامه حسن‌زاده اصلاً این‌جوری نبودند. منزل ساده‌ای در همان خیابان صفائیه داشتند. بی‌تکلّف بودند و از همان اوّل که زنگ در را زدیم، خودشان تشریف آوردند و در را باز کردند و بعد هم وقت خداحافظی، باز خودشان تا سر کوچه‌ای که منزل‌شان در آن واقع شده بود، تشریف آوردند و مهمانان را بدرقه و مشایعت کردند.

تنها، حسین آقا ـ فرزند علّامه ـ بود که در منزل ایشان، برای پذیرایی و ریختن چای حضور داشت و خدمتکاری در کار نبود. با گروهی که همراهم بودند (شامل محافظین و اعضای دفتر و فیلمبردار) وارد شدیم و نشستیم. دور تا دور اتاق، قفسه‌های کتابخانه بود و جاهایی هم که قفسه‌ها دیگر گنجایش کتاب نداشت، گوشه‌وکنار کتاب‌ها را روی هم گذاشته بودند. این منظره، بی نیاز از هر توضیحی، کثرت اشتغالات علمی و شدّت علاقه‌ی ایشان به مطالعه را حکایت می‌کرد.

میز پذیرایی به تناسب فصل پاییز، شامل انواع میوه‌ها نظیر نارنگی، پرتقال، سیب، انار و همچنین انواع آجیل و شیرینی بود. قبلاً به این فکر کرده بود که چگونه از توفیق ملاقات با علّامه حسن‌زاده آملی، دیدار بیشترین بهره را ببرم. سؤالی، ذهنم را مدّتی به خود مشغول کرده بود و دوست داشتم پاسخ آن را از زبان علّامه حسن‌زاده بشنوم. آن پرسش این بود: «مثال‌هایی قرآن کریم در مورد ویژگی‌های بهشت و جهنم می‌زند نظیر نهر و جنّات و باغ و طیور و چیزهای دیگر. این مثال‌ها چیست و نسبت دنیا و آخرت چگونه‌اند؟ آیا واقعاً آخرت هم شبیه همین دنیای ماست؟»

خدمت‌شان که رسیدم، مجالی نشد تا پرسش خود را مطرح کنم. حدود پانزده دقیقه، آیت‌الله حسن‌زاده آملی سربه‌سر جمع ما گذاشتند و با خوش‌مشربی با همه شوخی کردند. ازجمله شوخی‌های‌شان یکی هم این بود که به بچه‌ها می‌گفتند: «شما پاسبون‌ها!» یا مثلاً جمله‌ای را که می‌خواستند بفرمایند، قبلش خطاب به من می‌فرمودند: «اگر شما که رئیس پلیس هستید مرا دستگیر نکنید...» علّامه حسن‌زاده مطالب و نکات بسیاری داشتند که تازگی داشت و در خلق شوخی‌های لطیف و زیبا، ذهن نکته‌پردازی داشتند. ازجمله به شوخی فرزندشان را صدا می‌زدند و می‌گفتند: «حسین آقا! شما که گفتید دو سه نفر مهمان داریم امّا این‌ها که پنج شش نفرند!» این در حالی بود که آن‌چه برای پذیرایی تدارک دیده شده بود شاید کفاف بیست نفر را می‌داد.

لحظه‌ای گذشت؛ بعد بدون مقدّمه رفتند سراغ همان پرسشی که داشتم و شروع کردند به توضیح دادن. قریب به این ‌ضامین فرمودند که : «ما یک‌بار از رَحِم مادر متولّد می‌شویم به این می‌گویند تولّد جسمانی؛ یک‌بار هم از رَحِم دنیا متولّد می‌شویم که به آن می‌گویند تولّد روحانی. اگر در حالی که در رَحِم مادر هستیم کسی ما را که جنین هستیم به این دنیا دعوت کند و بگوید از بدن مادر در این تنگنای جا و تغذیه‌ی از بند ناف خارج شوید و به جایی وارد شوید که مثلاً دشت‌ها و کوه‌ها و جنگل‌ها هست، کویر و دریا و اقیانوس هست، آسمان و ستارگان و ماه و آفتاب هست...بخشی از فرمایشات ایشان در آغاز آن‌جلسه به توصیه‌هایی در مورد «مقام مادر و لزوم حفظ شأن و احترام مادر در نگاه اسلام» بازمی‌گشت. این در شرایطی بود که اصلاً کسی در این مورد پرسشی مطرح نکرده بود و هیچ مناسبت مستقیمی هم با حضورمان نداشت. از طرفی وقت می‌گذشت و با توجّه به قرارهایی که در قم داشتیم و کارهایی که در تهران باید به انجام می‌رساندیم مرتّب به ساعت نگاه می‌کردم و می‌دیدم ظاهراً حضرت علّامه قصد ورود به موضوعات دیگر را ندارند، عاقبت به زبان آمدم و عرض کردم که: «با عرض معذرت ما وقت‌مان تنگ است و کم‌کم باید از حضورتان مرخّص شویم.»

