داستان یک تبریک و سکوت؛ 4 دی زادروز مسیح و 5 دی درگذشت زرتشت
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۳۳۶۹۹
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- هر سال در هفتۀ نخست دی ماه که به منسبت 4 دی مقامات رسمی زادروز عیسی مسیح را به مسیجیان جهان و ایران تبریک میگویند ولی فردای آن و 5 دی در قبال سالروز درگذشت «زرتشت» هیچ پیام و نظری صادر نمیشود و صدا و سیما هم هیچ اشارتی ندارد، بحثهایی در میگیرد که با ظهور فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مجال بیشتری یافته هر چند به خاطر شمار بسیار کمتر زرتشتیان به نسبت مسیحیان پس از چندی فرومینشیند ضمن این که گرامیداشتِ چهارم دی در کشورهای مختلف دنیا منوط به مسیحی بودن مردم آنها نیست و در ایران هم باب شده غیر مسیحیان نیز کریسمس را جشن میگیرند و البته بیشتر در طبقات مرفهی که به فرهنگ غربی تمایل دارند و نه از منظر دینی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
انتقاد زرتشتیان یا دوستداران مسلمان فرهنگ ایران بر چند پایه استوار است:
نخست این که در قانون اساسی جمهوری ایران مشخصا سه دین دیگر به رسمیت شناخته شده است: مسیحیت، یهود و زرتشت و در مجلس شورای اسلامی هم زرتشتیان نماینده دارند و مهمتر این که در تقویم رسمی کشور روزی به نام زرتشت، اختصاص یافته است.
دوم این که کریسمس، برگرفته از یلدای ایرانی یا زادروز خدایگان میتراست و قریب 400 سال بعد به صورت نمادین تعیین شده است حال آن که زرتشت، حال و هوای ایرانی دارد.
سوم این که زرتشت با فرهنگ و آداب سنن ایرانی پیوند دارد و درست است که در قرآن کریم شاهد اشارات مستقیم به آن نیستیم و نام برده نشده اما به شدتِ باورهای مسیحیان هم به چالش کشیده نشده است. چندان که باور مسیحیان به «پسر خدا» یا «مصلوب شدن» یا تقدیس شراب آشکارا نفی شده است.
مهمتر این که تأکید پیامبر اسلام بر «توحید» - یکتایی و یگانگی- نفی «تثلیث»- یا سه گانۀ «پدر و پسر و روح القدس» است که بیش از هر جای دیگر در سورۀ توحید تبلور یافته و هر آیۀ آن بر آن تأکید دارد و تحقیقات تازۀ دکتر سروش دربارۀ کلمۀ «صمد» هم نشان می دهد آن نیز در نفی باوری مسیحی است نه به معنی «بینیاز».
در توجیه البته گفته میشود مسیح و زرتشت را نباید در کنار هم قرار داد و اگر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران کنار هم قرار گرفته و در مجلس شورای اسلامی به آنان یکسان نگریسته می شود از سر مصلحت بوده و گرنه اسلام، عیسی علیه السلام را در زمرۀ پیامبران اولوالعزم میداند و بارها در قرآن از او یاد شده حال آن که رهبران اسلامی و روحانیون شیعه در پیامبر بودن یا نبودن زرتشت تردید دارند.
مشخصا درست 20 سال پیش آیتالله شیخ محمد یزدی در خطبههای نماز جمعۀ تهران در توضیح این تفاوت گفت: «مشخص نیست که زرتشت پیامبر بوده باشد» هر چند که در همان خطبه ها به مسیحیان هم گفت: «حضرت عیسی را هم باید مطابق آموزههای قرآن بشناسید».
به عبارت روشنتر: چگونه است که زادروز مسیح یا کریسمس که با فرهنگ غربی شناخته شدتر است و مبنای تاریخی هم ندارد و برگرفته از تولد خدایگان ایزد ایرانیان باستان است و اکثر مسیحیان ایران نیز که غالبا نه کاتولیکاند نه پروتستان و ششم ژانویه و نه 25 دسامبر را به عنوان زادروز مسیح جشن میگیرند (چون پیرو کلیسای مستقل ارامنهاند) تبریک گفته میشود و تلویزیون هم به مناسبت آن فیلم سینمایی پخش میکند ( قدیمترها: آهنگ برنادت) ولی تنها یک روز بعد - 5 دی- هیچ اشارتی به سالروز درگذشت زرتشت نمیشود؟ خصوصا این که هر چهار سال یک بار 25 دسامبر و کریسمس به خاطر سال کبیسه به جای 4 دی روز بعد و همان 5 دی است.
