وارسته: سبک زندگی استاندارد و اصیل ایرانی در آثار سینمایی و تلویزیونی کمرنگ است/ درصد بسیار کمی از فیلم و سریالها نشانگر واقعیتها هستند
تاریخ انتشار: ۷ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۰۶۶۳۲
بسیاری از کمپانیهای فیلمسازی دنیا از فرصت آثار نمایشی برای تبلیغ تفکر، انتقال پیامهای اعتقادی و حتی اثبات و معرفی الگوهای پوششی و... سود میبرند؛ پرسش اصلی در این است که سینما و تلویزیون ما تا چه حد در جای انداختن الگوها و رفتارهای استاندارد به لحاظ اخلاقی و اعتقادی در جامعه موفق بوده است؟
قهرمانان سینمایی و شخصیتهای محبوب و معروف آثار نمایشی در برهههای مختلف زمانی روی سبک و نگاه مردم یک جامعه تاثیر می گذارند و در بسیاری از اوقات شاهد این بوده ایم که چهره های محبوب و معروف بازیگری حتی روی ادبیات کلامی و نوع پوشش مردم تاثیر مستقیم داشتند و گاهی البته این تاثیر از محبوبیت لازم برخوردار نبوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسن وارسته، نویسنده تلویزیون که در کارنامه هنریاش آثاری چون «بچه مهندس 1»، «پایتخت 4»، «دیوار به دیوار 1»، «اگه می تونی منو بگیر» و.... دیده میشود، در پاسخ به این سوال که آیا در آثار سینمایی و تلویزیونی توانستهایم به سمت ایجاد سبک زندگی استاندارد و اصیل ایرانی به لحاظ نوع زندگی، پوشش و روابط انسانها برویم؟ به خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا گفت: در حقیقت سینمای ایران توانسته است سبک زندگی خود را به مردم تحمیل کند اما در واقع توفیق لازم را به دست نیاورده و موفق نشده است فرهنگ درست و استانداردی را اشاعه دهد. در ادامه باید بگویم ما یا از این لب بام میافتیم یا از آن لب بام چراکه مدام درحال ساختن آثار غم انگیز هستیم یا آنقدر در آثار، زندگی تجملی و فارغ از دغدغه را نشان میدهیم که گزینه درست معنای خود را از دست میدهد درواقع این وسط هیچ تعادلی نیست و بهتر است بگویم رسالتی وجود ندارد که چنین مسئلهای را روی کار بیاورد که ما آموزههای درست را به مردم انتقال دهیم و به نوعی آئینه اجتماع خود باشیم و متاسفانه نتوانستیم در آثار سینمایی و تلویزیونی به سمت ایجاد سبک زندگی استاندارد و اصیل ایرانی به لحاظ نوع زندگی، پوشش و روابط انسانها برویم.
وی در این باره که سریالها و فیلمهای سینمایی چگونه میتوانند بر اخلاق و رفتار اجتماعی افراد موثر باشند بیان کرد: بهتر است بگویم مردم امروزه هرآن چه را که مشاهده میکنند را الگو قرار میدهند حال میتوانیم بگوئیم از تجملات، آراستگی و حتی فرزندآوری یا از نحوه برخورد، احترام و روابط بین افراد با یکدیگر الگو میگیرند. به نظر من باید ساز و کاری در تولید محتوا وجود داشته باشد که نویسنده و مجموعه تولید کننده به این نتیجه برسند که دیگر وقتش رسیده که زمینهساز فرهنگ باشند البته این موضوع در زمان گذشته وجود داشت اما در خصوص اینکه چرا کماکان از بین رفته است باید آسیب شناسی صورت بگیرد.
نویسنده «بچه مهندس 1» در پاسخ به این سوال که چند درصد از فیلم ها و سریال ها واقعیتهای جامعه را نشان میدهند؟ تصریح کرد: بسیار کم! در واقع اگر مردم واقعیتهای جامعه را در آثار سینمایی و تلویزیونی تماشا میکردند هیچ موقع به سینمای خارج از کشور و شبکههای ماهوارهای رجوع نمیکردند چراکه برای مردم آثار شبکههای خارجی زبان باورپذیرتر است.
وارسته در این خصوص که آیا نوع پوشش و سبک زندگی بازیگران در سریالها یا فیلمها مانند شکل منازل، دکورها و حتی سبک لباس پوشیدن بر زندگی مردم موثر است یا خیر و علاوه بر آن آیا ممکن است نوعی تقلید یا به عبارت دیگر مدگرایی به حساب بیاید اظهار داشت: صنعت سینما در همه جای دنیا خوراکهای مختلفی به توده مردم میدهد در واقع از نوع تغذیه و نوع گفتوگو گرفته تا نوع انتخاب لباس و منازل و حتی دکورها که همه اینها بر زندگی مردم موثر است.
نویسنده سریال «دودکش» در پایان و در پاسخ به این سوال که نشان دادن اخلاقیات، سبک زندگی سالم و استاندارد در آثار سینمایی و تلویزیونی وظیفه چه کسی خواهد بود؟ آیا مدیر فرهنگی، نویسندهها و کارگردانان میتوانند در این مسئله دست داشته باشند؟ بیان کرد: در این امور بسیاری از افراد تصمیم گیرنده هستند که مدیران فرهنگی و دغدغهمندان صاحب آثار نمونههایی هستند که به راحتی میتوانند این مسائل را در آثار به کار ببرند اما نکتهای که باید به آن اشاره کنم این است که در حقیقت بیشتر وقتها محتوا فدای جلوههای بصری و تجملات میشود.