علّامه حسن‌زاده دفعتاً به این‌جانب فرمودند: «فکر می‌کنید حواسم نیست؟! نه، حواسم هست!» بعد ناگهان تکانی خوردند و حالتی عارض ایشان شد که نمی‌توانم با کلمات وصف کنم. گویی به لحاظ روحی، از جایی به جای دیگر منتقل شدند.

لحظه‌ای گذشت؛ بعد بدون مقدّمه رفتند سراغ همان پرسشی که داشتم و شروع کردند به توضیح دادن. قریب به این ‌ضامین فرمودند که : «ما یک‌بار از رَحِم مادر متولّد می‌شویم به این می‌گویند تولّد جسمانی؛ یک‌بار هم از رَحِم دنیا متولّد می‌شویم که به آن می‌گویند تولّد روحانی. اگر در حالی که در رَحِم مادر هستیم کسی ما را که جنین هستیم به این دنیا دعوت کند و بگوید از بدن مادر در این تنگنای جا و تغذیه‌ی از بند ناف خارج شوید و به جایی وارد شوید که مثلاً دشت‌ها و کوه‌ها و جنگل‌ها هست، کویر و دریا و اقیانوس هست، آسمان و ستارگان و ماه و آفتاب هست، خوردنی‌های مطبوع و آشامیدنی‌های گوارا هست، هرقدر بگوید و بگوید منِ جنین، نمی‌توانم متوجّه شَوَم و بفهمم و درک کنم که دنیا چه جور است. جنین فقط با صدای ضربان قلب مادر و تغذیه‌ی از بند ناف مأنوس است. نسبت دنیا به آخرت هم همین‌جور است یعنی به نسبت صحنه‌ی آخرت ما در تنگنای جا و دشواری‌های گوناگون هستیم و تا به آن‌طرف سفر نکرده باشیم نمی‌توانیم بفهمیم در چه جای پَست و دونی زندگی می‌کنیم؛ یعنی همین دنیا که اسمش هم نشان می‌دهد نسبت به آخرت، «دون» است و در سطح پایینی از حیات قرار دارد. وقتی از رَحِم مادر به این دنیا می‌آییم اگر به ما بگویند برگرد به جایی که بوده‌ای، محال است که بپذیریم. برگشتن به رَحِم مادر که برای‌مان در دوران جنینی امن‌ترین و راحت‌ترین و سودمندترین جای عالَم بود، الآن که دنیا را دیده‌ایم، از هر محبس تاریکِ نمور و انفرادی کوچکی، دشوارتر و حضور در شبیه چنان فضایی، تصوّرش هم برای‌مان ممکن نیست.»

علّامه حسن‌زاده آملی بعد از این فرمایش، انگشترشان را نشان دادند و قریب به این عبارات را فرمودند «درمورد تفاوت این دنیا و آن دنیا، نگین انگشتر مرا ببین، عظمت اقیانوس را هم ببین! نسبت دنیا به آخرت شبیه چنین تمثیلی است؛ تازه این هم تمثیل رسایی نیست. از این هم، نسبت و فاصله بیش‌تر است. این دنیا با آن کهکشان‌ها و وسعتش، بسیار بسیار بزرگ است. درعین حال نسبت آن را به آخرت نمی‌توان توصیف کرد. ما چون با چیز دیگری جز آن چه در این دنیا هست مأنوس نیستیم برای ما، مثال باغ‌های وسیع و نهرها و انواع خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها و دیگر لذّات را زده‌اند که یک‌طوری به ما اوضاع آخرت را تفهیم کنند.»