با نگاه اعتقادی، پاسخ یا توجیه همان است که آمد و جملهای که از آقای شیخ محمد یزدی مرحوم در نماز جمعۀ 20 سال قبل نقل شد.
با نگاه رسمی اما جای توجیه ندارد. چون در قانون اساسی شاهد نگاهی یکسان به هر دو هستیم و اگر سهم مسیحیان سه نفر و سهم زرتشتیان یکی است به خاطر تفکیک مسیحیان ارمنی جنوب از مسیحیان ارمنی شمال و مسیحیان آشوری و کلدانی است (هر کدام یک نفر) حال آن که دربارۀ زرتشتیان، چنین تفکیکی وجود ندارد ضمن این که اقلیتهای مذهبی اگر بخواهند میتوانند به نامزدهای غیر هممذهب خود هم رأی بدهند. یعنی اگر نگاه سیاسی یا منطقهای را ترجیح بدهند.
البته مقامات میتوانند در توجیه این که چرا 4 دی را به مسیحیان تبریک میگویند و 5 دی را به زرتشتیان تسلیت نمیگویند این نکته را گوشزد کنند که دربارۀ عیسی مسیح مناسبت دیگر که به فرهنگ ایرانی نزدیک باشد نمی شناسند و زرتشتیان نیز به زادروز بیشتر اهمیت می دهند تا سالروز مرگ اما از دو سال پیش به این سو میتوانند پاسخ قانع کننده تری بدهند.
چرا که در سال 1398 و اتفاقا درست در روز کریسمس دو سال پیش – 4 دی- شورای عالی انقلاب فرهنگی نامگذاری 6 فروردین به عنوان روز زرتشت در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران را تصویب کرد و این اتفاق چنان به مذاق زرتشتیان خوش نشست که چند ساعت پس از انتشارخبر « سپنتا نیکنام» که به خاطر بحثهای مربوط به عضویت در شورای شهر یزد به شهرت ملی رسیده بود و همان که هر سال تبریک 4 دی و سکوت 5 دی را یادآور میشد این توییت را گذاشت:
«سال های پیش زادروز زرتشت را فقط در تقویم ویژه زرتشتیان میدیدم و این جمله را با خود تکرار میکردم: در وطن خویش، غریب! خوشحال و سپاسگزارم که با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، ششم فروردین – زادروز پیامبر ایرانی- به عنوان روز زرتشت به تقویم ایرانی افزوده شده است.»
«اسفندیار اختیاری» نمایندۀ زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی هم در نامۀ تشکر خود به حسن روحانی رییس جمهوری وقت و رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی، از زاویۀ ایرانی و فرهنگی و نه دینی استقبال کرد و به جای تعبیر «پیامبر ایرانی» که نسبت به آن حساسیت وجود دارد از «روز زایش اشوزرتشت اسپنتمان» نوشت و آرزو کرد این حرکت، آغاز جشنهای فرهنگی دیگر باشد و از سه جشن به صورت مشخص نام برد: سه جشنی که مانند عید نوروز می تواند فرای علایق زرتشتی و از حیث ایرانی و ملی برگزار شود: جشن تیرگان به یاد آرش کمانگیر، جشن مهرگان به یاد کاوۀ آهنگر و جشن سده به پاس آغاز تمدن بشری.
(نکته حاشیهای هم این که یک سال قبل از مصوبۀ شورایعالی انقلاب فرهنگی و در 5 دی 1397 البته محمود احمدینژاد رییس جمهوری پیشین ایران در توییتی «سالروز شهادت حضرت زرتشت پیام آور ایرانی» را تسلیت گفت که دو واژۀ «شهادت» و «پیام آور» در آن قابل توجه بود. اولی به خاطر این که شهادت در فرهنگ شیعی بار خاصی دارد و به کار بردن آن برای غیر مسلمانان شیعه مرسوم نیست هرچند که «پیامآور» به جای پیامبر نسان میداد نمی خواهد حساسیت را بالا ببرد. پرسش اما این بود که اگر چنین باوری دارد چرا چنین پیامی را در سالهای ریاست جمهوری صادر نکرد یا در شورای عالی انقلاب فرهنکی که ریاست آن را بر عهده داشت به رسمیت نرساند؟)
با این توضیحات اگر زرتشتیان انتظار پیام مقامات یا توجه صدا وسیما را دارند میتوانند به 6 فروردین معطوف کنند که رسمیت یافته است.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۳۳۶۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سیمینی که دانشور بود
سیمینِ دانشور و جلال آلِ احمد زوجی بینظیر بودند و به هم میبرازیدند! سیمین نویسندهٔ جریانسازی نبود اما آثارش صاحبسبک و منحصربهفرد است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، زندهیاد سیمین دانشور را میتوان پرچمدار داستاننویسی مدرن زنان معرفی کرد. هرچند نام دانشور در کنار جلال همواره و همیشه به یاد میآید، اما او هیچگاه زیر سایه نام زندهیاد آل احمد قرار نگرفت. او به زنان ایران جرأت نوشتن داد؛ امری که بیشتر در گذشته در انحصار مردان بود و کمکم در دهههای گذشته شاهد تغییر بوده است.