انتهای پیام//
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: جامعه ادبیات پوشش سبک زندگی تلویزیون استاندارد پوشش فرهنگ و هنر برنا سینمای ایران سبک زندگی فیلم های سینمایی اخلاق جامعه شبکه های ماهواره خوراک تغذیه استاندارد شهرستان سینما سریال استان ها تولیدات نمایشی آثار سینمایی و تلویزیونی سبک زندگی سریال ها فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۰۶۶۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سن مناسب برای فرزندآوری؛ از تصویر تا واقعیت
درحالی که موضوع فرزندآوری و جلوگیری از سرعت گرفتن روند پیری جمعیت یکی از مهمترین سیاستهای دولتمردان است یکی از مهمترین سئوالها در میان زوجین و البته بخشهای آکادمیک سن مناسب فرزندآوری است. - اخبار فرهنگی -
بهگزارش خبرگزاری تسنیم؛ فائزه مرادی- روانشناس بالینی
فکر میکنیم به بخشی از تاریخ رسیدهایم که در کمال آزادی و آزادگی تصمیم میگیریم و نسبت به گذشتگان استقلال تفکر بیشتری داریم، اما واقعیت و نظر محققان با این تصویر فاصله زیادی دارد. از نظر محققین حوزه علوم انسانی، از جمله روانشناسی، رسانه در تمام جنبهها و ابعاد زندگی ما وارد شده و ذائقه و سبک زندگی ما را تغییر داده است و این تاثیر در اکثر موارد ناخودآگاه، منفی و در راستای از بین بردن ارزشهای پذیرفتهشده انسانی و اخلاقی و عادی کردن ضدارزشها از طرف کسانی بوده که تخصصی نداشته و صرفا قواعد بازی در دنیای رسانه را به خوبی بلد بودهاند.
مخاطبین شاید اصلا متوجه نباشند که چه زمانی و چطور، قدمبهقدم و به نرمی، جای ارزشها و ضدارزشها برای آنها عوض شده و قدرت تفکر و تحلیلشان با بمباران اطلاعاتی کاهش پیدا کرده است؛ یعنی در حالیکه مخاطبان معتقد هستند عقایدشان خالص و محصول تجربه خودشان هست، در واقع گاهی فقط نسخهای ضعیف و تقلید شده از صفحات مجازیای که دنبال میکنند، فیلم و سریالهایی که میبینند و اخباری که میخوانند هستند. اگر این رسانهها اهداف شومی را دنبال کنند، مخاطبی که اظهارنظرهای رسانه را به اشتباه، نظرات خودش میداند، مرز بین درست و غلط را گم میکند. در زمانهای که هرکس با یک صفحه و تولید محتوا، رسانه شده است، نظر متخصصین گم و ناپیداست.
از نظر بیشتر روانشناسان، هر انسانی نسخهای منحصربهفرد است و تصمیمگیری درمورد ازدواج و فرزندآوری کاملا به شرایط فردی، خانوادگی و فرهنگی زوجین بستگی دارد اما مسیر رشد و خودشکوفایی انسانها تا حد زیادی از داشتن یک رابطه متعهدانه، دلسوزانه، واقعی و ماندگار و داشتن فرزند در زمان مناسب میگذرد، پس نمیتوان این تصمیمات را تا زمان نامعینی به تاخیر انداخت. درگیر کمالگرایی شدن، لزوما به معنی نتیجهگیری بهتر نیست.
آنها همچنین اضافه میکنند که:
داشتن فرزند نقطه توقف زندگی نیست، بلکه نقطه عطف است. وجود فرزند در زندگی انسانها هدف و انگیزه ایجاد میکند؛ افراد برای اینکه والد بهتری باشند، تلاش میکنند نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند و آنها را تقویت یا برطرف کنند. بر اساس تجربیات افراد و مطالعات و تحقیقات علمی میتوان گفت والد بودن یکی از ارزشمندترین، رشددهندهترین و مثبتترین اتفاقات زندگی افراد است و افرادی که در سنین پایینتر خانواده خود را گسترش دادهاند، موفقتر و دارای سلامت روان بالاتری هستند.
طائب: عدم تحول محیط در برابر «زن اجتماعی جدید» از مادر، «متهم» میسازداما رسانه برخلاف یافتههای علمی و آنچه انسانها برایش برنامهریزی شدهاند، تلاش میکند تنهایی را زیبا نشان دهد، روابط با افراد مختلف و بدون تعهد و حد و مرز را عادی کند و طوری القا کند که مخاطب باور کند برای همیشه وقت دارد و وقتی آماده شد (بخوانید دلزده و خسته) میتواند سراغ ازدواج و داشتن فرزند برود و هر کسی هم که تصمیم بگیرد در زمانی زودتر از آنچه رسانه تجویز کرده است اقدام کند، برچسب امل، متحجر و ناآگاه میگیرد.
رسانه ارزشهایی را که قرنها در جوامع انسانی وجود داشته کمرنگ میکند و میخواهد از ما نسخهای از انسانهایی بسازد که در جوامع غربی امتحان شدهاند و حالا بعد از رسیدن به پوچی و ناامیدی، باز هم سراغ تشکیل خانواده و زندگی در خانوادههای پرجمعیت رفتهاند. با دیدن این چرخه چرا ما هم باید در این دام بیفتیم؟ این روزها باید شجاعت افرادی را که به جای خرج کردن شور و انرژی جوانی در روابط بیمعنی و گذرا تصمیم گرفتهاند ازدواج کنند و مسئولیت داشتن فرزند را بپذیرند، تحسین کنیم چون علاوه بر تمام موانعی که دارند، باید با تصویر کلیشهای رسانه از خوشبختی، شادی، استقلال و عشق هم مبارزه کنند و افراد را به آزاداندیشی، به دور از سلطه رسانه، دعوت کنند.
پایان پیام/