علّامه حسن‌زاده آملی سپس فرمودند: «زمانی استادی داشتم که مریض شدند و در بیمارستان بستری گشتند. در بیمارستان با جمعی از دیگر شاگردان، یا خودم به تنهایی هر روز بعدازظهرها به عیادت ایشان می‌رفتم. یک روز به سبب کاری که پیش آمده بود به عیادت نرفتم. فردای آن روز که خدمت‌شان رسیدم عذرخواهی کردم از این‌که دیروز نتوانسته‌ام به زیارت و عیادت ایشان بروم.»

استادم فرمودند: «بله، شما نیامدید امّا من خودم به دیدن شما آمدم.» ابتدا گمان کردم استادم مزاح می‌کنند ولی بعد نشانه‌هایی دادند که جای هیچ تردیدی باقی نمی‌گذاشت که ایشان در سخن خود کاملاً جدّی هستند و واقعاً به دیدارم آمده‌اند. استادم به من فرمودند: «وقتی نزد شما آمدم ساعت ده شب بود. اهل منزل شما خواب بودند و شما در حالی که در جست‌وجوی پاسخ پرسشی از بعضی کتب می‌گشتید که موفّق به یافتن پاسخش نشده بودید. همانطور که روی زمین، پشت میز تحریر پایه کوتاه‌تان، نشسته بودید خوابتان برده بود.»

بعد هم استادم فرمودند: «پرسشی که داشتید این بود و پاسخش هم این است.» در این دیدار، علّامه حسن‌زاده نه به نام استاد بزرگوارشان تصریح کردند و نه در خصوص آن پرسش و پاسخ توضیح بیش‌تری مرحمت فرمودند. در آن مجلس، کسی هم به خود اجازه نداد که از محضرشان این دو مطلب را جویا شود. لابد اگر صلاح بود، خودشان می‌فرمودند. علامه حسن‌زاده سپس فرمودند: «بله آقا چیزهای دیگری هم در این دنیا هست که ما نمی‌توانیم بفهمیم.» سپس موعظه فرمودند: «ناموس عالَم را هتک نکنید. هتک ناموس عالَم «گناه» است. گناه نکنید. به مراتبی دست پیدا می‌کنید.»

با این موعظه‌ ایشان جلسه به پایان رسید.

وقتی خواستیم از حضورشان مرخص شویم، بچه‌هایی که همراه بودند و از شوخی‌های علامه خیلی کیف کرده بودند، گفتند: «حاج آقا ما تبرّکاً اجازه داریم همه‌ی این نارنگی‌ها را برداریم؟»
حاج آقا فرمودند: «بله، همه‌اش را میل بفرمایید.» یکی از دوستان به علامه حسن‌زاده عرض کرد: «آقا! ما پای منبر علما یاد گرفته‌ایم که مطهّرات غیر از آنچه در رساله‌های فقهی آمده، دو چیز دیگر هم هست که مطهّر است؛ یکی غذای نذری امام حسین علیه‌السّلام است و یکی هم وقتی است که به منزل اهل علم می‌روید؛ هم بخورید و هم از باب تبرّک بِبَرید!»

یکی از عزیزانی که در آن جمع با ما بود، به مشکلی خانوادگی برخورد کرده بود و در حرم حضرت معصومه علیهاالسلام نیّت کرده بود که وقتی خدمت علّامه حسن‌زاده می رسیم ایشان راه بیرون شدن از آن مشکل خانوادگی را به ایشان نشان دهند. او می‌گفت علّامه حسن‌زاده در آن مجلس، بدون هیچ مقدّمه‌ای و بی‌آن‌که نیاز باشد شرایطم را توضیح بدهم و پرسشم را به لب بیاورم، تکلیف مرا به خوبی روشن کردندمرحوم علامه حسن‌زاده تبسّمی کردند و فرمودند: «بله، هرچه می‌خواهید بخورید و هرچه هم می‌خواهید بِبَرید!» بعد هم خودشان برخاستند و رفتند و با یک جعبه‌ی نارنگی برگشتند. آن جعبه را خودشان تا دم در آوردند و جعبه را به بچه‌ها دادند و فرمودند: «همه‌اش را بِبَرید.» علّامه حسن‌زاده اهل شمال بودند و معلوم بود به تازگی، برای‌شان از شمال مقداری نارنگی آورده بودند. وقتی که دم در رسیدیم یکی از بچه‌ها گفت: «حاج آقا الآن نزدیک ظهر است! فکر کردیم الآن به ما ناهار می‌دهید!» علامه حسن‌زاده تبسمی کردند و فرمودند: «البته که ناهار هم می‌دهیم.»