هشتم اردیبهشتماه سالروز زنی است که دنیای داستاننویسی زنان ایران را وارد مرحله جدیدی کرد؛ مرحلهای که پس از او نامهایی در یادها مانده و میماند که ادبیات معاصر بخشی بزرگی از هویت خود را مرهون قلم آنهاست؛ از فریبا وفی و زویا پیرزاد گرفته تا شهرنوش پارسیپور و دیگران. سالروز میلاد او بهانهای شده است تا برخی از اهالی فکر و فرهنگ یادی کنند از خالق «سووشون». احمدرضا بهرامپور، پژوهشگر و منتقد ادبی، در بخشهایی از یادداشتی که به همین مناسبت نوشته، آورده است:
سیمینِ دانشور و جلالِ آلِاحمد نیز زوجی بینظیر بودند و به هم میبرازیدند! آلاحمد متفکّر و نویسندهٔ همه فن حریفی بود. او چهرهٔ جریانسازی بود و دریچهای که بهخصوص از منظرِ گفتمانِ فرهنگی به روی داستاننویسان گشود با همهٔ اماواگرهایش همچنان پیروانی دارد. مؤلفههای نثر پرتکاپوی او که مهمترین دستاوردِ نویسندگیاش بود، در نویسندگان پس از او تکثیر شدهاست. دانشور زمانی با آلاحمد آشنا شد که هرکدامشان تجربههایی را در عالم نویسندگی از سرگذرانده بودند. او نیز مانندِ جلال، هم در محافلِ روشنفکری (بهویژه «کانون نویسندگانِ ایران») فعّال بود و هم آثاری در زمینههای داستاننویسی، ترجمه و زیباشناسی در کارنامهاش دارد.
زنی با عطری از گلهای نارنجدر بخش دیگری از این یادداشت آمده است: سیمین نویسندهٔ جریانسازی نبود اما آثارش صاحبسبک و منحصربهفرد است. این دو، بهرغمِ آنکه در پارهای مسائل و مباحث چندان همرأی نبودند، اما «کُفوِ» هم بودند و بهرغم اتفاقهایی که ممکن بود به جداییشان بینجامد، عمری در کنارِ هم عاشقانه زیستند.
نامههایی که جلال و سیمین به هم نوشتند در چند جلد منتشر شده و حاکی از این دلدادگیها است. سیمین نه دنبالهروِ جلال و جار و جنجالهایش بود و نه در برابرِ او قرار میگرفت؛ او همواره درکنارِ جلال میایستاد، البته با حفظِ حریمِ شخصی و مراقبت از استقلالِ فکری و ادبیِ خویش. و جلال حضورِ مستقیم و غیرِ مستقیم و نمادین در آثارِ او نیز دارد. یوسفِ مبارزِ سووشون و سرِ پرشوری که دارد، غربستیزیهای جلال را بهیادمیآورَد. در جزیرهٔ سرگردانی نیز شخصیتِ واقعی و تاریخیِ آلِاحمد در بخشهایی از داستان حضور دارد.
همچنین قرار است به مناسبت سالگرد تولد زندهیاد دانشور و سالگرد ازدواج سیمین و جلال مراسمی فردا، 9 اردیبهشتماه ساعت 14:30 در خانه-موزه جلال آل احمد واقع در تجریش، دزاشیب، خیابان شهید رمضانی، کوچه سیمین دانشور، کوچه پسندیده، بنبست ارض، پلاک 1 برگزار شود.
انتهای پیام/