بعد فرمودند: «چند حالت دارد که می‌توانیم در خدمت شما باشیم. می‌توانید همین‌جا تشریف داشته باشید بگوییم ناهار را بیاورند همین جا صرف بفرمایید. حالت دیگر این است که تشریف ببرید در محلی خارج از منزل، به نیابت از من، از شما پذیرایی کنند؛ حالت سوم هم این است که به قول شما بچه‌های نیروی انتظامی «خشکه» حساب کنیم!» منظور شریف‌شان از خُشکه حساب کردن، این بود که مبلغ مربوط به غذا را به مهمانان بدهند تا بچّه‌ها هرچه خودشان دوست دارند سفارش دهند و میل کنند. بعد هم چون ما باید رفع زحمت می‌کردیم و امکان ماندن نداشتیم، ایشان دست کردند جیب‌شان و به هرکدام از بچه‌ها مبلغی پول دادند و فرمودند: «بروید بهترین ناهار را نوش جان کنید؛ همگی مهمان من هستید.» مبلغی که علامه حسن‌زاده به هریک از ما مرحمت کردند چندبرابرِ مبلغ بهترین ناهاری بود که بچه‌ها می‌توانستند تهیّه کنند.

پذیرایی مرحوم علّامه، از همه نظر، عالی بود و دست سخاوت‌شان هم بس گشوده و باز. مشکل‌گشایی‌شان هم به لطف خدا مثال‌زدنی بود.فضای معنوی فوق‌العاده‌ای را در محضر ایشان تجربه کردیم. علامه حسن‌زاده نه فقط به کسانی که توفیق حضور در منزل‌شان را یافته بودند، این مبلغ اهدایی برای ناهار را مرحمت کردند بلکه آمدند تا سر کوچه و همه‌ی کسانی را هم که به نحوی از انحاء در دیدار با علّامه حسن‌زاده با ما همراهی و به ما کمک کرده بودند، شخصاً ملاقات کردند و تک‌تک آنان را نیز با دست خودشان، مورد محبّت و لطف قرار دادند در حالی که می‌توانستند به فرزندشان این موضوع را بسپارند.

بعد از آن دیدار هم همچنان موضوعاتی پیش می‌آمد که یاد و خاطره‌ی آن ملاقات عجیب را در وجودمان تازه می‌کرد؛ مثلاً اگر خاطرتان باشد گفتم در آغاز مجلس ایشان مدّتی در مورد مادر و لزوم احسان به مادر صحبت فرمودند. بعداً حکمت فرمایشات ایشان در مورد مقام مادر را هم متوجّه شدم. یکی از عزیزانی که در آن جمع با ما بود، به مشکلی خانوادگی برخورد کرده بود و در حرم حضرت معصومه علیهاالسلام نیّت کرده بود که وقتی خدمت علّامه حسن‌زاده می رسیم ایشان راه بیرون شدن از آن مشکل خانوادگی را به ایشان نشان دهند. او می‌گفت علّامه حسن‌زاده در آن مجلس، بدون هیچ مقدّمه‌ای و بی‌آن‌که نیاز باشد شرایطم را توضیح بدهم و پرسشم را به لب بیاورم، تکلیف مرا به خوبی روشن کردند و با توضیحاتی که فرمودند و معلوم بود برای رفع مشکل خانوادگی من است، چراغی را در مسیرم روشن کردند که دانستم چه باید بکنم. من‌هم همان مسیری را رفتم که ایشان با مبنا قرار دادنِ حفظ احترام و رعایت شأن والای مادرم، ترسیم و تأکید فرموده بودند؛ البتّه نتیجه‌ خوبی هم گرفتم و بحمدالله آن مشکل حادّ خانوادگی رفع شد.

کد خبر 5334013 صادق وفایی

منبع: مهر

کلیدواژه: علامه حسن زاده آملی اسماعیل احمدی مقدم تاریخ شفاهی محمد طیب تازه های نشر ترجمه انتشارات سروش انتشارات سوره مهر معرفی کتاب نمایشگاه کتاب فرانکفورت موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نهاد کتابخانه های عمومی کشور رونمایی کتاب کتاب و کتابخوانی معرفی نشریات حوزه هنری ادبیات کودک و نوجوان علامه حسن زاده ر ح م مادر بعد هم بچه ها یک بار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۶۷۳۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فضیلت‌گرایی اخلاق توحیدی برترین مرتبه اخلاق است

حسین هوشنگی؛ دانشیار فلسفه دانشگاه امام صادق(ع)، شامگاه ۴ اردیبهشت ماه در نشست علمی «مراتب اخلاق در قرآن کریم» که از سوی انجمن علمی معارف دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد با بیان اینکه تلقی عمومی از اخلاق متعارف برای رسیدن به سعادت این است که ما قواعد و اصول راهنمای ثابت، یکپارچه و هماهنگ داریم لذا چندگانگی و ذومراتب بودن در تلقی متعارف از اخلاق به ذهن متبادر نمی‌شود، گفت: علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نظریه‌ای مطرح و مسالک سه‌گانه را بیان کردند ولی در میان فلاسفه غربی هم عمدتا این نکته قابل رصد است؛ دکارت دو دسته اخلاق متغیر و ثابت را بیان کرده و کانت هم اخلاق تدبیری و عقلی و تجربی را مطرح کرد و هگل هم به نحوی دیگر، بنابراین ساحات و مراتب اخلاق مسئله بدیعی نیست.

هوشنگی افزود: علامه طباطبایی در تعریف اخلاق گفته است فن و علمی است که از ملکات انسانی بحث می‌کند؛ ملکات، شاکله‌های پایدار نفس انسانی را می‌گویند که به قوای حیوانی، نباتی و انسانی انسان مرتبط است تا انسان با اتصال به آن فضایل استکمال پیدا کند. وی در جای دیگری تعریفی امروزی‌تر ارائه کرده و می‌گوید اخلاق، وظایف و مسئولیت‌هایی است که انسان نسبت به خود، خدا و دیگران در جهت کسب سعادت خودش باید عمل کند و تعهد داشته باشد. 

وی در ذیل آیه ۱۵۶سوره بقره «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» به بحث فضایل و رذایل پرداخته است، ادامه داد: انسان باید با آراستن نفس خود به فضایل، استکمال پیدا کند و رذایل را از خود دور سازد؛ این تعریف به خودی خود نوعی تصلب و ایستایی و ثبات و یکپارچگی را به ذهن متبادر می‌کند و آن اینکه نفس انسان یکسری رذایل و فضایلی دارد و اخلاق این صفات را دسته‌بندی کرده و می‌گوید انسان چگونه باید از رذایل دور و به فضایل آراسته شود. براساس این تعریف اینکه ما اخلاق را یک فرایند متغیر بدانیم که تصلب ندارد درست نیست. 

دانشیار فلسفه دانشگاه امام صادق(ع) اظهار کرد: این تعریف از علامه به روشنی فضیلت‌گرایانه است یعنی ایشان اخلاق و عمل اخلاقی را عملی می‌داند که برآمده از فضایل نفسانی و یا معطوف به آن باشد مثلا کسی که ملکه شجاعت دارد تصادفی در وجود او رخ نمی‌دهد بلکه او همیشه فعل شجاعانه از خود بروز می‌دهد؛ امروزه در فلسفه اخلاق در کنار فضیلت‌گرایی، پیامدگرایی هم مطرح است یعنی فعلی اخلاقی است که به نتیجه مفید و نافعی بینجامد؛ البته در مراد از نافع‌بودن محل بحث است که ملاک، نفع جمعی است یا فردی و یا کمال و ارزش‌ها. 

وی با بیان اینکه وظیفه‌گرایی هم در کنار فضیلت‌گرایی مطرح است، تصریح کرد: در فضیلت‌گرایی هم اصول اخلاقی اصول مطلقی دانسته می‌شوند که به هر نتیجه برسد وظیفه داریم آن را عمل کنیم. علامه طباطبایی این سه مسلک را به صورت ترکیبی مطرح کرده است یعنی قائل به نوعی فضیلت‌گرایی پیامدگرایانه است. پرسش این است که این مسالک به تعبیر علامه آیا پیوستگی ندارند و گسست بین آن‌ها حاکم است و برای انتقال از یکی به دیگری باید از یک ساختاری به ساختار دیگر برویم یا اینکه نسبت میان آن‌ها رابطه طولی است و تقدم و تاخر بین آنان وجود دارد. 

مراتب سه‌گانه اخلاق از منظر علامه طباطبایی

هوشنگی با اشاره به مسالک و مراتب اخلاق سه‌گانه یعنی فلسفی(دنیوی)، اخلاق توحیدی قرآنی و اخلاق انبیای سلف از منظر علامه طباطبایی، افزود: از منظر ایشان اخلاق قرآنی در انبیای سلف و متون قبل از قرآن پیشینه نداشته است؛ اولین مسلک از این جهت فلسفی نامیده شده است که کسانی مانند ارسطو آن را مطرح کردند؛ در این مسلک نفس قوای نباتی، حیوانی و انسانی دارد و ما باید برای وصول به ملکات فاضله باید این قوا را تعدیل و تحت کنترل عقل درآوریم و سعادت مترتب بر این فضایل و ملکات است.

استاد دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به معیار فضیلت در این دیدگاه، اظهار کرد: ارسطو در اینجا حد وسط را بیان کرده است یعنی حد وسط بین افراط و تفریط را ملاک قرار می‌دهیم مثلا جبن، تفریط و تهور افراط و شهوت هم در بحث عفت، زیاده‌روی است. علامه یک حق اجتماعی را هم از این بحث استفاده کرده است یعنی این مسلک با اینکه مورد قبول نیست ولی در عین حال آن را خالی از حقیقت نمی‌داند و حقیقت آن را مورد توافق اجتماع عقلا می‌داند.

وی تاکید کرد: نکته مهم این است که ما فضیلت‌مند می‌شویم تا به یک امر و سعادت دنیوی برسیم. یعنی اگر کسی عفت داشته باشد این امر موجب سرافرازی و عزت و احترام من نزد دیگران است ولی اگر اهل طمع و آز باشم نوعی خفت در نزد دیگران خواهم داشت. صدق، اعتماد مردم را به همراه دارد و نوعی اخلاق انتفاعی ایجاد می‌کند. 


هوشنگی با بیان اینکه در این اخلاق، خدا و آخرت مطرح نیست و به تعبیری سکولار است یعنی ما صداقت و خوبی انجام می‌دهیم تا جامعه بهتر و زندگی دنیایی بهتری داشته باشیم، اضافه کرد: البته در این اخلاق سکولار، علامه به مفهوم نسبیت‌گرایی هم اشاره دارد زیرا نسبیت‌گرایان معتقدند که اخلاق دارای اصول ثابتی نیست و بسته به فرهنگ و قومیت و جغرافیا و ملیت، بایدها و نبایدها هم فرق دارد و اخلاق تابع تحولات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. 

هوشنگی با اشاره به اخلاق انبیای سلف، اظهار کرد: انبیا ما را از رذایل پرهیز و به فضایل توصیه کرده‌اند و این موارد ما را به سعادت دنیوی و اخروی می‌رساند؛ این مسلک در قرآن کریم آمده و مهر تایید هم خورده است: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَیٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَیٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ یعنی بهشت را در قبال اینکه مؤمنان، جان و مال خود را در مسیر حق خرج می‌کنند وعده داده است یا آیه «قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ ۚ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَٰذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ ۗ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ ۗ إِنَّمَا یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ».

استاد دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به حق اجتماعی و حق واقعی با بیان اینکه در تعالیم انبیا حق اجتماعی نفی نمی‌شود ولی اصل، آخرت است، بیان کرد: خداوند فرموده است که آخرت خیر و ابقی و باقی است؛ علامه از حق اخروی به حق واقعی در برابر حق اجتماعی یاد می‌کند یعنی همه حقیقت، امور اجتماعی و مذموم و پسندیده این دنیایی نیست بلکه یکسری مصالح واقعی اخروی وجود دارد که سعادت انسان در گرو آن است گرچه این سعادت با سعادت دنیا در تضاد نیست. 

وی اظهار کرد: کسانی که دین لقلقه زبان آنان است و ایمان و معرفت لازم را ندارند چه بسا در مسلک اول به سر می‌برند یعنی به دنبال امر اجتماعی و حیثیت اجتماعی هستند ولی فرد اگر تحت تعالیم انبیا نسبت به مبدا و معاد آگاهی لازم را پیدا کند و پی ببرد آخرت، باطن دنیاست و سعادت واقعی در گرو مصالح و مفاسد واقعی است به مرحله دوم ارتقا خواهد یافت و به حق واقعی در برابر حق اجتماعی خواهد رسید.  

نیت؛ عامل تفاوت میان فضیلت‌گرایی اجتماعی و اخروی

هوشنگی تصریح کرد: نوع اول از اخلاق، فضیلت‌گرایی پیامدگرای دنیوی است یعنی می‌خواهد منفعت اخلاق را در دنیا ببرد؛ نوع دوم یعنی اخلاق انبیای سلف، فضیلت‌گرایی پیامدگرای اخروی است و در هر دو مسلک، فضیلت وجود دارد؛ علامه بر شباهت این دو در این مسئله تاکید کرده است ولی به تعبیر ایشان قرآن کریم مسلک اول را رد کرده و مسلک دوم را تایید فرموده ولی آن را کامل نمی‌داند. تفاوت این دو مرحله هم در نیت نهفته است یعنی کسانی فضایل را با نیت خیر دنیوی انجام می‌دهند ولی گروه دیگر برای خیر اخروی این کار را می‌کنند. 

استاد دانشگاه امام صادق(ع) با بیان اینکه نوع سوم، اخلاق قرآنی توحیدی است، تصریح کرد: علامه فرموده است انسانی که در مراتب ایمان پیشرفت کرده و به توحید رسیده است (چه توحید نظری و به خصوص توحید عملی) مستغرق در خدا خواهد شد و در دل مجذوب خدا و مستغرق در اسمای حسنای الهی خواهد شد؛ قرآن کریم فرموده است: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ. در این حالت به لحاظ اخلاقی این فرد موح نه دنبال فضایل و به خودی خود پرهیز از رذایل و بهشت و جهنم است بلکه فقط مراد او ابتغاء وجه الله و کسب رضایت خداوند است و این مسیر را از طریق عبودیت عاشقانه طی می‌کند. به تعبیر علامه در اینجا رذایل و فضایل رها نیست و فرد متخلق به فضایل است ولی نیت او از کسب فضایل رسیدن به خیر دنیوی و خیر اجتماعی و حتی بهشت و جهنم و خیر اخروی نیست بلکه هدف، تنها جلب رضایت و مهر و حب خداوند است.

منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

دیگر خبرها

  • آیت الله جوادی آملی: حرف هر واعظی در مردم اثر نمی‌کند، وگرنه روضه خوانی‌ها و وعظ کم نیست
  • قدردانی جمعی از استادان و شخصیت‌های حوزوی از آیت‌الله جوادی آملی
  • فرمانده سپاه تهران با فرمانده کل ارتش دیدار کرد
  • آیت‌الله نجفی تهرانی درگذشت
  • دریا باید محور توسعه و برنامه ریزی استان بوشهر قرار گیرد
  • امروز بازدارندگی و قدرت تهاجمی نیروهای مسلح برای همگان آشکار است
  • تجلیل از مادر ۲۷‌ ساله اناری با پنج فرزند
  • گزینه رویایی ایران در آستانه فتح بهترین لیگ دنیا
  • فضیلت‌گرایی اخلاق توحیدی برترین مرتبه اخلاق است
  • وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران وارد قزاقستان شد